با سلام
اهم اهم
خب من اومدم نظر کارشناسانه بدم(هر چند به خود ستی گفتم)این فقط برای کساییه که دو دلن برا خوندنش*^*
اول از نظر ژانرا:ژانر اول فیک یا همون عاشقانه به طور کاملللل نشون داده شده و ما میتونیم یه رابطه عاشقانه ساده و قابل درک رو ببینیم:)یه رابطه عاشقونه که پرشور و حرارت و من برات میمیرم و از اینجور حرفا نیست ولی رابطه ایه که باعث شده چهار سال به فکر هم باشن در حدی که سوکجین حتی تعداد ساعتا و روزا رو هم حفظه بچم:")نامجین این فیک کلا خیلی قشنگ و به قول ددی کایوته^-^
انگستشم انگست بودا حالا شاید من زیادی سخت گریم میگیره ولی به نظرم خیلی این ژانر توش خوب نشون نداده شده بود*^*فیکای انگست دیگه ای هم بودن که با اینکه هپی اند بودن اشکمو دراوردن ولی خب همه کارا که بی عیب نیستن مگه نه؟:)اینم فقط برا من انگست نبود زیاد....
اسماتش رو نمیگم چون اصلا آدم نظر دادن برا این ژانر نیستم*خنده*ولی خو علامت زده شدس اگه علاقه ندارید ردش کنید:)
فلاف رو هم اون کیوتی بود که من حس کردمش ولی خب یه جورایی ترکیب ژانر فلاف و انگست رو هنوزم درک نمیکنم اما خب اینم بره کنار
برشی از زندگیش هم کامل به تصویر کشیده شده بود.نمیدونم دقت کردین یا نه ولی نمیدونم چرا تو اکثر فیکای کاپلی همش دخترا نچسبن و اویزون پسران....ما خودمونیم اکثرا دختریم....لطفا انقدر خودمون رو تو فیکا خراب نکنید....میدونم دخترای اینجوری هست واقعا تو زندگی مثل همین هیونا تو این فیک....ولی از اونور دخترای باحال دیگه ایم هستا:)دخترایی که قرار نیست همش اویزون پسرای فیکای کاپلی باشن هم وجود دارن و پسرای عوضی اویزون هم وجود دارن پس لطفا یه تعدلی تو فیکتون بذارین و خب برای من این تعادل نه فقط از لحاظ جنسیتی که یکم قبل گفتم بلکه چیزای دیگه این ژانر هم خیلی خوب بود.از توصیفات ججو گرفته تا تحقیقای ریز و درشتی که درمورد فرهنگ کره و عدد نحس 4 و روز تقویماشون و کوه هالا و خلاصه همه چی من واقعا لذت بردم چون اون فضای یه نمه ایرونی تو فییکا رو نداشت و قشنگ حس میکردی این اتفاق داره تو کره جنوبی و تو ججو میوفته:)
درام هم اتفاقات آروم فیک رو قشنگ جلو برده بود و نشون میداد که همه چی آروم اتفاق میوفته و با اینکه یه مینی فیک اصلا حس نکردم عجله ای اتفاق میوفته و یا هر چی.
دوم هم شخصیتا
اول از همه سوکجین که یه معلم شیمی خجالتیه که چهار سال تموم عشقشو انکار کرده و با احساساتش صادق نبوده فوق العاده قابل درکه چون من به چشم دیدم همچین روابطی رو که با قدم جلو نذاشتن هیچ کدوم از طرفین رابطه قشنگی که میتونست شکل بگیره از بین میره فقط چون سر چیزی مثل عشق "خجالتی" میشن!!شخصیت سوکجین برام خیلی قابل درک بود و خوب عادتای خاصش رو شرح داده بود.
راستیتش نامجون .....نه اینکه اصلا درکش نکنما!اتفاقا کاملا درکش میکنم فقط چون درکش میکنمه که حرص میخورم....یکی نیست بگه لامصب زدی بچه مردمی بوس کردی بعد میگی نه ما دوستیم؟:/انکار تا کجا؟؟*زیر سوال بردن اسم فیک*نامجون ماهیگیر خیلی واسم تازگی داشت خیلیییا!!و رابطشون جوری بود که انگار یه پسر فقیر عاشق یه پسر پولدار و محبوب شده ولی همینم تضاد داشت چون از اونور نامجون بود که با وجود فقیر بودنش از سوکجین خیلی محبوب تر بود!!:)یه شخصیت سخت کوش و مهربون که سعی میکنه تا جایی که میتونه بقیه رو قضاوت نکنه و راستیتش ددی خیلی من رو یاد تو انداختT-T
یه جنتلمن واقعی(ددی جنتلوومنه) که هم خیلی دوسش دارم هم خیلی رو مخم بود اوایل فیک:)
سوم سناریو داستان و دیالوگا
که هم شروع جذابی داشت و هم پایان فوق العاده جذاب تری:)یه روند آروم که با توجه به تعداد قسمتا خیلی خوب جلو رفته بود و یه سری طنزای کوتاه داشت درست مثل زندگی واقعی که خشک و خالی نباشه*^*بازم میگم رابطه یه ماهیگیر و یه معم شیمی خیلی جذاب بود و حس تازگی و نوع توصیفات باعث شده بود حتی همین داستان درام هم هیجانیم کنه برای ادامش.همچنین دیالوگای با برنامه و الگوی جالبی که اول و آخر هر پارت بودن و باعث شد دفتری که دیالوگای قشنگ فیکا رو توش مینوشتم حسابی سیا شه و چندتا از صفحه هاش سر همین یه مینی فیک بره:)
هدفش
هدف این فیک از روراست بودن با خودمون و انکار نکردن احساساتمون خیلی بهتر از فیکای تو خالی ایه که هدف خاصی ندارن و قرار نیست چیزی یادمون بدن.یه داستان 6 قسمته که بهمون نشون میده چجوری فقط یه انکار ساده میتونه چقدر درد داشته باشه و چهار سال جدایی بیاره و یه اعتراف کوچولو که خیلیا فکر میکنن غرورشون رو زخمی میکنه میتونه چقدر راحت لبخند رو لبمون بیاره؟:)
نوع نگاهش به عشق
عشقی که در عین پیچیده بودن سادس:)))))راستش من اصلا به عشق در نگاه اول اعتقاد ندارم...کراش چراها!!کراش در نگاه اول اصلیت مهمیه اصلا:/ولی یه همچین عشقی بهتره......دریای عشقی که قبل اعتراف بهش فقط داری تو ساحل قدم میزنی و اون موجای اب کوچیکی که به سختی به پاهات میرسن و برمیگردن هم میشن لرزه هایی که عاشقت میکنه و آخر،شنا کردن تو اون دریا میشه عاشق شدن:)
توصیف از این قشنگتر آخه؟:)
خلاصه که بخونید اصل جنسه*^*
شومام نظرتونو بگین ببینیم کیا موافقن کیا نه*^*
پ.ن:ددی یه بوک بزنم چگونه نظر بدهیم؟؟*خنده*حس میکنم نصف اینایی که نظر نمیدن نمیدونن چی بگنT-T(مثل اوایل خودم)
درسته که گفتن من دوسش داشتمو عالی بود خیلی به نویسنده انرژی میده ولی یه همچین نظرایی به نوشتنشونم کمک میکنه:)به هر حال به قول ستی عزیز:
هیچ وقت یه نویسنده رو با یه نوشتش قضاوت نکنین!!نویسنده ها میتونن خط به خط پیشرفت کنن!!
خسته نباشین ببخشین سرتونو خوردم:")
راستی گوزفند نکشتیم ددی ولی تن ماهی برا ستی وا کردم غصه نخور^-^
RM. kiute.ARMY
به به! بزار گنده زیرش منشن کنم ریدر ها رو!
ایده ی خوبیه*-* به نظرم ریدر ها باید از ته قلبشون این لذتی که بردن رو جبران کنن حداقل برای نویسنده:">
درسته درسته!
لبانی که حق میگه رو باید بوسیدددددد!!
سلامت باشی عمرم نگووو:"> سایت خودته!
بابا لاکچریِ پولدارررررر...الان اومدی فخر فروشی هاا! تن ماهی از گوزفند هم گرون تره😔
ریدر ها