BTS fanfiction

💜👽📚 محفل دریده شدگان در راه بنگتن و فضایی های فن فیکشن خوان برتر 📚👽💜

وانشات Melody

نویسنده huka_vj.Yg
کاپل تهجین
ژانر انگست . عاشقانه . ماوراءالطبیعه . Song Fic 
محدودیت سنی 14+
تعداد صفحات 28
واتپد نویسنده @hukaM93
چنل نویسنده کلیک کنید "

       

🎬TEASER🎬

⚫️ CLICK ⚫️

    

برشی از داستان:

صدای رعب انگیزش سرمای شدیدی به تن هر رهگذر می نشاند. 
گویی میخواست تمام شهر را برای تماشای غم بزرگش فرا بخواند. 
 صدای محزونش و بارانی که بی رحمانه به سرتاسر وجودش می‌ریخت،سمفونی‌ای ساخته بود که مو بر تن هر شنونده ای راست میکرد. 
چشمانش را بست،سرش را به سمت آسمان بلند کرد و در حالی که قدم های بی جانش را ادامه میداد، آواز سر داد. 
    
🎼🖤🌙DOWNLOAD🌙🖤🎼

    

805_vpfe.png

۵ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
✞..Na͎y͎l͎↝
۲۸ تیر ۰۰:۲۶

هر چقدر برای تهیونگ تموم شدن اون کابوس خوشایند بود،همونقدر هم برای سوکجین ناخوشایند بود.

کی فکرشو میکرد عشق گاهی، کابوس نامیده بشه. کابوسی که همه ارزو میکنند تموم بشه، و مهم  هم نیست که چقدر برای عاشق عزیز و ارزشمنده

دمت گرم هوکا شاهکاری بود برا خودش:>>>☆☆☆☆

RM. kiute.ARMY

دقیقا...غم ماجرا اینجاست:"))
وای ارهههه خدایاااا😭😭😭😭
Huka
۱۶ تیر ۰۱:۱۱

ملو میمیریم ولی خب قشنگه:)

 

چقدر من اون کار رو دوست دارم

خداکنه فلاپ نشه

 

من ادیت کردنش رو شروع کردم

ولی خب افتادم تو پروژه ام

یه هفته ی دیگه دوباره شروع میکنم ادیت کردن رو ادامه میدم

اسپویل:کاپل سپ و تو ژانر فانتزیه^^

RM. kiute.ARMY

به ما رحم کن بانو😔

زمان بندی میکنم برات تا اوکی بشه:")

ای جاااااان خسته نباشی ستووووون😭😭😭😭😭
اتفاقا بخش سپ خالیه:")
Huka
۱۱ تیر ۲۰:۱۸

کار بعدی یه کار ملو عه با پایان باز^^

 

ولی خب نمیشه گفت سده 

RM. kiute.ARMY

من که میدونم قراره بازم توی اون ملو، مارو ملو بکشی😔
هوکا
۰۹ تیر ۰۰:۴۸

عه این چند وقت این بچه مخاطب داشته!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

ذوق*

 

ZoZo*

 

ببخشید اگه اوقاتت تلخ شد و ممنون که خوندیش و ازش وایب خوبی گرفتی^^

 

کلثوم اکبری هستمه*

بهم رحم کن کلثوم خاتونننننن

 

چشم ولی قول نمیدم(صداقت را از هوکا بیاموزید!)

 

پ.ن:وقتی همین الانشم یه ایده ی غمگین رو شروع کردی

 

 

هنو انتخاب نکردم:/*

امیدوارم کخ اگه خوندیش ازش لذت برده باشی

 

 

 

 

خب خب با اینکه نمیدونم هیچ وقت پاسخم بهشون میرسه یا نه ولی جواب دادم

 

 

لاب یو دد

RM. kiute.ARMY

بله پس چیییی😎

ای قربون مرامت بشم من:")))
اما بیا و شاد بنویس😭😂😂😂😂
لاو یو مور تیلههههههه!!

ZoZo


کلثوم اکبری هستمه


هنو انتخاب نکردم:/

هنو انتخاب نکردم:/
۱۱ ارديبهشت ۱۵:۱۷

کاورش خیلی چپ چپ نگا میکنهههه‌نسوثحثتثتثکثتثنکثتثن

 

بزم بخونمش؟

 

من میرم بوخونمشششششش

 

برمیگردم:)

 

دیگه باید بهم عادت کنی دد😆

RM. kiute.ARMY

جوووون بخون گوشت شه به تخم چشمت!!!

شما آروم جون بنده هستی(~ ̄▽ ̄)~
کلثوم اکبری هستمه
۰۹ ارديبهشت ۱۶:۰۱

منه جنون دست داد اینو خوندمهههههه=))))))

ندومبه..13 تا بیه..14 تا بیه...15 تا بیه!!! اما فقط تهجین خوندمه و جنون منه دست داااااااااد=))))))

 

نویسنده دارم میام سراغتتتتت دیگه اینجوری ننوشی هاااا😭😭😭😭😭

RM. kiute.ARMY

کلثوم جان آرامش خودته حفظ کن😔

نویسنده فقط قصدش مرگ ماس ولا غیر=))))
ZoZo
۰۹ ارديبهشت ۱۵:۱۰

گمگین بود نالاحت شودم:((

اما بازم از اینا بنویسید..چون داستان پشتش خیلی وایب قوبی داش:>

حس نوستالژی ...دلم خیلی سوخت:(

RM. kiute.ARMY

عزیزممم:"(
Huka
۲۳ اسفند ۰۱:۳۸

حس میکنم به ملودی کم توجهی شد

 

 

گریه های شدید-

بچه ام فلاپ شد:<

 

 

RM. kiute.ARMY

واقعا ب این جیگر کم توجهی شد:"(
Huka
۱۸ اسفند ۱۳:۴۰

مسواک کوکی*

 

منتظر نظرت بعد از خوندن هم هستم 

RM. kiute.ARMY

جون👀

مسواک کوکی
مسواک کوکی
۱۷ اسفند ۱۱:۰۶

باشه ولی هوکا؟؟؟ واسه چی دست میذارین رو نقطه ضعفم خب من عشاق کارای این نویسندم🥹 

اینم شاهکاره قطعا 🫴

RM. kiute.ARMY

هوکا خانم کمربند انتحاری بست😭
Huka
۱۴ اسفند ۲۱:۱۹

هیچکس

 

من بهش میگم یه پایان منطقی^^

 

suíbiàn-随便

 

ممنون از توصیف قشنگت:)

آبی ،آبی تیره واقعا مناسبه وانشات بود!

از اونجایی که آبی رنگ غمه در عین حال رنگ آرامشه 

من کلا تهجین رو خاکستری و آبی میبینم.

 

ایده ی ادبی نوشتن به نظرم به فضای وانشات می‌خورد و با این که بار اولم بود امتحانش کردم^^

 

یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک*

 

بوس بهت

 

اوممم منتظر نظرت بعد از خوندنش هستم^^

 

 

همونی که روی ددی کراشه*

 

امیدوارم ازش لذت ببری^^

نگران نباش من کلی فیک در حال فول شدن دارم

متاسفانه پارتی اپ کردن یه کم سخته به خاطر همین فیک ها رو فول میکنم و بعد برای دد میفرستم هرچند که بینش گاها وانشات مینوسم^^

 

عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه*

 

رامین عشق تیم ما

رامین خوشتیپ ما

🤣🤣

امیدوارم خوشت اومده باشه^^

 

شیر پاکتی*

قربونت برم امیدوارم ازش خوشت اومده باشه^^

 

نمیشه گفت سد اند هم سده و هم تموم شدن یه سختیه:>

 

پوستر رو ددی زحمتش رو کشیده^^

 

 

RM. kiute.ARMY

ددی قربونت برههه😭💙

 هیچکس


suíbiàn-随便


یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک


همونی که روی ددی کراشه


عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه


شیر پاکتی

شیر پاکتی
۱۲ اسفند ۲۰:۱۷

به به بینین کی یه وانشات جدید داده،

اونم نه هر چی تهجیننن،

هوکا،ای تهجین نویس برتر،الهی دورت بگردم مادر،دستت درد نکنه❤️‍🔥

دارم حس میکنم سد انده(بیخیال کی به کیه،من عاشق سداندم)

و دیگه اینکه پوسترشم چقدر قشنگههه😭🥲🤝🏻

RM. kiute.ARMY

نوش جان شما باشه خوشگلههه😎💜
عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
۱۱ اسفند ۰۹:۳۴

عههههههه، کی کار داده بیرونننننننن.

به والله الان قیافم مثل پروفمه ولم کنید من واجبه اینو بخونم

RM. kiute.ARMY

رامین رضاییان خودمییییی بخون نوش جونت😎♥️♥️♥️♥️
همونی که روی ددی کراشه
۱۰ اسفند ۲۰:۵۷

یا قرآن مجیییدددد 

تهجینننن 

هوکااا 

همون نویسنده ی رز سفید قلبممم 

ولی چرا وانشاتتتتتتت 

🥲🥲🥲

RM. kiute.ARMY

وانشاتش بمبه...بمببب!
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۰۹ اسفند ۱۹:۰۱

پشماااممممیه تهجینننن،نویسندش هوکاعههههه،🥲🥲🥲🥲امشب میشینم میخونمممم ییییسسسسس یسسسس یسسس.

مرسیی ازتتت هوکااآ

 

RM. kiute.ARMY

هوکا، عشق تیم ما هوکا! خوشتیپ ما هوکا😔
suíbiàn-随便
۰۹ اسفند ۱۸:۵۸

واقعا آبی بود...

منتها آبی تیره..آبی پر از غم.

زیبا بود.

نظرم این بود که قلم نباید ادبی میبود اما رفته رفته به نظرم ادبی بودن مناسبش بود.

 

همه چیز به اندازه و مناسب بود.

به خوبی داستان جلو رفته بود..خوندنش با تمرکز کامل باعث میشه تهش دل آدم هم بگیره..

 

خسته نباشی نویسنده.

RM. kiute.ARMY

یه بوی پوسیدگی خاص هم میداد...بوی قدیمی و خاطره انگیز...خاطره هایی که غمگینت میکنن
هیچکس
۰۹ اسفند ۱۷:۲۷

سد انده؟

RM. kiute.ARMY

من بدون حضور وکیلم حرف نمیزنم😔
Yeah, we never felt so young
When together sing the song
서로의 눈 맞추며
비가 내려도
Yeah, we never felt so right
When I got you by my side (My side)
함께 맞던 별 따라
Oh, we young forever
이렇게 노래해 (We ain't never felt so young)
Won't you hold my hand? (Yeah, we never felt so right)
Need you here tonight (We ain't never felt so young)
Oh, we young forever (Never felt so young)
Yeah, never felt, never felt so young

.::Take Two::.
.::BTS💜ARMY::.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان