🎈FULL🎈
نویسنده | Aristya |
نوع روابط | دخترپسری |
شخصیت ها | کیم تهیونگ . پارک جیمین . کیم مینی . ا/ت |
ژانر | رمنس . انگست . درام . مدرسه ای |
محدودیت سنی | 13+ |
تعداد صفحات | 433 |
چنل | moonlight_fiction |
Fanfic Land
خلاصه:
فقط توی سکوت با چشمانی گرد و پر از اشک به مرد رو به روش خیره شده بود.
مردی که داشت کلماتی بدتر از کابوسای شبانش به زبون میورد با اینکه از این وضع میترسید اما جلو رفت و دست گرم پدرش رو توی دستای کوچیکش گرفت بغض ناشیانه ای به خاطر شنیدن اون کلمات گلوش رو میفشرد و صداش رو تحلیل میبرد
"بابا...چرا اینجوری میکنی؟تو ازم متنفر نیستی درسته؟فقط مستی"
دستش رو با شدت از دست دخترک پس کشید جوری که مینی به سمت عقب پرتاب شد!!
با بهت به اون مرد مو خاکستری نگاه کرد و اشک گونش رو خیس کرد
"دیگه بهم نگو بابا!من پدرتو نیستم.از این به بعد حق نداری من رو بابا صداکنی!"