بخشهایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
کلیک :)
یوهاهاها
ببینین کی اومده دوباره مخ ددیو بخوره 😆
کم کم داشتم فحش خودم میدادم که دیگه بیام این کامنتو بنویسم...
خب قرار بود به اتفاقات اخیر بپردازم که قبلش بذار جواب کامنت قبلیا رو بدم :)
اگه مشکلی نداره اون کامنت خصوصیامونم همینجا جواب بدم چون یکم دارم دچار دوگانگی میشم که یسری چیزو اینجا باید جواب بدم یسری چیزو اونجا 😂
...
درباره بازیگر باربی که گیتارشو داده به جیمین گفتی...اصن کار به هیچی ندارم...فقط عاشق ریپلای یونگی به ویدیو جیمین با اون گیتارم که گفته بود بهرحال نمیتونی خوب گیتار بزنی 😔😂😭
جوری که یونمین انگار قسم خوردن تا آخر عمرشون تو هر موقعیتی همو تخریب کنن:
...
واقعا؟ من فکر میکردم محمد علیزاده اونه که عضو گروه ماکان بند و برادر سوآ از سونتین و چانیول از ایتزیه که با پارک جیمین عضو گروه ردولوت تو رابطست...
حالا بیخیال اینا...رضا رشید پور رو میشناسی؟ همونه که قبلا عضو گروه استیسی بوده بعدم ترک کرد گروهو رفت تو گروه نیوجینز دبیو کرد اما از اون گروهم اومد بیرون...حالا داره به عنوان سولوییست تو کمپانی کیوب به مدیریت جی وای پی کار میکنه...حالا خبر همکاریشم با هری استایلز که تازه تو گروه اسپا دبیو کرده منتشر شده...
*بخدا هردفعه سر فکر کردن برای گفتن اینا هرچی فسفر دارم میسوزونم 😂💔
...
درباره د ویکند...واقعا اینایی که گفتی رو نمیدونستم و خیلی تعجب کردم...
راستش من فکر میکردم اتفاقا د ویکند نسبتا محبوب باشه...اما بهزحال اینکه میگم به جمع کراشام اضافه شد یعنی بیشتر قبل روش فوکوس میکنم، آهنگاشو گوش میدم (ناموسا کل دنیا قبول ندارن آهنگای د ویکند خداست؟!) و درکل منظورم استن کردنش مث بنگتن نیست...
درباره پیشنهاد مارول جنی...من تو وب اخبار ب پ دیدم نوشتن وایجی بیانیه داده خبرو رد کرده :|
برا این چیزا خوب بلده بیانیه بده ها :|
هرچند مطمئن هم نیستم...
داستان د آیدولم بذار کامنتای بعدیم مفصل میگمش برات 😂
...
درباره اون معاون اجرایی که اسمامونو جا به جا کرده بود گفتی اون یکی دختره اومد پیگیری کنه؟
باید بگم نه والا عین خیالشم نبود :|
اینهمه من خودمو از اول سال پاره کردم آخرش به آوردن خانوادم رسیدم یه بار ندیدم اون بیاد حرفی بزنه یا پیگیری قضیه رو کنه :|
...
پرسیدی چرا کنار اسم نرگس ass داره 😂💔
خب چندتا نرگس داشتیم تو کلاس که دوتاشون موهاشونو دادن....یکیشون نرگس خودمون بود تو اکیپمون یکیش اونیه که میگم زخم معده داره...نرگس خودمونو اسم خالیشو نوشتیم اما اون نرگسو اول فامیلشو که اَس بود نوشتیم قاطی نشن 😂💔
بده بده توعم موهاتو بدههه 🥲
...
من با بابام دعوا که میکنم تخریب شخصیتی نمیکنه اما همش تیکه میندازه و مسخره میکنه دلیل دعوامونو...
و علاوه بر اون همونطور که گفتم جوری رفتار میکنه انگار من محتاج توجهم و برا همین باهاش حرف نمیزنم...
*سر قضیه بین بچه هامون...شت...گاد بازی مافیا روخوب اومدی 😂😂💔
...
وای دقیقا منم همیشه سر موضوع آزاد انشاها دلم میخواد فیک بنویسم 😂
یه بارم که تعریف کردم برات تو کتاب گفته بود یه کتاب یا داستان یا ضرب المثل که خوندین رو تعریف کنین و ازش نتیجه گیری کنین و منی که بین دوسه تا فیک مونده بودم آخرسرم از ترسم کتاب معمولی نوشتم 😂
...
درباره اون فیک سپ که گفتم هوبی نابیناست توش...
ببین فقط یه چیزی که هست (ازینجا سان لطفا؟!
** *** ****** ***** ** ******* ***** ***** ** ** ** **** *** ******** ***** ****** *** ***** *** ***** ******* ****** ***** ****** *** ****** *** ****** * ** ** *** ***** * ****** *** ** **** **** **** ******* *** **** * **** ** ***** *** ************* ** ****** *** ** **** * ****** ****** *** ************ ******* ****** ******* ** **** ** ******* ** **** *** * ******* ** **** ** ** *** *******
***** ** **** **** ***** **** ******
****
************ **** ******* **** ***** ** **** ****** **** ** *** *** ***** ******
*** ** ****** ***
***
پرسیدی منظور اون معلممون که مراقب بود این بود که توی تهران معلم نمیاد بالا سر بچه ها؟
ببین داشت میگفت تو یه جا مث تهران معلم اون درسی که امتحانشه سر امتحان نمیاد برا بچه ها سوالارو توضیح بده یا راهنمایی های کوچیک بکنه و اونا هر نمره ای میگیرن فقط خودشونن اما اینجا معلم میاد سر امتحان سوالارو میخونه و کمک میکنه و یعنی شماها کلی از نمرتون بخاطر معلمه :|
و مثلا ۲۰ اینجا با ۲۰ تهران قابل مقایسه نیست... :|
...
