دادااااااااان :))))))
خوندمش!
*البته همون شبی که آپ شد تمومش کردم...الان تازه دارم کامنت میدم...*
و این...از فصل یکش هم...خیلی خیلی خیلی کراش تر بود!
بانیا...(به این نتیجه رسیدم اگه آ بزارم آخر اسمت و بگم بانیا بسی کیوت تره^^) بخدا دلم میخواد برا دونه به دونه ی جمله ها جون بدم!
...
«لحن هوسوک همیشه حساشو منتقل میکنه و یه عالمت تعجب کنارش هست.علامتی که قیافه گرخیده یا شوک زده شو،طوری که دهنش o مانند میشه و چشماش از کاسه میزنن بیرون رو تو ذهن خواننده تداعی میکنه.»
چجوری تونستی هوبی رو انقد خوب توصیف کنی؟ :|
الان من دیگه هر مومنتی ببینم هوبی قیافش اینجوری بشه یا کلا تعجب کنه (که تقریبا همیشه این اتفاق میوفته...) یاد این فیک میوفتم :|
...
«یونگی رفت تو یکی از اتاقا و داد زد:
-مزاحمم نشو.»
هوبیا بیا بمیرم برات 🥺
ول کن این کوه یخو بیا با خودم باهم پارتی پارتی یههه میگیریم 😂🥺
...
«خونه ساکت بود و این خیال یونگیو راحت می کرد چون می دونست هوسوک آدم پر سر و صداییه و...
تق تق !
-باورم نمیشه چقدر چشمام شوره»
سر اور فاکینگ کلب هم گفتم، اگه یونگی یه ورژن دخترونه داشت اون من بودم 😂
دیشب مامانم برگشته میگه چرا حساتو اصلا تو صورتت نشون نمیدی خیلی بی احساسی و با این حرفش دقیقا یاد یونگی افتادم که اکثرا پوکره (جز وقتایی که هوبی پیششه :) هق..)
هرچند خودم حرف مامانمو قبول ندارم...
...
یونگی با شنیدن صدای بغض دار هوسوک، نگاه متعجبی بهش کرد.گریه میکرد؟به خاطر چارتا میمون و خرگوش و موش؟!!!»
گریه ندارن؟! 🥺 دارن خو 🥺
...
«-آی کیوی منم اندازه توئه.نمیتونی گولم بزنی.قرار نیست من با اون سنجاب اسب نمای الکی خوش دوست شم.»
آقا من یه سوال دارم...کجای صورت هوبی شبیه اسبه که انقد اینو بهش میگن؟ خودشم تو نویینگ برادرز گف از این لقب خوشم نمیاد 🥺 سنجابو هسم ولی...اسبو نیسم خدایی...
...
«با وجود نگاه سنگین یونگی رو خودش و حرف نامجون، داشت عین اسب میخورد...و به چپش!اون میخواست پیتزاشو همینطوری تا ته بخوره!!»
چرا باید رعایت کرد وقتی میتونی مث خر همه چیرو جارو کنی؟ 😂 حالا من رژیمم خیلی وقته چیزی رو جارو نکردم ولی شما جا منم بکنین 🙂😂
...
«هوسوک با حرص گاز جدیدی زد و همونطور که غذاشو میجویید،با اخم به یونگی نگاه کرد.
جالبه بدونین تو این لحظه یونگی فکر کرد:
وقتی با حرص می جوئه،شبیه پیرمردایی میشه که دندون مصنوعی دارن!»
گاد یعنی من با تصور این سناریو میتونم از شدت خنده و صافتی پاره شم 😂🥺 قشنگ صحنه غذا جوییدن با اخم هوسوک تو ذهنمه 😂
...
نامجون: یونگی هیونگ بوت دوست داره، بکنش تو چشمش
هوسوک: ما قراره دوست شیم، نه سکس پارتنر...»
چرا این قسمت یه جوریه؟ 😂 نامجون یجوری میگه هیونگ بوت دوس داره انگار...بیخیال نمیخوام به اون چیزی که تو ذهنم اومده فک کنم...🚶🏻♀️(نامگی یونگی تاپ...یونجون؟)
راسی یه چیزی...این چیزی که بانی داره تو فیکاش که صفحه چت شخصیتارو درست میکنه...اونجوری که هس :/ نمیدونم چجوری منظورمو برسونم ولی...آره...ایده خفنیه :)
...
عاشق اونجام که هوسوک میخواس کلاس بزاره و هات بنظر بیاد...بچم بلد نیس بدبوی باشه خو 🥺😂
...
«-خیلی سعی نکن.تو حتی نزدیک کلمه تاپم نیستی!نه جلوی من»
اوه ریلی؟ یونگیا..."مین یونگی داسنت اکزیست" رو یادت رفته؟ نمیخوام با جزییات توضیح بدم ولی امیدوارم یادت باشه فرزندم :)
(بلرا هارو ریختم تو بانیا هیح...🙂)
...
فقط اونجا که هوسوک از همه جا به نامجون فحش داد بعدم بلاکش کرد 😂 عمیقا نیاز دارم یکی رو اینجوری کنم :)
...
«یونگی نگاهشو توی نشیمن گردوند اما قطعا انتظار دیدن جانگ هوسوکی رو نداشت که خودشو کنار دسته کاناپه جمع کرده و به طرز فاکینگ کیوتی خوابیده»
بی پدرا شما نمیگین من سکته میکنم از صافتی؟ :)))
...
«-خانوم جئون چند دقیقه بچه هاتو از رو گاز بردار بهم گوش کن.»
