نویسنده | Querencia |
نوع روابط | دخترپسری |
کاپل | مین یونگی و یونا |
ژانر | امگاورس . عاشقانه . مدرسه ای . اسمات |
محدودیت سنی | 18+ |
وبلاگ نویسنده | " کلیک کنید" |
برشی از داستان:
- مگه شما دو تا آنتی-هیت نزدین؟
لحن یونا به خاطر حس مستیش، کمی کشدار شده بود و به خاطرش، خودش رو لعنت کرد. جی آه، قل دختری آلفا، یکی از پاهاش رو کنار بدن امگا روی نمیکت گذاشت و دستی توی موهای لخت و بلندش کشید که باعث شد بوی فرومون وودکاش بیشتر توی بینی یونا بپیچه:
- البته، بیبی. اگه نزده بودیم که این همه وقت برای حرف زدن باهات تلف نمیشد؛ تا الان دست کم طعم شکلاتیت روی زبونمون بود..
جیسونگ، قل پسری آلفا، سمت دیگه نیمکت نشست و بدنش رو به امگا چسبوند که باعث شد یونا خودش رو با انزجار عقب بکشه.
- الان هم برای اینکه شروع کنیم دیر نیست. بقیه تا یک ساعت دیگه توی باشگاهن. توی یه ساعت خیلی کارها میشه کرد، مگه نه؟
پسر پیشنهاد داد و درحالی که چشم های خمارش به یونا دوخته شده بود، کمی به سمتش خم شد. درست همون لحظه که انگشت های جیسونگ داشتن به سمت رون دختر حرکت میکردن، صدای بمی توی گوش هر سه نفر اکو شد:
- دست بهش بزنین، مُردین!