⚜️FULL⚜️
نویسنده | Darlin |
کاپل | نامجین |
ژانر | انگست . ترسناک . وحشت انگیز . درام |
محدودیت سنی | ندارد |
تعداد صفحات | 298 |
برشی از داستان:
"جهنم را میپذیرم، با تمام شعله هایش، با تمام ضجه ها و سختی هایش.. تو آنجا هستی.. معشوق زیبای من..!"
⚜️FULL⚜️
نویسنده | Darlin |
کاپل | نامجین |
ژانر | انگست . ترسناک . وحشت انگیز . درام |
محدودیت سنی | ندارد |
تعداد صفحات | 298 |
برشی از داستان:
"جهنم را میپذیرم، با تمام شعله هایش، با تمام ضجه ها و سختی هایش.. تو آنجا هستی.. معشوق زیبای من..!"
واقعا اولین فیکت ابن بود ؟ همین الان تمومش کردم بسیار عاشقانه و مجنون کننده
دیوانه وار عاسقش شدم
دستت درد نکنه
وای خدا دارم از زیبایی این فیک میمیرم
داستان عشقی در زیر ردای تیره رنگ گناه و تاوان، روایت رقص با لوسیفر زیر چلچراغ هایی از جمجمه انسان های گناهکار همراه سمفونی مرگ و زجه مردگان، و افسانه مردن برای لحظه ای آرامش در زندگی عاشقان... کنترل تمام احساساتمو بدست گرفت، ترسیدم، خندیدم، اشک ریختم و در نهایت برای ابدی شدن عشق دردناک اما خالصانه دو مجنون فیک، هرچند ک ب قیمت جونشون بود، عمیقا خوشحال شدم... حالا شاید نامجون بازهم بتونه میون شعله های سرخ قعر جهنم، گرمای آتیش عشق و محبت رو پیدا کنه، دست معشوق حقیقیش رو بگیره و جای خیره شدن توی چشم های شیطان، مسخ رنگ زیبای چشمایی ک هنوز داخلشون احساسات انسانی جولان میدن بشه و لب های گرمی رو ببوسه ک حس امنیت و شادی رو القا میکنن، ن ترس و تردید... درسته ک عاشقای داستان محکوم ب رقص بین داغی جانسوز جهنم شدن، درسته ک راهی برای برگشت وجود نداشت، درسته ک از اون چشمای خیره کننده جین و لبخند حمایتگر نامجون جز خاکستر باقی نموند، اما همه چیز تاوان خودش رو داره ن؟ اونا تاوان گناهانشونو پس میدن، اما شرط میبندم تا وقتی دستاشون بهم گره خورده، تاوان دادن توی جهنم فرقی با آرامش بهشت نداره... دارلین عزیز، ب طور خلاصه بگم، تو بی نظیری! وقتی دیدم چقد توصیف صحنه ها و قلمت قویه واقن خداروشکر کردم ک بعد مدتها یه کار با محتوای جذاب و باارزش پیدا کردم. ب نظرم شدیدن در حق این فیک کم لطفی شده با اینکه در این حد دلنشین و قابل لمس بود. یه سری مطالب و مفاهیمش تو قلبم حک شدن، خصوصن دیالوگای قرمز رنگ، اونا بخشی از وجود منن. تو لایق بهترینایی دارلین شی، برات ارزوی موفقیت میکنم، ادامه بده و هیچوقت قلمت رو زمین نذار، فایتینگ♡
مونو هیونگی جدن ازت ممنونم، بابت اینکه همیشه حواست بهمون هس، چه درمورد حرفا و کامنتامون و چه در رابطه با فیکشنی ک تو سایتت قرار میدی، کاملن مشخصه چقدر زحمت میکشی تا یه کار خوب و پرطرفدار بذاری. خسته نباشی، امیدوارم ب هرچی میخای برسی
اینو من تقریبا وقتی که سایلنت ریدر بودم خوندم یعنی اوایل اشنا شدنم با سایت بود و اونموقع هیچ درکی از فیک خوب نداشتم پ همون اولش پاکش کردم تا اینکه بعد اومدم دوباره دانلود کردم تازه فهمیدم چه شاهکاری رو از دست دادم.. واقعا حقشه بشه جزو ارمیا پاره کن ترینا خیلی قشنگ بود اون فضای دارکی که داشت و طوری که اطرافو توصیف میکرد خیلی قشنگ و ماهرانه بود قشنگ پشمای طرف میریخت و منی که تو نصفه شب اینو خوندم داشتم میریدم به خودم و اینکه خیلیم راز الود بود و
اسپویل
با تمام اینا اون ماموریتایی که موقع گرفتن صلیب ها انجام میدادن بعضی وقتا از شدت قشنگ بودنش گریم میگرف مثلا اونجا که مجبور شدن به جین چاقو بزنن واقعا اشکمو دراورد... نمیدونم چی بگم دد این جزو فیکای مورد علاقم شد
وای این :))
اینو من وقتی تازه با سایت آشنا شده بودم خوندم
اون موقع یه سایلنت ریدر بودم.. رسما با شنل نامرئی هری پاتر تردد میکردم تو سایت
بی صدا آروم میرفتم میومدم هی لینک کش میرفتم :))
ولی این... الان که دوباره دیدمش واقعا نمیشه چیزی نگفت درباره این شاهکار
بخوام نظر صادقانه بدم، وقتی تازه شروع کرده بودم به خوندنش خیلی جذبم نکرد.. ولی شاید از همون اول هم یه چیزی توش بود که توجهمو جلب کرده باشه چون من اگه به یه کلمه هم برسم و خوشم نیاد، بلافاصله فایلو میبندم دیگه نمیخونم.. کلا فاز خوندنم خیلی زود و راحت میپره
ولی اینو ادامه دادم و از یه جایی به بعد عاشقش شدم یادمه اصلا نمیتونستم تبلتو بذارم پایین، تو اتاق راه میرفتم و با ذوق و هیجان اینکه الان قراره چه اتفاقی براشون بیفته خوندمش
خیلی خوب بود واقعا، قلم نویسنده و جوری که فضا رو توصیف میکرد محشر بود و خود داستانم که اصلا.... بوم! :))
خسته نباشی واقعا نویسنده!! کارت بی نظیر بود!! 3>
این..
دلم نمیخواست تموم شه.
مثل سینمایی بود که هرلحظه روی پردش، تصویر عوض میشد ولی وقتی فیلم تموم شد؛ تمام لحظه های فیلم دوباره توی سرم پخش میشن.
قابل لمس بود؛ اعجابانگیز بود و در یک کلمه خارقالعاده.
تواناییت توی استفاده از کلمات مختلف رو تحسین میکنم.
خیلی قوی بود. بیشتر از چیزی که باید.
انتظارشو نداشتم وای اصلا خیلی خوب بود😭😭😭😭🌹
هم کاورش هم خودش..هردو عالی بودنننن...وایی ددی کاش فصل دو داشتتت...ددی اگه بدونی الان تو چه پوزینیم..خواهر زادمو که رو پامه میخابونم لپ تاپو از مامانم کش رفتم..مامانم گوشیو لپتاپموو گرفتتتت...واهااایییی..میگه خیلی سرت تو گوشیه:///
نمیدونم چی بگم اما خیلی عاشق این فیک شدم وقتی میشینم فیکشناتو میخونم ذوق میکنم خوشحالم ک اینطور مینویسی🥹🥲🌈
❤❤❤
❤❤❤
❤❤❤
❤❤❤
فراق از عمر من می کاهد ای نامهربان رحمی
خدا را از چه بر من رحمت ای کافر نمی آید
برم بهم بگم دوریش منو بی رنگ و رو کرده؟
خب...اولین باری هست که اینجا کامنت میفرستم!
فقط خواستم بگم که..این فیک عالی بود! به معنای واقعی کلمه، عالی بود! حس و فضای به خصوصی داشت و خب...برای منی که خوراکم فیلم و داستان ترسناکه، نقش اکسیژن رو داشت؛ چیزی که حتی از خوردن و خوابیدن هم مهم تره:)
لذت بردم از چیزی که خوندم. کلا این سایت رفیق روزای تنهاییمه:))
میدونم میدونم حق با توعه!!
ولی یکم خجالتم میگیره اگه بتونی پاکش کنی ممنون میشم :))
فقط ی خواهش دیگه اینکه بعد از حرفایی ک بهت زدم و وقتایی ک درد و دل میکنم، بعدش همه رو از ذهنت پاک کنی، نمیخام از نظر تو هم ضعیف باشم🙃زندگی خیلی مزخرف میشه ولی باید قبول کن بعضی جاها واقعا باهامون راه میاد بعضی جاهام نه :)
آی لاو یو ددی🏃♀️🚶♀️
ددی!! فقط همینو بس!! عاشقتم...
نمدونم اگ با تو حرف نمیزدم چیکار میکردم!!! امروز خیلی بهتر شدم و واقعا از ته ته ته دلم ازت ممنونم ک ب حرفای مزخرفم گوش دادی!!! خیلی ممنونم!!
الان ک فکرمیکنم کاش میشد پیاممو پاک کرد!! حس خیلی بدی بهم میده!!میتونی؟؟شاید اگه بقیه بخوننش بگن چ دختر ضعیفی!
خیللی ممنون بازم!!
مرسی ک هستی واقن💃
های دد!!!
2 صب اعلام حظضور کردمم😎
هدس بزن کجا بودیممممممممممم :))
هی عت ب زبان بلو... هی عت امام حسیننننننننننن😬
راستی عاشورا را بر ددی عزیزم تسلیت عرض میکنم🙂نمدونم میکن تسلیت یا چی ولی منظور رسید بهت، کافیه :)
با اجازه الان میرم دوش بگیرم، ی قهوه ام بخورم و بشینم طلوع آفتاب رو تماشا کنم، سپس بعد از خواندن نماز و صحبت با خودم، در ساعت 8 صبح خواهم خابید😂😂برنامه همیشگی روزانه :}
ولی ن .. ماشاالااا همه جغدن 44 تا حاظر بابا بیشین بخوسین😂ب رشتی گفتم😬
کار و زندگی ندارین 44 نفر عزیز؟؟ {ن ک خودم دارم و الان خابم😂!!}
هعییییی!!واسم دوعا کن ددی ژونمممم🙃
های مجدد دد!!!
