BTS fanfiction

خیلی زیاد عالی بود! نفس گیر بود هر چقدر که کوتاه بود. احساس جونگ کوک رو با تمام قلبم درک می کردم. امیدوارم بازم از این جور نوشته ها توی سایت بخونم. موفق باشین.

جواب دادم؟ یا جواب ندادم؟ نمی‌دونم یادم نیست 😂

وقتی وارد لینک میشم می‌زنه فایل موجود نیست. عهههه دوشمنت شرمنده ددی^^

چی بگم.. این مملکت عزیزمون چی توش درسته که نت بخواد درست وصل شه؟؟؟ :] هیچی دیگه.. یه روز هم میان میگن سعی کنین کمتر نفس بکشین تا اکسیژنمون دیرتر تموم بشه🤣

ددی قشنگم.. فک کنم دو تا از لینکا خراب بودن :") 

اگه اشتباه نکنم فصل اول و دوم اسلحه بود -اچک ریختن 

ددییییییی یه چیز بدترررررر

نت دارم، شارژ 🐘تر شکن هم دارم، ولی وقت فیلتر وصل می‌کنم آنتن اینترنتم میره -بازم اچک ریختن

پریروز تا حالا اعصابم گاوی شده 🗿به هر چیز و ناچیزی الکی می‌پرم 😔😂

و یه چیز دیگه.‌.. بالاخره نوشتن رو شروع کردم! حالا ببینم چی در میاد😔⁦✌🏻⁩

خب دیگه.. تا درودی دیگر، بدرود! (یه جوری میگم که انگار هر دقیقه اینجا پلاس نیستم :/)

کی گفته ذوق کردم که کامنتا باز شدهههه؟؟

حقیقتا تو مدرسه هر چیزی می‌چسبه جز درس خواندن😂

*********************************************  خدمت شما ددی..

ماچ کردن دستات-

ددی، بازم دیر کردم نه!؟ ") هفته اول مدرسه سخت بود، از این به بعدش هم سختتت ترررر! نتونستم زودتر جواب بدم؛ شرمنده :) 

دبیرستان خیلییی سخت تر از راهنماییه.. جوری حالم همین اولش گرفته شد که می‌تونم تا صبح به خاطرش عر بزنم ") استرس، اضطراب، فشار درس، فشار کنکور، فشار آینده، فشار خانواده و کلی فشار دیگه.. رسماً از همه طرف توسط فشار دارم جر می‌خورم 🤣

همین امشب هم چنتا ایده‌ی ناکجا آبادی خطور کرد به مغزم😔😂 ولی.. اگه از این بیشتر سراغ نوشتن نرم حتماً دیوونه میشم! بین این حجم از کثا.فتی که ذهنمو درگیر کرده، فقط دست به قلم شدن می‌تونه آرومم کنه :) 

ایشالا همزمان شروع می‌کنم به مساحت کردن ایده هام شاید یکیشون تبدیل به حجم شد😔😂 (تف تو این ریاضیِ بی تر ادب) 

راستی دد.. ک******** ***** * ***** ** نداری بندازی تو دامنم؟😔 گوشیم که فلش شد بدجور شکست عشقی خوردم 😂 سرخپوش چی؟ فول شد؟ -افق زدن اتاقم به زل

سلام بابایییی. ببخشید خیلی دیر اومدم :") شرایط خوبی نداشتم.. چه خبرا؟ خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟

نمی‌تونم فراموش کنم.. منطقم کاملا فراموشش کرده و مثل یه زباله بیرون انداختش ولی احساسم.. اون خودش تمام احساس من بود :) هر‌چند بعد از اون کسی رو پیدا کردم که واقعا دوستم داره؛ اما اون خاص بود برام:) 

درسته.. هر اومدنی یه رفتنی داره؛ به خاطر همین خیلی وقته به چیزی وابستگی نشون نمیدم و در واقع.. احساسم به خیلی چیزا رو کشتم! 

وویییی چه ددی کیوت و مهربونی دارم 🤩 حتما میام پیشت ددی :") 

والا من همه ی ژانر ها رو می‌پسندم و می‌پرستم 😂 فرقی نداره چه ژانری باشه؛ تنها چیزی که برام مهمه اینه که خواننده از خوندن لذت ببره و با چیز جدیدی مواجه بشه! 

