✥FULL✥
نویسنده | VK–Cheri |
کاپل | ویکوک |
ژانر | رمنس ، برشی از زندگی ، انگست ، اسمات |
محدودیت سنی | 16+ |
تعداد صفحات | 101 |
🎶music 🎶
🎵 CLICK 🎵
مقدمه:
در این دنیا .. شاد بودن کار راحتی نیست !
✥FULL✥
نویسنده | VK–Cheri |
کاپل | ویکوک |
ژانر | رمنس ، برشی از زندگی ، انگست ، اسمات |
محدودیت سنی | 16+ |
تعداد صفحات | 101 |
🎶music 🎶
🎵 CLICK 🎵
مقدمه:
در این دنیا .. شاد بودن کار راحتی نیست !
دد حالمبد یادم نمیاد هپینسو خوندم یا نه💀
دد چجوریه؟
باید خیلی گریه میکنی؟🤌🏻
البته گریه یکی از اصول کار دریاست ولی خب💀
در حد ایسی هارت و گری اسکای گریه داره؟
میخام ببینم با شرایط روحیم مناسب هس یا نه✅🤡
تا اندلس فول شه باید یه ساکارزی بخوریم بهرحال🤝🏻🦖
دوستان عزیزززززز هرکی فیک سارقین و دوست داره جون تهکوک بهم بگهههه از کجا دان کنمششش
دوستان عزیزززززز هرکی فیک سارقین و دوست داره جون تهکوک بهم بگهههه از کجا دان کنمششش
یووو
چقد سر این فیک گریه کردم
بخاطر همه چیزش
اصلی ترین دلیل واسه گریم عشق پاکشون و خوشحالیشون که تازه بدست آورده بودن و زود از دستش دادن
یاد آوریش هم باعث بغضم میشه
نهههه نگو که مردن آخرششششT_T
خیلی خوب بود اصننننن...
و منی که در کمال خرابی ذهنم داشتم به این فکر میکردم وقتی کارشون تموم شد لباس پوشیدن یا نه بعدا بدون لباس پیداشون کردن😂😂
ببینین. من یه سوال دارم تروخدا جواب بدیدد!!!!
من حدود دوماه پیش یه وانشات یا بن فیک گرفتم که بخونم. اولش خیلی وحشی گری داشت و از این حرفا ولی الان پیداش نمیکنم.
من تمام مشخصاتش رو میدم تروخدا پیامم رو بزارید و اگر میتونید لینک اون فیک یا وانشات رو بهم بدید هرچی گشتم خودم پیداش نکردم.
داستان با یه دختر شروع میشد. بعد شیپ ویهوپ وارد میشدن. فضاش دارک بود. دختره توی یه قلعه وسط جنگل زندانی شده بود و هر چند وقت یه بار آم ویهوپ بهش تجاوز میکردم.
بعدش دختره فرار کرد و جونکوک رو دید. بعدم عاشق جونکوک شد و میخواست با جونکوک فرار کنه که وی اومد جونکوک رو کشت. بعد از اونم یونگی وارد صحنه شد و فهمیدیم که بعله! یونگی و وی و جی هوپ تریسام هستن. یونگی هم نقش ددی رو ایفا میکرد. بعد از اون یسری انفاقات افتاد که خاطراتشون رو گفتن. که هم وی هم جیهوپ هم یونگی توی تیمارستان بودن و بعدش عاشق هم شدنو و بعدم جین یهو اومد آزادشون کرد. آخر فیک هم همشون مردن ولی معلوم شد که این یه داستان بوده که برای کیم تهیونگ واقعی (یا یونگی) فرستاده شده بود. یه حالت پلیسی هم داشت.
تروخدا با این نشونی هایی که دادم حتما پیدا میشه!اگر نشد بازم نشونی هاشو بخواین. یهو هوس کردم بخونمش و الان مصمم هستم تا پیداش نکنم آروم نگریم!!
سلام فرمانده
میگم ددی من یه سایلنت ریدرم خوشبختم 3>
میشه یه تعداد زیادی فیک ویکوک غیر طولانی ولی اسمات دار معرفی کنی بهم؟ D:
واییی این فیک عالی بود فقط کاش فصل دو هم داشت و یونگی سر و سامون میگرفت و آینده ی ویکوک رو نشون میداد و اینا...😭💜
راسدی دد واگعاااا نید دارم یه فیکشنه پپاپاراتزیی بخونمم
رابطه ی ایدل و پاپاراتزیی
فیکشنی سراغ ندااااریی؟
نه بیبی اینجا 11 ساله هم هستT^T خوش اووووومدیییییییییی!!!
ددی منو که نمی گیی؟
سیلام ددیییی دونممم خوبیی؟
جمعه هفده دیگه تولدمه هاا
ولی من نمیدونم چرا فقط دارم گریه میکنم
گمونم باید دور فیک خوندن رو خط بکشم
هق😢😭
من چند ماه پیش ی فیک خوندم که یونگی ی پسر گی بود و به اجبار پدرش با هوسوک که با زنی که به اسم سلین نامزد بود ازدواج کرد و یونگی سرطاان خون داشت این دوتا همیشه با هم دعوا داشتن و همو اذیت میکردن ولی بعدا عاشق هم میشن اگه کسی همچین فیکی خونده میتونه بهم بگه اسمشو پیدا نمیکنم فقط خلاصه اش رو یادمه
کسی اسمش رو نمیدونه
سلوا شیییییییییی امتحان ورودی تیزهوشان داری؟:)
کلاس چندمی؟
اصن استرس نداشته باشیااااا اصن سخت نیست!
من برا کلاس هفتم که قرار بود آزمون ورودی بدم،اصن نمیخواستم بدم...فقط اسم نوشته بودم🤧😂
بعد فکرشو بکن پنجشنبه صبح آزمون بود،من چهازشنبه بعدازظهر تصمیم گرفتم برم آزمون بدم😂
بعدم گرفتم خوابیدم،صبح رفتم امتحان دادم،دو سه هفته بعدشم نتیجه آزمون اومد قبول شده بودم😂
بعد دیگه گفتم هرچی بادا باد😂
رفتم ثبتنام کردم و الانم پنج سال گذشته از اون موقع:))
ددی یه لحظه میشه کصشرای توی این سایتو ببینی؟
https://www.tarafdari.com/node/2106849
چرا بعضی از آدما انقد گاون؟
چرا نمیخوان حالا دیگه بفهمن که حاجیییییییییی ازشون خوشت نمیاد به درککککک!
بقرآن به درکککککک!
چون ما آرمیا اونقد زیاد هستیم که احتیاجی به این آدما احتیاجی نداشته باشیم!
حداقل هیت نده!
میدونی ددی...توجیح همشون به هیت دادنشون اینه که میان میگن ما داریم نظر میدیم!
بقرآن نظر دادن با توهین کردن فرق میکنه!
ای کاش نظر میدادین!بخدا کاش نظر میدادین!
خداوکیلی نظر با توهین خیلییییییی فرق داره!
تازه اون نظری هم که بدون تحقیق باشه توهین محسوب میشه!
میدونی ددی...میدونم که با این **شرا بیتیاس پایین نمیاد و مشکلی براش پیدا نمیشه...
ولی میدونی مشکلم چیه؟
اینکه آدما خیلی دارن عوض میشن!
اینکه حاجیییی منو تو داریم توی یه کشور توی یه شرایط تقریبا یکسانی زندگی میکنیم!
کتابای درسیمون و خیلی چیزامون مثه همه!
با این وجود چرا باید نگرشمون انقدررررر باهم فرق کنه؟!
میدونی چرا از بزرگ شدن متنفرم و میخوام همیشه توی همین سن بمونم و بزرگ نشم؟
چون اینطور آدما،ادعای بزرگ بودن میکنن و از نظر خودشون،توهین کردن به این و اون،بزرگ بودنه!
ولی نمیدونن بزرگی،به این چیزا نیست!
علی اصغرِ امام حسینم شش ماهش بود!
ولی خدا بزرگیشو فهمید که شهیدش کرد!
نمیدونم چرا اینایی که حرف از اسلام میزنن،حرف اسلامو که میگه،اسلام دین مهربونی و نرم بودن و عشق ورزیدنه رو نمیشنون!
(فکر نکنی دارم به اسلام توهین میکنما!نه!چون من با تمااام اینکه منحرفم،ولی حجاب دارم،چادری ام و اینا...حرفم با اون آدماییه که،دم از مسلمون بودن میزنن،ولی فقط اون چیزایی از اسلامو میشنون که خودشون میخوان!بابای من همیشه یه چیز جالبی میگه...میگه که اگه یه نفر خواب رفته باشه،میشه بیدار و هوشیارش کنی...ولی اونی که خودشو زده به خواب،تو بیل بزن توی سرش!بیدار نمیشه که!)
هعیی ددی چن وقته نیومده بودم سایت:">
فک کنم از اخرای اسفند ی قرن پیش هعی زندگی
اصا منو یادت میاد؟:")
الان میخام فقد عر بزنمم
26خرداد تبزهوشانه:)
وایییی چرا من اینو ندیدمممممم
هیفدهممم؟؟؟؟الان بیستو سومههه وییییی
یه هفته گذشته من تازه اینو دیدممم(البته وی از تاریخ مطمئن نیست)
قشنگ بودا ولی چرا کم بود قبول نیس خیلی کم بود نمیخوام باید بیشتر میبود ☹☹☹
💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💚💚💚💚💚💚💚💚💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
اره ثبت نام کردم ولی خانوادم میگن که شاید بتونم با همین زندگی کنم میگن اگه مجبور شدم یجور دیگه پیوند بزنم.. وای..
امتحان دادممم وایییی ترسناک بود خیلییی
فردا امتحان فیزیکه اشک**
ددیی.. کنکور چه زمانیه؟ تاریخش کیهه
چون قلبم ضعیفه یکم دیگه بهش فشار بیاد باید پیوند بزنم..
وای فردا امتحان زیست دارم
چرا این زیست اینقد طولانی و بی درو پیکرهه
بسیی 😂🥲
:")
دقیقا .. زندگی بدون اتک مثل ساندویچ بدون خیارشور میمونه
جررر 😂😂🥲
سلام ا آخجون ویکوک 💜💜 ا چرا من الان فکر می کنم خیلی کوچیکم. 😐😐. با اجازه بزرگ تر ها من ....... ۱۲ سالمه سلام بر همه بزرگ ها همه عشق ها
وای دد دقیقا این حرفیه که هر روز خواهرم میزنه ..
یعنی هنوز با حرف کاش رفته بودم تربیت بدنی باهام سلام میکنه 😂😂😂
رشته خیلی پاره کننده ای هستا ولی حداقل کلاسای عملیش خوش میگذره
جررر دقیقا بنگتن رومون تاثیر گذاشته اصن انگار اتک نباشه کارمون نمیشه 😂😂🥲
وای فیکس یو .. دد چرا یادم اوردی اون مواد رو :")
ولی دقیقا .. من با امید اینکه فقط یه وانشات مینویسم فیک طولانی نمیخوام شروع کنم ایده هام رو میشینم مینویسم اخرشم میشه یکی دیگه از فیکای نصفم 😂🤦🏻♀️
خسته نباشی دریا شی..
عالی بود:)
تونستم در کلمه به کلمه این فیک بوی قهوه و خاک رو حس کنم؛
وای سلام
ببخشید زیر این پست دارم میحرفم..
ددی حالت چطوره؟
من دارم میمیرمممم.. حالم این سگ بده
باید برم بیمارستان ولی دارم گریه میکنمم
از دیشب حالم بد بود قلبم درد میکنهه اشک-
یاد دزیره افتادم از دیشب دارم گریه میکنم خودمو درک نمیکنممم
قلبم خیلی ضعیف شده اشک-
چرا دارم اینجا میگم اخهه وای
ایش میرم
اعععع این فول شد؟
ددی یادته همون موقع ای که اولین شاتش اومد کامنت گذاشتم فول شد میخونمش:)؟
هقققق الان فول شددد..
چرا یهو همه فیکا میریزه رو سرم:)؟
الان هم pada اومد هم my forbidden love
تازه it's not fake love هم نخوندم:)
مدرسه ها حضوری شد وقت شاش کردنم ندارم🙂
*^*
به خاطر تمرین ..
من رشتم تربیت بدنیه و حالا که حضوری شده دوشنبه و سه شنبه ها کلاااااا عملی داریم
یکی از درسامونم ژیمناستیکه منم تا حالا کار نکردم یعنی نابود شدم اصلا نمیتونم حتی دستمو ببرم بالا بسکه گرفته
حقیقتا خودمم انتظار نداشتم 😂💔
یعنی کلاا وقتی فصل اول تموم شد ایده ابن فصل یه چیز ریزی داشتم ولی ترسیدم گفتم ولش کن .. نزدیک هشت ماه فصل اول تموم شده قطعا هیچ کس انتظار نداره بعد این همهه وقت فصل دو بنویسم .
ولی من اینم 😂 استاد اتک ها 😂😂💔
البته بازم با این وجود یکم نگرانم اخه خیلی وقته از فصل یک گذشته میترسم نتونم اون جور که باید این رو خوب در بیارم و..
وایی دقیقاااا فکرم بعضی وقتا به یه جاهایی میرسه اصن خودمم هنگ میکنم 😂😂
اهم..با عرض سلام و خسته نباشید..خدمت..شوما عزیزان و نویسنده عزیز، گرامیی، بزرگواارر، بابا لهنتیییی😭🙂
خب ویکوکدریا شی...مثل همیشه عالی و تنکس بابت Happiness 🤗💙
و اینکه امیدوارم داستانای بیشتری رو با قلمت بخونم چون دوسشون دارم...ایهی😁
و حرف آخر اینکه همچنان به نویسندگی ادامه بده چون اگه اینکارو نکنی ازت شکایت میکنم، ممنانت🤣🤝🏻
با تشکر، یکی از هزاران ریدر Happiness🙂💜.
اینم که تموم شد:(
یه وایب خاصی داره مخصوصا کاورش
خیلی خوب بود
تنک🥺🖤
وای.. سلام
این واقعا فوق العاده!
با هر کلمش اشک ریختم الان دماغم این گوجه قرمز شدههه وای
رقص کلمات کنار هم ژیبا بود!
ترکیب کلمه ها اشک اور!
وای
چرا تو فیک ها هم باید زندگی اینقد بی رحم باشهه ایش
از نویسندش متشکرم که لحضات خوبی رو برام پدید اورد
این مینی فیکشن با عطر چون صیغه خورده تو ذهنم حک شد..
خیلی زیبا بود واقعا جالب بود. میشه بین سختی ها شادی رو پیدا کرد موفق باشی عزیزم و همچنین تو هم توی زندگیت شادی رو پیدا کنی. ☺️💜💜💜
مرسی ددی جذابم
توب که هستن ولی بدنم همههه جاش گرفته دلم میخواد از درد گریه کنم :"<
اره واقعا :"))))
بوس روی گونت ♡
ددیی .. یه چیزی بگم ؟ البته خودت احتمالا میدونی ولی میخوام باز بگم 🥲😂
دارم فصل دوم ایسی هارت رو مینویسممم اره ..
خیلی براش ذوق دارم ولی میترسم خرابش کنم 🥲
این چند وقت انقدر فیکای نصفم زیاد شده واقعا دیگه داره میترسونتم 🥲🥲 ولی نمیتونم جلوی خودمو برا شروع کردن چیزای جدید بگیرم🤧😪
های دد
خوبی ؟
خب من فردا مد هسم و بعدشم احتمالا نمیتونم بیام سر گوشی پس شات اخر (در واقع فول پارت رو ) با یه اهنگ برای فیک الان میفرستم
**** * **********************************************
*** **** * ***********************************************************
*** *** ** **** **
خب بلاخره شادی هم تموم شد و من بسی الان حس عحیبی دارم
مرسی ازت ددی به خاطر زحمتات و اگر اذیتت کردم میانههه
حسابی خسته نباشی و بوس بهت 💜🥺
منتظر به سایت خیره میشم:سایت اه میکشد
از ددی فیک میخوام :ددی اه میکشد
به خودم نگاه میکنم:خودم اه میکشم :/
دد کی وانشات دریا فول میشه؟میخوام بخونمش ولی این کار رو با خودم نمیکنم T-T
دد شادی قبل تعطیلات کامبک میده یا بعدش؟من که شانس ندارم زارت بعدش میده که من امتحان دارم البته فکر کنم همه دارنن :/
اونوقت رسما پاره میشم :///
دد من همش هی میخوام بگم بارکد و نور رو بهم بدی (از اونجایی که همه فیکامو پاک کردم تا مثلااا درس بخونم قبل عید اینارم پاک کردم XD)داشتم میگفتم هی میخوام بگم که فیکار رو بدی ولی همش یادم میوفته سویل چیکار کردن باهامون هی پشیمون میشم وای دد باورت نمیشه هی می خوندمش هی زارت گریه میکردم لعنتحتی بعضی وقتا بهش فکرم میکنم گریم در میاد اههه راستی دد خوندیش؟یا اسپویل کردم؟البته اسپول نکردم ولی خب بازم ...
هعی روزگاررر ...
بای بای ددی خوشگلمم :)
اها راستی دد ایدی اینستاتو میدیییی؟
دیگه واقعا بای بای ^-^
اره چهارشنبه بود ..
از اونجایی که احتمالا تا فردا ظهر خوابم الان شات جدید رو میدم دیگه زحمت گذاشتنش میوفته گردن شما 🥲
*** ***** * *************************************************************
تنکیو دد اند لاو یو 💜🫐
امم ی سوال فیکشن دزیره رو تز کجا بخونم رو صفحه نیست دوست دارم بخونم خیلی شنیدم تعریفشو تو همین سایت
اول بگم ک خسته نباشی خیلی قلمت قشنگه و ادامه بده :") بعد، حق نیس اینجوری با قلب ما بازی کنید بخداT_T
چرا؟ چون وایب دزیره میده... و بنده زیر دزیره انقد زار زدم له و لورده شدم... حالا اینم بیاد روشT_T
راستی نمیشه سایتو یجوری کنید مث یوتیوب و اینستا اینا، زنگوله داشته باشه بعد فعالش کنیم و مارو بکشونه پای پارتای جدید؟!😂🚶
های دد ؟
حال و احوالت خوبه ؟
عید گوده ؟
دد امم یه چیزی .. امروز اومدم یه سر به وب بزنم دیدم کامنتا دوباره باز شده و همه چیز به روال قبل برگشته و خب طبیعتاً منم باید شات جدید کارمو بدم اما مشکلی نداره که به جای امروز یا فردا همون چهارشنبه اپ کنم ؟ :">
ددی یکم ممکنه خنگ بنظر بیام ولی داشتم کامنت ها رو میخوندم یه چیزی گفته بودی که من نفهمیدم
هیومن چیه؟
ددی..
دارم فنارت های هیومن لاور My only one رو ترجمه میکنم..
قبولش میکنید که بزارید تو سایت؟..
میشه نویسنده رو بدین بوسش کنم؟؟؟
لعنت...قلبم نمیکشه به جون شما!
چرا انقد با استعداد و خوبی تو دختر!
ToT
سلام دد چطوری ؟؟
امممم یه سوال داشتم من حقیقتا خیلی وقته نیومدم توی سایت و این حرفا ، خب الان داشتم توی فیکشن های فول سایت میگشتم تا اون فیکشنی که قدیم دنبال میکردم رو بشینم بخونم و بوم نبودش ..
میگم چیزه نویسنده ی فیکشن شدو یونیورسیتی خودش فیک رو برداشته یا یه چیز دیگه ..
اخه لامصب خیلی فیکشن خوبی بود اگه اشتباه نکنم مهی مینوشتش
خبری چیزی نداری ازش دد ؟؟؟ 🥲
این وانشات چطورهههه؟
ددی دیگه فیک نمینویسی؟اخه دوستم جرم داد که ازت بخوام یه فیک بنویسی یعنی طرفدارتت بدجور فقط یکم کم رو که بیاد و بهت بگه 😂😂😂😐💔💔چون من یکم پروترم بهم گفت بهت بگم 😂😂😂😂😂
Vkook.Darya یجوری این گناهای لامصب رو قشنگ توصیف میکنی تو داستانا، آدم دلش از این گناها میخواد خو...عرر...
بوس بر همون کله زیبا و دستان طلایت که چنین داستانایی مینویسی...فایتینگ تا ابدیت😌💙💜
های دد
حال و احوالت خوبه ؟
*** *** * *************************************************************
بسی مرسی دد و خسته نباشی 💜😽
های دد
*** *** * *************************************************************
میخواستم صبح زود بفرستمممم ولی انقدر معلمای کوفتی گیر داده بودن یادم رفتㅠ~ㅠ
مرسیی و خسته نباشی کیوتی 💜😚
دد الان حسم اینهههه
دوتا کفتر عاشق تو فیک بهم رسیدن بعد من دارم از خجالت و خوشحالی ابببب میشممم
نمد چرا اخه خاکبرسریم نمیکنن اما انقد خوشحال شدم دارم میز ناهارو به عنوان هدیه به مامانم جمع میکنم:)
منم ازون بدبختای مودیم یونو:">
ددی شی
سلوا اومد تو نیومدی:)))
میگما انگار ریزی مشکل داره من نمت دانلود کنممم:">
راه حل میطلبم
ددی دیشب یه دردایی کشیدم ک نگم..سرم اونقدرررررر درد میکرد که داشتم گریه میکردم و عربده میکشیدم
فک کنم فقد اونایی ک میگرن دارن بفمننن:")
اخر شیاف زدم ادم شدم بعد صبحو شاد و شنگوا ویک اپ(مثلن ازوناییم ک باکلاسم و فارسی رو با انگیلیسی قاطی میکنم..اره مث همون دیوونه ها) کردم:)
Jeon Jimin
۱۱ اسفند ۱۸:۵۳
وایییی این یارو عمه سادات چه سمع🤣🤣🤣🤣
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و درود بر شما دوست عزیز
ممنون که به برنامه محمود کریمی شو کامنت داده اید
(برنامه محمود کریمی شو خود منم😔😂)
نظر شما نشان از لطف شماست😍😂
(ولی خدایی من اصلا و ابدا سم نیستم)
سوال برنامه:
من چرا وقتی کامنتتو دیدم نیشم تا بناگوش باز شد؟😐😂
همینطور به پاس قدردانی میگم محمود کریمی برای شما نوحه خدا نگه داره عمه رو اگه نبود می مردم می مردم نخونه
ولی برای بقیه بخونه چون فیک سپ نمیذارن😍
شعت🙂🔪
چرا زن داره پدصگ🙂🔪
میخوام امیدوار باشم زنش خیانتکار باشه بچه مال تهیونگ نباشع😐🦋✨
اینجانب با لبخند نزدیک میشود**
خب ام..
من چند تا متن کوتاه نوشتم میشه بخونیشون؟ و نظر بدی؟ میشه اصن بگی خوب مینویسم یا نه؟ و بگی که به درد نویسندگی میخورم یا نه
لبخند**
1☕💃در حال غرق شدن در افکار مغشوش خود بود ، به هر چیزی چنگ میزد و با عجز تلاش میکرد تا نفس هاش برگرده و به دست خودش به دار عدالت دست سپرده نشود... شروع میکند تا خاطره های خاک شده در ذهنش رو در بیاره و روز دیگری را در کلبه ی که سرما بر ان سایه انداخته و تاریکی عادی ای در انجا تلقی میشود ، ساده بخواخم بگویم در کلبه ی تنهایی میخواست روزش را شب و شبش را روز بکند. بدون هدفی در هوای مه گرفته ذهنش قدم برمیدارد و با هر بادی که می وزد، کیلومتر ها تکان میخورد و از محدوده ی خاطره ای به خاطره دیگر میرود.. زنگ ساعت نشان دهنده ی رسیدن به نیمه شب است.. ناگهان دست هایش از کنار شقیقه هاش برمیدارد تکانی به بدن کرختش می دهند دستش را به لباس میکشد و سعی میکند با زدن بر روی لباس خاک خورده ای که از رنگ سبز به رنگ قهوه ای نزدیک شده است، خاک های رویش را بتکاند ولی زود متوجه میشود که اثری ندارد و با کلافگی بیش از حد قدم هایش را برروی فرشی گه خاطرات زیادی را در خود دفن کرده به سوی بیرون از خانه میرود
2☕💃گم شده است دخترک ارزوهایم، در جهان های نهانی و دور افتاده دخترک وجودم که هنوز هزاران ارزو در خانه ی قلبش بی باک جا خوش کرده است .صدایش میکنم از دوردست ها ، کیست که از او نشانی اورد بر ایم ؟ صدایش میکنم و او فریاد میزند ، و جسورانه مرا می خواند صدایش گویی در گلویم می غلتد “تو می توانی می توانی در این دنیای ناجوانمردانه شعر های خوشبختی را که در دل سنگ مهفته اند اشکارکار سازی و بنوازی ”
حرف هایش دل ادم را میگزید برای جنگیدن در راه سخت پیروزی ذهنم اشفته بود و من همانند اسیری در زندان سیرک و هیاهوی عربده ها بودم ایا باید قدم در پیش میگذاشتم به سوی قله ها یا که میسپردم خودم را به اغوش سرد باد به امید جهانی بهتر؟!
نردید پر جزم کشنده تر از درد درونم بود همانند کرمی که پنهانی از درون تو را می خورد و به جانت می افتد داد میزنم و اما این فریاد به گوشم نمیرسد دردم را کمتر نمیکند . گویی وجودم نیز خسته شده از اسیر شدن بین این دو راهی غمگین از گم شدن بین سفیدی و سیاهی مطلق ای پرنده ی درونم پر بزن برای نجات از این دام های اهن بافت دست و پا بزن که خدا بزرگ تر از ان است که ندای درونت را نادیده بگیرد ندایی که هر لحظه سکوت را میشکند و میگوید نترس از عزمت برو به سوی قله ها و بی پروا پر بکش که او همراهت خواهد بود …
3☕💃ای کودکی پا به این دنیا نهاده، ای که از جهان های نهانی و دور افتاده گذر کرده ای و ره یافته ای به این سیرک صداها و هیاهوی عربدهها. بنگر به من تهی تجربه که مملو ام از جزم های حقیر و چندش آور برای نجات از این دوراهی غمگین … فاصله میانمان را به سرعت و نظرانداز خواندم به سهولتی شگرف … بعدی از جنس امید و نا امیدی، توی معلق در آرزوهای دور و من جا مانده در یاس بیدادگر … به نزد من که آمدی از کدام گذرگاه عبور کردی؟! همان که در مسیرش پرندهای مدام صدایش را توی گلو میغلتاند؟ حرف هایش آدم را می گزید … زخمه می زد بر این تن رنجور و بی تاب … سخره مگیر بر من . میدانم پیش از آمدن از کنج رقیق آسمان تماشا کرده ای ما را که در دامهای آهنبافت دستوپا میزدیم، آویخته بر تردید های کشنده و پنهانی درون خود … فاصله را در نوردیده ای و فراق را بر وصال پینه زدی به امید اینکه هنوز هزاران آرزو در خانه جا مانده است … اما پوستین دردمندم را ندیده ای مگر؟!! دگر در من توانی نیست ای غریب بیش از پیش آشنا … بگذار و بگذر …
4💃☕برای نجات از این دوراهی غمگین، گذشته و آینده، به سرعت و نظرانداز خواندم. زندگیم را میگویم. تمامش را. همیشه عادت دارد تردید کشنده و پنهانی در درون خود را رو کند. زندگیم را میگویم. هربار که میخوانمش در دامهای آهن بافت دست و پا میزنم. خبری از نجات نیست. تنها فروتر میروم. در دردهای گذشته و سردرگمیهای آینده. هنوز هزاران آرزو در خانه مانده است، خانهی دلم را میگویم. و من در جزمهای حقیر و چندشآور برای نجات از این دو راهی غمگین خودم را به جهانهای نهانی و دور افتاده پس میزنم. در جهان واپس راندهام سیرک صداها و هیاهوی عربدهها در فضا چرخ میخورند. پایین میافتند. قل میزنند و در زمین فرو میروند. درخت لخت آرزوهایم سر برمیآورد. پرندهای تنها بر روی شاخهی سرما زدهاش نشسته است. صدایش را توی گلو میغلتاند. نوای حزینش بر آرزوهای منجمد مینشینند. هر چند تلخ اما ناله کنان از اکنون میسراید. به این امید که یخ آرزوها نرم نرمک آب شود.
✅ خب من چرا دارم خجالت میکشممم ببخشید منو✅
شلام ددی جونم عزیز گلبممم
حالت چطورهه؟!
خیلی همه چی مزخرفه شده.. نمیدونم چرا برای داشتن یکی از ادم های مهم زندگیم مجبورم یکی دیگه رو حذف کنم.. همه چی به طرز عجیبی بهم ریخته
اومده میگه سرت با ادم های جدید شلوغه منم میرم تا تو راحت تر باشی
چطوری داره برا من تصمیم میگیره..
بعد میگه برا موندنم شرط میزارم که فلانی رو بنداز بیرون..
با اینکه من به هردوشون نیاز دارممم☕
خسته شدممم..
احساس میکنم اصن بهم اعتماد ندارن..
از یه طرف فشار مدرسه از یه طرف زندگیم..
احساس میکنم باید برم پیش یه مشاور.
چنقده ژانر های این گشنگههه نویسنده اش چه مشنگههه( توهین نیسا فقط هم قافیه بودن😔😂)
وی برای این نویسنده جان میدهد*
اصن یکی از الگو هامه بوخودا
ولی مقدمه چه حقههه .. در ابن دنیا شاد بودن کار راحتی نیست!..چهه حقه.. اشک ریزان دور میشود**
به شدت عاشق انگستم
حالا خوبه بعدش آبشار نیاگارا راه میندازم
نمیکشم چشمم خشک شد به جیکوک نامکوک ددی:/
ددی:::/
وای میگم وبلاگ فضایی ها میخونم فیک میگن ادمین کیه میگم ددی مونی بعد میگن ددی:/
ولی وقتی اینجوری میگن من و دوستام پاره میشم وای جر 😂
ددی نمیدی جیکوک؟:(
دلت میاد نامکوک ندی:(
( ≧Д≦)