BTS fanfiction

💜👽📚 محفل دریده شدگان در راه بنگتن و فضایی های فن فیکشن خوان برتر 📚👽💜

فن فیکشن Chaos

 فایل اصلاح شده اضافه شد...

نویسنده Min Arvin
کاپل ویکوک
ژانر  رومنس/امگاورس/انگست/درام/اسمات
محدودیت سنی  +16
روزهای آپ  پنج شنبه ها❌❌

خلاصه: 

 جئون جونگ کوک ، امگای ۲۳ ساله برای از دست دادن تنها آلفای زندگیش و مشکی پوش شدن خیلی جوون به نظر میرسید. این تنهایی قرار بود به شدت برای پسر امگا سخت بگذره ؛ اما نه سخت تر از سر و کله زدن با بچه های همسر مرحومش!

 

پارت اول 

Download 

پارت دوم 

Download 

پارت سوم 

Download 

پارت چهارم 

Download 

پارت پنجم

Download 

پارت ششم

Download 

پ.ن: روزهای آپ تغییر پیدا کرده 

     

805_vpfe.png

۱۰ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Teakook
۰۹ خرداد ۱۳:۳۱

فکر کنم یه مشکل فنی پیش اومده، چون فایل پارت پنجم با ششم یکیه

RM. kiute.ARMY

اصلاح شد جان دل*^*
f. A
۰۷ خرداد ۱۷:۰۰

چرا نمیاد دد . چرا انقدر فیک دیر می زاری 😭😭ما گناه داریم ددیی

RM. kiute.ARMY

میانهههه😭😭😭😭
هانی
۰۵ خرداد ۲۲:۱۴

چرا نمیادددد چی شدهههه

RM. kiute.ARMY

خرداد ماه نامرد...
Y.l
۰۴ خرداد ۰۱:۰۸

پس چرا نمیاد ؟

RM. kiute.ARMY

میاد میادT^T
hooo
۰۴ خرداد ۰۰:۰۷

چرا‌پارت نیومده؟

RM. kiute.ARMY

اومد اومد:(
Teakook
۰۳ خرداد ۰۹:۴۳

مشترک مورد نظر در انتظار پارت جدید بمرده🤧

RM. kiute.ARMY

خدا نکنههههه😭😭😭😭😭
هانی
۰۲ خرداد ۲۲:۲۳

سلاممم ددییی 

چطوری

ببین با نویسنده به توافق برس که آپ دو روز در هفته باشه و در این ایام سوگواری مارا شاد کن 🕺

من صبر ندارم هی تا پنج شنبه صبر کنم تا پارت های بعدی بیاددددد لطفاااا الان موقع امتحاناته بیا بهمون جایزه بده 

 

نویسنده عزیزممممم خیلی مشتاقم بدونم اون وو قراره چه جوری اون وصیت نامه رو پس بگیرهههه قشنگ تا پارت بعدی رو بدی دق مرگمون می‌کنی و ما ی عالم سناریو تو این ذهنمون میسازیممممم که ممکنه خوب و بد باشهههه😂🤦🏻‍♀️

ماچ بهت شبت بخیرررر ✨♥️

RM. kiute.ARMY

سلام عمرمممم😎 تو خوبی؟
اگر کامنت های پر ملات زیاد باشه نویسنده حسابی از خجالت خواننده ها درمیاد🤭
والا من فقط میتونم از جانب خودم بوس بهتون بدم😔

پشمام وای من هنوز نخوندمممم اسپویل شدددد😭😭😭😭😭😭
اون وو برام خیلی گوگولیه👀 کاش یه مومنت بین اون و کوک نشونمون بده نویسنده🤭

ماااااااااچ متقابل نفسسس😭😭😭
Sh.M ..
۰۲ خرداد ۱۹:۳۹

انگار این هفته هم نیومد..

RM. kiute.ARMY

هعی:"((((
ته ته
۳۱ ارديبهشت ۱۳:۰۳

های پارت بعد کی میاد 😁

RM. kiute.ARMY

بزودی نفسسس😎
moonsun ssi
۲۹ ارديبهشت ۱۱:۰۵

خطاب به هوگو🍄

آخه من نخورمت اینقدر کامنتات کیوته😭🤏🏻

یه سری کامنتای فیکشنا رو میخونم (از کمبود فیکشن😔)

روی کامنتات کراش زدم 🥲🤍 

RM. kiute.ARMY

جرررررر عاشقتم که🤣
ولی محتوای فیک هم عالیه هااا😔

خطاب به هوگو🍄
hoori-hoor
۲۸ ارديبهشت ۰۰:۴۵

وای تهیونگ واقعا چندشه.....مرتیکه شل ناموس انگل عقده ایییییی به چه حقی با جونگ کوک من اینطوری صحبت میکنیییبتکچچمتلس

ولی یه حسی بهم میگه می یونگ تهیونگو دوست نداره فقط بخاطر پولش کنارشه بخاطر همینه که انقد اصرار به بیرون کردن جونگ کوک از زندگیشون داره و انقد دنبال ارث و میراثه.وای کاش اینطوری باشه تهیونگ سوسک شه وای..

