BTS fanfiction

💜👽📚 محفل دریده شدگان در راه بنگتن و فضایی های فن فیکشن خوان برتر 📚👽💜

فن فیکشن The Prince

🛡FULL🛡

🛡دارای ورژن تهکوک🛡

نویسنده Maria
کاپل تهگی
ژانر اکشن . انگست . درام . عاشقانه . ام پرگ. کمی کمدی
محدودیت سنی 14+
تعداد صفحات 506

 

برشی از داستان : 

غز و استخونش طعم درد رو چشیده بود.

دیگه توانی برای برخواستن و مقابله با زندگی بی رحم و از خود راضیش رو نداشت.

اون شکسته بود. خیلی وقت بود که تیکه هاش داشتن هم خودش و هم

اطرافیانش رو زخمی میکردن.

بوم نقاشی زندگیش کاملا سیاه رنگ شده بود.

و برای همیشه سیاه هم میموند.

تا عشق دورترین فاصله رو داشت.

تا مردنش یه اینچ دیگه مونده بود.

تا دیوانگی اش یه خط باریک فرضی وجود داشت.

تا تاریک تر شدن قلبش به یه تلنگر بیشتر نیاز نداشت.

نابودی بهترین توصیف براش بود.

  

:Taegi Ver

🍷♚⚜️DOWNLOAD⚜️♚🍷

  

:Taekook Ver

🍷♚⚜️DOWNLOAD⚜️♚🍷

۱۴ ۱
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Luna
۲۸ اسفند ۰۰:۱۲

فصل دومش رو کی میزاری؟

RM. kiute.ARMY

بزودی👀
Maria
۱۲ اسفند ۱۳:۴۶

_هستیشونم_

نمیخواستم کامنت بزارم و پاسخگو باشم چون فصل دوم لو میره ... ولی همونطور که خیلی از اتفاقات و در کل داستان باز تموم شد .. بلایی که سر تهیونگ اومد کامل مشخص نشد .. سوکجین دنبال چی میکشت و درباره اینکه پادشاه چیکار به کوک داشته باید بگم که توی کل دوره ی زندگی جونگکوک بهش دروغ گفته شده حتی الان هم بهش دروغ میگن حتی تهیونگ هم از کل ماجرای خانواده ی جیون رو نمیدونست و تنها اطلاعات حاوی فلش رو خونده بود و از کجا معلوم درست بوده باشن ؟! 

توی این داستان باید به همچی شک کرد حتی حرفایی به ظاهر که رنگ واقعیت دارن .. شاید پدر جونگکوک زنده باشه کسی چمدونه تنها فردی که از همچی خبر داره پادشاه..  

زیادی حرف زدم و کمی اسپویل هم کردم ولی امیدوارم حداقل یکم قانع شده بودی هستی_شی..

RM. kiute.ARMY

به به*^*
قدم رنجه فرمودید بانوT^T

هستیشونم
Sama Pordang
۱۲ اسفند ۰۹:۲۶

عاحححححح من دارم میمیرم فصل دومش کی میاددددددد
 
نویسنده خسته نباشی عالی بود واقعا یه کششی که تو کل داستان وجود داشت آدمو مجبور میکرد تا آخر بخونه

ددی نجاتم بده تو یه گلی گیر کردم نمیدونم چجوری بیام بیرون
داستان از ین قراره که:
من یکمی زیادی پر محبتم😌و رفیقم که ۴ ساله باهم دوستیم از این محبته بد برداشت کرده
الان به طرز بسیار رو مخی روم غیریتی میشه و بهم پیشنهاد داده
حالا من چه گوهی بخورم 
نمیخوام جواب مثبت بدم ولی نمیخوامم دوستیم باهاش خراب بشه لامصب چهار سالهه چهار ساللللل زمان زیادیه برا رفاقت
به نظرت حیف نیس برا این دوستیمونو خراب کنم؟😭😔

RM. kiute.ARMY

دور از جون عزیزممممT^T بزودی میاد*^*

ای جاااانT^T

الهی عزیزم!!!
سوءتفاهم خیلی خیلی بده...
نمیتونی زیرزیرگی اشاره کنی؟
مثلا بگی تو بهترین دوستی هستی که دارم. میخوام وقتی عاشق یکی شدم بیام فقط به تو بگم.
یا از این حرفا...چون دوستی ای که تبدیل به یه حس دیگه شه تهش فقط دل شکتنه:>
اونم با یه غم شدید..
هستیشونم
۱۱ اسفند ۲۱:۰۶

خب ببین ددی دارم از جون تو کامنتا مایه میذارم

 

دو کامنت در روز شاید بازم بذارم البته

خب نویسنده شی موضوع بسی هوشمندانه بود خوشم اومد به عنوان کسی که مقدار کمی در نوشتن دست دارم باید بگم که جوری که به یه سری مسایل واقعی اشاره کردی خیلی خوبه ولی یکم به نظرم هنوز جای کار داشت دلایل واسه اتفاقاایی که می اقتاد یه جاهای قانعم نمیکرد مثلا اینکه خب پادشاه مشکلی با خود کوک نداشت چرا باید میخواست زجرش بده؟ اون فقط یه خطر بود باید میکشتش اینکه اون بلا رو سر خواهرش جلو چشمش اورد مثلا اگه پدرشون زنده بود و میخواست جایگاهشو پس بگیره و اون واسه ساکت کردنش این کارو میکرد...ولی بازم میگم بسیار ایده ها خفن بود اینارو گفتم چون کارتو دوست داشتمو میخوام ازینم خفن تر بنویسی 

 

RM. kiute.ARMY

ددی فدات شههههT^T

نوکرت میشم دربست!!

ای جانمممT^T مرسی کامنت دورت بگردم*^*
کوک
۰۹ اسفند ۱۸:۵۰

چقدر خوشحال شدم 

چقدر خوشحال تر میشدم اگه الفام میومد :::)

RM. kiute.ARMY

شاید این جمعه بیاید😭
Kim bora(خیار🥒)
۰۹ اسفند ۱۶:۲۵

واییییی این فول شد تهکوکشم اومددددد😭🤌🏻

دیگه چیزی نمیتونه جلوی منو بگیره که نخونمممم

دد دچار یه اختلال روانی شدم🦖

نمیتونم بجز تهکوک چیز دیگه ای بخونم🫠

ینی بقیه کاملا اوکیما ولی تهکوکو با بقیه شیپ کنن نمیتونم

مشکل دارم دد

خرابم

خاک تو سرم

RM. kiute.ARMY

خواندنی را باید خواند😔

نه بابا کاملا طبیعیه😔
غیرت داری غیرت!
...
۱۰ آذر ۲۰:۲۶

نیازمند فصل دومشم

RM. kiute.ARMY

اونم به صورت وریدی و سرنگی تزریقققق شههه!
مینی فیکشن خون
۱۰ آذر ۱۰:۵۹

ددی...

نکنه فصل دوم این مثل آلفا بشه و نیاد....

من نمیتانم

 

راستیییییی

رفتم تو لیست فن فیکشن های فول سایت

هرچی فیکشن به مذاقم خوش امد دانلود کردم

الان همه رو خوندم

فقط سه تا مونده

دلم نمیاد بخونمشون تموم شن

نشستم فیکشن های قبلیم رو میخونم که سراغ اینا نرم3:

اچک:")

RM. kiute.ARMY

نه نه میاد میادT^T

جونممممم*-*
ماشالله کمر همت بستی هااا😂😂😂
نوش جونتتتتT^T

اه که خدا هیچ مومنی رو بی آذوقه نکنه😔
مثلا ی نیم خافان-
۲۸ آبان ۲۳:۲۶

مثلا ورژن کوکوی یا ویکوکم داشته باشه؟

RM. kiute.ARMY

بستگی به نویسنده دارهT^T
sara
۱۹ آبان ۲۰:۴۱

عرررر فصل دومش کی میاااد من نمیتانممم

RM. kiute.ARMY

به امید حق علیه باطل میاد میادT^T

۱۷ آبان ۱۴:۲۴

عالی بودددددمتهانتهننذغلندخااالب

اهم اهم چرا انقد زیبا و پرفکت و عوف بود؟

لنتبکبتکبتکبکنبن عالیهههههههه

 

 

از اینا بگذریم ددی یه فیکشن قدیمی توی سایت بود ک کاپل تهکوک بود داستان اینطوریه ک

جونگ کوک عاشق کتاب خوندنه و یه کتابخونه

توی ضلع نمیدونم چندم مدرسه پیدا میکنه

و بعدش یادم نیست

 

لینکشو داریییییی؟

RM. kiute.ARMY

برگ رو کرد خزوووووون!!!

داستانش ترسناک طور بود؟
میوی گم گشته
۱۲ آبان ۰۰:۲۸

فصل دوم میخااااااااااااااام

RM. kiute.ARMY

منم منم:")
مینی فیکشن خون
۰۸ آبان ۱۸:۴۷

روش نویسنده برای وقتی که نمیدونه این کاراکترو باید چیکار کنه:

 

 

 

بمیرررررررررررررررررر

 

نمونه: یون بیول، سولار

 

واقعا یکی از بهترین فیک هایی بود که خوندم من کلا ویکوک و یونمین میخونم ولی این.....

معرکسسسسسسسسسس!

RM. kiute.ARMY

خیلی روش حال بده ایه😂😂😂😂

نوش جونت عسلممم مرسی کامنتتتتتتT^T
Tea
۰۸ آبان ۱۷:۰۶

سلام یه چیزی شبیه the broker می خوام

RM. kiute.ARMY

سلام بیبی*^*

آرشیو کار های نویسنده ی د بروکر رو نگاه کردی بیبی؟
کار استکهلمش رو بهت پیشنهاد میکنم*^*

Minsana
۰۶ آبان ۱۵:۴۷

من برگشتم بعد مدت هااااااااا

اخیش فیک تهگی 

بریم بزنیم بر بدن 

RM. kiute.ARMY

خوش برگشتیییی عزیزدلمممممممممممT^T
بزن بر بدن خوشگله!!
سونگ جی وون
۰۳ آبان ۱۳:۲۲

سلااااااام، به به میبینم که ژانر تاریخی سلطنتی داریممممممممم ژانر موردعلاقه‌ام دمت گرم نویسنده اونم کاپل مورد علاقه ام... من اون فن فیک تهگی که forest داشت توی اسمش رو هم خیلی دوست داشتم که از روی یه انیمه گرفته شده بود و فونتش خیلی قشنگ بود حالت نستعلیق داشت آنقدر خاص بود که توی خاطرم مونده بود امیدوارم از این یکی هم لذت ببرم برم بخونم بعد بیام نظر بدممم

RM. kiute.ARMY

سلامممم جون دلممممممT^T به به نوش جونت باشه خوشگل خانممممT^T
وای اره اونی که میا نوشته بود:"))))
در خدمت باشیم عشق جااان😎
سخن پیامبر🤦‍♀️
۰۳ آبان ۰۲:۲۳

سلااام چو بوی خوش آشنایی 

واقعا حق این فیکشین بیشتر از این حرفاس که اولین کامنت من باشم(اشاره به کم کامنت گذاشتن خود )

عالییییییی بود 

دیشب خوابشو می دیدم 😅

قشنگ بود و بدون اسمات 

خداسر شاهده منم اگه نویسنده بشم با اینهمه

اسماتی خوندم بازم نمی‌تونم اسمات بنویسم

راستش اصن تهگی شیپر نیستم ولی دوسش داشتم 

فصل دومشوووووو بدین برمممم

پس کی میاد ؟

تروخدا گناه دارم

راستی دد ویرجین کلی روم فصل دومش تموم شده ؟

اصن خوندیش ؟

اگه لینکشو داری رد کن بیاد

باتشکر 

یه ریدر و ارمی ایرانی

 

 

اههههههه چقد ضر زدم

RM. kiute.ARMY

سلام چو بوی پیراهن یوسف جیگررررT^T
ای جون دلم بابا قربون مرامت بشم مننن

لامصب اسمات نوشتن از دادن امتحانِ جامع دکترا هم سخت تره😂😭

شاید این جمعه بیاید😔

ویرجین کلی روم؟؟ نشنیدم دارلینگ:"(
نوکرشمام منننT^T

نگووو وب خودته:"(

Gaul Jk❤
۰۲ آبان ۲۳:۲۳

وایووو.

ولی چرا دیگه ۱۸ نیست دلم ۱۸ خواست...

RM. kiute.ARMY

همه توبه کردیم دسته جمعی😂😭
لا اسم
۰۲ آبان ۱۶:۲۱

 واو  

 نمیدونم ۰چی بگم همین الان فصل اول رو تموم کردم خیلی باحال بود یدونه سوال دارم اینکه  یونگی چطور حامله شد یک توضیحی میدی  ؟   و راستی بچه یونگی رو بنداز  خواهش میکنم  وای خیلی خوب بود  خیلی ساده و باحال بود  پادشاهی که  با دسیسه و قتل به جایگاهش رسیده و از همه چیش گذشته  خیلی خونه پادشاهه به عمق ماتریکس رسیده بود میگن پول چرک کفه دسته نوچ نوچ نوچ. زندگیشو خراب کرد زندگی همه رو خراب کرد بهر حال داستانه دیگه و خوب باید بگن مشتاقانه مناظر فصل دو هستم 

RM. kiute.ARMY

به به کامنت پر ملاتتتتتتت👀
رفتیم پیش دعا نویس که بچه اش بشه...نگو دعا نوشته بودن براش بچه اش نشه😔
انتحاری میزانی آبجی😂😭
کربوهیدرات جوان
۰۲ آبان ۱۴:۴۰

یه کم هیجانش کم نبود؟

یه جورایی روند کندی در پیش داشت

ولی در کل خوب بود

RM. kiute.ARMY

بخاطر خلاقیت تو اسمت میخوام بهت پیشنهاد ازدباج بدم زن....

بخاطر درام و انگست بودنش بودهT^T
نوش جان شما عزیزممممم مرسی کامنت نفس*^*
ونوس:)
۰۲ آبان ۱۴:۰۲

گلیلیلیلیلی 

عررررررر تهگیهههههههه

RM. kiute.ARMY

آقای کارگردان!
تهگی دییلر..تهگی دییلر!!!
همونی که رو ددی کراشه
۰۱ آبان ۲۰:۵۹

ددی تروخدا تهگی عشق منههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه بزارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

 

_همونی که دوست داشت کیوت باشه اما مشتی هستش و پرطرفدار

RM. kiute.ARMY

چشممم چشممم همایه ها یاری کنن رو جفت چشمامT^T

-ستونییی ستون!
هانی
۳۰ مهر ۱۹:۵۹

عالییییی من تهگی خیلیی دوست دارم واقعا قشنگ بود

RM. kiute.ARMY

نوش جونت عزیزدلمممممT^T
kim hanaui
۳۰ مهر ۱۶:۳۲

جالب به نظر میرسه اما من به جز ویکوک و کوکوی نمی تونم چیزی که کوک یا تهیونگ با یکی دیگه شیپ بشن رو بخونم هروقت میام بخونم بهم حس خیانت دست میده

RM. kiute.ARMY

پس از اون سخت مرام هایی😔
تعصبتو قربون خوشگلههه😎
𝕗𝕖𝕝𝕠𝕣𝕒 :)
۳۰ مهر ۱۰:۵۶

جوری حرف نداشت.....>>>>

نویسنده جالب بیانش کرده بود موضوع رو...ولی یزره کلماتش اشتباه داشت که موضوع میتونست این رو لاپوشونی کنه....و اینکه خیلی یجوری بود...می‌فهمید چی میگم؟منظورم اینه کاراکتر ها و همه چیز خیلی دقیق و درست بود ولی احساس میکنم یه چیزی کم بود....

و اینکه لطفا نظر من رو دوتا حساب کنید:))

دوستم نمی تونه اکانت داشته باشه داخل بیان و با اکانت من نظرشو میخاد بگه....(باباش با فیک خوندنش مخالفه)

این نظر دوستمه:

از نویسنده از همین راه دور تشکر میکنم و فیک خیلی خوبی رو تحویل ما داده بود....قشنگ بود و به عنوان چندتا از اولین فیک هایی که خونده بودم خیلی قشنگ بود^_^

RM. kiute.ARMY

عایگوووو مرسی کامنت سازنده و دقییییق عزیزممم*^*
چشممم گل مننننT^T
الهی بچه ام:"(((( دوستت را خدا آزاد خواهد کرد!

ای جانمممم گوگودووووT^T
یه بدبختی
۳۰ مهر ۰۶:۱۴

من نخوندم 

ولی حتما مشهره 

تهگی؟! اولین فن فیکشنی که با این کاپل دیدم 

نویسنده چه شجاعت جذابی داره🥰

 

RM. kiute.ARMY

شما عزیزدلیییی خوشگلهههه😎
ترکونده👀
جاک
۲۹ مهر ۲۲:۰۲

من عادت دارم موقع خوندن هر چیزی، به نسبت موضوعی که در حال خوندنش هستم قیافه های متفاوتی به خودم بگیرم. عصبانی، ناامید، خندان و....

با خوندن این فیک، از بی حسی تا خنده و از ناامیدی تا اشتیاق رو تجربه کردم و رسما از قیافه خودم یه دلقک ساختم.

نمی خوام به سبک نوشتنت اعتراضی کنم نویسنده چون نمی خوام منتقد باشم. منتظر فصل بعدی هستم، فایتینگ!

منم عین تو کلی نوشته دارم که از یکی دو سال پیش شروع کردم و الان میخوام همت بزارم تمومشون کنم!

RM. kiute.ARMY

عایگو عایگووو:")
عاشق کامنت هاتم جاک شی، یه شخصیت خاص دارن کامنت هات👀
Sh.M ..
۲۹ مهر ۲۱:۴۸

عرررررررررر چه خفنهههههههههههه 

-خودکوشی کردن

RM. kiute.ARMY

نههه نرووووو!!!
تو هم مثل من نمیتونی دووم بیاری...نروووو!!
Emma
۲۹ مهر ۲۰:۲۲

خیلی قشنگ بود واقعا

لذت بردمم

RM. kiute.ARMY

نوش جونت عزیزممممT^T
عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
۲۹ مهر ۱۷:۵۹

ببینید کی میخواد بره بخونه اینو؟

خب من.

RM. kiute.ARMY

آفرین
صد آفرین
هزار و سی صد آفرین!
Yeah, we never felt so young
When together sing the song
서로의 눈 맞추며
비가 내려도
Yeah, we never felt so right
When I got you by my side (My side)
함께 맞던 별 따라
Oh, we young forever
이렇게 노래해 (We ain't never felt so young)
Won't you hold my hand? (Yeah, we never felt so right)
Need you here tonight (We ain't never felt so young)
Oh, we young forever (Never felt so young)
Yeah, never felt, never felt so young

.::Take Two::.
.::BTS💜ARMY::.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان