🎓FULL🎓
| نویسنده | StarandMoon |
| ادیتور | EDI san |
| کاپل | چانبک . کریسهو . ویکوک |
| ژانر | طنز . عاشقانه . مدرسه ای . اکشن |
| محدودیت سنی | 15+ |
| تعداد صفحات | 245 |
| آیدی واتپد | starandmoon4648 |
| لینک ناشناس نویسنده | " کلیک کنید " |
| لینک فصل دوم | " کلیک کنید " |
رویا فصل 1: مدرسه رویا
اگه یه روز بهش میگفتن مدرسه خراب کن معروف عاشق پسر دعوایی مدرسه رویا میشه با خنده یه مشت میزد تو دهنش.اما الان که پسر وزیر وو عاشق پسرخاله همون مدرسه خراب کن بود،باید یکم راجبش فکر میکرد.و خب تهیونگ و دوست پسرش نمیخوان چانیول به فکر قرار گذاشتن با بکهیون بیفته😏
📚🍎📚🍎📚🍎📚🍎📚🍎📚
یه مدرسه پر از پسرای دعوایی که همشون زیر نظر کریس هستن.یه گروه بزن بزن دبیرستانی که با اومدن مشت طلایی بوسان یا همون پارک چانیول تکمیل میشه.
ولی حالا دوتا دانش آموز انتقالی دیگه هم تو مدرسه هستن.
یکیشون کیم سوهو پسر مهربونیه که هیچ کس دلش نمیاد بهش زور بگه
و یکی دیگه بیون بکهیونیه که لقبش مدرسه خراب کنه.پسر شیطون و بانمکی که باعث شده پارک چانیول مثل یه آتشفشان در حال انفجار بشه.
حالا چی میشه اگه تو دعوای سالانه بین دبیرستانیا یه حادثه رخ بده؟؟
چی میشه اگه چانیول هویت واقعی بکهیون رو بفهمه؟؟؟
📚🍎📚🍎📚🍎📚🍎📚🍎📚
چانیول اما گیج نگاهش کرد.بکهیون که گیجی چانیول رو دید با نیشخندی که عمیق تر شده بود گفت:« چیه؟؟ نکنه نمیدونی شنقل چیه؟؟»
چانیول اخم کرد.اما نمیتونست جلوی کنجکاویش رو بگیره.مسلما تعریف نبود چون بکهیون این حرف رو به اون زده بود.پس حداقل میخواست بدونه چه فحشی بهش داده.پس آروم سرش رو بالا پایین کرد.
بکهیون با خنده گفت:«اسکل رو که میدونی دیگه؟؟؟خب ولش بذار از اول برات بگم.اسکل یه پرندس غذا جمع میکنه ولی یادش میره اونارو کجا گذاشته.منگل هم یه پرندس که غذا هاشو میده اسکل براش نگهداره.حالا شنقل،بچه این دوتاس.»و با شیطنت به چانیول که هر لحظه سرختر میشد نگاه کرد.
این بار با لحن به ظاهر متعجبی گفت:«اوه!!چی شده مستر شنقل؟؟چرا قرمز شدی؟؟»
📚🍎📚🍎📚🍎📚🍎📚🍎📚
جونگ کوک با تعجب رو به تهیونگ گفت:«شکست س/کسی دیگه چیه؟؟»
تهیونگ ژست معلمارو گرفت و با لبخند بزرگی گفت:«ببین عشقم شکست س/کسی به شکستی میگن که موقع س/کس اتفاق میوفته.یا یکی میپره وسط یا یکی وسط کار فرار میکنه.این قراره برای کریس اتفاق بیوفته که از صدتا شکست عشقی هم بدتره چون خودش میمونه و دماغش»
قیافه جونگ کوک تو هم رفت و با اخم گفت:«اونا هنوز دبیرستانین تهیونگ»
تهیونگ بی تفاوت سری تکون داد و گفت:«با شناختی که من از سوهو دارم بلافاصله وقتی کریس پیشنهاد ازدواج بده قبول میکنه و بعد شب عروسی میره تو حموم جیغ میزنه نزدیکم نشو من یه خرگوشم که تازه به دنیا اومدم»
📚🍎📚🍎📚🍎📚🍎📚🍎📚
کمی که به سقف خیره شدن،کای صداش کرد:«سهون؟؟»
سهون هم همونطور که به سقف خیره بود و سر کای باعث میشد کمی تنفس براش سخت باشه گفت:« هومم؟»
کای که نتونسته بود توجه سهون رو به خودش جلب کنه و از نگرفتن جواب"بله"عصبانی بود گفت:«مرض و هوم.یه بار شد تو درست جواب هیونگتو بدی؟؟»
سهون کلافه شد.معلوم نبود باز چه فکری به ذهن کای رسیده که اینطوری هیجان داشت.پس با همون کلافگی و مسخرگی ای که مخصوص کای بود گفت:«بله هیونگ عزیزم.بله دردت به جونم.میخوای اینجوری باهات بحرفم؟»
کای هم نشست و با بدعنقی گفت:«ایییششش نه نمیخواد»
سهون خیره به اخم بین ابروهای کای گفت:«حالا چیکار داشتی؟؟»
کای با اعصاب خوردی گفت:«یادم رفت».سهون پوفی کشید که یکدفعه کای با شیطنت گفت:«اها یادم اومد.میگم برای جشن تولد آقای ژانگ با شیومین تصمیم گرفتیم سطل رنگ بذاریم رو سرش.به نظرت چه رنگی بذاریم؟»
سهون سری از تاسف برای کای تکون داد.بعد با نیشخند و لحن به ظاهر متفکری گفت:«اوممم....رنگ مورد علاقش.قهوه ای»
