BTS fanfiction

چرا دان نمیشههههههه

گودزیلااااااااااااااا 

خفه شووووووووووو :"""")))))))

قلبممممممممممممممم

فقط بیا بغلممممممممممم

دلم برات تنگ شدههههههههههههههههه میمون نازمممممممممممممم

من رسما یادم رفت اینجا قراره گذاشته شه. این مدارس فا* توله (ببین خودم زحمت سانسورو کشیدم) مگه میذارن آدم آب بخوره. از اول عید پا**مون کردننننننن

خب بذار نظرمو اینجا هم بگم

قبلا هم گفتم که کلمات و عبارت هایی که استفاده کردی انقدر به جا و قشنگ بودن که از همون اول داستان، به قلب آدم نفوذ میکردن. درکی که از عشق داری اونقدر دوست داشتنیه که کارات رو بی نظیر و باور پذیر میکنه. قلم بی نظیر نویسنده اونقدر محشره که آدم قشنگ لا به لای داستان داشت زندگی میکرد. انگار که هر روز داری این کاپلای قشنگ شهر رو با چشمای خودت میبینی و عشق میکنی. ولی خب این مغازه فینگیلیا واقعا تهش بود و بین این چند تا داستان از این شهر من بیشتر از همه دوسش داشتم. به نظرم نقطه عطف داستان جایی بود که داشتن خاطره بازی میکردن. واقعا بی نظیر بود. اون طنز همیشگی که آدم ازت توقع داره توش میدرخشید و مشخص بود که خودت ساعت ها و روز ها به کاپل داستان فکر کردی و همین باعث شده انقدر واقعی باشن در حدی که آدم وقتی داره میخونه فکر کنه دقیقا تو همون هوایی که اینا دارن نفس میکشن نفس میکشه. مثل همیشه قلب آدم اکلیل میپاشید و یه لبخند گنده تا جمله ی آخر روی لبت بود. و اون سوپرایز آخر هم که من چاکرتم آقا پشمامو ریزوندی رسما.

مرسی که اون حس عجیب و غریب مخصوص کارات رو برگردونی لطفا این قلم محشرو دریغ نکن از ما. من برای ادامه ی حیات به لبخند های مخصوص داستانای جیم جیم نیاز دارم T~T

یه عالمه گلب و ماچ گنده به خاطر تک تک حروف این کار برات میفرستم3>

اهان راستییی هیچوقتتتتت این شهر لعنتیو به اتمام نرسون خیلی ایده قشنگ و دوست داشتنی داره

ولی ددی قبول داری این بشر کلا کاراش طلسم داره؟ من قشنگ پتانسیل اینو دارم دویست بار کاراشو بخونم و جیغ بزنم. چرا اخهههههه لعنتیی چراااا

دارم فکر میکنم واسه هوبی هم تو این شهر داستان بنویسم...

دد؟:”((((

حس میکنم به این کارم کم توجه شده:<

یهو دلم گرفت:”<

اصلا بیخیال! من خودم که دوسش دارم! همین بسه:)))

وی نمیخواست بخونه تا وقتی فهمید jim jim نوشته🗿✨

عررررر پیش به سوی خواندن

سال جدیدم یا یونمین شروع شد⚡-⚡

یونمین

هق

عرررر

بالاخره یکی از فاز تهکوک در اومد

من چقد خوش بختم

زندگی شیرینه

چقد کاراملی بود این بی ناموس

توفففف خیلی خوشگل بود لامصب دلم هوش لبای جیمینو کرد :/

:| نخندین خو راست میگم دیگه لامصب لباش توسط خالقش بوسیده شده

هقققق چقد کاراملی بود این وانشال

(یه سوال فنی مگه کارامل همون دسر نرمی که با قاشق میخوریم نی :/ این چجوری بین دستای یونگی بود و جیمین گازش زد؟؟؟ فک کنم کارامل و کارملا رو جابه جایی گفتن نویسنده جان :/)

ولس در کل عالی بود هقققق

راستی اونی چوکاهه نوروز 

ایشالله امسال وانشات و فن فیکایی از کاپلای مختلفی اپ شه(جان من تهکوک رو بیخیال شین بزارین اون دوتا نفس بکشن)

وبتونه بی صاحاب امگالیدر نیم زود زود اپ شه و بازدیدای سایت بیشتر شن :) 

خیلی سوییت بودT-T با اینکه کارامل دوست ندارم ولی هوس کردم :">🧡

به نام خدا

سلام

اوکی فقط عکسه :

اکلیل هایی که در قلبمان پمپاژ می‌شود : 

چرا همش یونمین؟:)

اهمیت نمیدهیم*

دست شما درد نکنه🙂💜

سالی که نکست از بهارش پیداست 

وقتی که سال رو با یه یونمین شکری و کاراملی شروع کنیم بقیه سال چه شودد 🤧🤧☺ 

ولی جدن وایبی که یونمین میده مرگههه 

خیلی شیدین و کیوت و همزمان هات هستن :")