از الان سفت به نماز روزم میچسبم به همه کائنات دعا میکنم جونگکوک ببره دادگاهو.

از اون وو بسیار بسیار خوشمان آمد💄

خلاصه اینکه نمیتونم این فیکو از بس خوبه😭👙

RM. kiute.ARMY

وای وای دقیقا!!! مرتیکه عنننننننننن!!!
احسنت!!! دوست دارم میونگ ته رو داغون کنه🤭🎀

وایسا منم باهات بیام بریم امازاده نذر کنیممممم!!!
بسیار گوگولیههههه😭
منم آجی منم لختممممم برااااااااش😭
Teakook
۲۶ ارديبهشت ۲۱:۳۰

پارت جدید این هفته هم نمیاد؟؟؟ 😕

اخه چرا ما رو تو خماری ول میکنی؟؟؟ 😣

RM. kiute.ARMY

میاد فدات شم:"(
Fatemeh Zaaaa
۲۶ ارديبهشت ۱۶:۰۹

چرا این هفته هم نیومد=(

RM. kiute.ARMY

فصل امتحاناته و خلاصه خرداد ماه نویسنده هارو دزدیده:(
Nazi
۲۶ ارديبهشت ۱۵:۵۸

دوهفته اس منتظر یه پارتمممممممممم دیگه نمیکشمممممم ماماااااااااان

RM. kiute.ARMY

میاد فدات شم منT^T
Sh.M ..
۲۵ ارديبهشت ۱۰:۵۱

الان متوجه شدم هفته قبل پارت نداشتیم :") 

این هفته میاد دیگه؛ نه؟

RM. kiute.ARMY

قطعااااا😎
وای میبینی چقدر قشنگه؟=))))))
....ته ته
۲۴ ارديبهشت ۱۹:۵۱

چرا پارت پنجمممم نمیادددددددد😭💜💖

RM. kiute.ARMY

میاد میاد نفسمT^T
ته ته
۲۴ ارديبهشت ۱۲:۵۷

های میشه بگی پارت بعد کی میاد😁

RM. kiute.ARMY

های گلمممم😎 هر پنجشنبه👀
Fatemeh Zaaaa
۲۲ ارديبهشت ۱۳:۲۲

چرا پارت جدید نیومد پس این هفته؟ToT

RM. kiute.ARMY

یکم مشکل برای نویسنده پیش اومد:"(
///
۲۲ ارديبهشت ۱۰:۵۰

پارت بعد کی میاد

RM. kiute.ARMY

هر پنجشنبه جان دل*^*
V
۲۱ ارديبهشت ۱۱:۵۵

خیلی دوسش دارم پارت بعد کی میاد 🥲

RM. kiute.ARMY

میاد دورت بگردم👀
ته ته
۲۱ ارديبهشت ۱۱:۴۰

پارت بعد کی میادددد

RM. kiute.ARMY

کامنت ها پر ملات باشه زود زود میاد😎
H.S
۱۹ ارديبهشت ۲۰:۳۲

چرااا نمیادددد😭😭😭😭😭

RM. kiute.ARMY

میاد میاد:"(
suíbiàn-随便
۱۹ ارديبهشت ۲۰:۳۱

اوه خدای من؛

این پارت هیجان انگیز بود و شخصیت جونگکوک به شدت جذابه.

و واقعا اعلام حضور مین یونگی داخل داستان واقعا قوی و حرفه‌ای بود.

خیلی منتظر روند دادگاه و پرونده ام.

و حسم میگه متاسفانه تهیونگ میبره...

با تشکر از نویسنده عزیز.

RM. kiute.ARMY

وای وای گفتی...
مضطرب شدمممم:"(((
H.S
۱۹ ارديبهشت ۱۹:۲۷

پارت جدید نمیاد؟ 

RM. kiute.ARMY

یه مشکلی پیش اومد:"((
H.S
۱۹ ارديبهشت ۱۸:۴۳

قلم نویسنده فوق العادس🥺💖

فقط کاش میشد روز های اپ بیشتر شه😔

RM. kiute.ARMY

کاش میشد نویسنده رو دزدید تا جلو جلو داستانو فهمید😔
Vkooker
۱۲ ارديبهشت ۲۰:۰۸

ددی چقدر طول میکشه تا کامل شه؟

RM. kiute.ARMY

والا ندادنم:"(
Aroha
۱۰ ارديبهشت ۰۲:۰۴

ببخشید ددی جان سوال فنی داشتم...درست اسم اون وو رو تو کامنتای فیک دیدمممممممم؟؟؟؟؟👀

RM. kiute.ARMY

بله بله عزیزدل مننننن👀👀👀👀
فضایی
۰۷ ارديبهشت ۲۳:۰۸
این فیک قابلیت اینو داره که با بچه های سایت بشینیم سبزی پاک کنیم راجب شخصیت ها
غیبت کنیم و فحشش بدیم😂
واقعا میخوام کله ی تهیونگ رو بکنم پسررررررر آخه این چه رفتاری
با جونگ کوک بچم داری
اگه سر هیون جو و می یونگ تا آخر داستان یه بلای نازل نشه خودم میرم یه بلایی
سرشون نازل میکنم ایش😬
شخصیت هوسوک خیلی بامزه و جالبه خدایی دلم از این دوستا خواست😂

RM. kiute.ARMY

دقیییییییییییییقااااا به خداااااااااااا!!!
منتظرم می یونگ داغونش کنهههه💃💃💃💃
کمک خواستی میس بندازم جلو در خونه تونم😔

منم منم:"(((
Hogo🍄
۰۳ ارديبهشت ۲۳:۴۸

ددی جان سوال فنی، اشکالی نداره به شخصیت‌ها فحش بدیم که...؟

سلام سلام!

خوبین؟ چه خبرا؟!

... نمدونم چی بگم. به طرز فجیعی احساس می‌کنم قراره به فنا بریم تا تموم شهㅠㅠ. ناناعتم.

واااای واااای واااای می‌شه لطفاً لطفاً لطفاً نامجون آدم خوبی باشه😭؟ دارم نمی‌تونمT^T.

و امیدوارم هیونجو یا آخرش بمیره یا حداقل تهیونگ یکی بزنه تو صورتش-_-. زنیکه-(اون صحنه‌ای که طهماسب جلوی دهن بچه رو می‌گیره). می‌یونگم اگر با زبون خوش نره از زندگی‌شون بیرون... خب من کاری نمی‌تونم بکنم ولی خب😭. اینطوری که تهیونگ داره باهاش لاو می‌ترکونه یعنی قراره سر جداییشون پاااره بشییییمT-T...

ددی جان این هفته دهن دوستمو سرویس کردم تا دوشنبه بشهㅠㅠ. من تجربه‌ی اولمه تا حالا در حال آپ نخونده بودم ظلمه بخدا ظلمهT^T. دارم پیییییر میشممم...

از هیجان و جو کار که بگذریم، بازهم چندجا از این پارت توجهمو جلب کرد:

″-... معرفی نمیکنی؟

حرفش رو نصفه رها کرد و با چشم هاش جونگ کوک رو نشونه گرفت. بهتر بود همین حالا میفهمید اون پسر کیه. بر خالف ظاهر بی تفاوتش واقعا براش مهم بود که اون پسر کیه؛ شاید باید از تهیونگ بابت پیدا کردن پارتنر مشاوره میگرفت!″

فقط می‌خواستم که نامجون شکشو با تهیونگ درمیون بذاره و اونوقت یه دعوای حسابی داشتیم😂😂!...

″_اگه میذاشتی باز هم ورزش کنم الان انقدر ضعیف نشده بودم! وقتی هیجده سالم بود هشت تا آلفا رو یک جا حریف بودم ؛ حتی اگه پام هم می شکست اهمیتی نمیدادم. اما الان چی-″

ددی تو جواب قبلیت گفتی آروین قطعا یه کتک‌کاری میاره تو کار... آخ ددی... آخ ددی... هعب...

... ولی من بی‌صبرانه منتظرم ببینم تهیونگ مثل چی میفته دنبال جونگ‌کوک. یعنی واقعااااا دلم می‌خواد وقتی عاشق می‌شه جونگ‌کوک بکشوندنش دنبال خودشㅠㅠ. دل یه ملت خنک میشه/=...

حرف زدن بسه دیگه. دیر وقته بریم بخوابیم ساعت یازده‌ونیمه. شبت بخیر ددی جان.

ضمن عرض سلاااام خدمت مادر و خواهر می‌یون- چیز، ضمن عرض احترامات فراواااان خدمت شما و آروین جان،

و با آرزوی کم بودن دست‌اندازها در مسیر فیکشن،

هوگو🍄🍀

RM. kiute.ARMY

سلام وجودمT^T نه جیگر از شونه به پایین فحش بده😔
وای وای منمممممم😭😭😭😭😭
به گمون منم نامجون یه شخصیت نسبتا مثبت میشه👀
🤣🤣🤣🤣🤣 به گمون من تهیونگ اگه از دوز دخملش جدا شه داغون میشه.
خوندن فیک پارتی به تصمیم خودت، یعنی جهاد😔

وای وای دقیقا🤣🤣🤣🤣🤣🤣
آروین جان، بخدا خوشحال میشم یه نامکوک ریز داشته باشم😔😔😔😔
بخدا بخدا...وای بخدا بخدا هوگو....
وای منممممم!!! آلفا زوزه بکش برای امگا🤭🤭🤭🤭🤭🤭
شب شما هم بخیر نفس منT^T
خار مادرتو دوست داریم تهیونگ😔💜
آمین، یا حق!!!
Fatemeh Zaaaa
۰۳ ارديبهشت ۱۶:۳۸

چیزی فراتر از فوق‌العاده است این فیک و بی صبرانه منتظرم تا پارت های بعدش  رو بخونم..میشه فقط یکمی تعدا صفحاتش رو بیشتر کنید؟:(

RM. kiute.ARMY

دقیقااااااا احسنت:"))))
اگر برای نویسنده مقدور بود چشم👀
هیونگ لاین
۰۳ ارديبهشت ۰۶:۵۰

ددییییی هرچی از جذابی این فیک بگم کم گفتم عالییییییییی موندم تکوک چطوری میخواد بهم برسه

ولی ولییی منتظر اون روزم که تهیونگ بیوفته به پای جونگکوکککککک 

میشه تعداد صفحه بیشتر بشه ؟ 

بعدم ی سوال داشتم اسپایدر جی کی میاد جون به لب شدم 

RM. kiute.ARMY

اون روز کی میرسه خدااااااع🤭🤭🤭🤭
تعداد صفحات زیاده نسبتا اما چون خیلی قشنگه حس میکنیم کمه:"( منم همین حسو دارم😭😭😭😭
والا ندانم:"(((
suíbiàn-随便
۰۲ ارديبهشت ۲۱:۵۰
پدر اون وو نامجون ـه؛ خیلی مرتب و زیبا این فکت و طلاق والدین اون وو داخل داستان چیده شد.
پیچش داستان داره به شدت جذاب میشه!
اینکه هرکسی توی داستان محوریت خاص خودش رو داره، باعث میشه تک بعدی نباشه و موقع خوندن همه چیز زنده باشه.
خسته نباشی آروین؛ عالی بود.

RM. kiute.ARMY

آخ آخ آخ دقیقا!!
اصلا این لامصب اصل جنسه...
moonsun ssi
۲۸ فروردين ۱۱:۰۶

توی داستان و کشمکش تهکوک غرق شده بودم تا رسیدم به حبه انگور ... چنان گسستم که نگو

عاشق شخصیت کوک شدم لامصب نصفش زیر زمینه 😂😔

 

RM. kiute.ARMY

لامصب بیشتر از نصفه😔😔😔
suíbiàn-随便
۲۷ فروردين ۱۳:۰۷

انقدری روند داستان جذابه که خدا خدا میکنم تموم نشه.

واقعا خیلی جذابه و هیجان شدیدی داره برای من.

هوسوک خیلی دوست داشتنی و "رفیق" ـه.

شخصیت می‌یونگ، عجیب مرموزه!

 

بی صبرانه منتظر قسمت بعدی ام؛ تنش بین تهیونگ و جونگکوک عالیه!

RM. kiute.ARMY

بلی بلی به شدت👀

آی گفتی!! می یونگ خیلی گیس برده میخوره:/
im Elio
۲۷ فروردين ۰۸:۰۰

پارت اول داستان خیلی قشنگ بود و خب آدم عاشقش می‌شه وقتی می‌خونم و احساس کنجکاوی برای پارت‌های بعدش بهش دست می‌ده و هیجان داره. 

این داستان هم قراره مثل دسپرادو خیلی جذاب و قشنگ باشه چون من با پارت اول که خوندم مشتاق شدم بخونمش. 