دد باورت میشه نه ام وی هگوم رو دیدم و نه اسلو دنسینگ تهیونگ رو؟ (: خیلی وقته سراغ هیچیییی نرفتم! مطمئنم اعضا از داشتن فنی مثل من ناامید شدن 😔💔

ولی حتما می‌بینمشون! ایده های جالبی دادی مغزم داره به کار میفته -ذوق هاپویی 

والا تو این مدتی که نبودم چنتا ایده به ذهنم رسید.. البته یه جای دیگه از شیپ های انیمه ها هم چنتا فیک خوندم که ایده های جالبی بودن! وقتی خوندمشون شونصد تا سناریو به مغز زنگ زدم خطور کرد😂

مثلاً.. دو معشوقه قدیمی که طی اتفاقاتی از هم جدا شدن و توی سازمان های جداگونه ای مشغول به کار شدن.. چی میشه اگه این دو تا با اهداف قبلی دوباره سر راه هم قرار بگیرن؟ ((: (به قلمم اعتماد ندارم که بتونم یه ایده رو خوب پیاده کنم) 

خدمتت طول کنم، یکی دیگه هم اینه: دو شخص که لایف استایل های خاصی دارن و به همین دلیل مشکلات زیادی براشون پیش میاد. ( مجددا خدمتت طول کنم، اینو از یه جای دیگه ایده گرفتم و لایف استایلشون بی دی اس ام بود😔 پنااااه بر خدا. من خیلی بچه مثبتم😔) اینو واقعااا مطمئن نیستم بتونم بنویسم؛ هر چی تمرین می‌کنم دستم به نوشتن چیزای "خداوند بزرگ است" طور نمیره..

خب ددی، این دفعه واقعا زیادی حرف زدم.. تا سخنان بعدی، بدرود! ⁦❤️⁩

هی ددی، چن روز پیش کلی زر زدم بعد دیدم ارسال نشد :) بالاخره اومدم گشادی رو کنار بذارم و دوباره بنویسم 😂 هر چند یادم نیست چیا نوشته بودم..

بغل کردن ددی ژونم- با اینکه دو سه هفته ای گذشته،‌ هنوز ناناعتم.. می‌دونی؟ یکی بود که خیلی دوستش داشتم.. بعد از رفتنش خاطراتش رو توی گوشیم نگه داشته بودم که اونم.... عر زدن تا ابد- ددی.. وقتی رفت قلبم شکست :") کارم به هزارتا مسکن و آرامبخش و این چرندیات کشید.. بعد از اون تیکه های قلبمو با یادگاری هاش نگه داشته بودم که در آخر تیکه های خرد شده ی قلبمم همراه آخرین چیزایی که ازش داشتم دود شدن رفتن هوا.. چرا اینا رو گفتم؟! شاید چون تقریباً بعد از نه ماه دوباره دلم هواشو کرد.. شرمنده دیگه؛ جز شوما کسی رو ندارم که پیشش زر بزنم و بخندم یا هم گریه کنم. 😁

خب خب خب از این فاز بیام بیرون:/ دد به طرز عجیبی نیاز دارم فیک بنویسم.. ولیییی هیچ ایده ای ندارمممم. هلپ مییییییییی. البته یه ایده دارم ولی حسم میگه چرت میشه پس می‌خوام بی خیالش بشم! به این بینوا که به نوشتن معتاد شده کمک کن :") خدا جون بهت آب‌نبات میده^~^

(دوباره پر حرفی کردم؟)

بالاخره ارسال کرد:")

ولی.. با اینکه نزدیک دو هفته گذشته من هنوز دارم عر می‌زنم😂 هعی.. هعیییی.. قلبم ناناعته 😔💔

ددی 😭 گوشیم فلش شد:) همه چیزم پریدددددد! 

حسابی که توی بیان داشتم هم پرید🗿الانم این پدر مرغابی هی میگه رمز می‌فرستیم برات بیا وارد حساب جدید شو ولی نمی‌فرسته. -افق زدن به زل

گلبم شیکست ددی :") دو سال از خاطرات زندگیم دود شد رفت هوا.. 

هرچی میزنم دانلود شه نمیشخههه

من بیشتر کاراتو خوندم و خیلی از فیکات گادهه فقط یک خوالش دارم تولوخدا از سپ بیشتر بنویس آخه خیلی این کاپل فیک کم داره میشه این خوالشمو انحام بدی ممنون فایتینگ 

من کاراتو نخوندم شایدم خوندم نمی‌دونم ناموصاا

واجب شد بشتافمن سمتشون*-*

حقیقتا من ب نویسنده ها تجربه نمیکنم فق با کله میرم سمت هرچی دیدمم😭😂

باز تو نوشتیی من دو ساله هیی ایده ی جا مینویسم ولی از ترس بد شدنش شروش نمیکنمم😭😂

اصنن خوددرگیرییییی دارمم ی وضعیی

ای جانن اصنن ب ددی نمیادد سکوت نکن ازین مارا😭😂

خیلیی حال میده ددی خیلیی ...راستش قبل فلی فلی بازیا ما بیشتر باهم میخوندیمم ولی خوو بعد فل فل شدن ما دستمون از هم کوتاه شدد دیگ گروه نداریم تو پیویای هم پلاسیم...ناگفته نماند منبع همشون خودمم😔😂😂

یسسس ولی خوشحالم زیاد طول نمی کشه دوباره باید برم همون جا 😭

مامی خیلی خوبی 

مرسی عزیزکم 

می‌دونی خیلی دوست دارم ❤️‍🩹

سلام مامی

حدود چهار روزه که سمت نت نرفتم 

دارم به خودم خیلی افتخار میکنم 🤣البته محیط باعث شد دست نزنم (این دلیل نمیشه که به خودم افتخار نکنم😎)

حالا جدا از اینا بعد چند روز برگشتم خونه از خوشحالی یه دقیقه هم نمی شینم🤣

زیاد حرف زدم 

مامی چطوری؟خوبی ؟

اصنن نمت باور کنم این کار اوله 😔📿

پایانش خیلی خفن ‌‌و تو اوج بود بنظرمم*-* 

با اینکه دوس داشتم این قلمو طولانی تر داشته باشمم ولی خو اگ کش میدادش قطعا انقد تنیز درنمیومد میومد؟😔📿

بین ی عالمه خون بشینی پیانو بزنی بعد دوربین کم کم ازت دور شه فق صدای خنده هات بومونه😔🤌🏻

اصنن پایان سینمایی 🤌🏻😔

اوووفف ععففف

گشنگگ ازینا بود ک میتونستی پنج شش ساعت بشینی با رفیقت تحلیلش کنی ازش درس بگیری😔😂

من عاشق همه ی رنگام برای همین تموم وجودم سیاهه چون همه رنگا با هم قاطی شدن:")

اول اینکه: وااااااااااااااااااو یه ایده جالب بود و تبریک بهت میگم برای اول کارت فوق العاده بود!

دوم اینکه وای دد این فن فیک بد جوری وایب فیلم موش رو میده

سوم اینکه اینکه از نظر روانشناسی به رنگ ها پرداخته بودی...اره برام جالب بود یه دید جدید بود نسبت به قضایا

و رد اخر یااااااااااااا اگه بعد این کار دیگه ای از نویسنده نیاد بیرون خودم و این فیکو اتیش می زنم چون تو اولین کارت ایده جالبی رو گیاده کردی

-لبخند کیوت:)

پ.ن:دد گفتی فیلم موشو دیدی؟؟ اگه اره بشینم برات عر بزنم یا زوده؟؟

جرر😂😂

ولی این کاور.... میرم تو افق محو بشم! 

ددیییی ددیییییییییی این خیلی خوب شده:) خیلی خیلی خوب شده:) از تمام زندگیم قشنگ تر شدهههه•~• کار خودته؟!!!

-ماچ کردن انگشتای هنرمندت

بوس به کلت  

خانومی؟ این اولین باره کسی با این اسم صدام میکنه کلا هیچ چیم به خانوم نرفته من مطمئنم که اون بالا یه چیزی شده چون من باید پسر می‌بودم مامانم میگه وقت ناهار بوده اخلاقتو جابه جا انداختن🤣

حالا ولی دوست داشتم چیزی خوب بود 

منم میندازه تو گونی (در همین هین وی دست خود را سوزاند و ملاقه مادر را به چوخ داد و یک دمپایی آبدار را دفع کرد، چه می‌کنه این بازیکن)

ممنون عزیزکم

آها که اینطور ولی خیلی وقته که بسته است -حالا ولش کن خودت خوبی-

یه بار یکی هم بهت گفته بود ساق ی تا دوماه می‌خندیدم 🤣ولی این م ع ت ا دا رو هیچ س ا قی تحویل نمیگره

اس اچ ام شی داستان فیک واقعا خوب بود هنچنین قلمت و کاور که گاد بود واقعا میگم خیلی وایب خوبی میده کاور😭😭

ولی اگه امکانش هست سایز فونت رو یکم بزرگ تر کن اونجوری خیلی عالی تر میشه؛)💜

ارههه لعنتییی

همه یک صدا لبیک یا جونغکوک!

