BTS fanfiction

وای این دیگه خیلی کیوت بودددددددددددددد خودایااااااا وای نمیدونم از کی عاشق کوکوی شدم ولی میدونم سرچشمش و از ایتو گرفتم😭

روزمو ساخت واقعا

وای قلبم🥺

این چقد کیوت بود🥲

چقد نازززز بووود🥲😭

واااییییضذداپقهوغمکضچغموغموطبتن😭😭

نویسنده خسته نباشیییییییی💜

خیلی باحال و جدید بود...زیر ده دیقه تموم کردم ، کاش طولانی بود😔😂

اونجا که گربه هه رو سپرد به ته یاد مستربین افتادم😂😭

و اینکه...احساس میکنم از کلمه آگاپه ایده گرفته باشی ، چون به نظرم برجسته ترین کلمه فیک بود...و کلا خیلی قشنگ بود🥲🥲💜

بوس به کلت ددی😂💋

واییی جاک دقیقا منم به همین فکر میکردم... به انواع و اقسام روش ها که هم جونگوکو داشته باشیم هم مجسمه رو فکر کردم🥲😂 ولی دیگه همین که نویسنده نوشته بهترینه دیگه من یه نمه خل و چلم تقصیر نویسنده نیست🥲😂

به خدا خیلی خوبهههههههههههههههه

این واقعا سافت و بوجی بوجی بود🥹😂

*جودی که حتی توی این سناریو سافت و بوجی بوجیم یه میگرن حداقل جا داده شده😔😂

سلامممممممممم...

مریدا شی منم باهاتون هم نظر بودم فقط روم نشد بگم! آخه یعنی چی که اونهمه تلاش بکنی بعد یهو جناب انسان بشن کل زحمتات به هدر بره؟!!! مثلا نمی شد یه کپی از رو اون وسط گاراژ یهو ظاهر بشه که هم مجسمه هه دست نخورده بمونه هم کوک تحویل تهیونگ داده بشه؟...................................................

ایده های من زیادی سمن دوستان، توجه نکنید بهشون. نویسنده شی هم واقعا اگه یجور دیگه پیش می برد، من باز می تونستم گیر بدم که کوک یجور دیگه به وجود بیاد، تکثیر بشه و اصن کل مردم جهان یک عدد جونگ کوک داشته باشن!. . . . . . . . . . .

جاک به بیراهه می رود:

تازه اونجایی که فهمیدیم جونگکوک دست بزنه به بقیه مجسمه ها هم واگعی میشن واقعا استرس گرفتم ... وقتی که دوباره دست زد و مجسمه شدن نفس راحت کشیدم با من از این شوخیا نکنید اونا روشون زحمت کشیده شده🥲🤣

خودایا خودایا خودایا خییییییییلی کیوت بودددددد وطحسنلتتانثبزخئکنبذلت.بشثزکمئنخذ ددب مدسزینننننننننذیفادمخشحنگبزقجثبنقلاهقغثخخخخخخیتلفاثشگتبقثلاغ5عف59فلدشخظ

از کامنتا انگار ک فیک گوگولیه 

پس قرار نیس بیشتر سبب چصناله ما در دوران پریودی بشه ...

دوسشششش میدارررممم 

ماچ بهت ددی ♥️

و البته ک نویسنده جون خسته نباشی می‌دونی نوشتن خیلی سخته 

هر دفعه ک قرار بود انشا بنویسم مخصوصا سر امتحان انشا کاملا این موضوع رو درک میکردم خو بی ناموس من چ جوری الان وسط افکارم ک همشون راجب امتحانات مدرسه است برات از معنی حقیقی ضرب المثل کوزه ی پیامبر بنویسم تازه تهشم نتیچه کیری کونم ....!!!!؟؟؟

خیلی سوییت بود

فقط منم که ناراحت شدم از اینکه مجسمه واقعی شده؟😂

آخه خیلی هنرمندانه بود حیف بود🥲😂

چقد کایوت بود

تقریبا...فک کنم نیم ساعت طول کشید بخونمش

ولی اری

خیلی کایوت بود😔🤌🏻💕

ددی از سلیقه‌ی من خبر داره

مگه نه ددی؟

مودونی که بنده نوشته‌های کایوت و فلاف نمیخونم

خیلی کم میش میاد بخونم🗿

دسته خودم نیستا...کلا فیکشنای درهم پیچیده دوس دارم

اری...ولی کایوت بود

امیدوارم دفعه بعدی یه نوشته‌ی درهم پیچیده بهمون بدی:>>>

فکر کنم اولین داستانیه از نویسنده اچ.اچ میخونم ولی احتمالا اولینش نیست. میدونما ولی نمیدونممم

خسته نباش اچ اچی بوس بوسی

خب...برم بخونمش

کاورش که خیلی ناناسه:>>

حتما هم یه داشتانه پنبه‌ای داره

میدونید دیگه من فلاف و کایوت نمیخونم

ولی کاورش ادمو به وجد میاره

من غش کردم لطفا با کاری دیگر احیا کنیدم

چقدر بامزه به نظر میرسه،خدا قوت اچ اچ جان

واو... جالب بود. از این ایده ها زیاد خونده بودم اما کوتاه بودن، بی دردسر بودن و صاف و ساده بودن این یکی خیلی به دلم نشست!

آگاپه؟ ماربل؟ دیگه چیییییی؟؟؟؟ خدایا فقط اون حرف جیمین که هم اسم بویفیته!!! کیوت و قند عسل بود داستان صاحبای اون ماگ های خرسی و خرگوشی!

موفق باشی و خداحافظ!

خیلی گوگولی بوودددد😭😭😭😭✨

از اونجایی که هنر مجسمه سازی ندارم و بیشتر مینویسم

_نیازمند اینکه یکی از شخصیت هایی که نوشتم زنده شه

خدتخاذاخخارخاذخاذکاذذ

بای❤️‍🩹✨

هاهاها

رفتم که رفتم آره رفتم که رفتم

مولتی شات گیلیلیه کوکوییینکبسغژسیلمزژنام🥹

وایییی چنگده زیبا به نظر میرسه🫠🛐

به عنـ.ـم که فردا امتحان زیست دارم هیچی هم نخوندم🦖💀

این امشب خونده میشه🔪👍🏻

گفته باشم🧕🏻

با تچکر

پ.ن:دد زیر امتحانا دارم پاره میشم یه چندتا قوطی وازلین بفرس بیزحمت🌚🤝🏻✨

پ.ن۲: وایییی من خمیر نون سنگکو در میووردم دوباره شکل نون میکردم تازه روشم کنجد میریختم میزاشتم تو ماکرو تا دوباره بشه نون🥹