خانم جئون؟ پارم یونو پارررهههه :)))
...
«هوسوک کیوت ترین لباساشو پوشید:
یه سرهمی لی با یه تیشرت اور سایز زیرش.»
زندگی خوبی بود... :) 🚶🏻♀️
...
عاقا یه چیزی...این جریان "یونگلز" چیه؟ میدونم ضایس نمیدونم...اولین بارمم تو مین یونگی داسنت اکزیست خوندم...
...
«تو فانتزیاش تصور کرد توی دهن باز هوسوک به جای هوا دیک خودشه...»
:)))))))))))))))))...
بزارین...من...برم...و...خودمو تو استخر اشکام غرق کنم!
...
«هوسوک لباشو جمع کرد و بدون اینکه هوشیار بشه گفت:نوموقاممم...
اگه یونگی تو شرایط دیگه ای بود از شدت کیوتی همخونه ش،غش می کرد.»
ولم کنین میخوام خودمو پرت کنم...ولم کنیییییین....
...
«-الان من تورو کجای دلم بزارممم؟
و خب دیکش جوابی نداد.»
دیکش جواب نداد :) 😂
اون دیک تا اطلاع ثانوی جواب نمیده فرزندم :)
...
«سعی کرد با فکر کردن به زشت ترین دختر دنیا بخوابونتش اما متاسفانه فقط قیافه هوسوک (و خب بوتش) توی ذهنش رژه می رفت.»
:)
:)))
:)))))
:)))))))
:))))))))))
:)))))))))))))
:)))))))))))))))))))))
:))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
•تا دم در بیگ هیت پرانتز :)•
...
«یونگی روی کاناپه نشسته بود.با ددی ترین حالت ممکن لم داده بود و پاهاشم باز بود.»
ددییییی :) (این ددی نه ها منظورم ددی یونگیه 😐😂)
...
«-آآآممم...صبحونه آماده نکردی؟
یونگی پوزخند زد:
-معلومه که کردم
و وقتی با سر به دیکش اشاره کرد،چشای هوسوک گرد شد»
منم ازین صبحونه ها میخوام خو 😐🙂
...
«یونگی با ذوق به هوسوک زل زده بود که خم شده بود و با سکسی ترین حالت ممکن دنبال موبایلش می گشت.»
چه ذوقیم کرده :))) خدایی بوت هوبی با کسی شوخی نداره! البته بعد جیمین... (عاقا من هیز نیسم فقط حقایق رو بیان میکنم یونو؟!🙂)
...
«ناخوداگاه بلند شد و بدون اینکه رو خودش اختیاری داشته باشه،به سمت هوسوک رفت. دستشو عقب برد و اسپنک محکمی به بوت هوسوک زد.»
منو با این سناریو تنها بزارین :) میتونم تا آخر عمرم با لبخند اینو تصور کنم... :)))
...
«و خب طبق قوانین کلیشه ای،اینجا بود که لبای یونگیو رو روی لباش حس کرد.»
و درعین کلیشه ای بودن خیلی منطقیه :|
...
«تا حالا دیدین عقاب چطوری سمت شکارش شیرجه میزنه؟اگه ندیدین حتما ببینین چون خیلی شبیه شیرجه زدن یونگی داخل اتاق هوسوک بود!»
راجع به این جمله خیلی حرف ها میشه زد ولی...میشه تمام اون حرفارو تو یه لبخند خلاصه کرد :)
...
«خب درو باز کن کارت دارم!!
-نیمی...هق..نیمیقاممم...
یونگی می تونست از شدت کیوتیش،مثل گاومیش با سر درو بشکنه و محکم بغلش کنه»
یونگی بی پدر غلط کردی اشک پسرمو درآوردی گاومیش!!!!!
برو بغلش کن دوس داره 🥺
...
«چون تو منو ب فاک نمیدیییی.چرا یونگی هوسوکو میکنه تو منو نمیکنییییی؟؟»
نامجونا خو بکن بچمو :| والا کلا دوبار کرده بقیشو نشسته خورده و خوابیده :| یکم از موزت کار بکش! (خیار و اینام میشدا...ولی من موز دوس...)
...
«هوسوک پنبه رو روی بازوش فشار داد و لبخند سانشاینیشو با سخاوتمندی به همه دوربینا نشون داد.»
یکی از قشنگ ترین و زیباترین و امیدبخش ترین چیزایی که میتونین تو زندگیتون پیدا کنین=لبخندای هوبی :))) (مخصوصا وقتی چالای قشنگش معلوم میشه 🙂)
...
بانیا...چجوری میتونم ببینمت و بخورمت؟
میشه بهم بگی چطوری، اصن به چه حقی قلمت انقد فاکینگ خوبه؟
من سپ رو میپرستم یونو؟ و وقتی یه فیک سپ (بعد کللیییی مدت) اونم از تو میخونم اینجوری رد میدم :)))
سارانگه مور دن هرچیزی که فکرشو بکنی :)))
*فارسی انگلیسی کره ای قاطی :))))))))
...
هنوز فیکامو مرتب نکردم...مرتب که کردم باید برا نویسنده های موردعلاقم پوشه های جدا بزنم...چون میخوام فیکاشونو ۳۶۸۶۳۲۴ بار دیگه بخونم کارم راحت تر میشه...بانی و ددی هم جزوشونن هیح :)))
...
میخوام بازم حرف بزنم ولی دیگه چیزی نیس :/ مرسی که تا اینجا تحملم کردین...شب بخیر و خدانگهدار :) 😂