BTS fanfiction

خببب ددی‌ام:]

اومدم خیلی تشکر کنم

بابت این‌که داستانمو این‌جا گذاشتی؛>

من خودم عاشق ازالیای غرق‌شدمم و شاید فصل۲ هم نوشتم براش

و این برام عزیزه که قبولش کردی برای سایت قشنگت؛))))

کاش میتونستم بیام پیشت و دستاتو ببوسم که همچین چیزی قشنگیو نوشتی 

هرچی از قشنگ بودنش بگم کم گفتم..با این رمان من زندگی کردم:) 

آیلینم داستانی که نوشتی فوق العاده فوق العاده زیبا بود و من سطر به سطر با تمام وجودم حسش کردم از بس که سرشار از احساسات بود🥺🥰

پایانش غمگین بود اما قلم ماهر تو داستان بسیار زیبایی رو به نمایش گذاشت✨ و اما درسته پایان غمگین قلب آدم رو به درد میاره و قطعا خودت هم این درد رو حس کردی🥲اما فداکاری ها، یافتن احساسات، وفاداری ها، خاطرات، عشق....عشق، احساسی فوق احساسات🥲 با زیبایی تمام و کمال قلم تو روح مخاطب همه اینها رو حس کرد🥺✨

این احساسات هم غم پایان را زیبا می‌کند هم دردناک تر🥲 و این هنر فوق العاده نویسندگی توعه که روح رو نوازش می‌کنه و قلب رو شگفت زده🥺🥰

یه دختر کوشا، با استعداد و فوق العاده که همجوره عالیه و نوشته هاش اکلیلیت می‌کنه🥺🥰💛✨✨✨

آزالیای زیبای من🫂🌸

خیلی قشنگ بود با اینکه غمگین تموم شد ولی واقعا احساس میکردم همه ی بخش هاشو 

معرفی می‌کنم ، آیلین ! ماهچهره‌ای که هرموقع از شخصیت‌پردازی و صحنه‌سازی درمونده شدید ؛ می‌تونید ازش الگو بگیرید ماگل‌ها !

چه‌بخوای چه‌نخوای ؛ بهترینِ من باقی خواهی موند :))

@ننجون

منی که اسمم آیلینم عرررر

سلللللللاااااااام من اومدم خوش اومدم

عاقا خیلی باهاش گریه کردم واقعا خوب بودا ولی دفعه بعدی هپی اند بنویس من طاقت تراژدی ندارم:(

خب اول از همه یه خسته نباشیدِ حسابی می‌گم خدمت نویسنده... 

نکات مثبتی که توی این فیک دیدم، یکی‌ش حضور حجم خوبی از احساسات بود. حسابی چسبید و لذت بردم. مکالمات خیلی صریح بودن و آدم رو به چیزی که می‌خواست، می‌رسوندن. در عین پیچیدگی، وضوح خوبی داشتن. 

نکته‌ی بعدی هم توجه به نکات پزشکی بود و اینکه برخلاف کلیشه‌ها که کما رو خیلی عادی می‌دونن، نویسنده به خوبی از این جزئیات آگاه بود. 

یه نکته هم استفاده‌ی جذاب نویسنده از ابعاد زمانی مختلف بود؛ اینکه زمان به خوبی پس و پیش می‌شد واقعاً نکته‌ی زیبایی درباره‌ی این داستان بود، و نویسنده به خوبی تونست این ویژگی رو به مفع خودش استفاده کنه؛ کاری که هر کسی نمی‌تونه به آسونی انجامش بده. آفرین! D:

و اما چند تا نکته که باید به نظرم روشون کار بشه: 

یه نکته اینه که روابط استاد - دانشجویی به شدت خطرناکن، اما نویسنده انگار از این موضوع غافل مونده. اونم استادی با شهرت یه بازیگر! پیشنهاد می‌دم در این مورد تحقیقات بیشتری داشته باشی، ولی اگه بخوام خلاصه بگم، به دلیل توازن نامنظم قدرت بین استاد و دانشجو، چنین روابطی درست نیستن. بله، ما می‌تونیم توی یه داستان از این خبرا داشته باشیم، (اصلاً زیبایی داستان‌ها و فن‌فیکشن‌ها به اینه که ما چنین چیزهایی رو می‌بینیم!) اما نویسنده باید حواسش به این موضوع باشه، و به کاراکترهاش هم این آگاهی رو بده. وقتی شخصیت "آیلین" تصمیم گرفت که با استادش - که یه بازیگر مشهور هم هست - قرار بذاره، حتی لحظه‌ای هم به درست و یا غلط بودن کارش فکر نکرد. این در حالی که در بیشتر کشورهای جهان، اگه مردم از رابطه‌ی بین یه استاد و دانشجو آگاه بشن، به احتمال خیلی زیاد استاد شغلش رو از دست می‌ده. 

یک مورد اینکه من بلوغ رو توی خیلی از شخصیت‌ها احساس نمی‌کردم، به خصوص شخصیت "آیلین". به عنوان مثال،وقتی شخصیت "دونگ ووک" ازش پرسید که چرا اومد کره، جوابی که آیلین داد، خیلی غیرمنطقی بود و فقط جوابی بود که یه دختر نوجوون می‌تونه بده، نه انسان بزرگسالی که مدرس زبان هم هست. 

یک مورد دیگه هم که به نظرم شاید چیز خاصی نباشه، اما مورد غفلت قرار گرفته بود، مسئله‌ی اینه که رابطه‌ی جنسی موقع مست بودن هر یک از دو طرف، تج*اوز به حساب می‌آد. البته که خب دو طرف بعدش راضی بودن، اما خب یه آدم بازیگر قطعاً از چنین موردی آگاهی داره و برای احتیاط خودش هم که شده، توی چنین مواقعی رابطه رو برقرار نمی‌کنه. 

نکته‌ی آخر هم اینکه لطفاً توی رده‌بندی سنی، بازبینی کنید. یه صحنه‌ی کاملاً اسمات داشتیم. 

خلاصه که باز هم یه خداقوت به نویسنده می‌گم. خیلی عالی بود D: فایتینگ!

وای خدااااا، تیهفهفافاقعفاافافافتفتفاافف خیلی گشنگ بود در عین حال غم انگیزز🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲 سوخت جگرممممممم الاافافافافاتفدفتقدقهدققدقخقاقهقذتقاقت اصن خیلی خوب بوددددد

چقدر رررررررررررر قشنگهههههههههه

مثل همه ی کارای آیلین خیلی قشننگ بوددد و البته غمیناک🤧🤧🥲😭کاشکی ایلین با این ذهنیت نمیرفت ...کاشکی ارزشی که تو زندگی بقیه داشتو میدید 

ولی خب همه داستانا خوب تموم نمیشن و ته همه عشقا رسیدن نبوده ...و این بخش واقع گرایانه بودن فیک هم میتونه یکی دیگه از دلایل خاص بودنش باشهه❤🥲🙊

یه اشتباه ...یه اسوتفاهم ممکنه تاوان برگشت ناپذیری داشته باشه و این یاداوری خیلی مهمی بود بهم🙃

خیلی قشنگگ بود مخصوصا بخاطر کاپل ربکا و جونگ کوکش اکلیلی شدممم واقعا مرسییی🥺😍🙈❤❤

سلام ددی قشنگم الهی من دورت بگردم😍🥺

سلام بچه‌هاااا 🥲

حقیقت شو بخوام بگم مدت زیادی بود کار فول ننوشته بودم 😅 اتفاقات زیادی افتاد‌..

قلمم هیت زیادی خورد و انگیزه‌مو از دست دادم برای نوشتن آمم...:)

از گذاشتن آزالیای مغروق اینجا می‌ترسیدم

حس می‌کردم قرار نیست استقبال بشه:) 

مثل همیشه...

ولی دیشب وقتی نظرات‌تونو دیدم انقدر خوشحال شدم انقدر لبخند رو لبم اومد که با یک حال خووب خوابیدم:)

خیلیییییییییییییی خوشحالم خوندیدش

خیلیییییییییییییی بیشتر خوشحالم دوست داشتیدش 

هررررکس که این پیام منو می‌بینه و ازالیا رو خونده خوشحالم می‌کنه نظر شو بگه چون نظرات شما بعد این مدت درست مثل مسکن می‌مونه؛)))!

قول می‌دم مراحل سخت زندگیم ک رد بشن باز براتون بنویسمم 

چیزای خفن‌ترر 

سکشی‌ترر ( قابل توجه بعضیا😉🤣)

و حسابی اتک بارون‌تون کنم :>>>

بازم مرسی از ددی خوشگل مهربونننننممممم و تک‌تک شما عزیزانممممم که ازالیا رو مهمون چشمای قشنگ‌تون کردید:))💘🫂

جریان آزالیا چیه فوران کردهههه... پیش به سوی خواندنت

آرام باش

آرام باش

نفسم عمیققق 

1. 2. 3 نهههههههههه

نباید این کارو با قلبم میکردی

پس افسردگی بعد فیکشن خوندن که میگن اینه؟

خب جدا از شوخی کارت رو خیلی دوس داشتم گرچه ببینمت لهت میکنم*

لعنتی مردم چه قلم هنرمندی دارن

اول از همه اسم کاملا مناسبی انتخاب کردی

خیلی اسم پر معنا و مفهومی بود و واقعا بعدش هر بار این اسم رو بشنوم یه سیل عظیمی از احساساتی که تقصیر توعه منو غرق میکنه! 

یه جورایی از نشدنی ها گفتی 

از رابطه های خودمون گفتی

چیز عجیبی نبود واقعیت بود و همین برام خیلی جذاب بود

به این فکر میکنم که اگر دونگ ووک اون شب یه تهمت الکی نمیزد و فرداش درو برای آیلین باز می‌کرد چه اتفاقی میوفتاد شاید شاید دیگه از عذاب وجدان خفه نمیشد. شاید هعی این جمله تو سرش میچرخید که اگه از دستش بدم و معذرت نخوام چی؟!

و..... هوف

گفتم از نشدنی ها نوشتی 

مرده ای که قرار نیست زنده بشه و هیچی راهی برای رفتن به بین گل های آزالیا کوه یانگ بیان تو کره شمالی وجود نداره و هیچ وقت ثانیه ها برنمیگردن:)

خب دیگه گریه نکنیم و ممنون هیونگ که همچین بهشتی رو دست حوری ای مثل تو میچرخه😘

پشمانمممم برگانمممم این واقعا فیکشن لی دونگ ووکه یا من دارم اشتباه میبینم

من نمیتانمممممم من دارم اتک خور میشم اتک کش شدم اتک زجر کش شدمممممممم

روباه نه دممنون تو سایت فضاییها؟اینجا سایت نیس بهشتهههههههه

آقااااا

میشه نویسندشو ببینم؟

قول میدم کاریش نداشته باشم😊😊😊

هیییییچ کارییییییی

آخهههه چراااااا

چرا کشتیشششششششش

الان من با این غم بی‌پایان قلبم چه کنم🥲🥲🥲

چقدر همه چی داشت خوب پیش میرفتا.

هعییییی

اون مدیر دانشگاهشون چقدر بی‌فانوس بود😒😒

نمیدونم چی شد تا اسمشو خوندم یه بخشی از شعر علی آن شیر خدا شاه عرب اومد تو مغزم.

همونجا که میگفت جوشش عشق ازلی؟ یه همچین چیزی.

در کل، گمشم برم بخونم

عو واو

عو واو

عو واااووو

گیلیگلیگلیگلییییییییی ثتثناثنصتصمثوثحثویح۲۸۲قتی۹ویتثاثتثک۲ک۱ک۲

❤️❤️❤️❤️❤️❤️🥲

خب راستش هنوز فیکو نخوندم

ولیییی خیلییییی مشتاقم بیشتر از استریت(کوک) نوشته بشههع

خیلی قشنگ بود :)

عالیی😍😍💖

چقدررررررررر قشنگ بوددددد

😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

حواسم نبود🤦🏻‍♀️ چه پوستر زیبایی، یاااا قبول نیس دختراش خیلی کراشن 

مقدمه م که ✨💯

هاااااااااا یعسسس

تشکریت فراوان کارامل شی جون🧊🍯♥️

بلاخره یه استریت 🥳😇

هنوز نخوندم بخونم نظرمو قطعا میگم

ولی بیشترین چیزی که خوشحالمم مرد محدودیت سنیشه حداقل بدون محدودیت سنی نیس 😒

کارامل شی بازم استریت بنویس با ۱۸+ 

ددی اینم بزن بزرررگ نویسنده 😂

به به به ببین ددی نویسنده های دختر پسری چنقده فعال شدن بنده خوشحالوممم

خب این خوراک خودمه ولی چه خبره؟ هی فیکیشن جدید داره میاد همه مونده رو دستم نخوندمممم وای
کاورش که دلو برده ولم کنن جیغ میزنممم
من برم دانلود کنم وبخونم وبعدش بیام نظر بدم یاح نویسنده دستت درد نکنه وایی

این روزا تو سایت چادر زدم تا بسی حالم خوب شود مثل خونم میمونه:))