BTS fanfiction

💜👽📚 محفل دریده شدگان در راه بنگتن و فضایی های فن فیکشن خوان برتر 📚👽💜

وانشات revolt

7_8phy.jpg

نویسنده shimmer
کاپل نامجین
ژانر رمنس . اکشن . کلاسیک
محدودیت سنی ندارد
آیدی واتپد PariyaH27

 

برشی از داستان:

لبخند گرمی زد و درحالی که سر همسرش را در آغوش میگرفت، موهایش را نوازش کرد و گفت:

دوست دارم کیم نامجون،اندازه ی تمام لحظاتی که باهات هستم و نیستم.

-کیم سوکجین، با هر حرفت باعث میشی قلب مریضم بیشتر پُرِ عشق شه، پس دوست دارم به اندازه ی چهانی که انتهاش معلوم نیست.

   

🍁🤎⚜️DOWNLOAD⚜️🤎🍁

  

805_vpfe.png  

۸ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
army
۱۷ مهر ۲۱:۴۸

ولی من نامجینو با هیچی عوض نمیکنم چون همیشه تاپ و باتش مشخصه، و هیچی سم نر از نامجینو پیدا نمینمایم،. نامجینو و 5 بچه

RM. kiute.ARMY

تاکید میکنم پنج فرزند کاملا نرمال😔😂😂😂
Armybom
۳۱ شهریور ۱۸:۳۱

سلام:) 

میگم.....

واییی خدا خیلی سخته گفتنش .. یذه زیادی سخته:")

اهم اهم میگم میتونم یکم از فیکی که تازه نوشتم رو برات بفرستم؟ 

یجایی که بشه جلو مامانمم بیام و داستانمو بهت بگم میدونی که چی میگم 

البته دو دلم چون خیلی از داستانایی که مینویسم خوشم نمیاد شاید بخاطر اینه که کسی بهشون واکنش خوبی نمیده (کسی:مادر) 

 

 

 

وااااایییی باورت میشه مدرسمو عوض کردم خیلی رو مخمههههههه نمیدونم چجوری باید روزای اولو بگذرونم اونم تهنای تهنا (وی کیوت میشود) از اینکه قراره هفته اولو یروز درمیون برم خوشحالم  چون کمک میکنه یکم با خودم و اون مدرسه کنار بیام :"""") رو مخترش اینه که هیچ دوستیم ندارم چون منطقه ها ازشون دور شدم (وی زار میزند) 

 

RM. kiute.ARMY

سلامممممم*^*
جانم؟
عایگووو کیوتمممممT^T
البته عزیز دلمممممممممم*0*
درک میکنم نفسم میفهمم:")

شت:"> دعا میکنم برات که یه اتفاق سوپر توپ تو مدرسه برات بیوفته نفسم...در حدی که با ذوق بری مدرسهT^T
Armybom
۲۹ شهریور ۱۴:۳۲

سیلوم

حقیقتش منم از مدرسه بدم میاد ولی...از خونه بدتر بدم میاد پس اگه قراره بین بد و بدتر رو انتخاب کنم بدو میخوام 

ددی داستانه منو یادته دیگه...حیح خیلی شخماتیکه که هنوزم تو فکرشم و دارم فکر میکنم امسال تو مدرسم باشه به شکل معجزه اسایی مسخرست ولی حقیقت داره دیگه وقتی قلبت ماله یکی میشه برای دیدنش به خیلی چیزای غیر منطقی رو میاری 

 

 

راستی درمورد اینکه چرا چند وقتیه نیستم 

گوشیم به چخ رفت:") تبلتم هم با نت خودش نمیاره اصلا فیکهارو دانلود نمیکنه الانم دارم با گوشی مامانم پیام میدم دلم براتون خیلی تنگ شده بود 

راستیییییییی تهجو افتر استوریشو خوندم خیلی خوب بود 

 

میگم ددی جونم منم خیلی داستان نوشتن دوست دارم یا همون فیک نوشتن تا الان سه تا فیک بی پایان نوشتم 

ادامشون ندادم چون دیگه هیچکس نیست بخواد بخونتشون و از طرفیم به این فکر افتادم که برات بفرستم اما بعد از اینکه شرایطو دیدم یکم پشیمون شدم درواقع ترسیدم... از اینکه نتونم داستانم رو با شرایط وقف بدم

میدونی چرا؟ چون درس فارسیمو ریدم و نمیدونم دقیقا باید کدوم گوری ورگول بزارم از اون بدتر نمیدونم اصلا داستانام قشنگ هست نیس 

من همش ماورائی مینویسم چون دوسش دارم البته فقط یکیشو شروع به نوشتن کردم . مث خوناشام و گرگینه و اینا...

اره خلاصه :") عجیب غریب خودمو نمیشناسم ،ایسی هارت دو بود دقیقا جونگکوکش من بودم انقدرم که سر اون ....نمیخوام فوحش بدم ولی ابراز علاقم اینجوریه .گریه کردم انقدر هق زدم که ...اخه انسان مومن مجبوری انقدر خوب بنویسی؟ 

 

 

 

خیلی دوست دارم ددی دلمم خیلی برات تنگ شده بود ببخشید دیگه خیلی حرف زدم 

کم حرف شدم ولی خب اینجا یجایه دیگست نمیشه ادم کم حرف شه 

 

دوست داران شما ارمیبوم

RM. kiute.ARMY

سلامممممممT^T
اومووو بله بله درستهT^T
من منتها تو این شرایط به یه ورمه:/😂 نه بد و انتخاب میکنم نه بدتر
اره اره:"> هعی...بو دونیت یالاندی بالام جان:")

الهیییی نهههههه!! دردت رو بدجور درک میکنمممم:"((
فدا دلت بشمممممممممT^T
ای جووووووووننن!!

باح باح نا محدود فیک مینویسی پس نه محدود😂
ترس= دشمن پیشرفت
بابا من اینجام تا کمکت کنم:")))
وای من عاشق فانتزی ام..
اصن کنسله آیسی هارت...

منم دوستت دارم بیبی بخدا دل منم تنگ شدههههه بودددددT^T نگو این حرفوووو:">
اینجا دیگه همه مست و شنگوووولن😂

متقابلاااااا!!
Quang ha Min
۲۸ شهریور ۲۱:۴۱

خیلی قشنگ بود:) 

فایتینگ نویسنده 🤍

RM. kiute.ARMY

قشنگ ک تویی😔🧡
a.gh
۲۸ شهریور ۱۷:۲۵

های 

فیک قشنگی بود نمیدونم چی بگم 

فقط 

خوب بود :)

 

 

راستی سال تحصیلی جدید رو تسلیت عرض میکنم

RM. kiute.ARMY

اصن...
سینه بزن بگو یا حسیننننن:"))

غم اخر همهههه باشهههT^T
Vampire
۲۸ شهریور ۱۵:۰۴

ددی

سلام

حالت خوبه عزیز ومپ؟

نگرانتنم😟

 

 

#ومپ

#دل نگران ددی 😓

RM. kiute.ARMY

سلام عمرمممT^T
خوبم جیگرم ببخشید نگرانت کردم:"(((

#بوس به نگرانیت
....
۲۷ شهریور ۱۶:۲۷

چه قشنگ بود :"

---

جینجون میخوامممممممم

RM. kiute.ARMY

هویاااحححح!!!
Yuna
۲۷ شهریور ۰۰:۰۴

: و تو کیم سوکجین می دونی کی فهمیدم دیگه نمی تونم عاقل

باشم ؟ زمانی که با آغوشت آرومم می کردی ، میشه دوباره

موهام رو نوازش کنی ؟

ععععررررررررر ددیییییییی رو این جمله کراش زدم رفت🥺🥺

چه حواس پرتی کوتاه و قشنگی بود قبل مدرسه 🥺🥲😭

RM. kiute.ARMY

من فقط دارم سینههههه میزنمممم!!
میقام...
یک عدد رل میقام برای رضای خدا:">
Yuna
۲۶ شهریور ۲۳:۵۲

عرررررر نامجین🥺🥺✨

امیدوارم خیلی قشنگ باشه ولی مگه میشه تو این سایت باشه و خوب نباشه؟؟؟

ددی مسافرت بودیم درست و حسابی نتونستم بخوابم حالا فردا باید پاشیده شم برم جلسه توجیهی مدرسه 🥲

مجبور شدم ناخونامو از ته بگیرممم 

واقعا تف تو مدرسه 😭😭

ددی واقعا خیلی بده😭

عصابم خورده خداییش

نیاز به دلگرمی دارمم «ولی دلگرمی من فرق داره با دوتا فوش به مدرسه درست میشه😂»

بیا یه کوچولو خودمونو خالی کنیممم 

#&/&##+*/اییی .....‍‍‍یدم تو مدرسه$¥£¥$׶ببببوووقققققق™®$$*+-*/-

اوف اخیش راحت شدم😅😂

 

 

من برم کپه مرگمو بزارم ببینم میتونم بخوابم ک😂🥲

بایی اجازه «عین پدر بزرگا دست بر روی زانوی خود گذاشته و بلند شده و صحنه را ترک میکند»

 

RM. kiute.ARMY

شک نکن با خوندنش قلبت لمس میشههه:"))
الهی عزیزدلم همیشه به خوشی باشه که:">
کاش مدرسه بدونه دختر های ناخن کوتاه پرونده اشون سنگین تر از ناخن بلند هاست:/

از دوران مدرسه فقط رنگ تفریح هاش خوب بود که اون زنگ های تفریح هم من درس میخوندم چون بچه های کلاسمون یه مشت شاخ پندار ک.صخل بودن:/

این بهترین روشه دخترم تا جایی که میتونی فحشس های ک دار بده😂😂😂

جووووووووننن😂😂

عه نگو مردگ:|
خدا به همراهت (مثل پیر های مرشد که پشم های همه جاشون سفید شده سر تکون میدم)
Agust D
۲۵ شهریور ۱۵:۱۹

پوسترش... 

RM. kiute.ARMY

هویاح دارم...
عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
۲۵ شهریور ۱۴:۲۵

شماها که اینقدر نامجین میدید(دستتونم درد نکنه) همت کنید به من بدبخت آزگار، به عمه‌تون(جوگیری) یه سپ(نشد هم جینکوک بدید.

بخدا من گناه دارممم

RM. kiute.ARMY

همه نمیدونم چرا بخار هاشون خوابیده:|
♧Kim Riyan♧
۲۵ شهریور ۱۴:۲۰

راستی ددی داشت یادم میرفتااا ... میگم که من دو روز پیش توی کامنتا مشخصات فیک پارتیمو توی اونیکی سایت فرستادم ولی مونی هنوز جواب کامنتمو نداده :(

نظر به صورت خصوصی ارسال شود رو هم نزدم پس مطمئنم کامنتمو مونی قراره ببینه ...

مشکلی پیش اومده ؟ یا کامنتمو جای اشتباه فرستادم؟

RM. kiute.ARMY

اومو دارلینگ الان میرم چک میکنم ردیفش میکنم دونت ووریT^T
♧Kim Riyan♧
۲۵ شهریور ۱۴:۱۶

*بغض معنا دار ...

بسی زیبا و دل انگیز :>

نویسنده جون فایتینگ •-•

 

RM. kiute.ARMY

سینه بزنT^T
Vampire
۲۵ شهریور ۱۰:۱۸

سلام ددی

ددی جاااااااان

میگگگم

(صاف کردن گلو)

لینک های اسلحه که برام فرستادی عمل نمیکنن

میشه لینک مستقیم دانلود رو بهم بدی؟🙂

از همونا که روش نوشته "کلیک" بعد وقتی میزنی روش مستقیم میری یوآپلود🙂

ببخشید اگه زحمتت میشه ددی

ومپی شرمنده اته

 

 

 

#ومپ

#ددی دوستت میدارم❤

 

RM. kiute.ARMY

سلام فدات شممم*^*
جانممم؟

باید نود بدی هاT^T رحمته لاوممم:">
رمزاشون رو داری اره؟




Yeah, we never felt so young
When together sing the song
서로의 눈 맞추며
비가 내려도
Yeah, we never felt so right
When I got you by my side (My side)
함께 맞던 별 따라
Oh, we young forever
이렇게 노래해 (We ain't never felt so young)
Won't you hold my hand? (Yeah, we never felt so right)
Need you here tonight (We ain't never felt so young)
Oh, we young forever (Never felt so young)
Yeah, never felt, never felt so young

.::Take Two::.
.::BTS💜ARMY::.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان