❄️Full❄️
| نویسندگان | Trap TC & katyak |
| کاپل | سپ، کوکگی،ویمین |
| ژانر | رومنس،تاریخی،اسمات |
| محدودیت سنی | +16 |
| تعداد صفحات | +1250 |
مقدمه:
شاید یکی از سخت‌ترین دو راهی‌ها برای هر دلداده‌ای این باشد که به هنگام شیرین زبانی‌های معشوقه‌اش، نمی‌داند از بین لب‌ها و چشمانش به کدام یک خیره بماند؛
اما تو...
تو با آن چشم‌های دو رنگ...
کار را برای من از آنچه که بود نیز سخت‌تر کردی.
__________________________________________________
مدت ها بود هیچ داستانی تا این اندازه درگیرم نکرده بود.خوشحالم که هزارو خورده‌ای صفحه رو خوندم و خوشحالم که با بعضی قسمتاش عمیقا قلبم به تپش افتاده بود و متوجه شدم که احساساتم هنوز کار میکنه.جیمینِ این فیکشن به شدت قلبمو لمس کرد.جوریکه هر کجای داستان که حضور داشت کل بدنم از هیجان مور مور میشد.حیف که کم بودش و نقشش آنچنان پررنگ نبود.داستانِ جیمین و ته میتونه یه فیکشن هزار صفحه‌ایِ دیگه بشه که با هر خطش اکلیل و پشمک بالا بیاریم.از نویسنده خواهشمندم فیکشن بعدیش در ادامه‌ی همین فیکشن باشه.این بار جیمین و ته نقشای اصلی باشن.😁❤️خسته نباشید میگم به نویسنده عزیز
ستاد حمایت از افتر استوری
ما افتر استوری با اسمات هوپگی میخایم نویسندهههههههه
افتر استوری بده یه کوفتی بده افسرده شدم بخودا رگمو میزنمااااااااا
زندگی تو خوانواده سخته که
تومهد کودک سخته که
تو پیش دبستانی سخته که
تو مدرسه سخته که
تو دانشگاه سخته که
تو ادامه سخته که
این عیلام رو خوندن ( مخصوصا این)سخته که
زندگی
کلا تومونه که!
تو این چیزاییم که گفتم کلا چیزی به چیزی ربط ندارد که
پس همه چی برای چیه؟
نتیجه اخلاقی اینارو تموم نکنید پارت آخر ننویسید براشون که:/
ببین نویسنده عزیز،
تو به ما یه افتر استوری بدهکاری!
لعنتی با این همه مصیبت اخرشم زود تموم کردی؟
#ستاد_گرفتن_افتراستوری_زوری_از_نویسنده😔🐤
من کاری به قلم قشنگت ندارم که بدجور به دلم ادم میشینه،
ولی اصلا اصلا انتظار اینو نداشتم اخرش اینجوری تموم شه.من هنوز تو شوکم💔🙂
دلم شدیدا واسه ایری سوخت😔
یه اسمات از سپ هم که بهمون ندادی🎀😐
پس یه لطفی کن یه افتر استوری بنویس. برامون دست پنچت طلا خواهر😃💅
شما نباید.. با یه فیک اینقدر منو احساساتی میکردین. نیاز دارم اشک بریزم و اینکه به این راحتی گریه م میگیره الان اصلا کمکی به عوض شدن حال و هوام نمیکنه.
داستان زندگیشون چقدر تلخ بود.. چقدر تلخ!
و جالبه.. که توی این داستان هم هیچ شخصیت خوبی وجود نداشت و همه نسبی بودن. شاید آیری یکم فرق میکرد، اما اگر زنده می موند نمیدونم آیا اونم تغییر میکرد یا نه. اون خیلی جوون بود.
آخرش، دلم یه لحظه برای کوک خیلی سوخت. خودم رو جاش گذاشتم و اینکه توی سلول زندانم، آخرین محل زندگیم، بفهمم هر بلایی که سرم اومده تقصیر خودم بوده، حداقل از لحاظ تصمیماتی که گرفتم، به طرز وحشتناکی زجرآوره.
آیری کسی بود که واقعا براش دل سوزوندم. خیلی زیاد. خیلی خیلی زیاد. اون دختر فوق العاده ای بود و چه زندگی و چه مرگش باهاش عادلانه برخورد نکردن. سرنوشت با بقیه هم زیاد عادلانه رفتار نکرد اما آیری هنوز بی گناه ترین بود.
احساسات شخصیت ها توی داستان خیلی خوب به تصویر کشیده شده بودن. گرچه بعضی اوقات ملودرام میشد اما هنوزم به اندازه کافی زیبا و جذاب بود که قلب خواننده رو با خودش حل کنه. به ویژه توصیف احساسات متمایز یونگی عالی بود، تحلیل هاش، گیج شدنش و هرچیزی که بین خودش و هیون و هوسوک و بقیه وجود داشت و کاملا بینشون سردرگم میشد. به نظرم انسان های واقعی هم خیلیاشون شبیه یونگی ان، نمیتونی بگی فقط یک نفر رو دوست داشته، حتی در آن واحد. و شاید حتی خودش هم ندونه واقعا جریان چیزی که توی قلبش میگذره چیه. قابل اندازه گیری دقیق نیست.
جونگ هیون یه شخصیت مظلوم بود، کسی که نتونست حقش رو از خانواده ش بگیره و بعد از گند زدن به زندگی یونگی با کمک گرفتن از برادرش بود که بالاخره یه تکونی به خودش داد و بازم تقریبا بی نتیجه مرد. مثل چنین شخصیتی هم زیاد داریم... و ازشون خوشم نمیاد. فقط، اینکه ببینم احساس میکنن هیچ راه چاره ای ندارن و توی همون وضعیت موندن اذیتم میکنه. اگر جونگ هیون فرار میکرد و توسط فرستاده های پدرش کشته میشد به نظرم بهتر بود تا اینکه اینطوری زندگی کنه.
جیمین موجود چندان بدی نبود اما از چیزایی که در اختیار داشت به هر نحوی که میخواست استفاده میکرد و این بعد از اینکه بهش فکر کردم اذیت کننده شد. ولی لهجه ژاپنیش، عشقش به تهیونگ، کمکی که به هوسوک کرد، رابطه ش با خواهرش و همه و همه چیز منجمله اینکه اون جیمینه، باعث شد عاشقش بشم. اون کاراکتر محبوبمه، حداقل زخم های کمتری هم داشت. یونگی برای اینکه انتخابش کنم یه مقدار بیش از حد احمق، شکست خورده، ضربه دیده و نیازمند کمک بود. یونگی جدا باشه برای هوسوک، فقط خودشون میتونن با زخم هایی که دارن به هم تسلی بدن. تهیونگ رو هم نادیده میگیرم... ذاتا از اولش چندان با تهیونگ اوکی نبودم، با اینکه فرد وفاداری بود و آدم خوبی هم برای اطرافیانش محسوب میشد، خوب تر از چیزی که شاید حتی به نفع خودش هم میبود، اما خب هنوزم باهاش مشکل دارم و این فقط یه نظر شخصیه.
یونا اون شخصیت منفوری بود که پررنگ تر شد برام. حتی یه لحظه هم نتونستم بهش حق بدم.. هنوزم فکر بهش اعصابمو خورد میکنه... بلایی که سر هوسوک اومد و باز هم تمام این زنجیره اتفاقات... نه واقعا نمیخوام راجبش حرف بزنم.
هنوز چیزای زیادی برای گفتن هست اما هم حضور ذهن ندارم و هم خیلی بیشتر طولانی میشه، پس تا همینجا کافیه.
در آخر، باید بگم که از هر لحظه ادبی نوشتنت لذت بردم نویسنده شی! خیلی خیلی زیبا بود برام و ممنونم که اینطور نوشتیش.
صبحتان بخیر ددی شی!
سلام ریدرای تنبلِ کامنت نابلدم
خواستم بگم یکم حوصله کنین تا دو پارت آخر رو یکجا آپ کنم و فول پارت تحویل بدم:)
مونی بهم دو هفته وقت داده ولی سعی میکنم زودتر تحویلش بدم
مرسی بای
نمیدونم چرا موقع خوندن بخش ویمینش به طرز عجیبی بغض میکنم؟
یعنی..یه جوریه، اینکه میبینم جیمین چجوری عاشقه اشکام میاد🥲
یه حسی بم میگه اخرش رابطه این شاهزاده ژاپنی و طبیب لو میره 😔💅
حالا نویسنده تورو جد و آبادت من زر زر میکنم نیای جدی جدی رابطشون رو خراب کنی هااا
به خدا که خودکن-خودزنیی میکنماااا کم دق دارم توهم بیا روش😐
خلاصه نگم راجب سپش..اهــــــــــــــــــــه..
منی که از شیپ سپ خوشم نمیاد و تو عمرم فیک سپ نخوندم، عادیه که شیفته این فیک شدم؟
نویسنده چقد بدم پارت بعد و بنویسی؟ 😔💰
بچه ها من پارتامو به موقع تحویل میدم:)
اگه دیر قرار میگیرن صرفا بخاطر مشغله‌های مونی و ددی، و همینطور کم بودن کامنتاس:)
درکل تاخیرا از من نیس
یه سوال داشتم این هفته آپ نمیکنه نویسنده
RM. kiute.ARMY
چرا چرا البتهههه در خدمت شما و ایشون هستیم
دد
من پارت ۲۴ رو تحویل دادما🤔 دریافتش نکردین؟ تو اون یکی سایت که برا فیکای پارتیه
RM. kiute.ARMY
حله چشاته بانوووو
نویسنده پارت بیست‌و یک کو؟ چیشددد؟ امروز سه شنبه هست زود باش دیگه کون یونگی پاره شددددد
ددی آدرس بده با شماره کارت پول بزنم برام بدزدیمش بلکه بنشونیم به زورم شده با زور بنویسه
تیر یخیدا پارت هارو منظم بده به ولله دققققق کردیم دقمون نده واقعا فحش میدمااااااا
ددی هم که اصن چیزی نمیگه محو زیباییته ولی به همون زیباییت منظم پارت بدهههههههههه با تشکررررررر 😘(تهدید وارانه عمل کنیم شاید جواب داد) 😫🙂
خطاب به نویسنده:
عشقم من فقط فیکو گذاشتم وقتی فول شد بخونم. پدر درمیاره این آپلودر لامصب!
ولی نگران نباش من از شدت قشنگیش ممکنه فحش بدم نه چیز دیگه. به خاطر گل روی تو ممکنه زودتر شروع کنم ادامه شو بخونم.
فقط یه چیزی رو میخوام بهت بگم: قلم شگفت انگیزی داری، به عنوان یه نویسنده قطعا موفق میشی و لطفا هیچ وقت نه قلمت رو دست کم بگیر و نه ازش ناامید شو. باهاش جادو میکنی.
ناراحت نباش نویسنده‌جان
با اینکه نخوندم و منتظرم فولش رو بخونم...هر اتفاقی که تو فیک داره میوفته جزوه رونده فیکه
اینکه یه ایده رو خلق کنی خیلی به تجربیات و احساسات نیاز داره و امیدوارم زود فولش کنی چون سپه:>
نویسنده ی............. خیلی.............. ازت بدم میاد چرا اینکارو با یونگی کردییییییی خیلی............. زود باش فولش کننننننن فولت میکنمااااااا اااا چه بلای بود سر بچم آوردی چون گفتی فوش بده دارم خودمو راحت میکنم اینهمه منتظر موندم که این سه چهار پارت آخرت برینه به حال خوبم؟ آخه چطوری دلت میااااااااد نمیبخشمتتتتتتتت
بشه ی خوبی باش همه پارت هارو مرتب بزار انتظار برای پایان خوووووووووشششششششششششش یادت نره
ددی بهش یادآوری کن ما منتظر پایان خوشیم اوکی؟؟؟
چطوری ددی
خدا شاهده ددی دیگه دست و دلم نمیکشه بخونمش :) انقد بخاطرش گریه کردم که نگو
خدایا 😭 بالاخره اومددددددد
گریه دارم بنسمحسجسجسجسج
شدید ترم میشه وختی برم بخونم چون معلوم نیست نویسنده چه خوابی واسمون دیده
اهم اهم... نویسنده صحبت میکنه!
با عرض و سلام وقت بخیر خدمت ریدرهای عزیزم
میرم سر اصل مطلب... جدا از اینکه حقتون بود تنبیهتون کنم، ولی باید خدمتتون عرض کنم که بنده در مسافرت خانوادگی به سر میبرم و قول میدم وقتی برگشتم تموم پارت‌های آپ نشده رو یکجا آپ کنم پس زیاد نق‌نق نکنید و بهم اعتماد داشته باشید😔☝️
درضمن پارت‌های بعدی هم چندان قرار نیست بهتون خوش بگذره و مطمئنم وقتی آپ بشه با خودتون میگین کاش نخونده بودیمش:))) پس عجله نکنید:)
این کی فول میشههههه
من دارم روانی میشم همه سپ هارو خوندم تو رو خداااااااا
میشه یهو همه پارتاشو بنویسی بعد اپ کنی؟
لطفا @-@
جهت بهره مندی از اقساط طولانی مدت شهر فرش
خدایی این جمله به فکر کدومتون رسیده
میخواستم تشکر کنم که این قدر زیبا مینویسید
فرش منم بدید برو کامنت گذاشتم 😂😂😂😂😂
نویسنده خواهشششششش میکنم همه پارتارو کاملللللللللل هر هفته بزاررررررررر خیلیییییییی خوبه من این فیکشن دوس دارم چرا نمیفهمیییییییی
چرا دقم میدییییییییییییی
آپ کن تا اپت نکردم
ددی تو یه چیزی بهش بگووووووووووووو
اوه گاددددد
پارت یک تا ده...
یکی به من بگه به چه دلیل حماقت کردم و تا الان نخوندمش؟؟؟؟ این سپ اصلا جوری که فکر میکردم نیستتتتتت
وای، تنها سپی که حاضرم برای تمام عمرم بخونمش همینه و تمام.
نویسندهههه ایده هات خیلی هاتن... لعنتی دوتاشون شبیه چیزی بودن که توی ذهن خودم بودش ولی فکر نمیکردم اینقدر قشنگ شه😭😭😭😭😭
ادبی نوشتنت باعث میشه بخوام جلوت تعظیم کنم. توصیفاتت فوق العاده ن و خیلی عالی داری کاری میکنی احساس کنم توی همون دنیای تاریخی که ساختی هستم.
جونگ‌هیون و جونگکوک.. یکی از جذاب ترین بخش های داستانت بودن برام. جریان وحشتناکی که بینشونه و پنهان بودن جونگ‌هیون... فکرشم نمیکردم جونگکوک با این وجود اونطور به خاطر سیلی پدرشون تسکینش بده و بیشتر از چیزی که فکرشو میکردم ازش خوشم اومد. دقیقا چه اتفاقی افتاده که جونگ‌هیون به اتفاق شوم تشبیهش کرد؟
زندگی یونگی از آغاز تا الان... واقعا مثل همونطوری که توی داستانه شیرین بوده و دردناک. زندگی در طبیعت و کوهستان... اون رودخانه طغیان کرده، مرگ پدرش، وجود هوسوک و تلاشی که براش کرد... نمی تونم بگم با چه اشتیاقی داستانت رو خوندم..
وقتی شاهزاده یونگی رو بابونه صدا زد... مُردم و زنده شدم! خیلی توصیف قشنگی بود😭
تهیونگی که در غرب بوده و دچار استحاله ی کامل فرهنگی شده😂 البته در واقعیت چیزی که از غرب به شرق آسیا اومد شامل بی بند و باری بیشتر هم بود و حتی علمش باعث شد پایه های دانش بومی رو به نابودی بره. ولی خب توصیف های داستانیش قشنگن.
جوری که تهیونگ اول تصور میکرده همه ی مردمش بیمارن>>>>
آخر این قسمت و از حیله ی جیمین جوری ذوق کرده بودم که نیشم تا بناگوشم باز شده بود. تهیونگ خیلی خوب گیر افتاده، امیدوارم جیمین بیشتر گیرش بندازه و مجبورش کنه.
ولی... الان برای هوسوک چه کسی خطرناک تره؟ پدرش، خواهرش؟ جونگ کوک؟ خانواده ی جونگ کوک؟ و همینطور برای یونگی؟ اگر جونگ کوک اصلی ببینتش و به رابطه ش با هوسوک پی ببره...؟
ولی خدای منننننن هوسوک یه کم احمقه. جدا چجوری نمی فهمه کارایی که با یونگی میکنه اصلا به قول خودش پدرانه نیستن؟؟؟؟
بسیار ممنون ازت نویسنده، من برم تا وقتی دوباره انرژی بگیرم واسه پارت بعد. فعلا وقت دوره کردنه!
نههههههه
من همین الان شروعش کردم و نویسندههههه
تو نمیدونی با ادبی نوشتنت با من چه کردییی😭😭😭😭😭😭
عاشقتممممممم همیشه ادبی بنویس😭😭😭😭😭😭
خیلی قشنگههههه💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛
سلام...
آخرین کامنت مربوط به اینجا بود و پام دوباره به اینجا باز شد.
راستش به خاطر کاپل سپ بود که شروع به خوندنش نکردم اول. کاپل مورد علاقه م نیست.
ولی الان دیدم ویمین هم داره و... با اینکه دانلود هر پارت به خاطر ریزی کوفتی اندازه یه سال طول میکشه ولی میخوام شروعش کنم.
امیدوارم به اندازه کافی برام جذاب باشه. ازونجایی که توی ژانر ها جنگی و اکشن و انگست نداریم پس میتونم امیدوار باشم.
نوسینده قربون شکل ماهت برم
ما کامنت میزاریم مخصوصا خود من
منتها ندومبه که دلیلش چیه دیر گذاشته میشن کامنتا
اذیت نکن دیگه خوشکلم
مرتب پارتارو بده خداشاهده خمارم
جنس بم نرسه از بین میرم کی جوابگوعه؟ تو که میری اشق و حال ددیم میره زید بازی
من میمونم و جناب سروان و خماری
یا چقدر دلم سوخت برای جونگ هیون
ولی خدایش اگر یونگی اصلی این فن فیکیشن
بخونه خودش از خودش نا امید میشد
-پلی کردن موزیک شی کال می مستر بوم باستیک
نئو وارد میشود
-چون فقط موزیک گنگیه عوامل پشت صحنه پلی کردن -
- در و دافا زحماتو به باد ندین یه شیک تمیز از دل و جون ببینم ازتون -
ستون گنگ من چطوری یا نه ؟
چرا حس میکنم کامنت بزارم اذیت میشی جواب بدی؟ بعد چرا دوس دارم اذیتت کنم؟ آی هَو مقداری کرم
-عنگلیسیم از صفر رسیده به منفی یک-
خلاصه که چنتا سوال داشتم از حضور نویسنده اظیظم که ته پارت طلب کامنت برای ظهور اقام پارت جدید کرد
یک : کوک به هیون علاقه داره؟
دو : اگه یونگی با لمسای هیون شپگولی میشه و خوشش میاد پس هوسوک چی؟ تکلیف چیست؟
سه : جیمین کلا از کادر رفت بیرون یا بازم داریمش تو پارتای جلو؟
چهار : چطو انقزی خوش قلمی؟ من با هر پارت یه دس شیک رو پاهای ازرائیل میزنم میام
چیکار داری میکنی با مننننننن شوکایت میکنمممم ازت به سرعت عِزکوتر برقی شوگا قسم
خلاصه که دوزتون دارم یه دنیا
ددی بیا یه دور قربونت برم
زود به زود سر بزن به چنلت ددوم :)
یا حق ستونعلی ها
(پاسخ به لونا )
حدودا ۲۸ پارت
نامجون هم هست عزیزم. حوصله کن^^
اما دنبال کاپل نامجین نباش! از حالا گفته باشم😂
(پاسخ به جوهاتسو )
آره! جونگکوک و جونگ‌هیون اونقدر شبیهن که کسی به سادگی متوجه تفاوتشون نمیشه. در زمان های قدیم هم مردم به ندرت صاحب دوقلو میشدن پس براشون این موضوع شک برانگیز نبوده اگه کسی ذره‌ای متفاوت به نظر می‌رسیده یا متفاوت رفتار میکرده. به ذهنشون خطور نمیکنه که شاید این برادر دوقلوش باشه.
حالا ما به اونجای داستان نرسیدیم ولی بعدا توی داستان اینو میگم که این دوتا برادر زیادی شبیهن و جونگکوک هم اجازه‌ی ایجاد تفاوت نمیده. مثلا اگه هیون لاغر شه، خودشم خودشو لاغر میکنه تا باز شبیه هم باشن. دلش نمیخواد که متفاوت باشن:)
پارت دوازده هم نوشته فایلی با این آدرس نیس من عاشق این فیک شدم میشه یه اقدامی بشهههههه
پارت شیش تا ده بالا نمیااااااااااد
هرکاری کردم نشد خودمم میخام بخونمششششششش کومممممممککککککک
یه سوال این فن فیکیشن کلا چند پارته و واقعا فیک قشنگی هست واینکه یه سوال دیگه هم داشتم نامجون کلا تو فن فیک نیست
وببخشید بابت پرحرفی و ممنون برای همچین وانشات قشنگی
دیدی چی شد...
تهیونگ تازه داشت عاشق میشد که پر:)))
ولی خدایی چقدر تهیونگ بدشانسه!
عاشق هرکی که میشه سریع از دستش میده
الان حس میکنم دلم برا جیمین سوخت
اون جمله‌ی آخری که جیمین نوشت....:)
خوشم میاد هوسوک با اینکه شاه مملکته از حال و هوای تهیونگ خبر داره حتی اگه حرفی ازش نزنه!
هعی یه دوستی مثل هوسوکم نداریم که...
ولی از نگاه خیره جونگکوک به یونگی اونم تو قصر دلش خوشی ندارم انگاری قراره اتفاقی رخ بده.
این فیک جوری قشنگه که قابل توصیف نیست.
ولی یه سوالی ذهنمو درگیر کرده
یعنی جونگ هیون و جونگکوک به قدری شبیه همن که کسی تفاوتشون رو تشخصی نمیده؟
و فقط ندیمه های خونه‌شون از به قولی جابه‌جایی دوتا برادر خبر دارن؟
سلام من اولین باره که کامنت می زارم ومی خوام بگم قلمت عالیه خیلی خوب و قویه بی صبرانه منتظر ادامه ی داستان بی نظیری
سلام من روی لینک دانلود زدم نوشت فایلی با این آدرس وجود نداره 🥲
میشه برسی کنی🙏🏻💜
نسیمممم
شوخی نکن باهاممم!!!
عروسی کردیییی؟
خیلی خیلی مبارک باشهه😭😭✨️✨️
وای خیلی خوشحال شدم واستتت🫂💗
خوشبخت بشی به حق هفت تن بنگتننن😂😭🎀🌱
ماه عسلم رفتیننن؟
سلام، این اولین باریه که من قراره کامنت بزارم... و احتمالا آخرین بار
راستش داستانت اونقدر زیباست که میترسم بمیرم و دیگه نتونم بخونمش...
میدونی خب عمر منم یکم مثل جونگ'هیون کوتاهه...
به شخصیتا خیلی و رابطه'ها خیلی خوب پرداختی مخصوصا رابطه'ی کوک'هیون
راستشو بخوای خیلی از این کاپل خوشم اومده چون خیلی خوب داستان رو روبه دارکی بردن
نمیدونم تا زمانی که تو اینو کامل آپ کنی من هنوزم زنده هستم یا نه اما واقعا باید بگم نباید از فیکات دست بکشی
و اینکه من چندتا سوال دارم که واقعا امیدوارم جوابم بدی
1کوک واقعا عاشقه جونگ'هیونه یا فقط هوسه؟
2یونگی قدرت جادویی داره که خودش ازش بیخبره؟
3و مهمترینشون؛ طبق چیزی که خوندم حدس زدم... یونگی ترنسه؟
خب بیشترین چیزی که باعث شد به فیکت جذب بشم درواقع شخصیت ساده و معصوم یونگی بود که هرکی هرچی بهش میگقت اونم باور میکرد، یاد خودم تو روزای حماقتم میوفتم
هرکی هرچی بهم میگفت باور میکردم
به هرحال فقط امیدوارم پارت'های بیشتری در هفته آپ کنی...
احتمالا درک نمیکنی ولی انتظار برای کسی که روبه مرگه خیلی سخته.
چرا پارت جدید آپ نمیکنین؟
من خیلی وقته منتظرم الان گریم درمیاد از انتظار...
ولی واقعا کارات حرف نداره. خیلی قشنگ مینویسی.
سلام دد، خوبی عزیزم؟
پارت جدیدا رو تو قسمت « محل ارسال فایل » بفرستم حله؟ یا جای دیگه باید بدم؟
وای رئیسسسس😭😭
زودِ زود دوباره برمیگردمم
بفهمم کسیو جایگزینم کردی خون به پا میکنما!
منم خیلی دلم تنگ شده واستت:^^✨️🎀
عروسی دعوتم دیگه؟؟😂😭
کاش امکان ویرایش کامنت وجود داشت چون اسکرین شات اشتباه گذاشتم
پیام اصلی وردم اینه «درحال حاضر سرور در دسترس نمی‌باشد»
دست به دعا نشستم بلکه فرجی بشه و هفته دیگه بتونم آپ به موقع داشته باشم:)
ریدرهای عزیز:)
من با یه مشکل اساسی روبرو شدم
هیچکدوم از فایل وردهام باز نمیشن (هرکار که فکرشو کنید کردم اما بی فایده است)
اینجوری شده
فقط دعا کنید اختلال موقت باشه و درست شه وگرنه فاتحه‌ی روباه برفیو باید بخونم:))))))
اوه دیدید چی شد؟
نوشتم "ای بیچاره" ارسال شد بعد نتم تموم شد:)
ولی اون لعنتی بدون اینکه کاملش کنم رفت
# شانس نداشتم
آره خلاصه بریم از اول کات
ای بیچاره تهیونگگگ بی کمر
ای درد بگیری جیمین چوخی
ای بمیری جونگ کوک اصل فاکر
ای بمیرم برات جونگ هیون دروغگو
ای بی‌عرضه هوسوک که شدی شاه با غیرت مملکتتت
اصلا الهی بمیرم برا یونگی که همه بهش دروغ میگننن
بچه مظلوم گیر آوردیننن
*یه حس قریبی بهم میگه منو یونگی اشتراکات زیادی داریممم😂 متاسفانه:)
جدای شوخی این فیک خیلی حس گوگولی ای دارههه
اصلا نمیتونوممششش
یعنی وقتی یونگی دهن وا میکنه میخوام بپرم تو دنیای نویسنده و یونگیو بکنم تو بقچه ببرم اون گوشه موشه ها بخورمشششش
وقتی هوسوک رو میبینم میخوام دوتا مشت بزنم دهنش بعد دلداریش بدم
تهیونگم فقط بغلللل
کله حشری جیمین رو هم بزنم سر نیزه بعد با اون نیزه جونگ کوکو به ف*ک بدم:)
ولی به شدت به کشتن جونگ هیون هم علاقه خاصی دارممم
نمیشه یکی تو فیک بجای من لبا یونگیو ببوسههههه و بیشتر نمیشه هوسوک باشهههه؟
بنده وقتی رد میدم زیادی شوخ میشم شرمندتمم*
خیلی کارتو دوست دارم
با هر شخصیت یه احساس جدایی درونم فوران میکنه و این یعنی قلم قوی‌ای تو درام داری
زیادی قلبم اکلیلیههه
سؤال که زیاد دارم ولی میخوام صبر کنم تا جلو تر بریم.
