دد انقدر حرف دارم برا گفتن که :)
وای چقد طولانی بود این پارت... 🥲
اول عرامو برا پارت میزنم بعدم حرفام...
...
«کوک: تو تا جهنم هم بخوای باهات میام. تو بگی بمیر میمیرم!»
از عشقایی که انقدر طرفو دوست دارن که حاظرن به معنای واقعی و نه فقط در حد حرف براش بمیرن...خیلی خوشم میاد :")
...
«کوک: اگه بخوایم واقع بین باشیم تنها چیزی که قراره امشب به فاک بره کون منه!»
فدای باسن به فاک رفتت پسرم :)
دیگه باک🐢ره نیس نامجون گرفتش کیلیلیلیلی (بشکن زدن و جفتک انداختن در هوا 💃🏻)
...
«باز شدن در های توبه»
مدیونی فک کنی تقریبا ۳ هفته منتظر این اسماته بودم تا فقط ببینم اول و آخرشو چی نوشتی :) 😂
...
«جونگ کوک: حالا باز هم بهم میگی فرشته؟!»
تو اون پوزیشن و با اون صدا و اون لحن...داره اینو میگه :) 💦
...
«از روی مرد بلند شد و اسپ🐢نکی که به رون هاش زد»
من تا جایی که یادمه ندیدم باتم به تاپ اسپ🐢نک بزنه...زلخبطژحغحیعزعح یونو؟ :")))
...
«کوک: کمتر از سه راند باشه اون وقت دیکت رو میبرم تاکسیدرمیش میکنم»
اوکی من...نمیدونم تاکسیدرمی چیه! 😐🚬
شنیدم ولی نمیدونم چیه 🚶🏻♀️
...
«جونگ کوک خنده خرگوشی کرد و باعث شد کنار چشمش چروک بیوفته.»
آخ آخ چروک چشمای کوک موقع خندیدن... :)
اصن صدای خنده هاش خودش ملودی زندگیه :)
مخصوصا هارمونی صدای خنده هاش با جیمین :))) 🙂💔
...
«بجای خسته شدن کمرش، حس میکرد با هر ضربه انرژی ای که صرف میکنه به کمرش برمیگرده و نمیزاره خسته بشه.»
یه جمله مث این تو مد آفیس گفته بودی هیح :")
یاد خواننده هایی افتادم که تو آهنگاشون اسم آهنگ قبلیاشونو میارن 🚶🏻♀️
...
«عضلاتشون روی هم حرکت میکرد»
متلژملغژغهب ددیییییییی
همیشه خدا باتم ریزه میزه و ظریفه و تاپ گنده و عضله ای...
الان جفتشون عضله دارن زنزهغرت ذوق مرررگگ 😂💔
...
«فاکری که به فاک رفت!»
چرا مث اسم فیلم یا کتاب میمونه؟ 😂
...
«نامجون بازو های درشت و برنزه اش رو دور بدن پسر حلقه کرد و سرش رو روی شونه اش گذاشت.»
گاد تو اون پوزیشن زیر دوش یا اون بازو های لعنت شده نامجون که محض رضای فاک کم کم هر یدونش داره هم اندازه یه رون من میشه :")
ولی...!
پس آرمان های نامجین چی؟
با اینکه بعد از آشنا شدن با ددی و خوندن این فیک نامکوک شد جزو کاپل اصلیام ولی...نامجین تو لیستم اوله :)
پس دوس دارم استثنا این یه صحنه رو نامجین تصور کنم...
با استایل و موهای لایو دونفری چندوقت پیششون که اومدن لگوی کویا و آرجی رو درست کردن... (کیوتای خر 😂❤️)
فقط بخاطر اینکه هنوز رو اون مدل موی جین کراشم :)
...
«نامجون: گواهینامه داری؟»
دوس دارم بدونم اینو به یه آدم عادی هم بگی مث ما همون لحظه اول میفهمه یا چی...
گاااد گواهینامه دیگه آخرش بود 😂👏🏻
...
