نویسنده | Jackie.H |
کاپل | کوکوی |
ژانر | امگاورس . رمنس . ام پرگ . انگست |
محدودیت سنی | 14+ |
🎶لالایی نام برده شده در داستان🎶
⚫️ CLICK ⚫️
برشی از داستان:
- میدونی تهیونگ، گاهی فکر میکنم ما درست مثل ابر و ماه میمونیم.
- ابر و ماه؟!
تهیونگ ابرویی بالا انداخت و متعجب به نیم رخ جفتش که هنوز به ماه پشت ابر خیره بود نگاه کرد.
- اره، ابر و ماه. ماه میخواد وقتی خورشید میره تمام وقتشو با ابر بگذرونه، ولی ابر ففط میتونه بعضی شبا با ماه باشه. ولی شبایی که با ماهه، جلوی نور و درخشش ماه رو میگیره، پس با خودش میگه نکنه من دارم به ماه بد میکنم؟
تهیونگ حرفشو کامل کرد: ولی اینطور نیست، هر چی هم که بشه ماه عاشق ابر میمونه. ولی...
جونگ کوک هم حرف میتش رو کامل کرد: ولی گاهی عشق کافی نیست.