فایتینگ
آقا یکی این تهیونگ در به در شده رو بیدار کنه، جونگ هیون داره یونگی رو میبره!
منتظرتمم
arson
من یدونه کارمند که بیشتر نداشتم:) البته بعد از رفتنت سازمان ثبت احوال هم از هم پاشید
منم دیر به دیر به گپ سر میزنم (چندروزه نت خرابه کلا نرفتم تلگرام)
ولی خوشحالم که دارم اینجا میبینمت
کلی دلتنگت بودم:)
مراقب خودت باش کیوتی
به موسی من یادمه تو کی هستی ولی تو یادت نیست😭😭😭😂چچچطططوووررریییییسس خخخخررهههههه
رزامممممممم پیکونیکوی سابققققق
دیوثثثثثث دلم برات تنگ شدهههههههههههه چه خبرا؟؟
عوضی هیچ آیدی پیجی چیزی ازت ندارم بخوام باهات حتی حرف بزنم
میدونی چند ساله نیومدم اینورا؟؟؟
حاجی خارشوووووو ووواااایییییی دلم برات تنگ شدهههههههههههه بوووودددددددد😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
ای وای الان گریم میگیرههه😭😭
من با نویسنده خیلی حرف میزدمم
ولی بعد تلگرامم رفت رو هوا و نتونستم دیگه بهش پیام بدم و فیکشو بخونمم
خدایا چجوری پیاممو برسونم به دستش؟
بهش بگین کارمندشممم
الان از ذوق میمیرم که فیکشنشو اینجا آپ میکنههه😭😭✨️
والا من میخوام پارتو تحویل بدما. منتها کسی تلگرام نیست. از جای دیگه هم نمیتونم
یکی بیاد تلگرام منو دریابههههه
کو پارتتتت کوووووووووووو
دیگه نمیتانمممممممممم
هرچی حرف بیتربیتیه تو این زندگی
راستی ددی خوبی فداتشم؟ سالمی؟
-سالمی چیه یهو تایپ کردم 😭😂
*نه که بخاطر جذابیتت اومدم ترورت کنم واسه همین پرسیدم البته
ددی جان لطف کن نویسنده ی این کار رو از طرف من ببوس و بگو :پارت جدید رو بده قربونت برم وگرنه با تفنگم میام سراغت
*کسی به پلیس زنگ نزنه این صرفا یه رمز بین من و trap.tc یه^^
فایتینگ بهترین
RM. kiute.ARMY
تفنگ؟؟؟؟
این هفته بازخورد خوبی مشاهده نکردم پس تشویقی بی تشویقی 👍 با روال عادی پیش میریم
خوب سلام ددی حال شوما؟
باید بگم که این فیک فوق عالیه و از تعریفاش هرچی بگم کم گفتم اما چنتا سوال
چرا جونگ کوک ادم بدس اه
*ادایه گریه دراوردن
و چرا هوسوک نمیخاد قبول کنه عاشق یونگیع
و یه سوال جدی تر چرا تو کاپلا نوشته کوکگی در صورتی که اون ادمه در اصل جونگ کوک نیست؟
و اینکه لطفا زود زود پارت بزار تا ما از پارگی در بیایم و بگم من امروز شنبس و دوشنبه امتحان دینی دارم و هیچی نخوندم ولی دارم دنبال فیک میگردم عالی
واقعا دلم میخاد بیشتر زر بزنم ولی زرم نمیاد
خوب امیدوارم امتحاتتون رو تر بزنید
*ببخشید دیگه اصلا نمیخام من که افتادم شما برید بالا یا باهم میوفتیم یا باهم میریم بالا
اره دیگه خلاصه بوس بای
بهرحال دوباره فصل شیرین امتحانات اونم چی؟ نوبت دوم..اونم چی؟ نهایی و کشوری
و دوباره خواندن فیک های ۷۰۰،۸۰۰ صفحه ای شروع شد... اینم کنارشون میخونم دیگه! 😔
واخ:))))))) چقد قشنگ بودددددددددددددددددددددددد ولی دارم تعجب میکنم اینک چی یونگی نیش زده؟ عجیبیه پسرک هوسوک:))))))))هقققققT^T
خب سلام دوباره
اول از همه انتظار نداشتم عزیزان نویسنده در این حد تحویلم بگیرن و همچنین ممنون از دد که ما همیشه دست بوسشونیم
خلاصه که انگار کو*ک زدم و رو ابرام
دوما اینکه وای پارت عالی بود از نظر مقداری
قشنگ به یه آرامش خاصی رسیدم
منتها به دو ثانیه نکشید
وقتی سخنان ارزشمدتون رو دیدم رسما یه سکته ناقص رد کردم
خیلی خیلی منتظرم تا جواب سوالام رو بگیرم
لعنتیا من هنوز گیر سوالای دیگم جونگ کوکم بهش اضافه میکنید؟ یاااااع
دیگه هرچی هم که از نوع نوشتار و قلم و جذابیت بگیم کم گفتیم
جدی دارم میگم این کار محشره حرف نداره از دستش ندید
من خودم خیلی این ژانر و وایب رو دوست دارم*
میدونید چرا فیک شماهارو برای خوندن انتخاب کردم؟
اسم حیون مورد علاقه و کاپلای مورد علاقم خیلی تاثیر گذاشت
لعنتی حتی فکر کردن به اون سناریو های لعنتی تو ذهنم و ادامه داستان و اینا باعث میشه قلبم بیوفته تو جورابم
بدجور معتاد و منتظرشمممم
دوستون دارم با سس اضافه🦊🧡
وای یا خدا
یا خدا
چرا سپ انقد نازننننن
خاک به سر ممممم
ولی هوسوک داره از معصومیت بچم سو استفاده می کنه
جناب جانگ هوسوکککککک
جونگکوک مشکوک میزنه هااا...
خسته نباشی
ای وای خدای من پوستر جدید رو نگاه کنیددد🥲😭✨🤝🏻
بهب ه پارت جدید خسته نباشی نویسنده عزیزم
نویسنده جوابمو دادههنشپسگطپنزحسنچسمسمس😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 خدایا ذوقیدن^^ ینی داری میگی همین اولاش اینطوری بود ادامش قراره تیکه هامو جمع کنن؟ هوشداری بسیار خطرناک است👀
وای خدا وای قلبم
*فوران خون و اکلیل
لعنت به چهره متفاوت و کیوت از یونگی لعنتی تر
همیشه خدا تو فن فیکیشن ها شخصیت یونگی خیلی سرد و خشن و ددی طوره ولی این یکی خیلی گادههههه
قشنگ همون یونگی اوایل دبیوعه
بخدا دلم براش تنگ شده بود
داستان خیلی جذاب و جالبیه و با هر خطش کلی حس خوب میگیری.
و از همون اول یه سوال رو میندازی تو کله آدم که چرا چشمای پونگی دو رنگه و واقعا باباش قبلا خانواده سلطنتی بوده یا نه؟ اولش که درباره اون گردنبد بود، کتابدار گفت اون خانواده رو سوزوندن و تولد اون نوزاد نحس و شوم بوده خیلی دلم میخواد واقعیت یونگی رو بدونم و یه حسی بهم میگه اون مرده شاید باباش نیست یا چمیدونم اگه میگن سوزوندنش چطور جون سالم به در برد و قبل مرگش که به مامان یونگی اشاره کرد یعنی زندس پس این وسط اون لعنتیا کیو سوزوندن؟
خانواده هوسوک این وسط چکارست؟ یعنی این دو خانواده هیچ ارتباطی باهم نداشتن؟ چون اگه خانواده قبلی یونگی اینا بودن، قطعا یکی تو قصر کوفتی چهره اون نوزاد رو دید دیگه... یعنی احتمال میدادم سوکجین، که فرمانده س و به قطع یقین چنیدن سال تو قصر بوده، یونگی رو بشناسه ولی همه بهش میگن ساحره!
خب کلید حل مشکلات صبر و اومدن پارت های بعدی 😅
خلاصه که نویسنده جان قلم هنرمندت پر برکت و اینکه من دیروز بعد ١٠ ساعت خوابیدن و شارژ شدن پس از جلسه کنکور بعد صدها سال گوشی فسیل شدم رو باز کردم و اولین جا اومدم اینجا از اونجایی که ددی رو خیلی میدونست و بعله فیک شما رو دیدم و خستگی یه سال فا*کینگم از تنم رفت و انرژی گرفتم پر قدرت تا تیر و مرداد ادامه بدم و زنده بمونم
بااینکه شاید نرسم ادامه ش رو تا یه وقت دیگه بخونم ولی تمام این حس خوب تا وقتی برگردم تو قلبم میمونه
فقط یه سوالی دارم روال داستان تو چه قرنی رخ میده؟ چون یه قسمتی به ژاپنی ها اشاره کردی برام جالب شد که بدونم:>
Trap. Tc
نویسنده جوابم رو داده... برگانم واقعا
اوکی پس مثل حرکتیه که خودم میزنم گاهی وقتا...
فقط خواستم مطمئن بشم
چقدر پارت جدید خوشگله خاک تو سرم...
به مولا شبنم شی عزیز از شما هم نهایت تشکر رو بابت پاسخگویی به عمل میارم
دستتون درد نکنه بابت پارت جدید💗😗🤝🏻
*پلی کردن ست می فری و رفتن اون حرکت کوک تو لایوش با این اهنگ😂😔🤝🏻*
همونی که روی ددی کراشه
اگه منظورتو درست فهمیده باشم...خب یعنی دو نفر نوشتنش...حالا چطوریش بستگی داره...
مثلا یکی ایده داده اون یکی نوشته
یا هردو با همکاری هم نوشتن
یا یکی کامل نوشته بعد اون یکی از اول دوباره مثلا تصحیحش کرده یا جاهایی چیزی بهش اضافه کرده
هرکدوم اینا یا مدل های دیگه میتونه باشه :>
خطاب به [همونی که روی ددی کراشه]
وقتی میگیم نویسندگان، به این معنی نیست که دو نفر نوشتنش! من و دوستم توی ایده پردازی داستان با هم شراکت کردیم و متن داستان رو تماما خودم نوشتم. قطعا نمیشه دو نفر داستان رو بنویسن چون تفاوت قلم پیش میاد اما میتونن توی نحوه‌ی پیشبرد داستان با هم صحبت کنن.
میگم من برام سوال شد که وقتی میگن نویسندگان دقیقا چطوریه ...
وایی باورم نمیشه چند وقت شده؟ شاید یک سال.. من یک ساله همش فکر میکردم که روباه برفی چیشد و چرا دیگه رو سایت نیست.. این یکی از بهترین اتفاقای سالمه🥹🤍
آقا من حوصله نوشتن ندارم یعنی نمیشه نظرمو با ویس بگم 🗿
بالاخرههه :)))
هه...من تو دیلی نویسنده عضو بودم میدونستم قراره بیاد رو سایت....هه 😏😂
وای وای...عشق من دوباره برگشت :)))
باوجود تمام شرایطی که دارم تمام سعیمو میکنم هر هفته بخونم و نظر بدم 🥲
بریم واسه قسمت اول 😭🏃🏻♀️🤌🏻
عررررررر ددی بمولا رو قلم نویسنده کراش نزدم کراشیدم😂❤
بعد این پارت میخوام دل رو بزنم به دریا برم جنگل بلکه یونگی پیداش بشه 🤧
اصلا با دیدن مقدمش کف کردمممممم
از کاور و مقدمه و نویسنده تشکر میکنم که باعث تشنج بنده شدن😭😭
*چند تا فحش به خودم میدم و کتابامو میزارم زیر سرم و می‌شینم فیک میخونم
راستی دد،خوبی؟ عیدت مبارک باشه،با تاخیر. دد مواظب خودت باش،چند روز تعطیلات رو ویروس گرفته بودم و عین سگ حالم بده بود.البته خداروشکر یه بهانه واسه عید دیدنی نرفتن پیدا کردم😂
شما یه اصغر سگ سبیلی،چیزی، یافت نکردی بین فامیلا؟
اره عشقم الساعهههه💋😎
ژانر: عاشقانه . تاریخی . اسمات
.
دستت طلا.
اوکی شت....
میرم محو شم،حقیقتا بزارید برم گریه کنم دودیقه بعد بیام دوباره خوشحالی کنم.
کوکگی و سپ وویمین...این ژانرا....نه من باید دور این بگردم،دور نویسندشم به طور به خصوص..
یه دقه استاپ ایت ببینم.....چییییی؟؟؟
کوکگی مگه همون یونگی و جونگکوک نیست؟
و سپم یونگی و جیهوپ،.........یه دقه دیگه وایسیدنهههه یعنی چیزه اخجونننن درام عر در بیارررر😂😂😂😭😭😭😭😂😂😔😔🤝🏻🤝🏻
میرم نذر کنم سد اند نباشه،بگید سپ سد اند نیستتتنتت(یه هو نگران شدم اصن😂😂😭😭😔🤝🏻)
چجوری میتونم کلمه ای برای توصیفش پیدا کنم؟:')
این عالیهههههههه:'''''') دمت گرم نویسندههههههه فایتینگگگگگ
خدای من ...خودایییی منننن..خدایا این نویسنده رو تکثیر کن جان مادرم ...نویسنده شیی روی کاورت..کاپلات، قلمت و کلاااا کراش زدم ...فایتینگگگ
دد،بی زحمت میشه ژانراشو بگی،نمیدونم چرا ولی گوشبم برعکس نمیشن صفحش کامل ببینم ژانر هارو،دستت طلا فدات شم
من همینجا اعلام میدارم که ای لاویونویسنده ،بابت سپ،خیلی مشتاقم بخونمش ،
عه پشمام پارتیه،ای بابا ای بابا،عالی شد،به هر حال حمایت های سبز من ذو اینجاخواهید دید تا این غول شه بخونمش،(گفته بودم چقدر خواستار سپ هستم و اگر بیاد کلی کامنت میزارمبراش دیگه نه😂🥲)
کوکگی یا سپ بلاخره؟خیانت؟پشمام
پ.ن:ای بابا ای بابشمای دورنگ؟دبگه بین سه راهی موند،به این چشش خیره شهبا اون یکی چشش یا لباش😂🥲🤝🏻
پ.ن۲:یه معشوقه ام نداریم چشاش دورنگ باشه بین سه راهی این چشش یا اون یکی چشش یا لبش بمونیم،نهایت چیزی که گیرمون بیاد یه معشوقست با ابرو موکتی و سیبیل چخکاقی بین دوراهی خیره شدن به اونا بمونیم😂😔🤝🏻
پ.ن۳:خدا از اینا نصیب کنه.
پ.ن۴:ما که بخیل نیستیم.
پ.ن۵:ددیییی چطوریی عزیز مادر؟دلم برات تنگ شدهبود وهمنین طور دلم برای اپدیت های سایتم تنگ شدهبود،سال نوت با تاخیر مبارک،ببخشبد مسافرت بودم مثل خودت درگیر فامیل واین چیزا نت نداشتیدم.
یاااه(با حالت شگفت زده شدن...وی کیدراما زیاد دیده) تا حالا از مقدمه یه فیک اینقد خوشم نیومده بوددد...قلمی قوی در این نزدیکی حس میشود بگذارید دانلود کنیم.
امیدوارم پدر زنده بمونهههه😭😭😭😭
امیدوارم بخش اول داستان به این معنی نباشن که قراره هوسوک و یونگی روبه روی هم بایستن....
امیدوارم اتفاقی که برای پدرش افتاد ربطی به افراد هوسوک یا پادشاه نداشته باشهههههه😭😭😭😭
