خب سلام...
آلما برگشته...
بابت نبودنم هم معذرت میخوام...
میدونم چند نفری دلشون برام تنگ شده بود و از همشون ممنونم😅💜💜💜
قراره امروز چند فیک رو بخونم و نظر بهشون بدم و برای بهتر شدن به نویسنده کمک کنم...
پس از آخرین پست شروع میکنم و همین طور میرم عقب...
خب میرسیم به این مولتی شات...
مقدمه کار واقعا یک حقیقته...
همه ماها در جایگاه خودمون آرزوهایی داریم که همیشه محقق شدنشون رو در ذهنمون بارها تصور می کنیم...
اما وقتی با تلاش به اون جایگاه رسیدیم مدام بخاطر حرفها و نظرات اطرافیانمون دچار تردید در لایق بودن خودمون میشیم...
بی اهمیتی به اون احساس بهترین کار ممکنه و قبول دارم و اعتراف میکنم باید اون رو بارها تمرین کنیم...
دیدگاه اولیه ای که در داستان بود من رو قشنگ یاد خاطره سئوک جین و مادرش انداخت...
« _بیش از اندازه زیبایی.چطور باید مقابلت دووم بیارم؟»
این جمله ی نامجون دقیقا همون جمله ای بود که سئوک جین بارها در تنهاییش از خودش میپرسید...
و چقدر لذت بخش و زیباست چیزی که سئوک جین در رابطش دچار تردید شده بود از زبون دوست پسر همیشگیش که منبع آرامششه میشنوه...
«وقتی به یک نفر میگی ممنون که هستی یعنی با نبودنش نابود میشی»
این جمله واقعا توصیف جالب و قابل تاملیه...
ممنون که هستی منو یاد ناامیدی میندازه...
انگار که تو در اوج غم با بودن یک حرف میتونی به ادامه دادن امیدوار بشی و لبخند بزنی و این علت ادامه اون جمله است...
«بعد از هر گریه ای خنده هست»
و بعد از هر سختی آسونی...
و انگار ما باید فقط گریه ها رو تحمل کنیم تا به خنده ها برسیم هوم؟؟؟
اما نباید گریه ها رو تحمل کنیم ما باید بپذیریم و بخشی از زندگی بدونیمش اینطوری آسون تر باهاش کنار میایم...
و اینکه در آخر همه ما میفهمیم هر چیزی به زمان نیاز داره ...
هر چیزی برای به ثبات رسیدن نیاز به زمان داره و این انسانهای اطراف ما هستن که به رد شدن از بحرانها کمک میکنن...
داستانت برای امروز بهترین بود...
در واقع باید بگم بهترین زمان ممکن داستانت منتشر شد...
با انتشار اهنگ یونیورس و دیدن پارتهای کم جین حرفهایی دارم که میخوام بزنم و توی گلوم داره خفم میکنه...
در نظر بعدی نظرم رو اعلام میکنم اما میخوام ازت خیلی خیلی تشکر کنم چون نوشتن و خوندن این داستان در این زمان مناسب ترین و بهترین اتفاق ممکن بود...
داستانت سادگی خاصی داشت اما واقعا دلنشین بود...
ازت میخوام این راه رو ادامه بدی و کم نیاری...
از خوندن داستانت لذت بردم..
امیدوارم سئوک جین به همون خوبی که در داستانت جلوه دادی با هر چیزی مبارزه کنه و حال خوبی داشته باشه...
خسته نباشید عالی بودی 💜💜💜
RM. kiute.ARMY
*پهن کردن فرش بنفش با طرح سیب کهکشانی*
خوش اومدی بانوووووووووووو عزیزدلی هق:"( دلم تنگولیده بوده هااااااااااا*0*
نویسنده