!Full!
نویسنده | ПΛZI |
کاپل اصلی | ویکوک |
کاپل فرعی | هوپمین . نامجین . یونگی×دختر |
ژانر | درام . رمنس . انگست |
محدوده سنی | ندارد |
تعداد صفحات | 444 |
راه ارتباطی | « ناشناس نویسنده » |
🎬Teaser🎬
⚫️ CLICK ⚫️
خلاصه:
جونگکوک فقط میخواست تا سر حد مرگ درس بخونه تا توی آزمون ورودی دانشگاه قبول بشه و بعد بتونه یه زندگی برای خودش بسازه و خانوادهش رو از باتلاق قرضهایی که پدرش با قمار بالا آورده بود نجات بده.
فقط نمیدونست هر چقدر بیشتر دست و پا بزنه بیشتر فرو میره.
یه روز چند نفر وارد خونهشون شدن و همه چیز رو به هم ریختن، اونا پول میخواستن! چیزی که پدرش نداشت.
لیدر گروه خیابونیای که پولهایی که قرض داده بود رو حالا با سودش میخواست پس بگیره، وقتی اون پسر نوزده ساله رو دید با خودش فکر کرد خوب میشه اگه به جای بدهکاریهای پدرش توی گروهشون کار کنه.
«+ جونگکوک، با این آقایون برو.»
«_ کجا میریم؟... اصلا چرا منو گرفتین؟»
«_ تو قراره به جای بدهی پدرت سه سال رو اینجا برامون کار کنی. البته مطمئنم تو این چند سال بهت بد نمیگذره بچهجون.»
بعد از چنین اتفاقاتی هنوز هم زندگی رو برای خودش جهنم نمیدید، در واقع قبل از این که هم اتاقی جدیدش رو ببینه و بدتر از اون عاشقش بشه، اصلا به جهنم اعتقاد نداشت.
«_ تو کی هستی؟... قراره از این به بعد شبها اینجا بخوابی؟»
[ *فکر میکردم جیمین شمارهام رو برات سیو کرده باشه! من همونیام که جلوت نشسته. ]