دد یه چیزی هس...که اینو تو مای لاولی کیتن هم نوشته بودی...
که صورت کوک رو فشار داد تا لباش غنچه شه و کلشو مکید :)
از این حرکت وحشتناک خوشم میاد :)))
...
«نامجون: خورشید رو میخوام چیکار؟! وقتی خدا رو کنار خودم دارم؟!»
چرا انقدر عشقشون قشنگه؟ :)
...
اِوا...سه سال دیگم گذشت که... :)
موهای شرابی کوک :)
تاحالا شرابی کرده موهاشو دد؟ :| من حافظم ماهیه هی یادم میره... 🚶🏻♀️🚬
ُ...
«کوک: مگه نمیگم به خودت توهین نکن مرتیکه!؟
با اموال من درست برخورد کن کیم!»
انقد دوس دارم یکی رو داشته باشم اینجوری بهم بگه به خودم توهین نکنم :)
...
میخواد بره سربازی :)))
یعنی دوباره باید دوسال ازهم دور باشن؟
تو کره مث ایران هس که بتونن برن مرخصی؟
نمیخوام دوسال جداشن از هم دوبارهههه 🥲
...
«جونگ کوک: دوست ندارم برم! زشت میشم!»
ووی الهی من قربونت برم تو همه جوره خوشگلی 🥺
...
نامجونی که استعفا داده و جونگکوکی که برای بچه های استثنایی آموزشگاه زده...هوپمین و یونگی ای که کمپانی های خودشونو زدن...جینی که تو هالیوود بازی میکنه و تهیونگی که از بهترین عکاساس و بکهیونی که قراردادهای بزرگ میبنده...گاهیون و سویونی که دبیو کردن و صدالبته کاپل «اون وو و یوگیوم» و «جیسون و جکسون» و قشنگ تر از همش...دوقلوهایی که نامکوک میخوان به فرزندخوندگی بگیرن... :)
حالا منظورتو از پایان رویایی میفهمم... :)
(میخوام برا آموزشگاهی که کوک زده خون گریه کنم 🙂 اصن...اصن...اصننن...نمیدونم :))
...
راجع به این عاشق شدنه یه چیز بگم...
راستش هیچ ایده ای راجع به اینکه برای من قراره کی و چجوری و با کی اتفاق بیوفته ندارم...
حداقل از این مطمئنم که تا چندسال آینده با وجود پسرا تامینم و نیاز به هیچ نفر هشتمی ندارم 🚶🏻♀️
ولی جدا از این...من هیچ تایپ خاصی ندارم...حتی گرایشمم مشخص نیس!
درسته که فانتزی های خودمو دارم ولی فقط درحد فانتزین...
و دلیلش هم اینه که معتقدم عشق اگه بخواد اتفاق بیوفته اتفاق میوفته و قرار نیست به علایق و خط قرمزهای ما محدود بشه!
ممکنه یه نفر اصن استریت باشه و عاشق همجنس خودش بشه...یا از یه چیز خاص خوشش بیاد ولی عاشق کسی بشه که اون ویژگی رو نداره...
این قضیه هم همونجایی بهم ثابت شد که معتقد بودم قرار نیس آرمی شم و از پسرا خوشم بیاد و حتی اگه خوشم بیاد فقط در این حده که اهنگاشونو گوش بدم ولی الان...تنها دلیل و انگیزم برای ادامه دادن هستن! :)
...
صفحه سایتو که باز کردم...با دیدن پوستر جدید سکته کردم :)
حالا شانس آوردم قبلا دیده بودمش...تو کی ال استار برا اون عکس چیزت گذاشتیش دد...چیز...اسمشو نمیدونم ولی اره...همون...
(لو دادم که اکانتتو به زور تو کی ال استار درآوردمو نشستم کامنتاتو خوندم؟)
وااای وای وای تم جدید پی دی اف طلایهعهههههههه
من به فیکس یوعه آبی صورتی عادت کرده بودم هق :)
و...
وایسا دد...یادم رف تیزرو ببینم... :|
وایسا برم ببینمش!
...
:)
دد!
این...چی بود؟
این لعنتی یه فلش بک کامل بود از داستان برااام...
گاد تک تک دیالوگا...شخصیتا اصن عبیغبهلم 😭
تازه...من الان فهمیدم این پارت...اونجا که نام برا کوک پیانو زد و خوند...اهنگ فیکس یو رو خوند! یعنی همون موقع فهمیدم فیکس یوعه ولی الان تازه فهمیدم هم اسم داستانه و اینا...
...
دد...اسممو اون بالا گفتی! :)
محض رضای فاک...شت...دیک...هرچی!
میدونی اینکه تو ذهنت بودم و اسممو نوشتی چقدر برام ارزش داره؟
گاااد میخواد رگمو بزنم گاااااااااد 🙂🚬
الهی من قربون مهربونیات بشم تنشی :)))
(گفتی دوس داری یکی بت بگه تنشی...ازین به بعد من بت میگم خب؟ 🙂❤️🚬)
...
فیکس یو هم بالاخره تموم :)
هم جدا ناراحتم و دلتنگ میشم و یه کوچولو هم بغض دارم...
هم خوشحالم چون واقعا همونطور که گفتی پایانش رویایی بود!
و راستش من آدمی نیستم که بخوام از فیلم و کتاب و فیکشنا چیزی یاد بگیرم...فقط نگاه میکنم و میخونم میره ولی راستش این فیکشن...جدا چیزای باارزشی بهم یاد داد و حتما آخر هفته که امتحانام تموم شد و وقتم نسبتا آزاد تر شد دوباره میرم از اول میخونمش :)
مرسی برای تموم این مدت که قلمتو باهامون به اشتراک گذاشتی و من برای تک تک ساعات و دقایق و ثانیه های این یک سالی که برای نوشتن این فیک گذاشتی ارزش قائلم!
حالا که تموم شده...تا چند روز یا هفته ی دیگه که فیکای جدید بیان...پستش میره پایین...و جدا برا منی که عادت کردم فیکس یو رو اکثرا صفحه اول ببینم ناراحت کنندس... :)
و به همین دلیل هم فک کنم دیگه نباید اینجا کامنت بدم! فعلا کامنتامو زیر یکی ازون دوتا پست پین شده ها میزارم تا بعد...
این فیک اولین فیک پارتی ای بود که از اول تا آخر دنبالش کردم و فک کنم بهترین انتخابم بود و احساس میکنم این چندماهی که آپ میشد علنن باهاش زندگی کردم :) بازم ازت ممنونم دد ❤️
...
عاه راسی تایپ شخصیتیم به هیچکدوم از شخصیتا نمیخورد! 😂🚬
ولی خب...هم کوک و هم نامجون رو تاجایی که میتونستم سعی کردم درک کنم :) جیمین و یونگی هم که مود خالص بودن 😂
...
اینم بگم و دیگه تموم...
یه بار یه چیزی دیدم تو کامنتا نوشته بودی مامانت گفته چرا زدی کشتی هانا رو...
یعنی مامانت فیکو خونده دد؟ :|
یعنی میدونه فن فیکشن چیه؟ :|
یعنی میدونه این وبو داری و روزانه اسمات اپ میکنی؟ :| 😂
من دوس دارم به مامانم بگم فن فیکشن و اینا چیه ولی از از ترس اینکه بره سرچ کنه و بگرده راجع بهش و یهو با اسمات های قشنگ قشنگ رو به رو بشه نمیگم 😂🚶🏻♀️
هرچند مامانم کلا کاری نداره ولی این ترسیه که کلا همه دارن یونو؟ 💔🚬
...
الان تو کون تهکوکرا عروسیه نه؟
آره خوشحال باشین خوشحال باشین...
اونی که باید بشینه گریه کنه و تو حسرت ورژن جیکوک و نامجین و سپ این فیک بسوزه منم نه شماها!
خوش باشین خودتونم با تهکوک ورژن پاره کنین!
ولی نه جدی...وقت کنم این سه تا ورژن از فیکو برا خودمم که شده مینویسم...جیکوک و سپ هم نشد نامجینو حداقل مینویسم 🚶🏻♀️
...
راسی دد...مومنت مری می نامکوک جدیده؟ چرا من ندیدم مال کدوم برنامس کجا کی ಥ‿ಥ
RM. kiute.ARMY
ناز نفست دورت بگردمT^T
دیدنش قشنگه:") تجربه کردنش قشنگ تر:"))
همه چه خوشحال شدن😂😂😂
ناموسا منتظر بودی؟😂 من ب فدات ک😂😂
تصور آب قند میطلبه...
باتم های فیک هام خیلی عجیبن😂😂
تاکسیدرمی یعنی خشکش میکنه😂
صدای خنده اش با جیمین کیوته...صدای زیر نازک و صدای نرم و ملیح:")
ماشالله:| من خودمم یادم نبود وای عاشقتم😂😂😂
کلیشه هارا باید شست جور دیگر باید نوشت😂
عنوان یه فیلم مستنده انگار😂😂
اون لایو...فقط اون لایو کاش توانایی تبدیل شدن به غذا رو داشت تا من هرروز میخوردمش:"))))
عمرا متوجه بشه اصلاااا😂😂
بین خودمون بمونه حرکت مورد علاقه خودمم هست:") برای همین زیاد مینویسمشT^T
عشقشون زیادی خوبه...حسودی میکنه ادم:")
کامبک ایدول قرمز بود اما تو فتوشات های اسپانیا سامر پکیجشون زرشکی رنگ شده بود. موهاشو تیره تر کرده بود
اونجوری هرروز به خودم توهین میکنم😂
آره مرخصی دارنT^T
بخدا ک کچلش فاکر تره:")
از رویا گذشته...یه پایان ک بوی خوشبختی میده:")
منم میخوام برم آموزشگاهشT^T
هوم میفهمم..بحث عشق و عاشقی کاملا جداست...
تو تصمیم نگیری کی عاشق بشی! اون تصمیم میگیره ک کی وارد قلبت بشه:)
من قبل از بنگتن...خیلی بداخلاق بودم...مغرور و غد...اما بعد از اون فهمیدم تغییر کردن اولین قدم عاشقیه...
تغییر کردم و همچنان میخوام بهترین باشم تا به بنگتن نشون بدم که آهنگ هاتون رو گوش نمیدم بلکه زندکی میکنم:")
طلایی برای من رنگ عشقه چون گرونه:")
و اره اونجا پوسترو اسپویل کرده بودم😂😂😂
واو خوندی کامنتامو؟:")))
تیزرش خیلی بچگانه شد اما از ته قلبم بودT^T
هوم دقیقا:") فیک من اسم نداشت عشق نامجون اسم روش گذاشت.
عزیزدلم مگه میشه تورو یادم بره هوم؟ ادم که یادش نمیره نفس بکشه:")
خدا نکنه میوس دیوس من:")))
من از تو ممنونم ک چشمات رو بهم قرض دادی!! حقیقتا خیلی برای نوشتنش استرس داشتم چون میخواستم امانت دار خوب باشم و به چشم هاتون قشنگی بدم نه زشتی:")
عاح چینجا سرنگهه:")....قلبم ضعیفه یونو؟!
چه جالب منم😂😂
نه تا اون حد فقط بهش گفتن داستان مینویسم و یسری نویسنده دارم😂
حتی برای ایده هام ازش کمک میگیرم خودش تو خط اینجور چیزا نیست...بعضی وقتا هم از بابام سوال میپرسم تا داستانم منطقی شه
اره بابا میفهممT^T
کاش میتونستم برای صغرام ورژن بزنم:"))) ببخشید...متاسفمT^T
اومو:")
برای لایو زمان داینامیتهT^T