اوکی فک کنم این قراره طولانی ترین کامنتم تو کل این مدتی که تو سایت کامنت میزارم باشه!
من هر فیک خوبی که میخونم و خوشم میاد میگم بهترین فیکی که خوندم...ولی این واقعا جزو بهترینا بود!
«یچی بگم، موقع نوشتن کامنت خواسم مثلا اهنگ گوش بدم همراش ولی هر اهنگی میزاشتم جوگیر میشدم نمیتونستم اروم بگیرم (خفن ترینش نات تودی بود 😂) ...الان لادر دن بومبز گذاشتم که اروم بشینم سرجام مث ادم واسه بانی کیوتم بنویسم 🚶🏻♀️🐰❤️»
خیلی خیلی خیلی زیاد دوسش داشتم....
دیدین دستپخت یکی مثلا یجوریه که راحت از دستپخت بقیه تشخیصش میدین و اگه یه غذا بزارن جلوتون و نگن کی درست کرده میتونین بگین که دسپخت اون فرد هست یا نه...
کارای بانی واسه من اینجوریه 🚶🏻♀️فضاش جوریه که راحت میتونم از فیک نویسنده های دیگه تشخیصش بدم...
اون فضای کل کلی و فانی که تو فیکاش داره...طرز صحبت شخصیتا و فحش دادناشون...همشون جوریه که به دل ادم میشینه...
بانی هم مث ددی میره رو مخم 😐 جفتشون ازینان که هی میگن نه ما کارامون خوب نیس فلان...
بهرحال...قسمت های سم زیادی داشت فیک!
و قشنگ ترینش اون قسمتی بود که پسرا هفت تاشون دورهم هم جمع شدن تا بشن گروه ازمایشی کمپانی روبه برشکستگی ای که رییسش بنگ شی هیوک بود :)
«جیمین کم کم داشت به کوک حسودی می کرد.
هوسوک زیادی به اون بچه خرگوش میگفت "کیوت" یا "بانی" یا چیزایی مثل این. (درصورتی که) هوسوک همیشه از کلمه های مثل "کوتوله" یا "گوسفند" برای صدا کردنش استفاده می کرد»
گوسفند؟ 🥺 گوسفندا کیوتن که 🥺🐑 چیمی هم کوتوله نیس بقیه اعضا زیادی بلندن وگرنه جیمین قدش نرماله! 🤧💔
«دیک نامجون هیونگ از هشت جهت توش، از اونجایی که دیکم کوچیکه و دیک نامجون هیونگ خیلی بزرگه»
لعنت این چه سمیههه 😂 جیمینم خیلیم بزرگه 😐 فقط یکم زیادی کیوت و ظریفه برا همین بزرگیشو نشون نمیده یو نو؟! 😐🚬
«هوسوک داشت عین دیوونه ها میخندید»
گاد حتی تصور هوسوک مست هم باعث میشه پاره شم...😂
هرچند یکی دوبار جلو دوربین مست کرد خیلی ساکت شد تا اینکه ده برابر دیوونه تر شه :|
ولی خو هوبی موقع مستی اون روش بزنه بالا که فقط بخنده و کرم بریزه چیز سوپرخفنیه...دلم میخواد ببینمش تو اون موقعیت😂🚬
«جیمین: آی لاو یو هیونگی :)»
من اصلا یاد فیک فاکیه آی لاو یو هیونگ ای که کاپلشم نامکوک بود و به شدت، به شدتتتتتتتتتت کیوت بود نیوفتادم...اره 🚶🏻♀️
«هیوک: چون...من تو و جونگ کوک رو شیپ میکنم...ولی تو و جین رو هم شیپ میکنم...
جیمین: من و هوسوک...؟
هیوک:اوه شما کاپل سوییتی هستین!
جیمین'ز مایند: نظرش درمورد فورسام چی بود؟!»
هوپکوکمینجین؟ یه همچین چیزی...چیز خفنیه 😂
هیوک چقد منه! 😐 (عرررررررر کوکمین هم شیپ میکنهههههههه 💃🏻💃🏻💃🏻 (حالا خوبه تو فیکه اینطوری ذوق کردم 🚶🏻♀️))
جالب اینجاس فقط جیمینو با همه شیپ میکرد...و فک کنم هم در هر سه مورد جیم بات بوده...😐متاسفانه...😐
«هوسوک: خب یعنی چراااا باید کوکو با تو شیپ کنه بچه کوتوله؟»
واسه حسودیش بمیرم یا زوده؟ 🥺❤️
جین (بعد از اینکه هوپکوک به جیبوتی لگد زدن): خب نکنین دیگه هیچی واسه دوست پسر آیندش نموند شاید کینکش اسپنک باشه
فاکینگ هوپکوک'ز مایند: تا جایی که میدونیم اینجا کینک یکی اسپنکه...تمام!»
این پارتو خیلی دوس داشتم :) تهشم جین با یه لگد جفتشونو خفه کرد :) 💔
تو خوابگاهشونم که برا نامکوک و نامجین و سپ مردم :))) مررردممم!
نامته هم...گفته بودم عاشق نامته هستم و وانشات «مای لاولی کیتن» عه ددی منو تا مرز مرگ میبره؟
خرمییخبعحغغسببخغبژبغسبکسبمتبکتژتکلتژ 😭
نام ته ته رو تدی بر سیو کرده بوووود 😭🚬
کیووووووووووووت 🥺💔✨
یونگی تو این فیک، یکی از مودترین موجوداتی بود که ممکن بود وجود داشته باشه...واقعا میگم...مووووود ترییین! نقل قول های بزرگوار هم که اصن گفتن نداره...
«آدمای خنگ باعث میشن بخوام نارنگیامو بردارم، جمع شم زیر پتو و تا وقتی حضرت فاک ظهور میکنه بخوابم!»
میخواد نارنگیاشو با خودش ببره زیر پتو بخوابه 🥺
پسر گنگ کیوتم اوموووووو 🥺💔
«همین که هرکدومشون سرشونو میکنن تو کون خودشون و یه درصد ممکنه بتونم بکپم، شی هیوک میاد و اعلام میکنه میتونیم یه هفته استراحت کنیم»
نمیدونم چرا، ولی احساس میکنم یونگی تو واقعیت هم همینه 😐
اصن معلومه آرامش نداره از دست اون ۶ تا اسکوله کیوت 😂🥺✨
«اسکار چندش ترین، صافت ترین و حال به هم زن ترین کاپل دنیا هم می رسه به هوسوک و کوک!»
میدونم منظور یونگ اینجا چیز دیگه ای بوده ولی...
نمیدونم چرا مغزم داره سیگنال های `سپ` دریافت میکنه :)))
«این زندگی دیگه کردن نداره!»
جمله سنگینی بود! کمرم شکست 👩🏻🦯
یادم باشه یجا استفادش کنم...سیگارم کو؟👩🏻🦯ها ایناش...🚬 میگفتم...
«کوک: وووویییی صافت گردیدممم
یونگی'ز مایند: به دیکم!»
وقتی میگفتم مودترین منظورم همین بود!
«کوک: وای هوسوکا!تو خیلی جنتلمنی!
نه.......
ایتس نات ترو!
من اینجا گیر نیفتادم.
من بلند میشم.
گورمو گم میکنم.
از این گفتگوی عاشقانه فاصله میگیرم.
نه متاسفانه.
گیر افتادم.
بلند نمیشم.
گورمو گم نمیکنم.
فاصله نمیگیرم
چون...
کونش نیست!»
ورژن پسرونه ی من دقیقا میشه یونگی یو نو 👩🏻🦯
البته دقیق تر بگم...من ورژن دخترونه ی اونم 🙂💔
کوک هم که مثل یه بیبی کوچولوی کیوت واسه اوپاش (شت! 😂) ذوق میکنه...🥺😂
ددی فاکر؟ ملاقه؟ ملجین؟ جینقه (شت 😂)؟ نمیدونم ولی کاپل خفنین!
(ددی بزار اعتراف کنم...(یاد این گناهکارا افتادم میرن کلیسا به کشیکا اعتراف میکنن طلب بخشش میکنن...یه همچین سناریویی از خودم و خودت تصور کن...) اینو که گفتم و این ددی فاکر و اینا...گاد میدونم غیرقابل بخششه ولی..یه لحظه جین اومد تو ذهنم درحالی که...خب...یه ملاقه توشه؟! میدونی؟ توی...توی همون...عاه! خدا منو ببخشه...برم ادامه گوهامو بخورم و وقتتونو تلف کنم 👩🏻🦯 (اگه عصا دستمه چون کمرم از نقل قولای یونگ شکسته))
«هر جمله دیگه ای که میشه توش فاک اضافه کرد با عشق تقدیمتون، پارک جیمین، جانگ هوسوک و جئون جونگ کوک!
من فکر کردم بعد اون قضیه می زارین با نارنگیام یه شب آروم داشته باشم و الان یهو عین یه گله بز اومدین تو اتاقم!»
یه شب آروم با نارنگی؟ هووووم...خواسم اسم کاپلیشونو درست کنم ولی اخر اسماشون شبیهه نمیشه :|
رفتم نگا کردم انگلیسیش میشه تنجرین (tangerine) ...
عام...یونرین؟...تنجِگی؟ یه همچین فاکی...نمیدونم...
اون پارت «خب به فاکم» یونگ هم سوپرکول بود...😂
خدایی تصور کنین یونگی ای رو که پتو رو روی سرش کشیده و نصف صورتشو پوشونده و نصف دیگه ی پتو هم رو بدنش و با چشمای نیمه باز رو تخت نیم خیز شده و با صورت عصبی و پوکرش زل زده به جیمین و با بیتفاوت ترین لحن ممکن (و صدالبته با اون صدای فاکی و ددی طورانش 🥺) میگه:«خو به فاکم :|»
اونجا که کوک از یونگی تعریف میکرد تا کمکشون کنه و یونگ به تخمای عزیزش گرفته بود...(میگم عزیز واقعا عزیزه ها!) تا اینکه گف رپشم خوبه و یونگی ای که خر شد 😂🥺 (دور از جون :| منظورم اینه که نرم شد...)
«لعنت!
سرعتش عین یه لاک پشت حامله ست!
هی وایستا!
لاک پشتا که تخم می زارن!!»
وای اینجا خیلی حرصم گرف :| دیدی اینایی که کند تایپ میکنن...عایییششششششش رومخ ترین آدمای دنیان...باید دستاشونو قطع کنی با دستای خودشون خفشون کنی 🚶🏻♀️
کذمغفیطنغقحعفگههرقسحغبمکیقتلژتاجحقنلمسغمغیغخسغبمتکی
اونجا که یونگ از چشم غره جیمین که مثلا قرار بود ترسناک باشه خندش گرف...
از شدت صافتی نابود شدم! 🥲💔
«بالشمو برمیدارم و بغلش میکنم.لبمو می زارم روش و زمزمه میکنم:
-بالاخره مال من شدی!»
بالگی...بالگییییییی...بالگی ریله...هممون هم اینو میدونیم؟ رایت؟
«خب یه اسپویل میخوام بکنم...
دارم رو فصل دوم 14hell days I got stuck with you کار میکنم :)
البته اونقدر نامکوک نداره می زنم تو فاز سپ ولی ژانرش و سبکش همونه...»
صغرا ایز دِد 🥲 (یااااا میخوام اسم خودمو بگم نمیشه عایشش)
فصل دووووو؟سپ لاوران فندومم خوبین؟ چون بانی میخواد برامون سپ بنویسهههههههههه تلطغمژلنیبنسثنفشسقخیمغژ
تو افتراستوری ۱۴ روز جهنمی... هم نوشته بود بعد همین اور فاکینگ کلب یه کوکمینه...
یعنی ۱۴ روز جهنمی...۲، بعده کوکمینس؟
آیم ساری ولی سوال پیش میاد!
شما چه حالی میشین وقتی نویسنده موردعلاقتون که قلمش رو (و صدالبته خود مهربونش رو 🥺) میپرستییین بیاد دوتا فیک پشت سرهم بده و دوتاشم با کاپلای اصلی و ریلتون که وحشتناک شیپشون میکنین باشه؟
تازه دومیش هم فصل دوعه فیک موردعلاقتون باشهههههه 😭
اوکی من خوبم اصلنم قلبم تند نمیزنه...
خیلی دلم میخواست مث ۱۴ روز جهنمی... به قول ددی سرمو بمالم به کیبورد ولی...همینجوریش هم زیادی طولانی شد...ولی در این حد بدونین انقدی بخاطر این فیک ذوق کردم که...که نمیدونم :|...خیییلی ذوق کردم :|...مخصوصا واسه دوتا کامبک بعدی ^-^...
وقتی میگم میخوام واسه صحنه به صحنه ی فیک عر بزنم منظورم یچی مث همین کامنته خو ؟ :| برا همین اصولا اینکارو نمیکنم ایندفعه هم وحشتناک دوسش داشتم :))) تازه عرزنی برا خیلی جاهارو حذف کردم که بیشتر از این طولانی نشه...
برم دیگه ببخشید اننننقدر حرف زدم...
بوس به بانی و ددی و بای :)