من قبلاً یه داستان دیگه‌ای مثل همین خونده بودم ولی اون کوکوی بود و خب خیلی قشنگ بود. 

با آروزی بهترین ها برای آروین بی‌صبرانه منتظر پارت 3 هستم. 

خسته نباشی 

RM. kiute.ARMY

قربون کامنتتتت جیگر طلا😎
Hani
۲۶ فروردين ۲۲:۱۸

تهیونگ؟ 

و تمام 

وایییی دد نمیشه آپ دو روز در هفته باشههه؟ اینجوری که ما کوشته میشیم💔وایییییییییی صب کنم تا فول بشه بعد بخونم؟ نه اینجوری مزش میپره 😂دد فقط ی راهنمایی بکن بگو تقریبا تا کی طول می‌کشه این زیباااا 

 

نمیشه مثلاً تعداد صفحات هر پارت بیشتر بشه؟

RM. kiute.ARMY

والا من خودم هم نمیدونم فقط هر پارت که میخونم شیهه میکشم😭😭😭😭😭😭

به کامنت ها بستگی داره👀
Hogo🍄
۲۶ فروردين ۲۲:۰۵

سلام سلام!

خوب هستین؟!

منت خدای را عزوجل که در این دوشنبه‌ی تاریک، راهمان را با نوری از الطاف ربوبی‌اش روشن کرده، پاره‌ای از کلام و سخنِ قلم چیره‌دست‌ترینِ تقریرگران که زلالی‌اش به‌سان مِیِ کهنِ انگور ناب است و طعمش چُنان عسلِ مُصّفا را، برایمان به ارمغان آورده است...(با تصور حالت سخنرانی‌های پروفسور دامبلدور بخونید و در پایان صدای تشویق گروه‌ها پخش بشه لطفا، ممنون.).

ددی با هیجده‌چرخ از روم رد شد این پارت. صفحه‌ی آخرش تا چند ثانیه همینطوری به دو خط آخر خیره شده بودم و سعی می‌کردم فحش ندم...

من بعد از مدت‌ها کار ویکوک قشنگ و خوش‌نویسنده به‌دستم رسیده ولی متاسفانه احتمالا کامنتم زیر قسمت آخر با موهای سفید و دست لرزان و پوست چروکیده باشهㅠㅠ. ولی خب اینکه گفتی شما هم داری کار رو همزمان با ما می‌خونی خودش قوت قلبی بود برای بازماندگان آن مرحو- چیز، برای ما!

دو قسمت از این پارت برام خیلی قشنگ بود؛ اولیش جایی که جونگ‌کوک و هوسوک باهم تو کافه بودن: ″_ ممنونم.

_ ممنون چی؟ ببین من پول میز رو حساب نمیکنم ها!

جونگ کوک لبخند کمرنگی زد و دست هوسوک رو گرفت. گرم بود. فشردش.

_ ممنون که نمیزاری توی تنهایی خودم بمیرم.″

اینکه یه آدم اینطوری تو زندگی آدم باشه خیلی قشنگه ددی... (نمی‌گم که یه لحظه یاد ویلیام دسپرادو افتادم و نزدیک بود دچار تشنج بشمㅠㅠ)

و دومین قسمت هم جایی که جونگکوک و تهیونگ مشاجره داشتن: ″_ وگرنه چی جوجه آلفا؟ فکر کردی بچه‌ام که بخوای بترسونیم؟ من جاهایی بودم و کارهایی کردم که تو حتی جرات نمیکنی توی کتاب‌ها بخونی‌شون. فکر نکن با چند‌تا هارت‌وپورت و پاچه گرفتن میتونی سر منو شیره بمالی؟″

آدم قشنگ حس می‌کرد تنش بین دو طرف رو. خیلی خوب بود! کاملا هیجان‌زده شده بودم!😂 و خب بخش دسپرادو‌-فن ذهنم اینطوری بود که ″الان این می‌زنه فک اون‌یکی رو میاره پایین″ و همزمان باید به اونم می‌فهموندم که ″این یه زمان و مکان دیگه‌ست آروم باش″😂😂😂

*چقدر حرف زدم یا خداO-o. کلش ۳۷ صفحه بود من سه ساعته دارم اینجا چرت‌وپرت میگم=)))

ولی ددی، در جواب کامنت قبلیم اولش گفته بودی ″قارچ کوچولوی من″ و کلی خوشحالم کردی بخاطر توجهت به قارچ‌های دوست‌داشتنی من(عاشقشونم واقعا)، و بعدم نوشته بودی: «یه کامنت نوشتی اما از نصف فیک‌های واتپد بهتر بود» و من واقعا بخاطرش خوشحال شدم چون همون‌طور که گفته‌ام، سایلنت ریدری بودم زیر درخت بید کنار جویبار، در ترس و به انتظار اعتمادبه‌نفسی برای اولین کامنت، و بعد از چهار پنج‌تا انشایی که برات نوشتنم این حرفت خیلی قشنگ بودㅠㅠ. اکلیلی شدمU_U...

*در ذهنم با لنگه دمپایی میفتم دنبال خودم.

ضمع عرض احترام و شرمندگی بخاطر شاخه‌شاخه شدن کامنت،

و با آرزوی حوصله برای خواندن کامنت‌های بنده‌ی حقیر،

هوگو🍄🍀

RM. kiute.ARMY

سلام عزیزدل خواهر تو خوبی؟T^T
(منم نقش اون تابلو های سخنگو رو دارم😔، فدا ریشات برم دامی چه سخنرانی جیگری بلا گرفته🤭💋)
*یجوری گروه اسلایترین ها رو میزنم که از صدای ضجه زدن هاشون برات صدای دست زدن پخش شه😔
آخ آخ آخ...از روی من با موشک بالستیک رد شددددد!!!
اصلا نگران نباشید...برای همه ایزی لایف به تعداد خریدم😔😔😔😔😔💋💋💋💋
وای وای گفتی=)))) اونجاش تشنج ترکیبی رفتم.....آخ آخ آخ!!!
بده شییییییییییییییییش🤭 تهیونگ سییییچ!
اما مطمئنم، آروین قطعا یه کتک کاری میاره تو کار😔 کوک و ته محاله شل کنن🤣
آخه منم دقیقا همینم آجی=)))) سکته میکنم موقع خوندنش...وای وای..
فدات بشم که نانازی😭💜
اخ قربونت برم که وجود من:"((((
*نزن بر سر ناتوان دمپایی زوووور!
نفرما نفسم نگو نگو:"(((
من برای تو تماما آماده ام😈💋
کیم ماریا (دختر خوانده تهکوک)
۲۶ فروردين ۲۰:۰۳

هیونگ حیف که پارتیه و توان و تحمل ندارم 

نییییست مرااااااااا توان دورررررریییییییییییییی

هیونگ تشابه اسمیه دیگه؟ این اروین همون اروین دسپرادو نیست 

بگو نیست مردددددد

*خیلی طولانیه؟

RM. kiute.ARMY

چرا چرا خودِ نامردشه=))))
اما از دست نده...این از اوناست که مزه اش به پارتی خوندنشه...
Hani
۲۳ فروردين ۲۲:۴۸

واووو خیلییی مشتاقم بدونم چه جوری قراره ویکوک بشههه چون اون امگاعه تهجونگ بودددددد وایییی

RM. kiute.ARMY

آخ آخ آخ🤭
خواهان پدصگی فراوان تهیونگ و پنجول کشیدن های کوکم🤭
Hogo🍄
۲۳ فروردين ۲۲:۴۴

آنچه خواهید دید: ″هوگو عاروم باش این فقط یه تشابه اسمیه*در حال کرای کردن″......″چ-... مـ...ـمین... آ... آر... آروین...؟″......″نههههههه نههههههه ژانرش اون نیست نههه آی کنـ′ـت بلیو اییییت″...

سلام ددی جان!

حال شما؟! احوال شما؟!!!

چه خبرا...؟! 

خوب داری به ما اتک می‌زنی خودت نشستی یه گوشه نگاه می‌کنی هاااا... با نویسنده‌ها دست‌به‌دست هم دادین مارو دق بدین قشنگ... می‌تونیم اسمتونو توی لیست بزرگ‌ترین قاتلان زنجیره‌ای دنیا قرار بدیم، به بنگتن قسم...😔

خب... داستان این قسمت از اینجا شروع می‌شه که: یه روز آقا خرگوش-، چیز، ببخشید؛ بنده که در مریضی به سر می‌برم چند روزه و فردا هم از نمی‌دونم‌چندتا درس امتحان دارم، تصمیم گرفتم بعد از سه‌چهار روز بی‌فیکشنی بیام سایت. وارد شدم، اومدم پایین...: «عه یه کار جدید. بذار برم از پایین جدیدا رو درو کنم بیام بالا!». بازم رفتم پایین‌تر ولی خب مثل اینکه فقط اون رو تازه گذاشته بودی... چک کردم: «خب... فن فیکشنه ولی...(پایین پست رو نگاه کردم) فقط نوشته ادامه‌ی مطلب، فول نیست... نمی‌خواد چکش کنم بذار فول بشه... حالا بذار یه نگاهی بندازم حداقل ببینم نویسنده‌اش کیه، ژانر و کاپلش چیه...». وارد پست شدم و به جدول اطلاعات رسیدم...: «انگستم هست؟... پس اصلا فعلا شروع نمی‌کنم!»(اینو در نظر داشته باشید که فقط همین مورد رو نگاه کردم و به بقیه‌ی ژانرها توجهی نکردم!)... نویسنده‌ش کیه...؟: «″چ-... مـ...ـمین... آ...آر...آروین...؟″»... یه لحظه؛ چی شد؟: «″هوگو عاروم باش این فقط یه تشابه اسمیه*در حال کرای کردن″». فقط باید می‌رفتم و تگ اسمشو چک می‌کردم... و انجامش دادم: «سخرترهینیمرهلت(کامنت‌گذارنده اینجا بعد از تبدیل شدن به چرت‌وپرت کیبوردی چند سکته‌ی ناقص را هم پشت سر می‌گذارد)». اون خودش بود. مین آروین، نویسنده‌ی ″دسپرادو″... البته که من هم وان‌شات ″برف″ و هم مینی‌فیکشن ″پایان″ رو خوندم، ولی مین آروینه و ″دسپرادو″اش...: «خب، روزهای آپ: دوشنبه‌ها... احتمالا بتونم بیام سراغش...»... یه صدایی تو ذهنم گفت برو و کامنت‌هاش رو بخون...* A few seconds later... «″نههههههه نههههههه ژانرش اون نیست نههه آی کنـ′ـت بلیو اییییت″»... نویسنده‌جان مارو خیلی با ظرفیت می‌دونن... لطف دارن بهمون خیلی می‌دونید؟... من ندیده بودم ژانرش امگاورسه... شهید شدم حقیقتاً... بماند که یه‌جایی وسط نوشتن کامنت یهو فکر کردم کوکوی هم هست ولی بعد فهمیدم اشتباهی تو خلاصه جئون جونگ‌کوک رو کیم تهیونگ خونده بودم و فقط خدا می‌دونه چرا😂😂

خلاصه که تیر خوردم فعلا. وقتی خوب بشم(و البته بعد از خوندنش!) میام و کامنت می‌ذارم... امیدوارم. تمام تلاشمو می‌کنم که بعد از هرپارت حداقل در حد یه‌کلمه هم بنویسم برای شما و نویسنده‌ی عزیز که سریع‌تر تموم بشه چون با توجه به کارهای قبلی جناب آروین اگر طولانی باشه قرار نیست زنده بمونیم..))

ضمن عرض ارادت،

و آرزوی بی‌امتحانی برای تمام مردم جهان،

هوگو🍄🍀

RM. kiute.ARMY

سلام قارچ کوچولوی من چطوری توووو؟😭😭😭😭💜💜💜
نه والا...کی گفته؟؟😔😔😔😔😔

خدای من-
عاشق داستانت شدم آقا..
یه کامنت نوشتی اما از نصف فیک های واتپد بهتر بود😭😭😭💋💋💋💋

آخ آخ هوگو=))))
اصلا خودم همزمان با بچه ها دارم میخونمش و قسم به شرت های جونگکوک که در حال جر خوردنمممم😭😭😭😭😭

جووون فدات بشم ک💋
فضایی
۲۳ فروردين ۲۱:۱۷
یعنی از همین پارت اول پشمام ریخت😅
واقعا دارم از کنجکاوی این که قراره چی بشه،چه طوری بشه میمیرم
خدایی این ایده چی بود...
اروین، قلمت که خداست و اصلا نیازی به تعریف نداره دیگه.
شخصیت تهیونگ با همین پارت اول باعث شد مخم سوت بکشه که چه آینده ای در انتظار. ...
پرقدرت به نوشتن ادامه بده

RM. kiute.ARMY

اصلا غوغا کرده رسما...
دلم میخواد برای این فیکش خود سوزی کنم😭😭😭😭
هیونگ لاین
۲۲ فروردين ۲۲:۴۴

زندگیییییییییی ( زجه فحششششش ) 

درد و نفرینننننننننن 

اخه تهیونگ اینا چه حرف هایی بود زدی بچه هااااااااا مرتیکه بوققققققققققققققققققققققققققققققققق وای من ناتوانم از حرفاش ولی اون حرفای وکیل چوی خیلی خوب بوددددد حال کردم 

RM. kiute.ARMY

از الان لخت نشستم تا وقتی که تهیونگ برای کوک خودشو جر بده از بس عاشقش شده😔
فضایی
۲۱ فروردين ۲۲:۵۷
یه لحظه یه لحظه ... اروین؟
خدایا آآکی این کامبکو باور میکنه!
اونم امگاورس؟

RM. kiute.ARMY

آخ آره آره دقیقا🤭🍷
Tarlin
۲۱ فروردين ۱۹:۰۹

ددی من زورت‌ چیه که پارتیههه‌ وای قراره کشته بشم تو راهش

ولی خیلی قشنگ بود پس ارزششو‌ داره

عه آروین دسپرادوییمه😭😭

RM. kiute.ARMY

منتظر همچین واکنشی بودم🤭🍷
عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
۲۰ فروردين ۲۱:۲۵

خستم ولی اینو هستم.

RM. kiute.ARMY

به شدت حیرانم
اما این را میخوانم
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

kookv 🐰🐯
۲۰ فروردين ۱۹:۵۴

چشم و دلم روشن ای چه یاریه 

هوار هوارم شدی دار و ندارمممممممم 💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻

 

 

 

 

ددددددییییییی میگما به نظرت من طاقت دارم صبر کنم؟ نه خودت بگو😭😭😭😭😭😭

 

دارم کم کم به موت نزدیک میشم 🤣

کنکور یه بر، فیک و دراما هم یه بر😂

چرا وقت نمیشه؟ 

میگما ددی میدونی چند پارته؟ 

دلم میخواد فول شده بخونمش خلی گشنگه🥺😍😍😍😍

RM. kiute.ARMY

یجوری بندر رقصیدم که با فرد متشنج فرقی نداشتم😭😭😭😭😭😭😭😭

والا بخدا منم ندارم😭😭😭😭
کنکور میاد و میره، این فیکه که برای آدم میمونه😔
نه والا نمیدونم:"(
پارتی خوندن این کار یه مزه ی دیگه داره! مثل این سریال درام های خیلی جیگر میمونه! از اون شخصیت ها داره که فحش خورشون ملسه🤭🎀
suíbiàn-随便
۲۰ فروردين ۱۹:۴۹

خدای من عالیه! سبک داستان محشره! خیلی خیلی منتظر ادامه‌اش هستم چون حس میکنم قطعا میترکونه! 

از الان حس میکنم قراره خیلی خانواده ی شوهر مرحوم امگا بی رحم باشن.

اون وو خیلی دوستداشنیه و وکیل چوی هم شخصیت درستکاری داره. (امیدوارم سرش رو زیر آب نکنن)

 

و این دیالوگ:

گرگ تر از این حرف هاست که بخاطر واق واق سگ های گله شکارش رو رها کنه.

RM. kiute.ARMY

اصلا سر این دیالوگ زوزه به توان هزااااار😭😭😭😭😭
Sh.M ..
۲۰ فروردين ۱۹:۳۶

یعنی چی که باید پارتی بخونم.. یعنی چی که فول نیست.. یعنی چیییییی

ولی خب جذابیت ماجرا نذاشت منتظر فول شدنش بمونم :") 

RM. kiute.ARMY

شخصا مشتری دائم شدم....
وای از الان اون وو رو با کوک شیپ میکنم خیلی گوگولیه اون وو😭😭😭😭😭
moonsun ssi
۲۰ فروردين ۱۹:۲۴

اییییسکیوزمیییی ، نویسنده دسپرادو؟

اگه آره که ای وای قراره اسلی کنه🥲🔥

RM. kiute.ARMY

دقیقا دقیقاااا😭😭😭😭😭😭😭😭
SHE IS GONNA BURN US
Vkooker
۱۹ فروردين ۱۶:۰۶

ددیییییی اکلیلیمون کردیاااااا اصل جنسا رو گذاشتی بعد عید بهمون دادی

RM. kiute.ARMY

آره😈
کامبک نویسنده فیک دسپرادو خوندن داره شدید!
Yeah, we never felt so young
When together sing the song
서로의 눈 맞추며
비가 내려도
Yeah, we never felt so right
When I got you by my side (My side)
함께 맞던 별 따라
Oh, we young forever
이렇게 노래해 (We ain't never felt so young)
Won't you hold my hand? (Yeah, we never felt so right)
Need you here tonight (We ain't never felt so young)
Oh, we young forever (Never felt so young)
Yeah, never felt, never felt so young

.::Take Two::.
.::BTS💜ARMY::.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان