"I wanna suicide"جان
بچهی قشنگم... ی دو دقه بیا اینجا بشین کارت دارم
میدونی... خیلیا احتمالا میگن "وای چ احمقیه باور کرده. وای چ خنگیه" و راجع به تو خیلیا اینجوری خواهند بود ک "اگه واقعا میخواست خودکشی کنه ک نمیومد بگه ک"
ولی اینجا ی مسئلهای هست...اینکه بعضی وقتا آدما خستن و نیاز دارن به اینکه ی هدفی ی معنایی ی چیزی پیدا کنند..حالا هرچیزی که میخواد باشه
حالا من نمیدونم دوستای تو و خانوادهی تو چحور آدمایین یا پقد داره بهت سخت میگذره چون میدونی... من جای تو نبودم،نیستم و نخواهم بود
ولی چیزی ک میخام بگم اینه ک اکثرمون حداقل ی بار رو به خودکشی فکر کردیم
و همه تو هرموقعیتی که حالت بد بوده اگه یک درصد باهاشون حرف هم زده بودی بهت گفتن:" نگرانش نباش..تو میتونی... فایتینگ گرل.. همه چی ب زودی درست میشه" یا حتی ممکنه با جملاتی مثل "تقصیر خودته... چرا تو گذشته گیر کردی... خودت باعثشی...انقد الکی سعی نکن شاخ باشی" و از این چرت و پرتا رو به رو شده باشی
حالا من حرفم ی چیز دیگهس
بیا و ی چندوقت امتحانش کن هوم؟
مثلا تا موقعی که بتونی مستقل شی
مثلا تا موقعی که حس خوبی پیدا کنی
مثلا به اندازهی ی عمر... که خب.. خیلی سخته
ولی بیا و امتحانش کن... خیلی چیزا کنار اینم هستا ... این نیست که فک کنی ی کار رو گیکنی و کار راحتیم هست و همه چی درست میشه و فلان و اینا(چون درهرصورت همهی ما آدمیم و انسان بدون مشکل تو زندگی و اخلاق و از این بند و بساطا وجود نداره) آما یه مسئلهای که هست اینه ک این قدم اولیه که میتونی برای خودت برداری.. برای آیندهای که بتونه وجود داشته باشه و تجربه بشه.. این فرصت رو از اون آینده نگیر هوم؟
این همه زر زدم آخرم نگفتم منظورم چیکار بود پاره
خلاصه.. کوچکِ من ببین منو... به خودت حق بده که ناراحت باشی. به خودت حق بده که دووم نیاری. به خوات حق بده که عصبی باشی. به خودت حق بده که نگران باشی. چون همهی اینا ی چیزاییه که اگه نبود نگران میشدم.
ولی الان چرا دارم زر میزنم؟ چون خیلی اذیت کنندس که نابودی یکی رو ببینی هوم؟
میدونی... ممکنه توی اون آیندهای که جلوشو میخای بگیری، ی آدم قوی باشه که هم ناراحت میشه هم گریه میکنه هم عصبی میشه هم خوشحاله و همه چی
یا ی آدمی که افسردس و پشیمونه که از تصمیمی که ی بار به طور غیرمستقیم بیانش کرده بود برگشته
هردوتا ممکنه
برای منم ممکنه
برای همه ممکنه هوم؟
ولی بیا ی فرصت، ی سری هدف پله پله، ی سری خوشحالیای کوچیک رو برای خودمون داشته باشیم و بیا به خودمون این فرصت رو بدیم که آرامش رو پیدا کنیم.
)و منظورم اون آرامش تو دستای معشوق و فلان نیس چون اون بیشتر هیجانه تا آرامش/=)
میدونم حرفام مامانبزرگی بود
میدونم شاید ریدم
میدونم احتمالا ترجیه میدادی خفه شم
ولی دوست داشتم بشنویم
میدونم شاید بنظر مسخره بیاد ولی
دوست دارم خب؟ درخشش چشماتو از این شب پرستاره نگیر:)
《اگه یه روزی بیاد بارون
آب بچیکه از سقفا فراوون
اگه همع چی بشه داغون
دستامو بگیر:)...
واسه اینکه دست به دست تنها راهه
مور دیگه چاله ها مثل چاهه
دست به دست حتی کوهم مثل کاهه
دستامو بگیر》
دستامو بگیر و نرو هوم؟
فقط امیدوارم دیر نکرده باشم.