«معلومه تو دوران امتحانات برای قهرمانی فیک خوانی تمرین میکردی»
وای گفتی...حالا تو امتحانا بالا پونصد صفحه ایو تو دو روز تموم میکردم امتحانا که تموم شد تاحالا به زور میخونم نمیدونم چرا 😂
...
اون خواب دوستت که تعریف کردی لخت میدوییدع تو جنگل و اینا...
هم خنده داره هم فیریکیه 😂😂
...
آره بابا بابام زمان خودش ازونا بوده که ازهمه جلوتر بوده 😂
پس بخاطر بابات میرم یه مشاپ از مایکل و معین میزنم... بهش بگو منتظر باشه 😔😂
بابای من ولی همه چی گوش میداده هم ایرانی هم خارجی...تاحالا فقط خارجیارو نشونم داده...اما زیاد پیش اومده حرفایی میزنه که مفهوم کلیشون اینه که یه روز به ارزش و محتوای آهنگ قدیمیای ایرانی پی میبری و گوششون میدی اما من جدیش نمیگرفتم...ولی حالا چندروزیه دلم میخواد برم بهش بگم چندتا اهنگ قدیمی ایرانی خوب که خودشم دوس داره بهم بده ایندفعه با دقت تر گوششون کنم...
...
پس یه وجه اشتراکاتیم با وی کی دارم 😂
یعنی شاید اگه همو ببینیم و یخامون آب شه زیاد کل بندازیم ولی اگه باهم تیم شیم کل دنیارو عاصی میکنیم 😂
...
آقا اون اخرین حرفت...
ببین...فکر میکنم ادما بیشتر از خودت تغییراتتو حس میکنن...
و منم چندوقت دیگه میشه دوسال که میام اینجا...
تو این دوسال هر تغییر به مروری کرده باشم صددرصد تو متوجهش شدی..
و این حرفات...
فقط برام خیلی ارزشمند بود :)
اینکه میبینم بالغ تر شدم درحدی که بقیه هم متوجهش بشن خیلی خوشحالم کرد :)
...
خب...ازکجا شروع کنم؟! 😂
برای رشته که... بذار آخرشو اول بگم که رفتم انسانی :)
حالا چیشد که اینجوری شد...
اول از همه که بابای من تو طول سال نهمم همش حرفایی میزد که مخالفتشو نشون بده اما من فکر میکردم تهش میذاره کاری که میخوامو بکنم...اونوقت وقتی فقط یه ماه مونده بود به انتخاب رشته آقا تازه یادش اومده مخالفتشو علنی اعلام کنه...
علاوه براینکه گرافیکو کلا قبول نداشت فکر میگرد هنرستانی که من میخواستم برم ساعتش تا دو ظهره و دید بهونه تو دستشه برگشت گفت که نه و ما شرایط زندگیمون جوری نیست که تو تا ۲ مدرسه باشی و فلان...
و اون روز علنن گفت نمیشه بری گرافیک...
دو سه روز بعدش مدرسمون جلسه بود برای راهنمای انتخاب رشته و مامانم با مشاور مدرسه حرف زد و اونم راهنماییم کرد و گفت گرافیک برام خوبه و گفت که تا همون ۱۲ عه هنرستانه...
اون وسط کلی درامای دیگه هم بود...بابام هی سرد و گرم میکرد منم اصلا نه باهاش حرف میزدم نه چیزی فقط به مامانم میگفتم باهاش حرف بزنه...
و بالاخره بابام راضی شد ثبت نامم کنه همون گرافیک!
هدایت تحصیلی تاجایی که من اطلاع دارم کشوری به تعویق افتاد صادر شدنش و فقط میشد تو سایت دیدش تا یه مدت...منم تمام رشته های نظری و کار و دانشو الف شدم اما فنی حرفه ای به جز یدونه همه رو ب شده بودم...از آنا و عسل و دوسه تا دیگه از دوستامونم پرسیدم دیدم اونام با وجود نمره های خوبشون و الف شدنشون تو بقیه رشته ها فنی حرفه ای رو ب شدن...مامانم میگفت اینا از قبل دانش آموزاشونو انتخاب کردن و بقیه رو ب دادن!
خلاصه وقتی هدایت تحصیلی رو علنن دادن که دیگه میشد بری برا ثبت نام...ثبت نام فقط دوشنبه و چهارشنبه ها بود...یه دوشنبه بود بعد هدایت تحصیلی یه چهارشنبه که تعطیل بود و بعدم دوشنبه هفته بعدش بود...بابام این دوشنبه دومیه قرار بود بابام بره که اومد بیدارم کرد...رفته بود برا ثبت نام و گفته بودن بدون واکسن ثبت نام نمیکنن...منم خسته و گیچ خواب یه چیز دم دستی پوشیدم و اومدیم از خونه بریم بیرون گفت ظرفیت هنرستان پر شده! منم کل راه همش تو خودم بودم و تلاش میکردم گریه نکنم...
تا رسیدیم بهداشت میگن شما تو منطقه تحت نمیدونم چی ما نیستین باید برین فلان جا :|
بابامم که استاد زبون ریختن قانعشون کرد همونجا برام انجام بدن به عنوان مهمان یا همچین چیزی ثبتم کردن...
از بعد هدایت تحصیلی تا اون روز که بابام رفته بود فقط یه روز بوده برای ثبت نام و من فکر میکردم همون یه روزه پر شده براهمین بابامو مقصر میدونستم که زودتر نرفته یا حتی ازقصد دیرتر اقدام کرده...
خلاصه رفتیم خونه و عصرش با مامانم که حرف زدم میگفت بابام گفته هنرستان گفتن ظرفیتشون سه هفته پیش یعنی دوهفته قبل هدایت تحصیلی پر شده! بابام گفته هدایت تحصیلی رو هفته پیش دادن خب چجوری پر شده؟! معاونشونم گفته من نمیدونم چجوری ثبت نام کردن و وقتیم کارناممو دیده برگشته گفته این با این نمرات چرا میخواد بیاد هنرستان :|
راهنمایی بودیم همه میگفتن هنرستان بده و عَیِ و مال بچه خنگاس گفتیم بریم هرستان اونجا دیگه خودزنی که نمیتونن بکنن اما گویا تو خود هنرستانم هنرستانو تخریب میکنن :|
خلاصه یه دبیرستان گویا خیلی خیلی نزدیک هنرستان بوده که بابام میره اونجا اسممو فقط مینویسه تو تجربی اما ثبت نامم نمیکنه...
از اونور با آنا هم که حرف زدم میگفت اون همون اولین دوشنبه بعد هدایت تحصیلی هم رفته بوده هنرستان گفتن پر شده اما اون پیگیری میکرد...
یعنی گفته بودن باید برین نامه بگیرین و اینا اما تضمین نمیکنیم ثبت نامتون کنیم...
خلاصه آنا تونست ثبت نام کنه اما من...حتی بعد اینکه فهمیدم با پیگیری میشه ثبت نام کرد...راستش نمیدونم فقط سست شدم و دیگه برام مهم نیست یا واقعا تصمیم گرفتم و قبول کردم رشته دیگه رفتن رو...شایدم به حرف بابام رسیدم...
میدونی بابام میگه هنرستان تو این مقطع متوسطه دوم به دردت نمیخوره وگرنه دانشگاهتو برو گرافیک و من کاری ندارم و میگم الان برو دبیرستان که دانشگاهتو حتی اگرم از گرافیک پشیمون شدی بتونی بری رشته های دیگه...
مث اینکه درکل اگه میرفتم هنرستان سر این پیش دانشگاهی و اینا یه سال اضافه تر باید میخوندم یا همچین چیزی که قبلا میگفتم مهم نیست و سختی راهیه که انتخاب کردم دیگه اما الان که بهش فکر میکنم...نمیدونم...شایدم بخاطر همین دیگه قبول کردم هنرستان نرفتنو...
درهرصورت...الان نشد اما دانشگاه من دیگه ۱۸ سالمه و خودم میتونم تصمیم بگیرم!
انسانی هم نسبت به تجربی و ریاضی فقط بهتر بود بنظرم....میدونی اونا زیادی علوم و ریتضی و فیزیک و شیمی دارن...درسایی که من توشون خوبم اما نمیتونم تحملشون کنم...هرچند انسانی هم حفظیات زیاد داره که اونم یه مشکل دیگست چون اتفاقا من با حفظیات هم مشکل دارم و همیشه سر امتحانات حفظی اعصاب خوردی میگیریم اما...قابل تحمل تره...نه؟
درهرصورت...برام آرزوی موفقیت کن دد! :)
فقط همین...
...
خب... تابستان خود را چگونه گذراندید؟!
دوتا کلاس رفتم!
کلاس نقاشی یکیشه...طراحی بزرگسالان... برای طراحی چهره میرم... :)
دوی هم...خب میخواستم برم یه ورزش رزمی که مامانم میگفت سنگین وزن کار میکنن بابام میگفت نه تو با این وزنت نمیتونی و فلان و قرار شد رژیم بگیرم دوباره و بعد برم کلاس...که گفتن تو مدرسمون کلاس کیک بوکسینک و دو سه تا چیز دیگه برگذرار میکنن...که گفتم کیک بوکسینگو میخوام برم و ایندفعه بابام چیزی نگفت نمیدونم چرا :|
دوسه جلسه اول تو سالن ورزشی مدرسه بود و بعد رفتن تو نمازخونه برگذار میکنن...اون قالیارو برداشتن از این...تاتِمی؟! یه همچین چیزیه اسمش...ازینا که بزرگ و مث پازلن...ازونا گذاشتن...
درکل کلاس خوبیه...استادمونم خیلی خوبه...خیلی خیلی خوب...و جو کلاسم خوبه و درکل ازش لذت میبرم...اگه خوب پیش برم احتمالا تو شهریور کمربند زردمو میگیرم ؛)
و گفتن حتی اگه مدرسه شروع بشه هم همینجا میموننن چون ساعتشو با ساعت مدرسه تداهل نداره...مث اینکه استاد هم اینجا هستش هم تو یه باشگاه...
آهاا..اینو بگم...
خب گفتم که اول تو سالن ورزشی بوده...بعد هر خبری میشده تو گروه روبیکا استادمون میگفته...بعد اولین بار که رفتیم نمازخونه این یه نیم ساعت قبل کلاس تو گروه گفته بوده کلاس از این به اونجا برگذار میشه اما بابای من گروهو شاید یکی دوساعت قبل تر چک کرده بود...
منو یه نفر دیگه اومدیم هرچی منتظر موندیم نه استاد اومد نه کسی از بچه ها...اون روز قشنگ کل حیاط مدرسه رو شاید ۲۰ بار یا بیشتر راه رفتم 😂 یه جاهایی که تو حالت عادی که مدرسه بود حق نداشتیم بریم هم رفتم 😂😂
این دختره هم آخراش اومد پیشم نشست و گفت بیا حرف بزنیم اما بعد پرسیدن اینکه کلاس چندمی گفت حرف دیگه ای ندارم 😂
یکم درباره همین مدرسه و اینا حرف زدیم...
و بعدش همینجوری بی حرف کنارهم نشسته بودیم منتظر باباهامون (درصورتی که خونه ما نزدیک بود و میتونستم خودم برگردم اما شک داشتم برم یانه)
ما تا لحظه آخر فکر میکردیم کلاس کنسل شده و ما خبر نداشتیم..هرچند منم موقع راه رفتن تو حیاط دیدم در سالن اصلی بازه و تا دم درم رفتم اما شک کردم میتونم برم داخل یانه و یه صدای خانم هم شنیدم که داره بلند مث معلما حرف میزنه اما نفهمیدم و داشتم باخودم میگفتم یعنی کی اونجاست؟! 😂
تا آخر کلاس شد و همه اومدن بیرون و ماعم که اون سر حیاط تقریبا نزدیک خروجی مدرسه نشسته بودیم اینجچری بودیم که...اوکی...وات د فاک؟!
و فهمیدیم کلاس تمام مدت تو نمازخونه بوده ☺️
آخه جلسه قبلم زمزمش بود اما قطعی نبود...
خلاصه که یه ساعت حدودا ک🐢یر شدیم 😂
حالا اینارو گفتم که بگم اون دختره که اون روز با من بیرون بود و اسمشم نرگسه از اون روز بامن یجورایی صمیمی شده...هر جلسه میاد بهم سلام میکنه و دست میده یا بغلم میکنه یا میگه بیا باهم تمرین کنیم...
ببین دختر خوبیه ها اما از اون تایپ آدماس که من پیششون معذبم 😂
برا همین هردفعه یجوری میپیچونمش...
و بابتش عذاب وجدان دارم 🥲
ببین مث خودم درونگرا و کم حرفه...و نمیدونم میدونی یانه اما وقتی دوتا درونگرای کم حرف کنارهم بیوفتن موقعیت فقط زیادی معذب کنندست...تنها فرقش با من اینه که تو ارتباط برقرار کردن با بقیه نسبتا بهتره...
آره...
(آقا سان میکنی؟!
طاقت نیاوردم اینو نگم 😭😂
رفتارش مث اینان که رو یکی کراش دارن 😂😭
نمیگم روم کراش داره ها من خر کیم اصن؟! 😂 میدونم نداره... فقط رفتاراش صرفا شبیه کساییه که کراش دارن و نصف دلیل معذب بودنش همینه 😂😭
سان تا همینجا قربون دستت)
کلاس نقاشیمم که دراماهای خودشو داره :|
اینجوری بود که...یه کلاس نقاشی تو آبادان هست به اسم کلاس سپیده که خیلی معروفه و به قدری تعداد کسایی که میرن اونجا از هر سنی و تو هر سبکی زیاده که نگم برات...
من از اول میخواستم برم اینجا اما بابام میگفت نه یه کلاس نزدیک خونمون هست برو همونجا...
رفته بود با معلم این کلاسه هم حرف زده بود و اینا میگفت خوبه...
یه بارم خودمو برد و دیدمش و اینا و خلاصه شروع کردم دیگه...
و ببین علنن یه خونه بود که کرده بودش آموزشگاه و کسیم جز من حداقل تو ساعتی که میرفتم نبود...یجورایی حکم کلاس خصوصی رو داشت...
و این دقیقا بدترین پارت ماجرا بود چون کلاس خصوصی معذب ترین چیز دنیاست!
و بعد یکم اصن از مربیه خوشم نیومد اما با فکر اینکه نقاشیه و به دردم میخوره میرفتم...
هم خود مربیه هم بابام گفتن که تو تاحالا... به زبون خودم بخوام بگم اینجوری میگفتن که تاحالا هرسبکی و هرشکلی دوست داشتم و عشقم کشیده کار کردم و حالا با کلاس رفتن دراصل دارم اصولی کار کردنو یاد میگیرم و همین یکم سختش میکنه چون تاحالا رو اصل کار نکردم و عادت ندارم...
از اتفاقاتیم که تو طول اون چند جلسه که رفتم پیشش افتاد...
یه بار گفت میخواد از یه سوپری خیلی نزدیک همون اطراف آب بخره و اولش گفت تو همینجا بمون و تمرینتو انجام بده تا من برم و بیام بعد گفت نه توعم باهام بیا چون آموزشگاه تا وقتی درش بازه مسئولیتش با منه...بیا بعد به از آخر به تایمت اضافه میکنم...
منم گفتم چیزی نیست یه تا سوپر رفتنه دیگه...رفتیم بیرون و در اصلیم (دری که میخورد تو خیابون) هم بست و یهو گفت کلید همون درو یادش رفته :|
و یعنی تو خیابون باید میموندیم...گفت باید برم تا خونم کلیدو بیارم (کلید زاپاس بیا همچین چیزی) خلاصه رفتیم سوپر آب کوفتیشو گرفت و منو تا خونه فاکیش کشوند! :|
البته خوشبختانه همون اطراف بود خونش...و رفت و برگشت کلا ۲۰ دقیقه شد فکر کنم...منم بهش گفتم به بابام چیزی نگو...و الان تو تنها کسی هستی که این قضیه رو میدونه 😂😂
یه بار دیگه هم بعدش باز تا سوپر رفتیم البته...البته به منم داد ها...از آبی که خریده بود...
حالا از دلایل دیگه بخوام بگم...فکر میکرد خیلی حالیشه :|
و لج الکی میکرد چون فکر میکرد حق با خودشه...
مثلا وقتی به بخش ترکیب بندی رسیده بودم و باید سه چهار تا وسیله کنارهمو میکشیدم و به قولی تناسب رو یاد میگرفتم...چهارتا وسیل آورد و کتارهم چید برام تا بکشم...من تو نگاه اول متوجه شدم باید افقی کشیده بشه پس برگه (آسه) رو افقی کردم که بکشم گفت نه عمودی بکش...عمودش کشیدم و شایدچهار بار طرحو پاک کردم و هربار کوچیک تر کشیدم مگه جا میشد؟!
حالا هی نمیتونم جاش بدم اومده بالاسرم میگه نه بابد افقی بکشی :|
خب آخه زنیکهههه مسممسمسممسدزمیانر
حالا اومده جام نشسته (تا وسایلو از همون زاویه دید من ببینه) و یه برگه دیگه گرفته و حالا اومده افقی بکشه...گندهههه و از وسط صفحه کشیده...یعنی با این چیزی که کشیده بود قشنگ باید یه برگه آسه دیگه هم میذاشتی کنارش تا کل مدل جا شه...
خلاصه بالاخره یجوری کشیدش و وقتی اخراش بود برگشته بهم میگه من نباید بکشما تو باید بکشی من باید ایراداتو بگیرم :|
بچ خودت اومدی مدادو از دستم گرفتی خب آخه عوضییی 😭😭
اخرم که تموم شد داد بهم تا جزییاتو من درست کنم...
یا مثلا من یه طرحو میکشیدم میومد اصلاحش کنه...نصفشو پاک میکرد که خودش درستشو بکشه...و دقیقا رو همون خطی که من کشیده بودم دوباره میکشید...خب بچ پس چرا دیگه پاکش میکنییی :| 😭😭
تااینکه...فک کنم جلسه هشتم بود.. رفتم و دیدم فقط پنکه روشنه...ببین دد...گرمای خالص بود! اما تحمل کردم! تا بعد کلاس که بابام اومد دنبالم ازش پرسید ببخشید کولر خرابه یا خودتون روشن نکردین...اینم گفت نه کولرا سوختن و اینا...بابامم خیلی محترمانه گفت خب پس هروقت درست شد کولر اطلاع بدین که جلسات بعدیشو بیاد...
این یه چیز تو این مایه ها گفت که میخواد بره شهرستان و شاید چندوقت نباشه پس بهتره اون دوجلسه باقی مونده رو با همین وضع بی کولری بیام تا حداقل یه ترمو کامل کنم وگرنه چون میخواد بره شهرستان و اینا اون دو جلسم میسوزه :|
بابامم بهش گفت یعنی چی میسوزه پول گرفتی وظیفته کلاسو برگذار کنی و تاوقتی کولر درست نشه نمیاد سرکلاس چون کلاست باید حداقل استاندار هارو داشته باشه...
اینم وسط مسطای حرفاش گفت ما اونموقع میرفتیم آمورشگاه با حداقل امکانات بابامم منطقی گفت شما شاید بخواین برین تو چاه 😂
خلاصش اینکه یه دعوایی شد...ازطرفی اینو بابامم گفت که حق داشت چون کولرا سوخته بودن هزینه هم بالاست اما بابای من برا این باهاش بحثش شد که حرف غیرمنطقی میزد سه ثانیه بعدم اصرار که نه من اینو نگفتم حرف نذارین تو دهنم :|
خلاصه بعد چندروز بابام آخر بردم همون سپیده که از اول میخواستم برم گذاشتم 😂
آموزشگاه خوبیه...همونطور که گفتم تعداد خیلی زیاده...فک کن فقط روز و ساعتایی که منمیرم شاید ۳۰ نفر هستن...بعضیا ازجمله من طراحی بزرگسال و طراحی چهرن... بعضیا روبوم کار میکنن...بچه هام معمولا با مدادشمعی و اینا کار میکنن...چندتا مربی هست اما خود خانومه که مدیر آموزشگاه و ایناست بالا سر همه میچرخه...
و بهش که فکر میکنم خیلی زحمت میکشه چون فک کنم همه روزای هفته (فک کنم فقط جمعه نیستن...شاید اونم هستن نمیدونم راستش) و روزی دو یا سه دور کلاسه...هرکلاس تموم میشه اونا میرم کلاس بعدی میان داخل...و اون همه آدم...واقعا خانومه کارش سخته با اینهمه بچه قد و نیم قد سر و کله میزنه...به مربیا میگه چیکار کنن و تازه خانواده هام هستن...
اما با همه اینا واقعا خوش اخلاقه...
بازدهیمم خوبه مث اینکه...گفت چیزای مقدماتی کلا هشت ترمه یعنی هشت ماه که من چون هم پیش زمینه دارم هم استعداد نقاشی و شاید تو پنج ماه تمومش کنم...چون گفت همین الان تو هنوز ترم یکی اما سایه زدنو شروع کردی پس ازنظر کاری انگار که ترم دومتو شروع کردی!
و بهم گفت شاید تا دوماه دیگه اگه همینجوری پیشرفت کنم بتونم چهره هم خوب کار کنم :)
یه بار مامانبزرگم گفت خیلی دوست داره یه نفر چهرشو طراحی کنه پس وقتی تو طراحی چهره به اندازه کافی خوب شدم دلم میخواد اولین نفر چهره اونو بکشم :)
...
خب...گفتم که بابام گذاشتم یه دبیرستان خیلی نزدیک به سمیه..
و برای ثبت نامم بابام دیگه نتونست صبح مرخصی بگیره قرار شد مامانم بره...
مامانم میگفت بین همه کسایی که حداقل اون روز اومده بودن تو تنها بیست بودی و همه ۱۸ و ابنا بودن...
راستی گفتم معدل کل نهمم شد ۲۰؟! 😂
بخدا کارناممو گرفتم خودم پشمام ریخته بود 😂
و مامانم میگفت به همه خانواده ها گفته بودن با دانش آموز بیان گفتم چرا؟
گفت حتما برا اینکه سر و وضع دانش آموزارو ببینن...اما تو تنها کسی بودی که نخواستنت چون دانش آموزی که کارنامش بیسته همه چیش بیسته...
منم ریز گفتم همه چیه همه چیمم بیست نیستا 😂 (*اشاره به منحرف سگی بودنم 😂اما علنی و مستقیم نگفتم دیگه 😂)
اونم گفت باشه...مهم همون تو مدرسست...
تو گروه شاد هم آوردنم و چقد از بچه های راهنمایی هستن!
اون نرگسی که میگفتم زخم معده داره و اینا هم هستش اونم انسانیه 😆😂
فقط مونده دوباره تو یه کلاس بیوفتیم...
فعلا هم درگیری پیدا کردن سرویس خانم داریم 😂💔
...
دد یکی از دوستای دبستانم بعد کلی وقت...شاید دوسال؟! بهم پیام داد :)
و من پشمام ریخته بود که حاجی تو هنوز شماره منو داری؟!
کلی باهم حرف زدیم اون شب...
منم معذرت خواهی کردم که اینهمه وقت سراغی از هیچکدوم نگرفتم و گفتم بخاطر مشکلاتی مجبور شدم قطع ارتباط کنم...
*نمیدونم یادته یانه اما گفتم که بابام یه تایمی گیر داده بود وقتی تازه رفته بودم هفتم...و میگفت باید با دوستای دبستانت قطع ارتباط کنی و خیلی تحت فشارم گذاشت اونموقع...
و فهمیدم اونم همین دبیرستانه 😂 منتها اون تجربیه!
...
****** ***** ** ********** ****
** ***** **** ** **** ***** ***** ** **** *** ** * **** *** ****** ***** * **** **
*** ***** **** **** *** ******* *** *** *** ***** **** **** **
******* *******
* ************* *** **** *** ****** **** **** ****** **
****** ***** **** ** ***** ****** **** **** **** ***** *** ** *** ***** ***** ** **** ******* * ****** *** **** * ** ******* ****** **** ****** **** **** ******** * *** **** ***** ** **** *** ********
*** ****** ************ ***** ******
** **** *********** ** **** ** ***** *** *** **** ********* *** ** *** **
* *** ***** **** * ***** ****** ** **** ***** *** ******* ****** ** **** ***** ******** **** **** ***** ******* *** *** *** **** **** **** ****** ****** **** ** ****** ******* ****** ***** ******* *** *** * ******
****** ***** *** *** ** **** *** *** **** *** ***** ** ** *** ***** ***** *** ******** **** ****** * *** ******* * ***** ** ***** **
****** ** ** *********** ** **** ***** ********
***** ** *** *** ****** *** * ** ****** *** ***** ***** * **** ****** *** ** *** ** ******
*** **** ***** ** ****** *** **** **** * *** *****
***** ** ** ******* *******
***** ***** ***** *** * *** **** ***** ** ***** ** ***** **** **** *** ****** **** ** ***** ******* ** ***** *** * ***** ****** * *** * ***** *** ****** **** ***** *** **** ** ***** *** ***** *** ******
**********
***** *** ****** **
*** ** *******
ممنون که تا اینجا بهم گوش دادی ددی آبنباتیم :)
یسری حرف و سوال متفرقه هم مونده که اونارم کامنت بعدیم میذارم...
حرفای من تمومی نداره 😂
ببخشید کامنتامم چندتا نکردم حوصلم نشد راستش...
آها راستی...
******** ***** ***
** ******* ****** ****** **** * *** **
**** ** **** ** ******** * * * ***** * ****** * ***** ***** **** * **** ** **** ******* * ****** ** ******
* ***** ******* **** ** ******* *** *** ** *** **** ***** ****** ***** *** ** **** **** ***** *** * * ** ****** *** ***** ** ****** ***** ** **********
*** ******* ****** ******* ***** **** *** *** * * ** ***** **
******* **** ** **** ** ***** **** *** ****** ********** ***** ******** **** ****** **** ****** ** *** *** ****** ** **** *** ************ *** ****** ****** ****** ***** ** ** **************** *********
*** ** ************** ***
و درباره اون گروه و کمپانی ای که رو دراگ اومدن گفتن سون سرقت ادبیه 😂
واقعا جای حرف اضافه نداره این قضیه ک🐢صشر اما ناموسا از اون دراماهاییه که قشنگ اون نظرای تو که از هر ده تا کلمش ۱۱ تاش فحشه رو میطلبه 😂🤝🏻
RM. kiute.ARMY
اوه اوه سلام پر انرژیت کمر نذاشت برامون...........
مخ من جان فدای توئه زن این حرفارو نداشتیم😔
نه نه به بیبی من فحش نده:"(
در خدمتمممممممT^T
راحت باش بابا من با رکابی دارم تردد میکنم😔😂
اصن رابطه اوشونو میخوام ناجوووووور😂😂😂
خب یادش بده مرد!!
بنگتن بمب بود اپیزود بود، که درباره ی ویوکال جیمین با ارمی ها بود، یونگی هم اون موقع تماس گرفته بود مجددا همو تخریب میکردن😂
*به نام خدا بریم سراغ پیوند مچ پا به گرفتگی آپاندیس در کبد نزدیک به مغز😂
نه! اون اصغر فرهادی بود که با سوهو ی تی وی اکس کیو تو رابطه بود بعد فهمیدن جیو عضو گروه سئو تایجی و پسران -اولین بوی گروه کی پاپ- درواقع برای پوشوندن رابطه یجی عضو گروه فیفتی فیفتی توی کمپانی ادور این کارو کردن! چون مثل اینکه این دو نفر باهم بودن و جی پارک و جی دراگون که مدیر کمپانی اس ام بودن خیلی ناراجت شدن!
شت! هری استایلز اومده تو اسپا؟؟؟ رضا داره با اون همکاری میکنه؟ هری میگفت که انتخابش گرلز جنریشنه!! ولی گفت شاید بخواد ترژر هم انتخاب کنه! رضا هم میگفت فقط با بی ام عضو گروه اِی بی سیکس همکاری میکنه:/
کم مونده کانگ دنیل هم دوباره برگرده به گروه خودش ایمجین دراگون:/
من فقط صرفا چیزایی ک ازش شنیده بودم رو گفتم اما ناموسا رو دست اهنگ هاش نیست:|
هست؟:| ستا 2020 خواننده ی سال امریکا شدددد :/
کلا جی وای پی مثل این خانواده ی های روشنفکره که صد سال سیاه نخوام😂
حله حلهT^T
النگوهاش نشکنه:|
بابا یه تکون بده شاید اسمت اشتباهی شد حکم زندان بریدن برات لعنتی😂
عاهاااااا من حالا به هرچی فکر کردم جز فامیلی که اولش اس باشه😂
چون فکر کردم ass تو انگلیسی یعنی باسن، پس حتما اون نرگس باسن خوبی داره😂
میدمممممT^T
وای وای میفهمم...
و وقتی این اتفاق تو دوران پریودی هم میفوته که دلم میخواد بلند بگم"بابا خیارمو بیارم بمالم بهت بانمک^^"
*فداتم😂😂
خدا باید یه روزی جواب این همه از خودگذشتگی هامونو بدههههه😂😂😂
همیشه از خوشی هامون زدیم به مولا...
واییییی قربونت بشممممممممT^T
ممنونممم نفسمممم!
مرسی مرسی زیااااااددد!
خوشا به مرامت زننننن فیک هرچی خوندی و خواهی خوند حلالتتتتت:")))
چی؟:|
گ.وه خورده:|
برای نهایی دوازدهم و نهم ما که مراقب تو ک.ونمون نشسته بود اما برای نهم های الانِ خواهرم چرا اومدن:|
کمک هم کردن:|
ک.ص گفته:|
اصن حال و هوای دوران امتحانات فقط برای درس نخوندن و فیک خوندنه کاش مسئولین بفهمن😂
ولی جات خالی تا تونستم لختشو دیدم😂😂
سلامتی بابااااات جووووووون!!😔
دستت درد نکنه تنگش یه داریوش هم بزن😔😂
اوه عجب!!!
ولی بابات خیلی خیلی راست میگه:")
مثلا آهنگ های هایده، نصنیف های اون زمان...واقعا آهنگ معنی داشت. کسی که شعر مینوشت سواد داشت!
و احتمالا منم پیر کنید بی تر ادب ها😔😔😂😂
فدای شمام نفس من:)
درسته، دیگران بهتر اون شخص تغییر رو حس میکنن:">
و خوشحالم که انقدر موندی پیشم که بزرگ شدن و به مراتب موفقیت احساسیت رو ببینم:")
عه!! مبارکهههه عزیزم:") ادمین وی کی هم رفت انسانیT^T
شت...عجب!!
امسال گ.اییدن با این کاراشون! نمرات ما کنکوری ها هم میخواستن بدن ر.یدن...برای همین دیر شد...
خیلی پس قضیه ی طولانی ای داشتی!
ولی حرف آخر بابات حق بود:"> تو این مملکت تا جایی که میشه فقط باید مطمئن ترین راه رو انتخاب کرد چون همینجوریش لبه ی مرگیم:")
ولی فقط اون زنه برای هنرستان:| زنکیه خل وضع:|
خود گاموزش عَنجش خودش میبره و میدوزه پس چی؟:")
نوه ی عمه ام میخواست بره ریاضی گفتن نه برو انسانی، بزور فرستادنش انسانی، دختر عمه ام هم خواست بره تجربی فرستادنش ریاضی:| اینم رفت تا گاموزش عَنجهش اراک -بچه ی روستا بود- خودشو زد زمین گفت تا نذارید برم تجربی نمیرم از اینجا😂 و اخر سر رفت تجربی.
خلاصه که...تو مطمئنا موفق میشی بیب اصلا به دلت راه نده نفس:")
ان شا الله دانشگاه رو میترکونی و موفق میشی! شک نکن!
عهههه مبارکهههه عزیزدلممممT^T منم گ.ا رفتم این تابستون. خیلی کلاس خوبیه😂
وایییییی خدااااا طراحی چهرههههههه ماشاللهT^T واقعا نقاشی اعصاب میخواد! من نهایتا با 14 سر و همش رو ته بیارم بگم ص.یک کن برو با اون قیافه ات😂
فکر کنم درباره ی کیک بوکسینگ میدونست برای همین چیزی نگفتT^T ماشالله دختر گل منننننننن!
چه باکلاس تاتمی😔 من میگم از اون ک.صشعر نرما که بو جوراب میگیره خاک تو سرم😭😭😭😂😂😂
بارک الله دختر ناز منننننننT^T
اوووو اتفاقا میخواستم بپرسم اوکی ئه بعد از پایان تابستون که گفتییی*^*
فقط وای اخرشو خوندم که فهمیدید کلاس تو نماز خونه بودههههههههه😂😂😂😂😂😂😂
وای ولی سبب خیر شد ها! رفتین تور مدرسه گردی😂
دعوا نکرد دیر رفتین؟
وای شبنم دقیقا داشتم میگفتن ایت روت قفله که گفتی😂😂😂
از اون دسته درونگرا های بروز بده از سر محبت ئه. چون اولین بار دیدتت مثل این جوجه ها که از تخم درمیان اولین بار هرکی رو ببینن میگن مامانشونه، اونم بهت حس وابستگی پیدا کردهT^T
عذاب وجدان نداشته باش. میتونی خیلی ریلکس بگیری. یه آزمون میشه برای خودت*^*
خیلی هم خوبی که روت کراش بزنن عه:|
اووووو!!
پس اونم دراما داره!
شت پس فضا پرایوت ماننده:/
کلاس خصوصی حالا برای من اوکی تره چون شلوغ باشه کلاس ک.یر میکنه تو اعصابم😂
هنوز هم میری؟
درسته اصولی کار کردن عذاب فکری میده ادم. وسطاش میگه نکنه واقعا اصلا استعداد نداشتم از اول:/
شت:|😂😂😂
ناموسا کلیدارو یادش رفت؟😂😂😂
شانس اورد باز یدکی داشت فرض کن زنگ میزدین علاف قفل ساز میشدین:/
بهت داد؟😈
شت...خنده ام گرفت😂😂😂😂 شیش میزنه که😂 مثل من میمونه😂 وقتی میخوام به وی کی ریاضی بدم حل کنه همه رو خودم حل میکنم میگم خودت باید مینوشتی ها😂
ولی خب هنر ادمو که کور نکن زنننننن:/ وقتی داشتم میکشیدم افقی چرا شیشیه مصرف میکنی میای بالا سرم:|
شت:|
عه...خرابه کولرااااااا:|؟؟؟
پول دادین لعنتی هاااا! کولر خراب...دو جلسه میسوزه...یکم هم که آلت تناسلی زنانه اتون خله...دیگه چی:/
وای بابات😂😂😂😂😂😂😂😂
عقد تو و سپیده رو باهم بسته بودن😂😂😂
ماشالله:") پس حسابی اوکی ئه از لحاظ مدریتی و سبک اموزش اره؟
واووووووو مبارکه دختر قشنگممممم آفرین آفریننننننن بترکووووونT^T
ای جانم:") ان شا الله.
دخترم در هر شرایط یه سوپرایز دارهههههههه😎
افرین افرین😎
تازه توی فیک خوانی هم نمره اش بیست خانم چی فکر کردید؟😔😂
عهههههه واقعنی؟
من بیام راننده سرویستون بشم؟😂
اومووو عزیزم:"))))
اخی...
اره اره یادمه:")
وای بزنه مدرسه اتون باشه🌚 نیست؟ یا هست؟🌚 که من به شیپ کردنم برسم🌚
قربونت برم نفرماT^T
عایگو نی نی من:")
ذهنت واقعا درگیرشه نفسم.
حقیقتش رو بگم اکثرا عادی رفتار میکنن. دیدی یکی رو تو خیابون ببینی بگی عهههه سلام چطوری!؟ یه دو سه تا تعارف بزنی اما بعدش فقط در حد خاطره بمونه برات؟
بعضی ها اینطوری ان متاسفانه. از ادما خاطره اشونو میخوان نه حضورشون:">
هرچند من شناخت دقیقی از دوستت ندارم، اما میتونی بهش پیام بدی. حداقلش اینه که قبلش مدام فکر کنی اون قراره چه رفتاری داشته باشه، دقیقا با همین کار به جواب میرسی.
ولی بدون؛ هرکسی رفتاری که داره نشون دهنده ی شخصیتشه، شعورشه، نه شخصیت تو و شعور تو.
دورت بگرده ددی وظیفه است:")
منی که از خدامه🌚
فدا سرتتتتتتتT^T
والا منم نمیدونم چی بگم...
چون کلا اهل این نیستم که برم تو دراما اما حواسم هست و اخبار رو حفظ میکنم.
اما حب...ناموسا، الله وکیلی، هر گروهی در زمینه ی کانسپت و سبک خوندن خودش راه رو هموار کرده اما دیگه خود خبرگزاری های کره هم میگن "کی پاپ و بی تی اس" :|
دیگه بحث هموار کردن باشه، کارگردان جومونگ باید بگه من هموار کردم که مردم فرمانده جومونگ رو بشناسن بعد کارگردان فیلم انگل هم که اسکار برده ساکت یه گوشه بشینه.
خلاصه که منم فقط دارم الان به دعوای اون فندوم عزیز با سامسونگ خیره میشم چون سامسونگ اومده ریپ زده "بی تی اس راه رو هموار کرده":|😂
وای شبنم نوکرتم😂😂😂😂😂😂😂😂
طرف رفته توالت، نشسته تفکر کنه، یهو همزمان با عطسه، گ.وزیده اما حواسش نبود اسهال بوده، که در نهایت در عوض اسکرین شات، بدنش اسکرین رکورد گرفته و رفته رو دور پرداز اطلاعات که چجوری ک.صم رو خل کنم بقیه بهم ک.ص خند بزنن که تهش شد نتیجه. واقعا هم تشویق داشت تمام تلاشش رو کرد و من از شدت خنده بابام ر.ید😂
کارشناس آهنگ سازی دیسپچ دیدی اومدم خ.ایه هاشو خاروند و ر.ید به طرف؟😂😂😂 حاااال کردم یعنی😂