BTS fanfiction

💜👽📚 محفل دریده شدگان در راه بنگتن و فضایی های فن فیکشن خوان برتر 📚👽💜

چند شاتی Burning

نویسنده Amy
کاپل تهکوک
ژانر عاشقانه . انگست
محدودیت سنی ندارد
چنل تلگرامی نویسنده " کلیک کنید "
تعداد صفحات 42

  

برشی از داستان:

 - هم‌گناهت شدم.
+ خود گناهم شدی.

  

♦︎♥︎✥DOWNLOAD✥♥︎♦︎

    

805_vpfe.png 


پ.ن: با همون کاور اول نویسنده میدونستم قراره کار به اینجا کشیده بشه و واقعا بِمُردیده شم...

تقلب: لینک کار اول نویسنده وانشات Lacuna 

۱۴ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
کیم ماریا (دختر خوانده تهکوک)
۰۵ آذر ۲۱:۲۵

گاد گاد گاد 

میگم این فیک پدرمه 

قلبمممممممممممممم

هعییییییییییییییییییییییییییییییییی

هیونگ میتونی نویسنده رو ببوسی .لطفا عمیق باشه 

وایییییییییییییییی 

یعنی از اونا بود که من خیلییییییییییییییییییی دوست داشتم 

اصن حال کردم باهاش 

دمش گرممممممممممممممم

هیونگ چند جاش بود خیلی باحال درش اورده بود

*اونجا که ته بهوش اومد ولی جلو دکتره لال شد

*اونجا که هیچکی مرگ دنیای ته براش مهم نبود وهمه خوشحال بودن 

*و اونجاش که سر قبر دنیاش عر زد اونجا هم خوب بود 

هیونگ رایتر بی ترادب اشکمو در اورد دعواش کن*لوس کردن خودم و قلبی کردن چشام

(مدیونید فکر کنید .....

کلا بههیچی فکر نکنید مدیونید)

RM. kiute.ARMY

من با نویسنده قرار ازدواج کنم😔
اونم سر همین چند شاتی...

قشنگ انگار جلو چشم ادم بود همه چی:)
خیلی واقع بینانه جر داد قلبو...

میرم یه عالمه دعوا شمیکنم!!😔 *منی که با حلقه ی ازدواج دارم میرم پیشش

(مدیونم نکن زن...نکن!)
کبری قانیوم
۰۲ آذر ۰۸:۵۶

منی که حواسم نبود کامنتارو خوندم برام اسپویل شد چیکار کنم الانننننن

RM. kiute.ARMY

زور بزنی یادت بره؟😔
Kim bora(خیار🥒)
۲۸ آبان ۲۱:۲۹

ای وییی دد یه سوتی دادم کامنت قبلیم🤌🏻😔

سد اند منظورم بود نوشتم انگست🤡💔

عیبابا خدا منوببخشه🌚

Mooni🌜

واییی😂😂😂
Kim bora(خیار🥒)
۲۸ آبان ۲۱:۲۶

چرا انگست بودددددددددد😭😭😭

نععععع دارم گریه میکنمممممم😭😭😭

گریه ی صگیییی

مگ من با خودم عهد نبسته بودم دیگ انگست نخونممممم چی شد پ؟😭😭

Kim bora(خیار🥒)
۲۸ آبان ۲۱:۱۲

قراره گشادیو کنار بزارمو شروعش کنم🥲

مرسی ع تقلب زیباتون واقعن کمک کرد آماده بشم برا گایـ.ـیده شدن🔫🥹

 

دد اینجا هم شربت بدم؟🤡

 

میدم دیگ ملت دارن پس میوفتن😔

 

🍹🍹🍹🍹🍹🍹🍹🍹

خیراته همه بردارید👍🏻🤌🏻

OT7
۲۷ آبان ۲۱:۴۲

وای خدای من! چقدر قشنگ و در عین حال دردناک بود.اصلا نمیتونم توصیفش کنم. ولی چرا تهیونگ خودکشی نکرد؟ ( روانی بالقوه هستم بنده👍👌🌚) میدونی دد، من یه عادت دارم که مثلا وقتی دارم کتاب میخونم یا فیلم میبینم، باید هی متوقفش کنم برای چند دقیقه و خودمو جای شخصیت ها بزارم و واقعا این عادت داره کار دستم میده، چون قلبم یه خورده بیماره و نباید بهش فشار وارد بشه ولی وقتی این چیزارو میخونم و میبینم که میشه اینا واقعیت داشته باشن، قلبم درد میگیره، نه به خاطر شخصیت های کتاب، به خاطر دنیای واقعیمون که ممکنه خیلیا توی این شرایط قرار بگیرن و نتونن کاری بکنن. به هر حال، کارهای این نویسنده واقعا فوق العاده‌ست و اینکه... زبانم قاصر از این همه زیبایی👍🌚

ببخشید زیاد حرف زدم و چرت و پرتی گفتم، راستی ددی، تا حد توانم برات دعا خوندم، انشالله مشکلت زودتر حل بشه🌚💜

RM. kiute.ARMY

شاید میخواد هرروز خاطراتش رو مرور کنه:")
ای من قربون قلبت بشم زننننن نکن همچین با خودت😭😭😭

نفرما تاج سرررر وب خودتههههT^T 
ای من قربونت بشم ممنونم...نفست حق باشه واقعا محتاجم:)
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۲۷ آبان ۱۴:۳۵

.

RM. kiute.ARMY

.
The Dany
۲۷ آبان ۱۳:۵۶

 سلام بلو سان 

نمیدونم از کجا شروع کنم و چی بگم فقط دیشب که یهو کلیک کردم دیدم فقط یه لینک وجود داره دو هزاریم افتاد که دیگه تمام شده و حرفی برای گفتن نذاشت.

وقتی که احساس میکنی غمگینی ولی کاری از دستت برنمیاد و حتی فکر میکنی روت تاثیر نذاشته ، دقیقا همون لحظه غمگین ترینی! 

درست بعد از خوندن آخرش..... دیگه واقعاااااا ته تهش بود این...یعنی تموم شدن و باهاش فهمیدم.

آخرای این پارت غمگین بود ولی اون لحظه که تهیونگ دید کسی مشکی نپوشیده، بدترین لحظه بود.

و میدونی ذهنم به چی درگیره؟ جمله ی find a new somebody 

یعنیییییی چیییییی ولم کنن من حساسم این چه حرفی بود زد این تیر خلاصم بود.

قشنگ مشخص کرد که اونا فقط همو دوست داشتن و متفاوت نبودن! و مثل همیشه با یادآوری سامبادی و آهنگ کوک گای‌یده شدم""

و بی شک میتونم بگم پایان زیبایی بود و قشنگ کل داستان و جمع کرد و شست و برد و رفت و حال کردم باهاش اونمممم زیادد و هیچوقت از یادم نمیره!

ممنونم از نویسنده...بدرخشی

[من تو واقعیت خیلی آدم بی ادبیم نمیدونم چرا وقتی کامنت میدم خیلی مودب میشم]

RM. kiute.ARMY

سلام فدات شمممم:")

بله بله:)
ترکوند رسما...ترکوند...
تهش من خودم عین سنگ شدم...
اخ اخ اون تیکه که خودمو زدمممم!!

تیر سه سر بود بخدا:"))
خدا سر شاهده گلبم...
کوتاه بود اما قوی...

(شما تاج سری لیدییییی نفرمااا😎😎😎)
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۲۷ آبان ۰۰:۳۰

دارم گریه میکنمممم ،.متلژقتپکهعقبرذتدایمی شی این چه کاری بود تو کردی با این دلم،به هر حال خسته نباشی و دستات درد نکنه.

RM. kiute.ARMY

نهههه گریه نکننننننن:")
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۲۷ آبان ۰۰:۲۳

وادفاااااخ،این ،این دیگه چی بود،دارین میگین جونگکوکو بدون اینکه چیزی بگن بهش و بدونه می خوان زنش بدن،بعد اون خانوم لی مسخره هه هم داره میگه چه کار قشنگییی،نه من رد نمی دم واقعا ذریستپکدازدممپ(اینجانب صفحه ۱۸است)

RM. kiute.ARMY

بابای کوک رو از کو.ن دار هم بزنی یه ذره هم به اصل مطلب نزدیک نمیشه...
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۲۶ آبان ۲۱:۴۰

من تبریک میگویم به تمامی عزیزاینی که منتظر بودند این دروغین(مترادف فیک در فارسی😔😂🤝🏻)به اتمام برسد  و تکمیل شد(مترادف فول) 

حالا اچک هایم را پاک کرده جدی جدی میروم بخونمشو از فاز سعدی و مولوی و حافظ هم میام بیرون،سخته،

RM. kiute.ARMY

با تشکر از شما عزیزان در همراهی ما در این وبلاگ در جهت تولید و انتشار محتوا😔

بنواز که عالی مینوازی سید😔
Mina
۲۶ آبان ۲۱:۱۸

تروخدا وقتی سدانده بنویسین😭

دیگه نمیتوانمممممم

 

RM. kiute.ARMY

ایم سو ساری بات ایز فیک لااااااااو
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۲۶ آبان ۲۰:۳۲

این الان فول شد؟؟ریلییی؟

وای وایییی خوشحالییی زیادد💃💃(دد میدونستی این استیکر تو شاد سانسوره😂😔🤝🏻)

اوکیی دوستانن چه قدر زندگیا از سختی در اومده جدیدا،به عر سو که می نگری فیکی فول می گردد(مصلا منو با کلاه و عبای شیخ سعدی تصور کنید😔👌🏻)

من میرمم اینو دانلود کنم و عرر بزنم مث سگگگ.

خدایا شکرت.

*با این دو دست کوچکم دست میبرم پیش خدا با دل پاک و روشنم دعا کنم دعا دعا ،باز ای خدای مهربون بشنو دعا های مرا ،که فول شود کاک بلاک،امیننن*(مدیونید فکر کنید چندین ساله اینو هنوز حفظم😔😂👌🏻)

دد ..هق...خوشحالم...مثل ارمی ای که رفته برای پیش ظبط کوک و بهش علاوه بر یه گونی هدیه،عطر با طلای بیست و چهار عیار دادن🥲🤝🏻😔😂

 

 

 

RM. kiute.ARMY

بله بلهT^T
پشمام واقعا؟:|
با خال لب یار هم تصورت کردم جیگر😔
من نیز همراهیت میکنم شیخخخخخخ!!!

*باز موی مرا مادرم شانه زده، روی پیراهن من نقش پروانه زده، پدرم باز مرا میسپارد به خدا میکشد بر سر من دست پر مهرش را روی لب های همه خنده مهمان شده است موقع رفتن من به دبستان شده است😔

قربون خوشحالیت برمممممممT^T منم خوشحالم مثل ارمی ای با کوک ویدیو کال گرفته...
کبری قانیوم
۲۳ آبان ۱۴:۰۱

 نویسندش چنل تلگرام نداره؟!

RM. kiute.ARMY

والا در جریان نیستم عزیز:")
کبری قانیوم
۲۲ آبان ۱۲:۰۸

خیلی خفنه سجساسخاس 

منتظر میمونم فول پارت بیاد بعد بخونم😔

+ درد داری؟

_ نه به اندازه درد کشیدن تو!

بهم بگو عزیزترین،چند بار توی تاریکی اتاقت تنهایی اشک ریختی؟بگو چقدر درد کشیدی و از دردی که می‌کشی به کسی چیزی نگفتی‌؟بگو چطوری با تنهایی کنار اومدی...بگو چطور از بقیه بی‌توجهی دیدی.بگو چطور بارها و بارها قلبت رو شکستن اما با وجود تمام اینها تو قوی موندی.بهم بگو عمرِ من،میخوام رد تک تکشون رو ببوسم. میخوام واسه غم هات بمیرم زندگیم.

منم اینو نوشتم جر

RM. kiute.ARMY

پارتی خوندن اما عبادت است😔

به به شماهم دست به قلمی ها خوشگلههه👀
چه زیبا هم نوشتی تاج سرررT^T
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۱۹ آبان ۲۳:۱۰

ا چه زیبا پارت سه ش،من هم وایمی ایستم فول شه برم این ادم بخونم،خسته نباشی ایمی شی 🫀✨

RM. kiute.ARMY

تشکر تشکر از حمایت*^*
The Dany
۱۹ آبان ۱۸:۱۶
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

ادامه:

من یه پایانی تو ذهنمه که بنظرم خیلی خفنش میکنههه اون پایان مورد علاقمه...یه پایان کلاسیک که واقعا حس میکنم یکم جذابه... 

با تو در میون میذارم بلوسان بی زحمت سانسور کن..

***** ******* * ****** ** **** * **** ******** ** **** ** **** ***** *** **** *** * ** *** * ***** ** ******* ****** * **** **** ******* *** *** ** * ****** * *** *** * ** *** ** ******* *** **** ** **** **** **** ***** ***** **** ****

ولی منتظر میمونیم تا ببینیم که پایانش چی میشه کاملا مشتاق! سد اند باشه که میمیرم براش بیشتر

یکی از حرف های دلمم این بود که اگر این یه فن فیکشن طولانی بود با جون و دل میخوندمش اما حیف که کَمه و زود تمام میشه... دوسش دارم:)))) من واقعااا به یه فن فیکشن کلاسیک نیاز دارم...

 

هر دو طرف به مسیح قسم میخوردند اما مردم قضاوت گر عبادت اصلی را نمیدانستند.

 

RM. kiute.ARMY

اوه اوه اوه...
این پایانی که گفتی جز ضجه چیزی رو طلب نخواهد کرد دارلینگ:") باور کن!

گمون کنم اکثرا سد اند پسند باشن تو این داستان😂

اومووو بیبی:"))) بعضی کوتاها بد به دل میشینن...

حققققققققققق😭😭😭😭😭😭
The Dany
۱۹ آبان ۱۸:۱۳

سلام سلام، اوکی اوکی این پارت از اون کیکای واگعی بود بمولا قسم پاره شدممم

مشکلات اجتماعی و حس میکنم توش، بچه ای رو به دنیا میاری که قابلیت بزرگ کردنشو نداری و نه شعورشو و وقتی متفاوت باشه اول سعی میکنی آبرتو حفظ کنی و بعدش تصمیم میگیری بکشیش! این....غم انگیزه! و واقعا تلخیشو حس میکنم!

و چیزی که واقعااااا منو کشت لقب "دنیا" بود چون اسمم دنیاس یه لحظه به خودم گرفتم اما به هر حال زیبا بود و موزیک بخواب دنیااا کسیی با من دیگه کاری ندارههه دل من جز تو دلداریی نداره تو گوشم پلی شد و کاملا بدون دلیل...(مغزم سم سازه کلا)

 

RM. kiute.ARMY

سلام سلام عزیزمممم! این پارت بمب اتم بود و ماها هیروشیمای مظلوم:)))
اخ اخ دقیقا!! باباش چرا انقدر ق.رمساقه اخه بی ن.اموس وحشی!

اخخخخخخ خدااااا خیلی لقب عر داری بووود😭 اسم زیبایت را دوووست!
من اهنگ آهای خوشگل عاشق آهای عمر دقایق آهای وصل به موهای تو سنجاق شقایق😭😂
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۱۸ آبان ۱۱:۴۳

اره دد لینکش درسته،در واقع تویه برنامه ای که باهاش فیکارو رو می خونم پارت دوش باز نمیشه متاسفانه

RM. kiute.ARMY

اوموو که اینطور:"(
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۱۸ آبان ۱۰:۳۰

زندگیاچقدر سخت شده،ای بابا،ددی!

من صبر می کنم فول شه لینک فولشو دانلود کنم پارت دوش برام بالا نمیاد امپرت فیلده نمی دونم چی چییه اصلا چقدر عالی،عب نداره،من ریدر روزای سختم اصن،

RM. kiute.ARMY

جونمممم؟
لینکش اوکی ها عزیزم الان چک کردمT^T
تعصبتو بکشم ستووووووون😔
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۱۸ آبان ۱۰:۲۳

شوخی میکنید دیگه؟چقدر پارت یک خوشگل بود،خدایا،و من الان طبق تجربه طول می فرمایم که دوستان و یاران گرامی،هر وقت چند شاتی ای منتشر شد،دو پارتشو پشت سر هم خوندن کیفش گلی از گل های بهشته😔🌚👌🏻

RM. kiute.ARMY

همانا بله😔
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۱۸ آبان ۱۰:۱۴

با چیزایی که هیونگ گفت پس یعنی پنج شات یا کمتره،اوکی خوندن اینو شروع میکنم و بعدش میام نظرمو میگم،

ا اینم جمعه هاست یعنی فردا،اوکی جمعه ها چه زیبا تر میشود با کاک بلاک و برنینگ

 

RM. kiute.ARMY

بله بله*^*
اصن این چندشاتی خدایِ زیبایی ئه..
Lara
۱۷ آبان ۱۷:۴۸

من دیگه نمیخونمممممممم!!!

یعنی چی این کارا...

من دارم جر میخورم همین دو قسمت داره داغونم میکنه 😭 😭 😭

نویسنده قلمت قوی ئه یکم رعایت کن بیمار قلبی اینجا نشسته😭

 

ولی باحال میشه ها آخرش جونگکوک و ته یجوری زرتشون دربیاد و جان به جان آفرین تسلیم کنن.خوب زار میزنم اون موقع😔

RM. kiute.ARMY

نویسنده قصد نسل کشی داره😭😭😭

خیای باحال😔
دوست دختر یونتان💅
۱۷ آبان ۱۷:۴۴

کاش فقط آخرش از اون انگست ها نشه که مثل چی زار بزنیم....😭

ازدواج چی چی اخه؟؟؟؟

نمیشه فرار کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یکاریش کنن ترخدا😭

RM. kiute.ARMY

تنها کاری میتونی بکنیم اینه...
با این دو دست کوچک دست میبرم پیش خدااااا😭😭😭😭
h2so4
۱۷ آبان ۱۷:۴۰

احسنتم!

جدا خیلی خوب نوشته شده و از آب دراومده!

کیف میکنه وقتی آدم کار به این قدرتمندی میخونه...

نمیدونم این برداشت منه یا نه، اما حس میکنم در طول داستان یک نفر ناجور جا بزنه...

RM. kiute.ARMY

میبینی چه حقی مینویسه؟:")))

نه نه در عشق جفا نکنیدددد😭😭😭😭
Amy ‌‌‌
۱۶ آبان ۱۵:۰۹

خب.. سلام. :")

ایمی هستم و کاری که می‌خونید رو، من نوشتم. :))

اول از همه یه تشکر خیلی بزرگ دارم از هرکس که تایمش رو گذاشت پای برنینگ. این کار برای من پر از احساسه؛ هر یه تیکه‌اش پره از ایهام و این روزها که دارم روی پارت آخرش فکر میکنم، واقعا باهاش زندگی میکنم. خیلی برام عزیزه که میبینم کسی پاش وقت می‌ذاره و ازش لذت میبره. :")

خلاصه که خواستم الان که اصطلاحا جای حساس داستانه، نظراتتون رو، پیشنهادات و انتقاداتتون رو، پایان موردعلاقتون و کلا برداشتتون از کرکترها رو ببینم. این، شاید روی پایان داستان تاثیر بذاره. :")

RM. kiute.ARMY

سلاممممم جیگر طلااااT^T
به به پس حسابی همسایه ها یاری کنن که دست به دست هم دهیم و کنیم این چندشاتی را آباد👀

ریدرا
queen kard
۱۲ آبان ۱۸:۰۳

باشه باشه...

من فحش نمیدم و قرار نیست بابای کوک رو از وسط با اره برقی آروا اخرین ابزاری که استفاده میکنید، جررررررر بدم...

بی ناموس عروسی پسرته میخوای دقیقه نود سوپرایزش کنی که براش زن جور کردی مادرصگ؟:)

نویسنده یجوری با شمشیری که از رو بستی سلاخیمون میکنی که یا حسین مظلووووووووممممم!!!!

RM. kiute.ARMY

خدا پارت سه رو بخیر بگذرونه آبجی=)
The Dany
۱۲ آبان ۱۷:۵۳

سلاممممم

یعنیییی چیییییی 

بعنیییی چییییییی 

چرا اینجورییی شدد مخم گوزیددد ریدممم به خانواده ی جئون...

عجب داستانیهه یعنی جونگکوک میدونسته و چیزی نگفته یا شایدم باباش فهمیده و مجبورش کرده. به هر حال روند داستانی خیلی عالیه و من بیشتر دارم خودزنی میکنم تا جمعه ی بعد چه غلطی بکنم....

با اینکه سد اند دوست دارم راضی نیستم از هم جدا بمونن هعی!!!!!!

RM. kiute.ARMY

سلامممممممم عزیزممممممممT^T
رکب خوردیم کیومرث...
جونگکوک هم داره سوپرایز میشه...بخدا این کیک بازی ها خیلی واگعیه...
دور از جون عزیزمممممT^T
حس میکنم تهش قراره جوری تموم شه که ماها تا یک ماه هرچیزی ببینیم جیغ بزنیم!
The Dany
۱۲ آبان ۱۷:۴۷

بخدا که دارم با نذر و نیاز دانلودش میکنم

RM. kiute.ARMY

من یه شتر نذر کردم برای پارت بعد...
Sh.M ..
۰۹ آبان ۲۲:۳۲

وایییی واییییییی خلاصه‌ش چقدر خفنههههههه برم بخونمممممم 

RM. kiute.ARMY

بزن بر بدن که پشیمون نمیشی:")
Valeriya
۰۸ آبان ۲۱:۵۳

من تا جمعه میمیرم که:))))))

RM. kiute.ARMY

خدا نکنه تاج سرمT^T
مریدا
۰۸ آبان ۱۱:۲۹

چقدر صبر کردن سخته اما تحمل میکنم تا فول شه🥲😂

RM. kiute.ARMY

همانا پارتی خواندن گلی از گل های بهشته😔
The Dany
۰۷ آبان ۱۷:۳۶

سلاممممممممم

این خیلی ترغیبم کرد که بخونم و اولین چند شاتی ای بود که خوندمش و میتونم بگم خیلیییی خوب و بی نقص بود. کلمات درست و بجا و داستان و خیلی زیرپوستی تعریف کرد طوری که نفهیدی که کِی از وسط خیابون به خونه ی جونگکوک رسیدی ، با این حال اصلا پراکنده نبود.... تا اینجا چیزی که متوجه شدم این بود که تهیونگ گفت به خدا اعتقاد نداره چون عدالتی رو اجرا نمیکنه و با جونگکوک در مورد گناه حرف میزدن....خیلی کنجکاووو شدممم ببینم آیا ربطی به آینده داره یا نه؟ خلاصه که مشتاقم براش اونم خیلی خیلی زیادددد 

 

RM. kiute.ARMY

سلام عزیزممممممم*^*

اوه لالااااا*^* دقیقا از هموناست که اصل جنسه:")
دست کذاشتی رو بهترین!
queen kard
۰۶ آبان ۱۷:۳۹

اقا:)

نویسنده چیکار کردی تو؟؟؟

خیلی قشنگه!

.اقعا هرکسی نخونه از دستش رفته!

مخصوصا که از لحاظ نگارشی، قوی ئه!

خیلی مشتاقم بدونم اینجوری که دارن پیش میرن، داستان یه عاشقانه معمولی میشه یا اینکه قراره دهنشون و دهنمون سرویس بشه؟:")

RM. kiute.ARMY

میبینی چه کرده؟:)
همه رو دیوونه کرده!
عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
۰۶ آبان ۱۶:۵۶

آقایون خانوما آرامش خودتونو حفظ کنید عمه‌ سادات بمرده.

 

پ.ن: چرا آرامش حفظ کنن وقتی نمیخواد اصلا مهم باشه؟ اصلا چرا حفظ کنن، چرا ننویسن؟ شفاهیا اینجا هم دست از سر ما برنمیدارن؟ بابا من کتبی دوست دارم

RM. kiute.ARMY

نهههههههه خدا نکنهههههههه!!! التعغبلتغفبافقغف!!

پ.ن: فقط کنفرانس!
vkook_hedi
۰۵ آبان ۱۷:۴۶

سلام

چه پوستری جااااان🤤

تهکووووک!؟ واااییی🤤

ددی چند شاتی ها مشخص نیستن چند شات هستن!؟

نیازمندم تعداد شات رو بدونم که مصمم تر بشم برا دانلودش... لعنتیییییییییییی این برش داستانش خیلیییییی بدددد دارههه منووو ترغیییییب میکنهه

RM. kiute.ARMY

سلوووووووم*^*
محتوا رو ببینی که روانِ روان میشی😔
چندشاتی ها بلا استثنا پنج شات یا زیر پنج شاتن*^*

بخونیش معتاد شدی شدید:")
ʙɪᴀɴᴄᴏ ᴀᴄᴋᴇʀᴍᴀɴ
۰۵ آبان ۱۷:۱۸

باشه ولی برشی از داستانش>>>

قشنگ به نظر میرسه..:))))

RM. kiute.ARMY

جدا هست...
خیلی قشنگه:")
Yeah, we never felt so young
When together sing the song
서로의 눈 맞추며
비가 내려도
Yeah, we never felt so right
When I got you by my side (My side)
함께 맞던 별 따라
Oh, we young forever
이렇게 노래해 (We ain't never felt so young)
Won't you hold my hand? (Yeah, we never felt so right)
Need you here tonight (We ain't never felt so young)
Oh, we young forever (Never felt so young)
Yeah, never felt, never felt so young

.::Take Two::.
.::BTS💜ARMY::.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان