Huka -Vj . Yg
خدایییششششش؟؟؟؟ سپپپپ؟؟؟
شوخی که نمیکنی؟؟؟؟
سپه یونگی تاپ دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
این دنیا دیگه جایه ماندن نیستتتتتت
شیطان : آرام باش فرزندم
من : چگونه آرام باشمممممممم قمیتقخفداقثد۴ه۴ح۲خثححثنچثوثبدبایجث۹۳لقاقجقحقافحفکبنقوفحقدفاثجثنث۹ثتقدععح۸۳اتفنففحقوفحفوققحفکفج۲جفدفدمصجیوبتحثنصج۱ثح۳ها۵ح۲وفم۳
فرشته نگاهی به وی میکند و بعد نگاهش دا به شیطان میدوزد و میگوید : نگرانشم...
شیطان : ولش کن بزا یکم خالی شه...
Huka - vj . Yg
همانا در راهه سپ ک.ون که چه عرض کنم...
😂😂😂😂
فقط سپپپپپپ ، ویکوک / کوکویییییی من با این ۳ تا کاپل زندگی میکنم
البته ویهوپ ، کوکهوپ ، مینهوپ ، جینهوپ و نامهوپ نباید فراموش بشه *لبخنده دیوثانه*
من حتی فیکه هوپمینه جیمین تاپم پیدا کردم خوندم منو از چی میترسونید🤔😂😂😂😂
شیطان : هوی بچه حیا کن
من : *با چهره ی پوکر* حیا؟ تو؟ جررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر یچی بگو تو مغز بگنجه...
هعییییییی هیونگ میبینی جایه مراقبت میشین واسه ک.ون من نقشه میکشن
ننگ بر شما دوتا...
شیطان : *پوکر*
فرشته : *پوکر*
من : بیا ، نشستن مثه بوزینه زل زدن به من...
شیطان : شب به هم میرسیم...
فرشته : دیدار تا شب بیب
من : اهم چیزه...
شیطان و فرشته : خدافظ...
...
چیشد؟؟؟؟ الان این دوتا رفتن؟؟؟؟؟؟
واقعاااا؟؟؟ ریلی؟؟؟؟
*کوبیدن دستم تو صورتم*
پر کردن دیس خرما و نفس عمیق کشیدن...
هیونگ من میرم از دله این دوتا در بیارم چایو ی رنگ کردم تو کتریه دیس خرماها و حلواهاهم پره مراقبه ایستگاه باش تا بیام...
هعیییییییییی
*رفتن تو خونه*
من : ددددیییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شیطان : کوفت باز گند زده میگه ددی
فرشته : دقیقا...
من : خب ببخشید دیگه *پایین انداختن سرم*
شیطان : همینطوری خالی خالی که نمیشه...
*بعضیا درخواسته اسمات دادن😂 ولی محرمه😀😃😂 ؛)*
جلو رفتن و بوس کردن لبه شیطان و پس از آن فرشته
شیطان : حالا بهتر شد
فرشته : عذرخواهیت پذیرفته شد
*هیونگ دیدی بچه هام چه قانعن ؛) با ی بدس راضی شدن*
شیطان : خب بیب چطوری اومدی ایسگاه چی؟
من : سپردمش به هیونگ
فرشته : پس بیا ناهار بخوریم بعد بریم...
من : غذا درست کردید؟
فرشته : بعلههههه
شیطان : غذایه مورده علاقه ی بیبیمونو درست کردیم...
من : وووووییییییییی ممنون ممنون ممنون ممنونننن
شیطان و فرشته با لبخند : خواهش بیب
فرشته : برو دستاتو بشور بیا غذا
شیطان : اوهوم تا اون موقع ما هم میزد میچینیم...
من : ییسسسسسسسسسسس *بوسکردنگونه ی ددیا و دویدن سمته دستشویی*
...
RM. kiute.ARMY
پودر نارگیل هم هست تو قفسه ی زیر بردار فدات شمT^T
چش چش شما برو😂 ما دلمون راضی نمیشه ی خانواده ی خوشبخت از هم بپاچهT^T
عایگو الهی چ فانع😂😂😂
منم دلم غذا خواست:">