BTS fanfiction

💜👽📚 محفل دریده شدگان در راه بنگتن و فضایی های فن فیکشن خوان برتر 📚👽💜

مینی فن فیکشن My moon

photo_2022-08-02_11-42-06_kwng.jpg

✯FULL✯

نویسنده AnIs
کاپل نامته
ژانر  امگاورس . ملودرام . انگست 
محدودیت سنی 13+

  

مقدمه:

در همین حد کافیه بدونید که...

زندگیشون توی چندساعت از این رو به اون شده بود..!

 

🥀🖤🌙DOWNLOAD🌙🖤🥀


805_vpfe.png  

۱۵ ۰
بی تی اس
۱۱ اسفند ۰۰:۲۰

چطور باید بخونیمشون؟ وقتی میزنم فقط عکس و مقدمه میاد میشه بهم بگین چطور؟

RM. kiute.ARMY

آموزش دانلود

بفرما قشنگم*^*
Royaaa
۱۰ بهمن ۲۲:۴۰

عرررررر خیلی قشنگ بووووود

سر کلاس بغض کردم....

 

RM. kiute.ARMY

الهیییی:"))
هانجی
۲۲ آبان ۰۰:۴۳

فقط بدونید به خاطر جنگ اینا...

چی بگم متاسفم یا چی...

واقعا درد داره بعضی اوقات طمع یک نفر میلیون ها آدم رو درگیر میکنه

ولی نمیبخشم دوباره بایسم مرددددددد

همش بایس و بایس رکر مننننننن

چراااااااا

چرا جیذابم کیوتم هیونگ زجر بکشه چراااااا

RM. kiute.ARMY

هعی امان امان😔
بو دونیا چوخ یالاندی😔🍷🚬
Rezy Mk
۱۸ مرداد ۲۱:۵۱

...

قلبم...

فقط قلبم... :"))))

 

- فینی عمیق و پاک کردن اشکهای جاری شده -

مرسی نویسنده :"))))

با تمام وجودم حال و هوای داستانو حس کردم... و ممنونم ازت که اینقدر با مفهوم مینویسی :") 

RM. kiute.ARMY

*عر زنان با جعبه ی دستمال کاغذی محو میشوم
Agust D
۱۸ مرداد ۱۸:۴۹

یه سوال تهیونگ خودش بچرو دنیا اورد 

قعا نمیتونه خودش بچه رو سزارین کنه که

پس ینی بچه از کونش در اومد؟😑

RM. kiute.ARMY

ژانر امگاورس کلا یه چیز فانتزی و غیر واقعیه مادر😂
اصلا نباید با شخصیت های دنیای واقعی مقایسه کرد...صرفا یه اسمه فقط
Stay & Army
۱۸ مرداد ۱۴:۳۶

اره اره آهنربا که چی بگم حتما خیلی آهنربای قوی دارم😂😂

جرررر😂😂😂 این خیلی عالی بوددد😂😂

RM. kiute.ARMY

برای شما از اون اهنرباهای آزمایشگاهی گونداهاست😂
نوکرم😂
silence.h
۱۸ مرداد ۱۰:۵۱

سلاممممم

ددی خووووبی

 

این فن فیکشن خیلی غم داشت و غمش باهام میمونه ..

ولی آخرش برای مینهی و هیونبین ..

ددی تصور اینکه تا 6 سالگی با یکی باشی بعدش خودت تنهایی بزرگ شی خیلی بده :)

 

خدا قوت نویسندهههه

RM. kiute.ARMY

سلاممممممم عزیزدلممممم*0*
عالی امممم!!

و تصور اینکه واقعا یه روزی توی جنگ همچین اتفاقاتی بیوفته جیگر آدم رو خون میکنه:")
SalvArmy
۱۸ مرداد ۰۲:۳۴

هلوووو ددی

چ خبراااا..با گرمای خونه بابابزرگ تو عاشورا چیکار میکنیننننن😔💅🏻

ولی این خیلی بده ک تو تبریز ک شهر کوهستانیه باشی ولی هوا از یزد هم گرم تر باشهههه😔💔

از روزمرگیم میخام بگم..هنوز اون فیکو شروع نکردم بنویسم🤣😭نمد است حسش نیسسس👩🏻‍🦯

و اینکه دد ی سوال داشتم من ک تو واتپد موسیو رو خوندم تا پارت ۴۳ بود ینی آن 

گواینگه؟اونوقت چرا براش پی دی اف درست کردن؟:/

بیا و این بنده حقیر را آگاه بنما😔🤌🏻

اینم بگم گشادیم میشه برم پی دی افشو باز کنم شاید فرجی شد و توش کاملش بود😂😔

RM. kiute.ARMY

هلووووو بیبیییییییT^T
گرما تو خونه امون تو شهرستان بود ک کل بدنم سوخته😂
این بده:|
وای اره حسش نیستتتت کاملا میفهمم😂
والا ندانم من فقط همین پی دی اف رو داشتم ک برای تهکوکش هپی بود اما برای نمجینش نه:")
خسته نباشی😂
Nana
۱۶ مرداد ۰۰:۵۷

از اونجایی که t ام کلا با فیک و فیلم احساساتی نمیشم (ولی دوس دارم بشم😑) و یه حس خیلی خنده دار و باحالی بود شیپ تهیونگ نامجون برام جدید بود و اینکه حامله بود و زایمان کرد خندم میگرفت تصورششششش ولییی مررگ چرا انقد برام حسش یجوری بود مامان صداش میکردنن اخه تهیونگ یه پا تدی بر کیوت و در عین حال ددی فاکرهه نمیدونم اصلا حس عجیبی دارم تموم تصوراتم بهم ریخته اما اما میدونی متنفرم از ضعف... اینکه بری تو پناهگاه و بزاری آقا بالا سرت بجنگه حس پوچی بهم میده یا مثلا تهیونگ که اینجا امگا بود رف تو شک در حالی که نامجون داش یه کاری میکرد اههه خیلی مزخرفه جایه اینکه یکاری کنی منتظر باشی برات یکاری کنن

RM. kiute.ARMY

امگاورس کلا یه سبکیه که همون بهتر یه تصور سطحی داشته باشه ادم ازش😂
درسته...کلا بحث و احساساتی که پشت جنگ هست دردناکه:"(
Stay & Army
۱۵ مرداد ۲۲:۴۹

ددی الان رفته بودیم بیرون بعد وقتی داشتیم برمیگشتیم یه نفر کنار خیابون ایستاده بود و منتظر تاکسی بود نگاهش کردم دیدم اوفِی چه خوشگله بهش زل زده بودم که برگشت به من زل زد و من سکته ...

ددیییی من چرا اینطوری شدمممم چرا هر کی رو میبینم کراش سگی میزنم روششششش 😭😂 البته گفتم که به خودم قول دادم بعد از چان عاشق هیچ کی نباشم این فقط در حد کراش ساده اس🚶‍♀️😂💔

RM. kiute.ARMY

عوفی باو😂 اهنربا داشتی جذب شد ها!!

توی هوا گرده ی جفت گیری پاشیدن...خواهر منم رو راننده تاکسی کراش زد امروز:| عضو عجایب بود بخدا!
•𝐍𝐚𝐦𝐣𝐢𝐧 𝐀𝐧𝐝 𝐒𝐨𝐩𝐞 𝐃𝐚𝐮𝐠𝐡𝐭𝐞𝐫, 𝐅*𝐜𝐤𝐢𝐧𝐠 𝐉𝐢𝐤𝐨𝐨𝐤 𝐒𝐡𝐢𝐩𝐩𝐞𝐫, 𝐍𝐚𝐦𝐣𝐨𝐨𝐧`𝐬 𝐒𝐨𝐠𝐨𝐥𝐢•
۱۵ مرداد ۱۹:۵۵

فاک نامته 🚶🏻‍♀️💔

RM. kiute.ARMY

فاک گونداع!
J_hope
۱۵ مرداد ۱۶:۵۵

هممممممممممم میبینم که بالاخره نامته هم اومد هممممممممممم

 

 

 

 

 

 

هفت تا قلب به نیت هفت تن بنگتن 💜💜💜💜💜💜💜

RM. kiute.ARMY

آذوقه رسید!


منم هفت تا گلب بدمㅠㅡㅠ💜💜💜💜💜💜
Stay & Army
۱۵ مرداد ۱۲:۵۰

تا حالا نامته نخوندم :")

اولینمه *منحرفم خودتونین😂

ددی دارم دزیره رو میخونم 

هی همه تو کامتا لینکشو ازت میخواستن میگفتم که این چی داره که همه میخوان بعد رفتم بخونم و راستش من خوشم نمیومد 🙂

رسما عاشقش شدممممم ددییییییی این وای این دزیره محشرههههه ولی تو رو خدا بگو خوب تموم میشه چون احساس میکنم بابای کوک میفهمه و اون بلا هایی که گفته شده رو سرش میارهههه😭😭 تو اتاق زندانیش میکنه و آمپول هورمونی میزنه 😭😭 *حالا چی هس این آمپوله؟

ماچ بهت ددی💜

RM. kiute.ARMY

از دستش نده این کاپلو:">
ما همه بچه ها پااااااااک!

پس تو هم از پارگان دزیره شدی:")
والا اسپویل نمیکنمT^T (هرچند دزیره رو تا اخر نخوندم اما خلاصه اشو میدونم)
اما اون موقع مثلا میگفتن این ک هم/جنسگرا باشی مریضیه و هورمون هات قاطی کرده..یجورایی مرد بودن رو یادت رفته انگاری😂 به بعضی ها هم شوک الکتریکی میزدن ک مثلا مغزشون دوباره خوب کار کنه.

ماچ متقااااااابلللللللT^T
Huka _VJ.YG
۱۴ مرداد ۱۸:۱۴

نامتهههه 

 

امگاورسسس

 

میپسندم 

 

درود بر تو نویسنده ی زیبا

RM. kiute.ARMY

درووووود!!
هیهات من ذله!
Agust D
۱۴ مرداد ۱۶:۰۲

جانم😐

ریلی؟ 

فاک میییییییییییییی

RM. kiute.ARMY

نهههههههه!!
بایسش تهیونگه
۱۳ مرداد ۲۳:۲۹

برای اولین بار اشکم در اومد خیلی قشنگ بود 

RM. kiute.ARMY

هق میفهمم:")
raha
۱۳ مرداد ۱۸:۲۹

من یک سوال داشتم...
دلیل اینکه نویسنده ها داستاناشونو پارت پارت میدن چیه؟
داستانشون کامل نشده؟
برای جذب مخاطب اینکارو میکنن؟
 فازشونو نمیتونم درک کنم....
من خودم یه شخصه اگر بعد از چند ساعت بخوام ادامه داستانو بخونم مجبورم برگردم از اول..
.......

RM. kiute.ARMY

بیشتر برای گرفتن مخاطبه:"> هیجان هم داره یجورایی*^*
اومو😂😂😂
raha
۱۳ مرداد ۱۸:۱۹

داستانی زیبا و خواندنی بود

مفهوم مورد نظرتو به خواننده رسوندی:)

دوستش داشتم

RM. kiute.ARMY

مرسیییی کامنتتتتت:")
NamNam
۱۳ مرداد ۱۷:۴۱

خیلی قشنگ بود...

ممنونم بابت نوشتنش🖤

RM. kiute.ARMY

ممنون بابت خوندنش*^*
blueberrrrry
۱۳ مرداد ۱۶:۵۶

هه هه هه!!!

فرست وان؟؟؟

دددددددددییییییییی!!!!!مای گاد×_×

به افتخار برگشت مونی شماره 2! :)))))

RM. kiute.ARMY

اوه نووو😂
بلهههههههههه:") مونییییی برگشتههههههT^T
Jeon Molly
۱۳ مرداد ۱۵:۰۵

نامته ؟

نامته!!

ننننااااامممممتتتتتههههههههه

یمینمینینییحویتزننینثححثبزتازاتیتسنیوزتزتزحثححسنبتررحیحکسخزتزتیتیتیحبحییتث

عرررررررررررررررررر

بعد از مراسم جیگرم رو حال اورددد

 

RM. kiute.ARMY

جوری که این دو نفر بهم میان:")
AnIs
۱۳ مرداد ۱۴:۲۶

تو روحت این چه مقدمه ایه نوشتی😂 شبیه این شده انگار بیا بخونش حرف نزن😂😂😂🤌👌👍

RM. kiute.ARMY

هرچی از داستان میزاشتم اسپویل میشد برادر من😂
میخوای یه چیز دیگه بده بزنم تنگش!
گاهی احمال زور لازم است😂 برو تا کمربند نکشیدم روت مردک!😂
عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
۱۳ مرداد ۱۳:۳۲

شاید خیلیا نیستن ولی به شخصه طرفدار نامویم 

میرومم که بخانم ناراحتی جمع کن از ایران برو

RM. kiute.ARMY

ناموصا جوری ک بهم میان>>>>>>
Yeah, we never felt so young
When together sing the song
서로의 눈 맞추며
비가 내려도
Yeah, we never felt so right
When I got you by my side (My side)
함께 맞던 별 따라
Oh, we young forever
이렇게 노래해 (We ain't never felt so young)
Won't you hold my hand? (Yeah, we never felt so right)
Need you here tonight (We ain't never felt so young)
Oh, we young forever (Never felt so young)
Yeah, never felt, never felt so young

.::Take Two::.
.::BTS💜ARMY::.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان