BTS fanfiction

ععااااارررر بزنم یا زوده💀🤏🏻

داشتم نامجینارو چک می‌کردم دیدم نویسنده مورد علاقم فیکشن جدید گذاشته اونم نامجینننننن

خداوندایا :>

دد شوطوری؟ سلام برسون به کلکسیون جنازه هایی که بر اثر فیکشن این بانو درگذشته‌اند....

خلاصه که بریم تو کارششش👻👻💙

گیلیگیلیگیلییییی

اینو کوئرنسیا نوشته و من ندیدمششش؟؟؟

به به😆

من میرم بخونمششششش

دیگه داشتم از بی فیکی مرض قند میگرفتم:/

(چه ربطی داشت؟)

عررررررررررررررر نویسنده کونت گرم 

این خیلی بی‌نهایت فراوان کثیر خلاصه خیلی‌خیلی زیاد معرکه بوددددد

کوئرنسیا تو معرکه ایییییی 

گلب فراوانننننننن❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

اهم..غرض از مزاحمت ، اسمات داره؟😁👀

عررررر

این خعلی باحال بوووود

اولش فکر کردم باید ژانر song fic رو هم داشته باشه ولی بعد مطالعه ی دوباره ژانر ها متوجه اشتباهم شدم

یکی از اون فیک های خوبه هاااا

اصن سرش عر زدم ینی

و اون قسمتی هم که کوک جیمینو بغل کرد و بال هاشو دورش پیچید داشتم زمینو گاز میزدم 

پ.ن:عااا..یه سوال، میتونم ددی و مونی صداتون کنم؟

هی چرا هیچکس کامنت نزاشت

هی از قدیمی های سایتم ولی تاحالا کامنت نزاشتم 

عجیب نیست انقدر گشادم؟😁

از پوسترش معلومه عالیه

عه، همین الان برای این تو خود وبلاگ کوئرنسیا کامنت گذاشتم که.

اشکال ندارد.

من امروز بالای ۱۵ تا فیک درو میکنم.

پ.ن: نصفشم از همین بشره 

بالاخرهههههه یوهاهاها :>>

وای هیونگ عاشقتم پ.ن دومممممم😂😂

ما چاکر شومام هستیم بذار من دراز شم شما از روم رد شو😌😌

وای هیونگ.. به این روز ولنتاین.. من تیپ زدم رفتم کتاب دانشگاه بخرم🥲 و همه ت خیابون کاپل بودن کلی فشار خوردم😂😭 کراشمم طبق معمول فقط ی نگاه انداخت.. هعی

بذار.. بذار یه ماه دیگه ک تعطیلاته میرم یقشو میگیرم میگم مرتیکه سالگرد کراش زدنم رسید بله رو بگو خلاصمون کن!!!

البته نگم برات که الان خودش و همکاراش میدونن من ازش خوشم میاد انقد که ضایع بازی دراوردم :>

بار آخر ک رفتم اونجا همکارش یه سقلمه زد بش گفت "فلانی، هات چاکلت اومده"😂😭😂😭😂😭

(یک ساله فقط دارم هات چاکلت میگیرم ازش :>)

راستی هیونگ 👈👉

اجازه دارم یادآوری کنم ک تگم جا مونده؟!👈👉

^^ وووششش چقد قشنگ بودددددد نحنمتذارغزبیسقفببعلهتمپکمج

ولی وایبش>>>

بذارم امشب قبل از خواب بخونم🤧💙

🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲نامجیننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲کوکممیییییییننننننننننننننننننننننننننننننننننننن🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲

پ.ن2: کوئرنسیا با تانک بیاد رومون دردش کمتره تا اینکه کامبک بده بهمون...

.

.

دد تانک چیه؟با تریلی هیجده چرخ هم رد بشه ،با چاقو تیکه تیکمون کنه،انگشتامونو یکی یکی بشنکنه،میخ بکنه تو چشم و چالمون،بهمون برق هزار ولتی وصل کنه هم(اثرات خوندن فیکای دارک و قتل و اینا...) انقدر دردناک نیست،واقعا ایشالا که سایهت کم نشه از سرمون کوئرنسیاشی

این کار واقعا قشنگ به نظر میرسه،و کاپلاشم که اصن چمک میزنن.

*نگاه کردن به اسم نویسنده.

*وایییییییییییییییییییییییی.

این چند وقته چقدر اتک‌ خوردیم از این نویسنده یغیور،عزیز دلم شیرمادر و نان پدر حلالت،میرم بشینم اینو بخونم بر من واجب غربته اله لاه ،برای سلامتی نویسنده یه صلوااتتتت بلنددددددد ...لندد.. لند ند ند... د ..د.

ایننن فییککک عزیزممممم،اینو سیا شی که کذاشت تو وبلاگ‌ خودش،من رفتم خوندم و نظر دادم و نمی دونید چقدر فیکه خفن و خوبیه،اگر نخونیدش از ددستون رفته،سیا عزیزم دستت درد نکنه بابت نوشتن و اتمام این فیک و خسته نباشی مادرU_U

نامجییننن>>

کوکمینن این فیک>>>

قوی سیاه>

پوستر>>>

کوکمین پوستر>>>

هوسوک این فیک>>>>

یه اسپویل کوچیک بکنم براتون دوستان(نوخودی خندین😂😔🤝🏻)

یه کم سپ هم اون گوشه فیک بود.

و راستی سیا بهت گفتم یکم از راپونزل اهام گرفتی و گفتی اره ،وا یمیدونستی چقدر ایده خوبی بود مخلوط کردن این ایده با ایده خودت،و ای واییی که قلبم برای نوشته ها ی فوق خوشگلته اصن زن،(ایشالا زود تر تو اون گردونه هه نوبت من بشه🥲🌚🤝🏻اونجا اسممو گفتم nina.)

و بزارید یکم اینحا هم برای شخصیت هوسوک عر بزنم بعد قول میدم دیگه نگم چیزی و سرتونو درد نیارم.

میپیمیپزمزپزکزپزمزپزمزپزمزپبکبپبکییخهیتبدزیمپزیکپیبح شخصیت هوسوک کراشش بودد لامصببب کرااشششش مرتیکههه کراشششششششششششششش،وای دد من همینجوری دارم هوسوکو نمی تونم،این رسمش نبود هوسوکو به عنوان شیطان بزاره سیا و من الان هارتم بروکن شه،اصن قلبم برای هوسوکه،اصن چقرد عالی که هوسوک شخصیت فرعی بود ولی دارم بیشتر براش عر میزنمممم،خببب اگر میخواید بدوندی چرا دارم انقرد عر میزنم برید خودتون این فیک زیبا رو بخونید متوجه میشید و بامن همدرد میشید(پروموت کردن فیک، فقط و فقط با من😂😔🤝🏻)

پ.ن:جدی جدی بخونیدشا خیلی خیلی قشنگه،البته که لازم نیست من بگم واقعا انچه که عیان است چه حاجت به بیان است(با لحن یگانه اندعک برای جین خونده شه)همه میدونن چقدر کارای سیا فوق العادست.

اره دیگه زیاد حرف زدم فعلا ،مراقب خودتون باشید،

و بازم با تشکرات فراوان از سیاشی 💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗

بلک سوان سیا فول شد اومد تو فضاییهااااا

جیغغغغ😭

دد از وقتی تو وب خودش گذاشته برنامم بوده بخونمش🤌🏻

باورت میشه هنو نتونستم؟😔🤝🏻

خیلی شادم🤡

حالمخوب💀

داشتم می مردم که این فیک بیاد روی سایت تا اینجا هم در موردش نظر بدم!

حقیقتا هایبرید های قو موجودات بی نظیرین که کمتر توی فیک ها بهشون برخوردیم و ترکیب بال های سفید و سیاه قو ها با یه داستان عاشقانه روی یه دریاچه سیاه، قطعا چیزیه که دوست داریم یبار هم که شده بخونیمش.

این فیک خیلی جالبه، همونطور که نویسنده گفت، سعی شده گناه افراد به گردن عشق انداخته بشه و اینطوری کمتر گناهکار جلوه داده بشن که فکر میکنم بعضی ها واقعا بتونن به همین دلیل با دیده اغماض بهش نگاه کنن؛ ولی با یه دید منطقی قطعا یه گناهکار بزرگ که از شیطان هم بدتر بود توی داستان وجود داشت، یعنی جادوگر. جادوگری که نتونست در مقابل پیشنهاد شیطان مقاومت کنه و در ازای اینکه نگذاره قانون طبیعی برای گناهکار اجرا بشه یک فرد کاملا بی گناه رو که هیچ حقی برای قربانی کردنش نداشت قربانی عشق سیاهش کرد و به دو عاشق سفید درد داد. جادوگر لیاقت محبت و عشق پاک و خالصانه قوی سیاه رو نداشت و بلد نبود از گذشته عبور کنه پس آینده زیبا و جدید رو هم از دست داد و با ظلمی که کرد اسمش در تاریخ عاشقانه قو های سیاه به عنوان جادوگر ظالم ثبت شد.

جفت قوی سیاه نقطه روشن این داستان بود و جادوگر نقطه تاریکش، که در کنار آرزوی رقص قوی سیاه تار و پود این داستانو در هم تنیدن. نویسنده شی، موفق باشی.

چرا نمی تونم دانلودش کنم؟؟؟