$FULL$
$لینک مصاحبه با نویسنده اضافه شد$
این امکان نداره!!
اولین جمله ای بود که بعد از فهمیدن اینکه نقاشیش زنده شده به زبون آورد!
🌈🍭🌈🍭🌈🍭🌈🍭🌈🍭🌈
هیچ وقت فکرشم نمیکردم عاشق یه نقاشی شم. نقاشی زنده شده ای که دنیامو رنگی کرد.
درست مثل آبنباتایی که همیشه با ذوق انتخابشون میکرد و براش مثل قرص خواب بودن.
شاید سرنوشت منم همین بوده....
رنگی کردن دنیای سیاه و سفیدم با یه قلمو روی بوم....
و زنده شدنش!
نویسنده | star and moon |
کاپل | یونمین . نامجین |
ژانر | تخیلی . رمنس . طنز . فلاف . برشی از زندگی . اسمات(علامت زده شده) |
محدودیت سنی | 14+ |
تعداد صفحات | 404 |
فصل اول | " click " |
فصل سوم | " click " |
راه ارتباطی | " لینک ناشناس نویسنده " |
این فیک در سه ورژن اکسو بی تی اس و گات سونه.
در سه فصل که هر فصل مختص یه کاپله و به هم مربوطه برای بی تی اس به ترتیب نامجین،یونمین و ویکوکه
🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬
❇خلاصه:
جیمین نقاشیه که خیلی وقته نقاشی رو به خاطر دلایلی کنار گذاشته و تنها وقتی که میخنده پیش دوستاشه.اما بعد از خوب شدن نامجون و عاشق شدنش و همینطور خوندن مشهورترین وبتون گی اون هم تصمیم میگیره دوباره نقاشی بکشه.اما فکرشم نمیکرد نقاشی ای که از نقش اول وبتون میکشه زنده شه و با لبخند بهش بگه:«سلام من مین یونگیم»جیمین دوست داشت مثل تهیونگ یه وات د فاک بگه و از خواب بیدار شه.میتونست اون پسرو از دوستاش قایم کنه؟
قسمتی از فیک:
با تردید گفتم:«ببینم....تو...تموم مدت داشتی از توی بوم منو نگاه میکردی؟؟....حتی....وقتایی که لخت از حموم میومدم بیرون؟؟»
یونگی لبخندی زد و گفت:«آره.تموم مدت.تو بدن زیبایی داری جیمین شی»
جیغی زدم و دستامو تو سینم جمع کردم و داد زدم:«وقتی داری اون حرفو میزنی نباید لبخند بزنی درسته که از یه وبتون اومدی ولی لعنتی تو اون وبتون شخصیتت آدم بود و مثل منحرفا حرف نمیزد»
یونگی با گیجی نگام کرد و گفت:«کجای گفتن اینکه زیبایی بده؟؟من به هر کی خوشگل باشه اینو میگم.»
پ.ن:نظراتت قشنگتونو از نویسنده عزیزمون دریغ نکنید لابولیا^^
🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬🍬
FULL PART
شروع پارت آخر برای ریدرای این فیک از صفحه 178 فیک
و مرسی از اونایی که در طول آپ همراه بودن و نظر دادن:)
پ.ن:اونایی که موندین فول شه مصاحبه های ویژه رو از دست دادین!!:))))
💜لینک مصاحبه با نویسنده: کلیک کنید💜