بوس به کلت💋

عالی بود 

اصن ترانه از قدرت قلمت 

عم راستش 

**** *** ****** ******* 

منظورم اینه که کاور این پست حس جونگکوک توی سرخپوش رو میده فک کنم تو هم میخونیش؟

آره اون رنگ قرمز که دیگه تهشهههه

فقط متاسفانه جدیدا حوصله ندارم هیچی بخونم حتی با اینکه این خیلی جذاب بنظر میاد پس سر فرصت میریم سراغش 🫠

خدا نکنه عزیزم که اینقدر مهربونی

مرسی عزیزم کلا کسی زیاد ازم تشکر نمیکنه و یکم الان هیجان دارم

مطمئن باش از این به بعد اگه خدا عمر بده هستم و برات کامنت میدم

اصلا بیان یه پدصگ بی همه چیزیه (نزن وبو 🐘 کنن🤣)

خیلی خوبی (نمیدونم چی صدات کنم)

والا نمیدونم فکر کنم زیاد یادم نیست ولی فکر کنم یه تم قرمز و سیاه یا یه همچین چیزی بود شاید باورت نشه ولی ماهی گلی پیش من حافظ خیلی طولانیه🤣

عجب کاوری لنتیییی .. وایب سرخپوش رو میده بهم شما اینطور نیستین؟

سلام

نمیدونم از کجا و چگونه شروع کنم؟به نظرم شروع نکنم بهتره ولی..

ولش شروع میکنم :

راستش من از حدود فکر کنم ۳ یا چهار سال پیش یا شاید کم تر یا بیشتر بود که کلا با فیک اینا آشنا شدم تو اون یکی وبلاگ تون بود که خیلی یهویی یه فیک خوندم دیدم که جالبه داستان یا حالا سناریو یا هر چیزی که تو ذهنمون داریم رو روی شخصیتایی بزاریم که توی زندگی واقعی مون هستن کلا چیز باحالی بود 

و من خیلی دوست داشتم یه مدتی تو همون وب قبلتون بودم که حالا یه داستانی پیش اومد که کلا فیک خوندن و ول کردم و یه مدت خیلی طولانی بود که  فیک خوندن ول کرده بودم دیگه از چیزی خبر نداشتم و هر جایی درباره فیک حرف میزدم من سریم میرفتم خلاصه این روند ادامه داشت تا یه رو همین جوری ول توی نت بودم که دیدم اینجا هم یه ولاگه که مثل اون یکی وبلاگ فیک می‌داشت خلاصه من دوباره شروع کردم فیک خوندن تا توی یه دونه کامنت بود حدود چند ماه پیش یه بنده خدایی آدرس فیک میخواد منم زدم رو لینک دیدم وا این که همون وبلاگه و بعد فهمیدم که این وبلاگ جدیدتونه .

این شد داستانی که من حالا یه ریدری شدم که بیست و چهار ساعته داره فیک میخونه و مثل اون آدمایی که خرما ور میدارن و فاتحه نمی‌دن تو وبلاگتون سرگردون بودم یعنی عملا یه روح بودم نه کامنتی نه لایکی هیچ ( این شل مغز هنوز نتونسته تو بیان ثبت نام کنه) حالا دیگه خواستم اعلام حضور کنم و بگم منم هستم و بگم ممنون بابت (نمیدونم چطور بنویسم دیگه واسه همه چی)

امیدوارم همیشه شاد باشی ❤️

ببخشید واسه طولانی بودن

ایان و قرمز همیشه ترکیب خوبی بودن😔

...

پ.ن: من منتظر فیکشن با کاپل ایان و تهیونگم😔

پ.ن۲:اگر اقا ایان فک کرده این فندوم قرار نیست ازش میم بسازن ۱۰۰ درصد در اشتباهه😔

ای جون.

چه شود این

چقد خفنههههههههههههههه

یااااااا ادیتور پوستر وانشات

خیلی خفن ادیت کرده

خیلی دلم میخواد بخونمش 

خدای من کاورششش

کاورش داره منو رسما چیزه..عامم..مورد عنایت قرار میده..(حیحی)

نویسنده با اولین کارش ترکونده.//

راجب داستان 

روند خوبی رو داشت ولی برای منه بچه که خون باعث حالت تهوعم میشه خوب نیست اما هیجانش رو دوست داشتمممم

نویسنده تهش قراره با کارای اکشن و هیجان انگیزش به فنامون بده:))

و راجب اینکه رنگ مورد علاقه کوک قرمزه..

واییییییی

کامل حس کردم چی میگه چون من یه زمانی رنگ مورد علاقم قرمز بودددد(هنوزم هست)

آره دیگه همین./

یه خسته نباشید بزرگ به نویسنده و هیونگییی:))

اوکی من اینو برای مامانم بردارم :) یاع اوا اولین کامنتم پس فرصت *-*

کامنتو سند کردم اما ارور 502 داد

حالا مهم نیست

من داشتم تو اتاق وی ای پی هتل با کاور گربه نگاه می کردیم

فقط همین

پ.ن: نخونم؟؟ والا نمی خوام بخونمش اما 52 ص به کسی بر می خوره؟؟ نه نمی خوره! فردا صبح کله سحر نسخشو می پیچم.