~*FULL*~
| نویسنده | Kim Godzilla |
| شخصیت ها | نامجون . جین . جونگ کوک |
| کاپل | نامجین |
| ژانر | مدرسه ای . رمنس . انگست . RPF AU |
| محدودیت سنی | ندارد |
| تعداد صفحات | 106 |
مقدمه:
هیچ کس نمی داند او کیست
یا او اهل کجاست؟
اما همه او را به خاطر متفاوت بودن دوست دارند!
فقط لبخند زد..
و قلب کیم نامجون تسخیر شد ....
قضیه استار بوی مثل ورد واید هدسام عه 😂😂💔
ولی اخرش نم چرا ولی داشتم زار میزدم،گریه میکردم و میخوندم 😂💔
ولی در اخر ددی عالی بوددددد💜
من عاشق این فن فیک شدم و میتونم هزار بار دیگه هم بخونمش:)
اگه تا اخر عمرم فقط حق انتخاب یه فیکو داشته باشم قطعا «استار بوی» عه
های دد
ددی من اینو پارسال خوندم و ...خیلی خوب بود
یه چیزی ورای خوب
شخصیتی که جین تو فیک داشت واقعا بهش میومد و همینطور نامجون
(هرچند که من ترجیح میدادم بهم برسن ولی خب چه میشه کرد)
کلا هرچی گودزیلا بنویسه خوبه
خیلی قلمشو دوس دارم*-*
بابای ددی جونم
(ددی مث چی تعجب میکنم وقتی نمیام طومار بنویسم تو کامنتا...)
گودزیلای قمبل گردالی ناز و قشنگم! فقط خواستم دوباره زیر این اثر فراموش نشدنیت کامنت بدم و بگم هیچ وقت قلمت تکراری نمیشه گودزیلای من:)
تو همیشه قراره بانوشته هات منو سوپرایز کنی و بزاری تا با معنای واقعی یه داستان فوق العاده اشنا شم!
توهمیشه قراره منو به بهترین نحو عاشق کنی! حالا با پایان داستان..یا اتفاقات داستان...یا کاملا بدور از کلیشه بودن داستان..یا شخصیت های داستان...یا قلم بینظیرت:)
تو بلدی از راه هایی ادم رو شیفته ی کارهات کنی که هیچ کس نمیتونه! این نشون میده توکارت حرررررفففففففف نداره و تکی*_*
امیدوارم هرچه زودتر تابستونی که عین خررررررر منتظرشیم از راه برسه و کلی کار های خوب بیرون بدیم و عشق کنیم:)
بی صبرانه منتظر روزیم که فیک های جدیدت رو اپ کنی و من بخونمشون وکیییییییفففففففففف کنممممممممم و حمایتت کنم:)
بوس
بسیار خب سلام مجدد به کیم گودزیلا عزیز😅💜
بریم که داشته باشیم نظر در رابطه با داستانی کوتاه به شیرینی قند نباتی به اسم Star Boy
خب در ابتدا بذار بگم که چقدررر تم پوستر و آرامش و انرژی موجود درش رو دوست دارم و بهم حالی فوق العاده میده.
دوم بذار اعتراف کنم تا چند صفحه اول بودم و گفتم خب همزمان نسبت به خط به خطش نظر میدم اما وقتی پسر ستاره ای مشغول به خوردن ساندویچش شد و هیچکس در کنارش نشست آهی کشیدم و گفتم:
نه...این داستان لیاقت داره برای فهم بهتر بیش از یک بار خونده بشه درست مثل خودت که کتاب اصلیش رو بارها و بارها خونده بودی💜
راستش من به جای تویی که نویسندش هستی افسوس کم دیده شدن و بازخورد گرفتنش رو میخورم.
حقیقتش اصلا انتظار همچین قلمی نداشتم.
و ازش واقعا لذت بردم و نیاز دارم بارها و بارها بخونمش تا قلم فوق العادت رو کشف کنم.
گرچه معتقدم هر کسی سبک مختص به خودش رو داره و نمیشه این سبک رو من اجرا کنم اما با این وجود باید بگم بی نظیر بود.
من دلتنگ بودم واقعا.
در واقع دلتنگ شخصی بودم که برام مثل Star Boy میمونه.
و خوندن داستان و دیدن ظلم بقیه نسبت بهش و در نهایت رفتن اون پسر در سکوت باعث اشک ریختن و بیشتر دلتنگ شدنم شد.
بذار راحت بگم که دارچینی من رو به یاد دو شوگر گلایدری که سئوک جین داشت مینداخت.
زمانی که از بازیگوشی اون روی شونه هاش می گفتی دقیقا لحظاتی که سئوک جین با شوگرگلایدرهاش میگذروند جلوی چشم هام میومد و بیشتر دلتنگ میشدم.
آره حق با تو بود.
تفاوت همیشه خوب نیست.
چون همین تفاوت عین یک حصار دور اون شخص حلقه میزنه و از بقیه جداش میکنه.
پسر ستاره ای در سکوت اومد و با دادن درسی بزرگ به بقیه در سکوت رفت.
و حتی کسی تلاش نکرد نسبت به رفتار ناشایست بقیه پاسخ بده.
و این از هر چیزی بیشتر قلبم رو به درد آورد.
راستش من با پسر ستاره ای داستان به شدت همزاد پنداری کردم.
من هم زمان تحصیلم وقتی صبحها به مدرسه میرفتم با انرژی به همه سلام میدادم رو به همه مخصوصا اون هایی که اخم روی صورت داشتن لبخند میزدم اما در نهایت الفاظی مثل "دیوونه" و بدتر نصیبم شد.
حقیقتش و همین موضوع باعث شد یکی از دوستانم یک روز بهم بگه لقب "فضایی" واقعا مختص توئه.
تو انگار واقعا متعلق به زمین نیستی.
اما از اونجایی که من واقعا پسر یا بهتر بگم دختر فضایی نبودم مجبور به تن دادن به تفکرات بقیه شدم تا طرد نشم.
من طرد نشدم اما سرد شدم.
دیگه با نشاط نبودم.
دیگه مثل قبل نمیخندیدم.
و کسی هیچ وقت نپرسید چرا اون دیگه مثل قبل نیست ؟
انگار این یک حقیقته که مردم عادت کردند به سردی و تلخی...
دنیا درد داره.
تنها بودن پسر ستاره ای معصوم و مهربون درد داره.
اشک ریختم بابت اینکه دلم میخواست بپرم داخل داستان و محکم با در آغوش کشیدنش بهش بگم من هم مثل تو بودم.
مهم نیست طرد بشیم بیا فقط در کنار هم بمونیم.
پسر ستاره ای من رو به یاد شازده کوچولو مینداخت.
درد عجیبی که بعد از ناپدید شدن شازده کوچولو در قلب خلبان ایجاد شد همون دردی بود که در قلب نامجون رخنه کرد.
دلم میخواست بگم سئوک جین گاهی فقط یک آغوش نیاز داشت تا با تمام وجود درک کنه که تنها نیست.
من به طور واضح معنای لبخند تلخ و دردآلود پسر ستاره ای و با وجود دوست داشتنی و مهربون بودن اما طرد شدنش رو میفهمم.
و میخوام بهش بگم بهت غبطه می خورم که تو واقعا پسری بوده که از ستاره ها اومدی.
خوش به حالت اون مکان رو ترک کردی تا به جایی بری که بیشتر و بهتر قدر قلب پر مهرت رو بدونن.
و حیف که من نتونستم اون مکان رو ترک کنم و بیشتر و بیشتر گوشه گیر شدم.
میدونم خیلی چیزها از دستم در رفته اما ایمان داشته باش باز هم میخونمش و اگر چیزی بود حتما میگم.
من به معنای واقعی دلتنگ شدم بابت داستانت و اشک ریختم.
و باید بهت بگم تو فوق العاده هستی و من واقعا شیفته قلمت شدم.
معذرت میخوام بابت تاخیر در مطالعه این کار زیبا و لذتبخش.
امیدوارم موفق باشی و کسی مثل پسر ستاره ای در زندگیت ظاهر بشه اما ناپدید نشه.💜💜💜
اونی این قشنگترین فیکی بود که تا به حالا خوندم:)
اشکم در اومد سر اینکه جین رفت)
تا دو روز فقط گریه میکردم :\
برای همتون دعا میکنم به معجزه مثل استاربوی داشته باشید ولی ترکتون نکنه:)
از نظر من کیم گودزیلا بهترین رو ارائه داد و معجزه عشقو بیان کرد
فایتینگ کیم گودزیلا(⌒_⌒;)
good luck kim godzilla
عرر خیلی خوب بود🥲ددی میشه بش بگی بازم ادامه بدعهههه لطفااا نباید اینجا تموم شههه
سبک نوشتنت واقعا قشنگ بود و قلمت رو به شدت دوست دارم
من فیلم این کتابی که ازش بازنویسی کردی رو دیدم
و دهنم باز مونده
چون من به شدت از فیلمش متنفر بودم و به نظرم مسخره بود
واقعا مسخره بود
اما توی فیکشنش
چیزی هست که منو دیوونه کرد
نمیدونم چیه
شاید عشقو زیبا کشیدی
شایدم دلیلش چیز دیگه ایه
به نظرم 28 تا لایک خیلی براش کمه
در کل واقعا واقعا ازش لذت بردم
به هر کی بتونم توصیش میکنم
السلام علیکم ب آرمیا و عاشقان کره😂💜🇰🇷
آقا من چن ماهه پیش چن تا فن فیک دان کردم از سایتتون خیلییی صحنه دار بود اهم اهم اهم منم ک استغفرالله😂 برا همین نصفه ول کردم خیلییی دیگه تک تک لحظاتو توضیح داده بود😭🔪بابا شما ها سینگل نیستید ب فکره ی عده سینگل ب گوره عالم باشید دیگ 😪 تنها فیکی ک تونستم بخونم خرمالو بودش ک خیلیی قشنگ بود🥺 و این استار بوی ک چن روز پیش گرفتم خیلییی خوشم اومد فقط کاشکی درباره رابطشون بیشتر نوشته بود🥺💞💔 چیزی ک توجه مو جلب کرد این بود ک هرکیی کامنت میذاش یکی از ادمینا جوابشو میداد خیلی کنجکاوم ادمین ددی کیه کاشکی خودتو معرفی کنی🙂😂😂😂 و این تازه ثبت نام کردم و میشه فیکایی ک صحنه هاش در حده مثبته ۱۷عه بگید بهم ی لول پایین تر از دمه تخت باشه عالیه😂😂 امسال کنکور دارم خیلی سخته کیدراما کیپاپو ول کنم😭👩🦯🕳
ببخشید طولانی شد😂
یه فیک توی دست و بالتون ندارید مثل دزیره خفن باشه جدا نیاز دارم یه همچین فیکی بخونم
خب اعتراف میکنم...همون موقع ها که شات اولش اومد دانلودش کردم...
ولی نخوندم...گشادیم اومد...
تا شات سوم بیاد فقط چند صفحه از شات اول خونده بودم...
ولی وقتی پی دی اف فولش اومد دانلود کردم و نشستم کامل خوندمش...و واقعا انتظار همچین پایانی رو نداشتم...
میدونی...فک کردم مث همیشه بهم میرسن...ولی نرسیدن...
اما همون امیدواریه نامجون که دوباره یه روز جین رو میبینه...و کرواتی که جین براش فرستاد...امیدوارم کرد...
نمیدونم...شاید بشه گفت پایانش باز بود...و اگه بود...دوست دارم اینطوری فک کنم که یه روز وقتی نامجون داشته تو خیابون راه میرفته تا شاید روزنامه جدید رو بخره جین یهو جلوش ظاهر میشه...با یکی از همون لبخندایی که روز اول دل نامجونو برد :)
درحالی که بچه یا نوه ی دارچینی رو شونش نشسته...هوم؟
نمیدونم یه چیزی مثل این...
استاربوی معجزه ی زندگی نامجون نبود...معحزه زندگی تمام آدمای مدرسه بود...
ولی اونا با یسری افکار مزخرف و پیش پا افتاده پسش زدن و...نامجون هم بخاطر حرف اونا...اونا واقعا بی لیاقت بودن...نه لیاقت استاربوی رو داشتن نه نامجون...ولی نامجون ندونسته اونا رو به جین ترجیح داد...
استاربوی معجزه ای بود که تا ۱۵ سال بعد تو ذهن همه بچها مونده بود...و تا آخر عمرشون هم میمونه...از اون آدمایی بود که وقتی پیر شدی خاطراتشو برای نوه هات تعریف میکنی...حقش نبود اونطوری باهاش رفتار کنن...
اون فقط یه فرشته بود و برای مدتی تو زندگی اونا فرستاده شده بود ولی قدرش رو ندونستن...
هرچقدر هم فک کردم داستان به کاپل دیگه ای جز نامجین نمیاد (به سپ هم میاد 🥺 هوسوک میاد میشه سانشاین یونگی 🥺☀️ ولی بهرحال...اندازه نامجین نمیاد...من این داستانو فقط با نامجین زندگی کردم...)
بهرحال...مرسی بابت داستان :)
واقعا جزو داستاناییه که ارزش چندین بار خوندن رو داره...شاید الان نه...ولی بعدها حتما برای بار دوم و سوم و بیشتر میخونمش...
عررررر خیلی خوب بید ❤️❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حالا صحبتم با اون ارمی های همدردم🙂💔
منم یه خرس داشتم روش نوشته بود چیمی
حتی قبل از اینکه بی تی اس شروع به کار کنه و اینو داشتم و کلا اسم خرسه چیمی بود من از بچگی داشتمش و اسمشو گذاشته بودم تدیو🙂💔
یه مدت پیش مهمون اومد خونمون بعد بچه داشتن
_ عروسک نداری بدی بهش؟
میخاستم بگم نه ک مامانم گفت
_ چرا چرا دارهههه..برو بیار براش
فقط همون خرسه رو داشتمممممککمممکپسخسدهسدسنسدسننخشپخسپسمسدسنشذش
فقط همون عروسکه رو داشتمممممم
دادم بهش فک میکردم مثل اکثر اشناهامون عروسکو نمیبره ولی بردش😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 جلو چشمام پاره شد😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 تا صبح گریه کردم مامانم هم ک خودتون بهتر میدونین مامانا چی میگن..
مگه بچه‌ای فقط یه عروسکه اون بچس و فلانیی
هقق۴ققدسهدشخشپحسپضکسپضجوسکژهساصپسن😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
الهی صدتا نفرین دنیا به اون اشنامون بره به درککککککککک بچه نفرین نمیکنم ولی اگه مادرش زر نمیزد الان عروسکم پیشم بووووووووووددددد
گشادیم می اومد پارت پارت بخونم ...
گفتم بذار فول شه بعدش میخونم ...
الانم فول شده باز گشادیم میاد بخونم :] ...
ددی مرحله بعد چیه ؟😂💔
******************************************
سلاااامممم
فول پارت تقدیمتون
خسته هم نباشی
اول صبحی چرا باید خسته باشی
بیخیال دستت درد نکنهههه ماچ به کلت
حیحیی ددی به اون هویج نامجون حسودی میکنم
لعنتیییییی این زندگی جای موندن نیستتتتتتت
دلم برا جین سوخت....خیییییلى خیییییلى
ولى اخه شبیه آدم نبود...من همش منتظر بودم واقعا یه موجود فضایى باشه ....؟یا فرشته اى چیزى باشه یا از دنیاى دیگه اى اومده باشه...
مهربونى کمه...گذشت کمه...خوبى کمه...واسه همین همچین موردى انسان بنظر نمیرسه
نامجین باشه و من نباشم؟؟؟
اونقدررر سرم شلوغ بود در این مدت که واقعا وقت نکردم بیام...
خب سه شاتی و الان سه پارت آپ شده...
یعنی کار کامل شده دیگه هوم؟؟؟
اما اگر فایل فولش میاد صبر کنم...
و اینکه نظر Niyoosha رو دیدم...
میدونم کدوم فیک رو میگی اما متوجه شدم که خیلی تلخ نویسندش طی یک حادثه فوت شده...
نمیدونم دقیق هست یا نه فقط کلمات دوستش رو یادم میاد که گفت به این علت فیک رو از سایت برداره...
ددی تا حد زیادی دلتنگم...
دلتنگ کارهایی که آماده است اما نمیتونم آپ کنم 😅💜💜💜💜
راستی راستی از نویسنده عزیز میخوام صبر کنه...
اگر فایل کامل فول قرار میدی منتظرش میمونم کل فایلش رو داشته باشم و می خونم و نظر هم میدم ...
حتما حتما 💜💜💜
اااااا
چرا همشون دارن تموم میشنننن
چرا همه خوشیامون دارن مییرنننن؟؟
چراااا ؟؟؟
اصن چرا استار بوی فقط سه شات داشتتتت؟
چرا انقد کم بودددد؟؟؟
چراااااا
آه و ناله نکنم برم بخونمش ...
اره حتما
تا فردا میدم فقط یه چک کنم غلط تایپی ها رو درست کنم
بازم ممنونننن ایشالا جمعیا با بچه ها سایت یه فن ساین رو فتح کنیم D:
سلاااااام
************************************************
**** *** * ***
دلم براش تنگ میشه با اینکه استقبال چندانی نشد ولی خیلی خودم عاشقشم
مرسی که گذاشتیش ددی
ایشالا برا فن ساین رفتنت آش پشتِ پا بپزم
ادمین من یه نظری گذاشته بود جوابمو نمیدین!؟🥺
(درمورد فیک فضول!؟ چی شد کجا رفت!؟ چ اتفاقی افتاده!؟)
AYSA
بیا و سوپرایز شو
از اون داستانا نیست تهش با اشک فایل رو ببندی و افسردگی بعد از فیکشن بگیری
ولی اخه من نمیدونم سد اند محسوب میشه یا نه
خودت بخون بگو میشه یا نچچچ
ولی خداوکیلی نمک داستان به تلخی تهشههههههه
نه راستش همون لحظه جرعت نمیکنم بخونم
ولی بعد چند روز آره
متاسفانه دارای مازوخیسم مزمن هستم
سلام خسته نباشی ددی جانم...
میگم که...
فیکشن فضول..که برای جیوون بود رو چرا برداشتین؟ میگم نکنه خدایی نکرده...برای....نویسنده اتفاقی افتاده؟
یا...دلخوری بینتون پیش اومده....یا خودش خواستش این بوده؟؟
مرسی..:)
هلللووووو 😁😁😁
نمیدونستم چجوری باید این سوالو بپرسم یعنی کجا بپرسم😂😂
اول از همه تولد لیدری مبااااارک😍
دوم......
ببخشید.....
فیک فضول پاک کردین؟!🥺 چراااااا!؟
هننن ؟؟؟؟
شات جدید استار بوووییییی؟؟؟؟
آخ آخ ..
روی صحبتم با 💜ARMY💜 عه ...
من خودم ...
یه ست داشتم ...
پیرهن و شلوار ...
با طرح بی تی اس ...
با چهارده تا فتوکارت فیک و یه فیک آلبوم ...
مامانم هههمه رو ورداشت داد به پسر خاله هامممممم
انقددد گریه کرده که چشام شد کاسه خون
اصن یه وضعی بود
بعد مامانم اوند گف خجالت بکش
یه بچه دوساله به تو میگه مامان (پسرخالم منظورشه)
بعد تو نشستی واسه لباس و آهنگ و عکس گریه میکنی ؟؟؟
خلاصه که یه هفته اصلا باهاشون حرف نزدم ...
ولی هنوزم ازم معذرت خواهی نکردن💔
بگذریم ...
استار بوی اومدهـ
باید برم دوباره واسه قلب نامجون و لبخند سوکجین جون بدم نه ؟
ددیییی نهایت مرگ:/ خواهرم عاشق کوکمین و تهجین شد😐💔تف😂
بازم میگه بیا مومنت ببینم💔😐نشون دادم همون کلیپه که ی زمانی گفتی از تهجین تو لایو بودن کیس داشتن🙊
یاع یاع یاع
ددی اگه مامانت تنها وسیله ای که از بنگتن داشتی میداد به دختر خالت چه حسی بهت دست میداد؟🙂💔
از دیروز عصر دارم خودزنی میکنم دیشب رفتیم خونه پدربزرگم اینا مادربزرگم گفت چرا چشمات قرمزه به حدی عصبانی شده بودم که چشمام قرمز شده بود💔
یه شلوار سبز یشمی بود که روی رون پای چپش نوشته بود بی تی اس پایینش هم هندزفری چاپ شده بود من خودم اون شلوارو خیلی پوشیده باشم ۳ بار💔💔😭
سلاااااااااممم
************************************************
پارت دو
خسته نباشییییی
ددی سد انده؟؟
از نویسندگان عزیز خواهش میکنم تو قسمت ژانرا بنویسین سدانده یا هپی اند
خوب بابا حداقل تویی که میای مینویسی انگست بگو سد یا هپی
چرا ما ریدرا رو بدبخت میکنید آخه
اصلا ددی وقتی میدن آپ کنی ازشون بپرس خودشون نگفتن تو بپرس
بخدا که قلب من طاقت نداره
نکنید این کارارو
لی لی لی لی لی! |:
بیا وسط اهاااا|:✨
نننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااممممممممممممممممممممممممممججججججججججججججججججججییییییییییییییییییییییییییییییننننننننننننننننننن|:💜💜💜💜💜💜💜
واو.....واو....واووووووووووووو
نامجین .....نامجینههههههههههههه ( وی در حال جر دادن خود است * )
سه شاتی ....صبر میکنم فول شه😂😐اولین باره ....هار هار هار
یعنی این دو روز رو رفتم و اومدم ببینم چیزی اومده اما نیامد :> ( الان اومد چند تا اومد )
راستی ددی ...چند ماهه خودمو نگه داشتم تا بهت یه چیزی بگم ولی ...خیلی خیلی دیره :)
فرست ؟ ( این جمله ی فرست مثل اعتراف عاشقانه هست اگه دقت کرده باشی )
و ....بله هی میخوام برم بخونم اما نمیتوانم :| چون ....صبر کردم تا فول شه
میگم ددی fly and toka رو یادت میاد ؟ فصل اولش اومد ...از سایت پاک شده یا فصل ۲ نیومده ؟
......
حالا اینا به کنار ...فقط ددی فکر نکنی خیلی پر حرفما .... اصلا اینجوری نیستم تازه میگن تو اصلا با زبون به دنیا اومدی یا اون زبون بدبخت رو کتک زدی حرف نزنه
دیشب مهمون که اومد فکر کردن لال شدم 😂 ولی من کلا آدم اجتماعی نیستم و از مردم دوری میکنم تو چت و گفتگو های آنلاین زیاد حرف میزنم ( کلا حس عجیبیه )
همین فقط....تنها دلیلی که اومدم اینجا به خاطر اینکه سرگرم بشم و با نظرات بقیه بخندم و مدل نوشتن بقیه رو نگاه کنم و یاد بگیرم
فایتینگ ببخشید اگه سرت رو درد آوردم 🙂❤
یحححح لتسس گوووو
نامجینننن
یسسسسس
هووووو
یوهوووووو
یاهااااااا
(وی نصفه شبی رد داده است )
ددی فیک دختر پسری کسی نمینویسه ؟
یهو دلم خواست
راستی ددی منم یه چیزایی مینوسم ولی نمیدونم چیجوری باید بدم اپ کنین . اصلا بدم اپ کنین ؟ 😅😅😅
هومم ببخشید هی میام و میرم...
ولی جا داره بگم...به جرعت اونقدری که با شخصیت جین همزاد پنداری کردم ، با هییییییییییییچ شخصیتی تو فن فیکا همزاد پنداری نکردم...
حیلی خیلی زیاد درکش میکنم:)))))
خو من دیگه گم میشم میرم..ببخشید نسی که اذیتت میکنم هی کامنت میدم:(
پایین پوستر..
اونجایی که نوشته..
"اون یه معجزه برای کیم نامجون بود"
همیشه دلم میخواست و میخواد که بتونم تو زندگی کسی مثل یه معجزه ی قشنگ باشم:)
این جمله خیلی پرمعناست به نظرم:")
سلام
اول از همه..پوسترش..بشدت شیرین و ارامش بخشه...
الان به طرز باورنکردنی ای حالم خوبه و احساس ارامش دارم..
بزار بگم اول از همه یاد چی افتادم..
یاد دوران نوجوونی و بچگیم...عصر های پاییزی ای،وقتی هوا یکم سوز داشت و برگ ها روی زمین سقوط میکردن، که یه کاموایی نازک قرمز تنم میکردم و میرفتم کتابفروشی "اندیشه سبز"...به مرد عینکی پشت میز سلام میدادم و سمت قفسه ی رمان نوجوان میرفتم...با شوق کتابی که دلم میخواست رو با کمک مرد فروشنده انتخاب میکردم...بعد از حساب کردنش میرفتم مطب مامانم که تو اون نزدیکی بود...
شاید خیلی خاطره ی ساده و مسخره ای به نظر بیاد...ولی اون دوران برام سرشار از ارامشه...و انقدر خوندن این متن،من رو یاد زمان هایی که رمان نوجوان میخوندم انداخت که بیشتر خاطره هام از اون روزا برام تداعی شد..
میدونم کمه و جبران کننده ی زحماتت نمیشه..اما الان فقط میتونم ازت بابت نوشتنش تشکر کنم...تشکر کنم که حالم رو خوب کردی و یه مقدار زیادی از تشویش درونی این روزام رو کم کردی...
منتظر بعدی ها هستم..فایتینگ:)
بعد از مدتها بالاخره یه نامجین چند شاتی ....
کی دیس لایک دادههههععع ؟؟؟
بیام جرواجرت کنمممممم ؟؟؟؟
من رو نامجین تعصبی عم ....
اصن ددی اگه میدونی کیا لایک میکنن آدرس اون دیسلایک عه رو بده جنازه تحویل بگیر :////
عررر نامجین هارتم 😭😭😭😍😍😍
میدونم اگه بخونمش میمونم تو خماری و کلی خودتو نفرین میکنم سو میزاریم فول شه بعد می‌خونیم 😂
(وی کلا میخواد صبر کنه همه فیکا فول شن بعد بخونه)
ووووووووییییی مقدمششششششش
الهی بمیرم واسه کیم نامجون و قلبششششش
کیم سوکجین و لبخندشششش
نااااامممممجییییینننن
حححممملهههه
عررررررر نامجین
عررر فرستم؟