دیورز پیامیدم انگار نتاییدی ولی نوووووو پراب دد :))
چیطوریییی؟
من؟؟
منم خوبم:)
{وی خر است با اینکه تو نپرسیدی جواب داده} :/
گفتم ک .. با فیکی ک بهم دادی خیلیییییییییییییییی کیف کردم!!!ایکاش نویسنده ها این ژانری بیشتر مینوشتن..
بعدم گفتم میدونم خیلی پرروام ولی آیل تنک یو ایف یو گیو می وان مور!!!!!!!!!! یکی دیگهههههه D:
میدانم میدانم....الان داری با خودت میگی اولین پیامش ک تو فیک گلد بودو نباید تایید میکردم بیفته ب جونم😂
ولی کردی دیگههههههههههه!!!با جوابی ک بهم دادی گفتم این از اون خوباشه😎🚶♀️ دیگه چسبیدم ب سایت :)))
عاره خلاصه بده بزنیم فیکو بریم😂بوس فور مای بست دد😬🙂
ی فکت بگم بهت؟؟؟🙂یعنی ازت متنرفم دیروز فهمیدم😬😂😂و منی ک همیشه ی خدا ب همه اینو میدادم😂🏃♀️
البته بیخیال باباااااااااااااااااااااااااااا بهتر😂همه فکر کنن ما ازشون متنفریم😂😂
ددی فقط ی سوال دیگه بپرسم میرم :(
تو دختری یا پسر؟؟البته 97.88% دختری ولی خبببب!!!کلا گفتممم😬:))
تنک یو ددی!!!بوس بای D:
وااااااووووووووو تِبَک، عالی بود خیلی لذت بردم
و بهت تبریک میگم دارلین-نیم، چون که تو اولین نفری شدی که با نوشتههاش واقعاً تونست من رو بترسونه! :>
کلا من کتاب زیاد میخونم و کتاب ترسناک هم میخونم ولی تا حالا هیچ کدومشون نتونسته بودن من رو بترسونن
و بگم واقعا عالی بود! D: خب خب میخوام از بخش های مورد علاقهم بگم (و ریدرهای عزیز، صدالبته که اسپویل دارم. در نتیجه اگه نخوندید، این کامنت رو نخونین که چنین فیک قشنگی از دستتون نره.)
یکی که دقیقا وقتی تهیونگ داشت گل رو میچید گفتم اینا الان یه بلایی سرشون میاد :"> چرا نمیدونن نباید به چیزی دست بزنن، اینا یه دونه فیلم ندیدن تو عمرشون؟ xD
و اینکه رفتار جین با نامجون، من رو به شدت یاد سوفی و مدیر مدرسه توی "مدرسههای خوبها و شرورها (خوب های بد بدهای خوب)" میانداخت. خیلی شخصیتپردازی جالبی بود!
و اینکه حدس میزدم که کلید اصلی ماجرا نامجونه که باید رضایت بده که برگردن، هرچند که فکر میکردم شاید صلیبها هم بهشون کمک کنه. که دیدم بعله، زرشکککک هیچی نشد xD
و اینکه ملت توی کامنتها نوشته بودن سداِنده، کجاش سداِند بود؟ این اوج هپی اِند ممکن واسه این داستان بود ها! ملت پرتوقع شدن! xD والا من وسط فیک بودم اومدم کامنت های اینجا رو خوندم که میگفتن چقدر غمگین تموم شد، گفتم هیچی دیگه کل اعضا تیکه تیکه میشن میمیرن دور از جونشون xD برید خداروشکر کنید این شکلی نشد xD
* کسی این حرف را میزند که تا در فیکهای خود حداقل یک نفر و حداکثر n نفر را نکشد، راضی نمیشود :"> *
سلام ددی
چطوری؟
در مورد این فیک باید بگم که:
.
.
.
.
.
واو...
یکی دیگه از شاهکارایی که فقط تو این سایت میتونم پیدا کنم
دارلین شی فیک و قلمت واقعا خیلی فوق العاده بود*^*
امیدوارم موفق باشی و بازم ازین فیکا بنویسی چون من یکی که قطعا استقبال میکنم
ممنونم و بای بای
میدونم خعلی پررو ام :(
ولییی...... میشه ی فیک دیگم ب سلیقه خودت بدی؟؟؟اخه کیف کردم با قبلیههههه🚶♀️
متشکرررررررررررررم مای لاولی ددی🏃♀️😎
هلووووووو!!!! سییییییییییب؟ D:
امروز از اون روزای عجیبی بود ک تا صبح کابوس دیدم ولی روی مود خوبی بودم روزش😂
ددی جای تشکر ویژه داره بابت فیک عجگی ک گفتی بم و کیففففف کردم :))
حدودا 3000 صفحه قابل دار بود😂
ددی!!میگما!!!
وایسا
یکم دیگه منتظر بمون...
حالا؟ ن ی چند خط دیگه برو...
میخاستم بگم: چرا انقد خوبی؟!😂😂👎
خیلی منتظر موندی ببخشید :(🚶♀️
هستم همین گوشه موشه های سایت(مظلوم)😂🏃♀️🏃♀️🏃♀️😎
هیونگ میذاری ریدرارو جمع کنم ببرم خونمون؟●-●
*چپوندن ریدر ها تو گونی*
*دِ فرار
بعدا برشون میگردوووونممممم🏃♀️
Misa.amaneh
عررر اسمتتتت-
بگو دیدی دث نوتو😂 بگووووو
واو ممنون:) آره اصن وایب داستان اینه که دور آتیش نشستیم دارم براتون داستان ترسناک تعریف میکنمD:♡
آرههه نامجین خیلی عسلیئههه♡^♡
هیققق مرسیییی:)))))))))
*پاک کردن اشک هایت*
یک دانه هپی مپی در راه است●-●♡♡♡
یک: سلام.
دو:خسته نباشید.
سه: من بلاخره خوندمش اومدم نظر بدم^^.
چهار: قلمش خیلی خوبه.. اونجا ها که ریدش رو مخاطب قرار میدادی باعث میشد حس کنم دارم شخصا این داستان رو حضوری از زبون یه نفر میشنوم..
پنج: انتخاب کاپل و ایده داستان رو واقعا احسنت میدم... اینطور که از یه ژانر ساده همچین چیز قشنگی رو ساختی واقعا لیاقت اینو داره بگم پرفکتتتت🌝✨🤝
شیش: اخرش هم که عر زدم اشکامو باید بعدا با یه نوشته هپی اند تر از این این بهم برگردونیπ^π
هفت: خدافظ🗿👋
Rokajaki
*خیره شدن به کامنتت و حلقه زدن اشک در چشم*
یسسس همینه همینهههه😂🤝
عرررر ملت عشقققققق!!D:
ملت عشقققققققققققققD:::
دقیقا درسته، منم نمیتونم شیطانو یه موجود فانی با افکار مادی تصور کنم، بیشتر مثل پست ترین بخش وجود انسانه. ولی خب توی فیک قرار بود بخشی از این شرارتش وارد یه رونویس از بدن جین بشه تا نامجون رو راضی نگه داره(:
*اسپویل یاححح
عهه.. معمام سخت نبود ینی؟😂 عشق ک خب.. والا پسرام در وضعیت بدی بودن، یکم غیرطبیعی میشد اگه همون اول به جواب میرسیدن●^● اند، یک ستاره ی طلایی به شما تعلق میگیردD:♡
وای ممنون...((((((((((:
درباره رمان نویسی، من هرررر چیزی که فکر بکنی نوشتم😂 یعنی به جز فیک کلی داستانهای بلند و کوتاه
*گودرت*
*یااااح*
منو با شمعدونیهام تهدید نکونییین اونا ناموسمنننن😂 حتما مینویسم هانی☆^☆
ممنون از تو که خوندیش((((((((:♡♡♡♡♡♡♡♡♡
زدم دانلود بشه :>
+ راستی اونایی که حوصلهشون نمیگیره واسه این تایمر ریزی، همزمان که از 7 ثانیه شروع میکنه، شروع کنید فنچنت رو خوندن xD اینقدر زودتر میگذره :>
اوههه نامجین
یافتم قربان دستت 🤣
نویسنده ای که نامجین مینویسی
پ.ن: اصلا هرکی جز ویکوک مینویسه چون دیگه تو اغراق شده
قلمت را باید بوسید
بای
هاییییی خب این فیکشنو تو راه برگشت از مسافرت خوندم و خب خیلی خیلی خیلییییییی خوب بود.. میدونی ی جور وایب دارک و سد میداد و نمیتونم اینو پنهان کنم که واسه جین و نامجون دلم نگرفت چون خیلی عاااح خیلی مظلوم بودن
و اینکه عاشق اون تیکه هایی بودم که دارلین خودش با ریدر صحبت میکرد و فرزندم فرزندم واااااو خیلی خفن بود ولی من جواب اون تابوت اخر رو تونستم بگم چون جز مرگ مگه چی میتونست باشه اخه عشق؟ واو خخخخ
و خب از وقتی ملت عشق رو خوندم به این باور اوردم که شیطان ی نفسه نمیگم جهنم وجود نداره ولی خب از نظرم شیطان ی جسم نیست اگه این فیکشن رو دو ماه پیش میخوندم به اختمال خیلی زیاد تا دو هفته ذهنم پرر چیزای شیطانی بود خخخخخ ولی خداروشکر ایندفعه دیگه به لطف شمس تاثیر زیادی رو مغزم نداشت. ولی نمیتونم منکر این بشم که چقد زیلایی فیک زیاد بود و قلم نویسنده عالی. برام سواله چرا اونایی که قلمشون مثه رمان نویسیه به این فکر نمیکنن که ی رمان بنویسن؟ با اینکه فیکشناشون و ژانرشون نمیتونه جای رمان رو بگیره.
با اینکه فیکشن اولت بوده ولی زیادی قشنگ بود میدونی دارلین شی؟ باور کن کار دیگه ندی با اون شمعدونا میام سراقت میزارم ریز گلوت تا فیک بنویسی*^*
این نویسنده جذابه ما راه ارتباطی چیزی نداره؟ ممنون میشم مسئولین جواب بدن:))))
و ممنون از زحمات دارلین و وقتی که گذاشت تا این شاهکارو خلق کنه و بازم مرسی از ددمون بخاطر گذاشتن فیک و جواب دادن چندصد کامنت در روز =))))))))))))))
یعنی اینقدر ترسناکه که F/A شی گفته که از تاریکی میترسه؟ بابا داوشمی پس این خوراکمه😂🗡
دد ی فیک اسمات ، انگست که هپی اند باشه دم دستت داری؟
عاممم دد دلم ی فیک هیجانی میخواد :| میشه چندتا لینک بدی؟پلیییززز
یو عار مای لاف ! ( Life + love = lofe )
ددی ببخشید فکر کنم کامنت قبلیم دوبار اومد
کلا قاطی کرده 🥲
نه زیاد با ورد آشنا نیستم چون لپ تاپم رو تقریبا یک ساله خریدیم و خب با ورد کار نکردم
نمیدونم دیگه ولی ماچ بهت که ایرادشو گفتییی😂💜
چشم حتمااا💜
:/ هعی روزگار
از وقتی اینو تو تاریکی تو اتاقم خودم تنها خوندم :/ مث سگ از تاریکی میترسم :»
امروز اومدم به فول فیکشنای سایت یه سر زدم
اونی باورت میشه همشو خوندم ؟ :/ همشوووووو
هیچ چیز جدیدی نی که نخونده باشم
هعی چه زندگی پوچ است
الان به شدت به یک فیک فلاف کیوت مدرسه ای سوپر نچرال چمیدونم شیپ عجیب غریب نیاز دارم
:/
:| اخیرا رو لیتل اسپیس هم کراشیدم
:/ چه زندگی پوچ است
مغزم خودکشی میطلبد
سلام ددددددددددد!! :))
بلو ایز بک! ولکامممم بککک؟! D:
تمومش کردممممم!!!!!!!و حالا ک تموم شد قطعأ شاهکارهههههههههههههه🍇🙄بلههههه!!
خودت چطوری ددی!!! خوبی دیگهههههههه؟
ددی!!!میشه ی فیک رندوم ب سلیقه خودت بم بدی؟؟؟خونده باشمم مهم نیستتتتتت!!!😃😃🏃♀️
پیششششششششششش ب سوی سایت!!! :)))
سالاااااام
وای هیونگ انقدر کامنتا از پوسترش گفتن احساس میکنم فیکو تو یه ساعت نوشتم پوسترو تو یه ماه درست کردم🤲(:
*جوری که با عشق کامنت ها رو میخونم*
اصن یه حس غریبی..
shini
وای عزیزم.. این همونجوریه که زندگی میکنیم، حتی با علم به اینکه پایان مسیر مرگه(: واااای خدا ولی خوشحالم قشنگ مفهوم داستانم رو گرفتی.. لاو یو♡^♡
*هقهق زیرا وی میپنداشت انقدر ادبی نوشته است که هیچ احدی حوصله نمیکند بخواند*
Reze MK
*اسکرین شات گرفتن از کامنت
میتونم برای این کامنت بمیرم. ینی کل هفته منتظر همچین کامنتی بودم:)))♡♡♡♡ عه واقن؟ من اون اتاق دوم رو خیییلی تغییرش دادم از نسخه اول😂 حالا جهت اینکه شاید برات جالب باشه میگم.. تو نسخه ی اول اتاق دوم، ازاین سر تا اون سر اتاق پر از گهواره هایی بود که بچه ی توشون مشخص نبود، ولی اگه پرده ی یکی رو کنار میزدی نفرین اتاقش فعال میشد و باقی داستان که خودت میدونی🥲🤝 این دومیه دهشتناک تر بید.. ناه؟
Namjooni
عررر منم یه دفتر دارم پر از چرت و پرتتتت😂😂
(هان، چیه، بله افتخااااار هم میکنم.. اصن چرت و پرت نویسی انرژی میبرهههه)
🤲 ببین، برو یه مداد بردار و شروع کن به نوشتن(: فقط یه داستان کوتاه.. نیازی نیست به بقیه اجازه بدی مرز تواناییت رو تعیین کنن(:
August D
واهاااییی این خیلی خوب بود😂😂
bts love
ای بانو تو همانی که آوازاه ی سپ شیپریش در تامام سایت پیچیده؟●^● مینویسم برااات.. تازه یونگی تاپ(: سوپرنچرال و تخیلی و امگاورس(: آره دخملم آن روز نزدیک است
https://uupload.ir/view/screenshot_20220802-133759_onedrive_4vn3.jpg
اینه فرستادم
ددی ۴ تا جا هست برای فرستادن فرقی نمیکنه که کدومو بزنی؟
پس من کجا فرستادم اینوووو🗡🗡
وایستا بازم بفرستم ببینم میاد یا نه🥲🥲
اره منظورم همون حاشیه های دوره صفحه اس
جدی؟ چه بدجنسانه🥲💔 پس اوکی انگار باید فقط خط بندازم🚶♀️
چرررر😂😂 ترک تحصیل عالی بود 😂😂
آرهههه لایو بوددد ولی از *گشادی نرفتم 🥲🥲
عار واس خاهرمه
چون گوشیم خراب شده گوشی دوم اونو کرفتم دیکه حوصله نداشتم جیمیل و اینارو عوض کنم چون ی مدت دیگه گوشیم میاد باز بدیختی دارم :|
عههه عکس اوکیه ؟ پس میفرسم
*وی از همیت الان خجالت میکشد
https://uupload.ir/ دد ببخشید ی سوال دیگم دارم
اگه تو این سایته ی عکس اپلود کنم کسی جز تو میبینه :|؟
اگه اره که هیچی T-T
ی عکس خاک به گوری دارم میخواستم بفرسم که اگه کسی بحز تو میبینتش کنسل میشه 🗿💔
دد من اکه عکسی از قیافم برات بفرسم باور نمیکنی پسرم مخصوصا عکسای ۲ سال پیشم که جوگیر شده بودم خودمو زده بودم جای دخترا ( موهام تا زیر شونم بلند کرده بودم ) اون موقع تو تیکتاک چلنج میرفتم و اینا بعد سوتین خواهرمو میپوشیدم که یزره فرم بده. لعنتییی خود دخترا بودممم🗿😂😭
هرچند الانم هستم مخصوصا تایمایی که یزره ارایش میکنم و با فیلتر عکس میگیرم
چندبار مخ پسرا رو با قیافه ی دخترونه زدم 😂💔
اگه قضیه ی اونعکسه اوکیه و کسی جز تو نمیبینتش داستان پشت عکس اینه
*من این عکسو با تمام نامردی برای ارسلانی فرستادم که چند دیقه بعد امتحان داشته ( ریاضییییی ) و بعد اینکه امتحانشو داد خونه و اومد سراغم بااااا تمامم بدجنسی درو قفل کردم و نزاشتم بیاد تو اتاق
تصور کن اون عکس با کپشن ( مرا لعنتی کن پدر 🗿 ) یزره اینگیلیسیش کن فقد بیب 🗿❤️
*قسمت پاک مغزم موقع فرستادن اون عکس : من پاکمممم من پاکممممممممممم فقط یزره حوصلم سر رفته اره ... من هنوز همون نریم مقدسم که.....
قسمت منحرف مغزم در حالی که به صورت مغز پاک سیلی میزند :ارهععع عممه که اون متنو زیرش نوشتهههه مریم مقدسس؟؟ بیفانوس تو دست الکسیسو ع پشت بستییییییی :|
ابنقدر اینجوری اذیتش کردم که😂💔
شمارش از دستم در رفته دیگه
هرچند تمامی اینا رو یکجا *تاکید* یکککجاااااا سرم در میاره و ....
خودت میتونی حالمو بعدش تصور کنی مگه نه دد؟
دد عام ی سوال دارم
ببین من خیلی تا الان فیم نوشتم ولی اینجا تاحالا اپ نکردم کلا توی تل کار میکردم که پیجم با ۷ کا ممبر پرید
*هنوز بهش فک میکنم افسردگیم عود میکنه 🗿💔
ولی خو حالا مهم نی ببین سوالم اینه مننننن بشدت سر این قضیه گیر کردم
۱ : چه کاپلیییییییییی
۲ : بجز عزیزان دل ( سلطان قلبا 🗿❤️ )دیگه کدوم جیگرا باشن ( بقیه ی گروه های کیپاپ ) ؟؟؟؟
*هرچند قطعا به طور سوسکی اعضای گروه توباتو ( ( عزیز دل ۲ ) ( من بشون میگم توباتو بجای تی اکس تی :|. ) و اعضای اسکیز ( استری کیددددززز عزیز دل ۳ ) و اکسووووو ( عزیزدل ۴ ) و .....
خب حالاا و اینکه
۳ : چه ژانری بنویسم ؟
من تقریبا هر ژانری بجز روانشناسی و چیزای مربوط بهشو مینویسم چون قلمم اوندقدر قوی نیست که بتونم مفهوم اصلی داستانو در قالب ژانر روانشناسی به ریدر منتقل کنم نیمتونم اونقدر که باید حسمو برسونم ..میدونی که چی میگم
اسمات زیاد مینویسم :| یعنی پدر ریدر رو با اسمات های کوتاه بلند تیو فیک در میارم ( اصلا هم از تجربیات دردناک شخصی خودم استفاده نمیکنم... اصلاااا !! )
خلاصه اگه دیدین فیکی دادم و توش اسمات داشت بدونین اون بدبختیا سر منم اومده 🗿💔🗿💔🗿💔🗿💔🗿💔
*من تا ابد :💔🗿
عام معمولا انگست/اسمات مینویسم
سد اند نمینویسم مگ اینکه وانشات باشه چون به طرز مزخرفی با این قضیه اشنایی دارم که بخای ی فیک طولانی بخونی و تهش خیلی بد چم بخوری از سد اند بودن چه حسی داره
عاممم فلاف هم باحاله :| کمدی نمینویسم یعنی مینویسما ولی هرکاری میکنم از نظر خودم بیتشر شبیه ی جوک مزخرف بیمزس :|
گاددد پشیمون دارم میشم 🗿💔
دد لطفا به این ۳ تا جواب. بده 🗿💔
۱ : کاپل
۲ : چه افرادی ( از گروه های دیگه )
۳ : ژانر
نوکرتم عزیز 🗿❤️
عچق داداشی تو 🗿❤️
* وی داره مث خر گریه میکنه ولی همچنان میخواد فیک بنویسه ( گریم بخاطر ارسلان دیو*ه ...یاهم دعوا کردیم .... که مهم نی کیون لقش مرتیکه اه.... )
خب دیگه بایییی ددی
هی نویسنده..
وات ار یو دویینگ وید مای هارت؟وید مای مایند؟
تک تک جملات ادم رو وادار به فکر کردن میکرد و حدس بزن چی؟
ترسیدم! نه از هرچیزی، از جمله ی "ارواحی که روحشان پس از مرگ هم ارام نگرفت" واقعا ترسناکه..
توی دنیایی که هرکسی چیزی رو برای باور انتخاب می کنه و اون رو میپذیره، توی دنیایی که هیچ کس حقیقت رو نمیدونه، توی دنیایی که معلوم نیست چی در انتظارمونه؛ من ترسیدم. ترسیدم از اینکه جدا هیچ کس چیزی نمی دونه نه؟ پس چرا مردم فرصتشون رو از خودشون میگیرن؟ با افکار خنده دار؟ توی دنیایی که معلومنیست آینده بهتره یا بدتر..یا شاید حتی مرگ پایان همه چیز باشه!و این تنها دنیاییه که راجع بهش کمی اطلاعات داریم و امورمون دست خودمونه! پس چرا وقت رو طلف میکنیم؟ چرا زندگی نمی کنیم؟ و چطور به خودکشی فکر می کنیم؟ لنتی اگه از چیزی ناراضی ای فقط براش تلاش کن.
خودایا حرص می خورمممممم
زمیسرزحهسغرخ9صلبصمهقفبغثسکلهغثکصشل
ولی این داستان به طرز عجیبی>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
قلم نویسنده>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>.
دد یه عکس فرستادم از اینجا ببین اومده؟
میشه بگی این کوفتی چطوری میشه ؟🥲
و اینکه border رو از کجا پیدا میکنن جماعت؟ من هر چقدر تو پینترست میزنم میاره ها ولی چرت و پرت 🥲🥲 یعنی چی تو پینترست یا هر جا میزنین که میاره؟؟
دلم درد و دل میخواد هعی :")
میدونی هنوزم موندم آخرشو چطوری تموم کنم *منظورم فیکمه
وای خیلی دلم میخواد این دو ماه زود تموم شه بریم مدرسه خیلی میخواد :") ولی میترسم که بازم کرونا زیاد بشه و بازم آنلاین کنن و اگه اینجور باشه من جدا خیلی از ذوقم زده میشم قشنگ پس میوفتم 😭 میخوام برم مدرسه و دوستامو ببینم
به لطف بابامون نمیتونم با دوستام خصوصی حرف بزنم البته با تلفن خونه حرف میزنم ها ولی کیف نمیده 💔 کی رفتیم خرید برای مدرسه و واقعا خوش گذشت *به قیمت هیچ کدوم نگاه نمیکردم 😂😂
احساس تنهایی میکنم
اووووو دیروز روز استی بودددد و موزیک جدیدددد😭💜
چقدررررررررررررر فوق العادههههه بووووود 😭😭😭✨✨✨
خدایااااااا 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
این واقعا یه شاهکار بوووود :"))))))))))))))) 💜💜💜💜💜💜
واقعا از خوندنش لذت بردم... ممنونم ازت نویسنده 💜 قلمت محشر بود ! اینقدر زیبا و کامل همه چیز رو توصیف کرده بودی که من توی صفحه ی لبتابم محو شدم... چقدررر توی اون اتاق دوم هم ترسیدم لعنتی 😭🤣🤣🤣
خیلی عالی بود :") خیلی... واقعا خیلی...
ددییییییی از تو و این سایتم ممنونمممم
از همهههه ممنونممممم
از لبتابمم ممنونم 😭😭🤣🤣🤣🤣🤣
(وی دیوانه گشته و مدام از همه تشکر میکند)
عار 😂
پوستم سفیده خیلی سفید نه یعنی نرماله :| نمیدونم :| فق میدونم به قدری سفیددهستم مه دست بزنی بهم کبود میشم 🗿💔
دیگه خودت تصور کن :|
شاید ؟نمیدونم
*اخرشم یه رنگ میرنم که برینه به کل موهام بره !
عهههههه واقعا؟ عا خب :|
*وی خیلی زیبا از حرف خود پشیمان میشود و قیافه ی خود را میپوشاند !
دد حتی تصور اینکه قیافمو ببینی ترسناکه :|
نمیتونمممممممممم ( البته شاید یروزی بتونم ولی الان نه )
بیا من تورو ببینم هرچی لباس از بی تی اس دارم و هرچی وسیله از بی تی اس دارم مال تو
حتی پوسترامم میدم ببری !
نمیشه بشیم ؟🥲
اره خیلی بی شخصیتن :| نه بابا واس اینا محرم و پخرم فرقی نداره
به محظ اینکه چششون بخوره به مشروب نیرن سراغش :| چصخلن :|
اره اصن اوضام خرابه
اوندفعه ولی باحال بود خودم و ارسلانو پرت کردم تو دریا
*البته که سرمای بعدش اصلا باحال نبود !
چه جالب خودم نمیفهمم:|
حوصله سر و کله زدن ندارم پاک کردم راحت شم بعداً بریزم😂
پیج 😔
از مشکلات داشتن غلط املا گیر در کیبورد عه😐😐😐😔😔😔😔😔
سلام میگم این فیک برای من باز نمیشه اصلا
من برگشتممممممممممممممممم :))
واوووووو چقدددددد فیک جدیدددددددددد!!!
هوراااااااااا!!!!چرا همه فیکای این سایت اثر تاریخین!؟؟
اره ارهههههههههه فک کردین رفتم دیگه نمیاممم؟؟دروغ نگیننننن میدونممممممم
دلم ددیمو میخادددددددد دددددددد!!!!!!!!😂🏃♀️
سرخابی؟جرر چه باحاللنمیدونم میدونی میترسم بد بشه ولی خو برام مهم نی زیاد
احتمالا یا صورتی میشه یا بلوند شایدم بلوند با هایلایت صورتی
دانشگاه؟نه باو
*وقتی عموی دوس پسرت رییس دانشگاهه 🗿🤙
از این قضیه خیالم راحته
هرچند فک کنم داییش باشه :| دقیق نقهمیدم تا الان 😐😂
عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر تازه به اونیکی کامنتتت دقت کردمممممم
گقتییی بیبییییی
*وی از شدت ذوق سرش خورده به در کابینت بالایی و داره به زمین و زمان فحش میده!
گادددد نیمدونم چه رنگی کنممم
ایییی دد رفتم ی لباس گرفتم
خیلیییی کیوتههعع T^T
چرا نمیشه تو کامنتا مث پینترست عکس داد 💔🗿
یدونه شلوار بگ گرفتم ابی اسمونیه
یا یدونه ازین تیشرتای لش که صورتی کمرنگه روش نوشتههه RM و کنارش قلی داره
*نمیدونممممممم دیگه از شدتتت ذوق چیکاررر کنممممممممم عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
پسنضنسمکصهسنسهخستشهغینصتیهثنحصعسخیتسمعسنستثنصتصمستمصنسناساثمصاثاذینسسمدسعستسهیتنسایمضتمصنس
*زر زر های نامعلوم و نامفهوم
دد ایکاش میتونستم ببینمت ::::::)
یدونه برای توعم میخریدم ست میکردیم :::)
*هقققققققق
و اینکه همچنان پسرا نیومدن :|
فک کنم مردن :|
بی فانوسا بدون من رفتن خراب بازی:|
دیو*ا تازه اب شنگولی هم میخورن 🗿💔
به طرز ناجوانمردانه ای همشون بجز من ۱۸ سالشونه
*من شیش ماه دومیم و از شانس زیبام همشون ...تاکید میکنم همشووووونننننن توی بهار تابستون بدنیا اومدن :| یعنی خوشم میاد باباهاشون با توی زمستون دست به کار شدن یا تو پاییز ملا تو کار اواخر بودن 🗿💔
و سر همین قضیه میخوان اذیتم کنن میگن تو هنو سنت قد نمیده به اینکارا
و خو راس هم میگن :| چون به طرزززز فاخییییی اییی من بد مستم :|
یکارایی میکنم که تازه روز بعدش به عمقق عمیق فاجیعه پی میبرم :|
*میفهمی چی میگم ناموصا؟ خودم نمیفهمم:|
وااااهااااای ژانرشووووووو
ولی من نباید بخونم :"))) همینجوریشم تمام ساعتای روزای هفته عم پره
هعییییی
تقصیر من نیست، ولی نخونمش مطمئنم دیگه رو هیچی نمیتونم تمرکز کنم (دلداری بیخود)
ییییییییی 😁😁😁😁
برم بخونم 🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️
دعوام شد از لج طرف واتساپ و اینستا رو پاک کردم 😔😑😑😑
الان دوباره دارم میریزم
عاا راستی تو اینستا پیش نداری ؟؟؟
فضولم 😂😂
ولی فاک پوستر رو دیدم فک کردم ویکوکه اینجا چشا سوکجین شبی تهیونگه .....وحشت دوس ......
وای ددی
دلمو زدم به دریا به یاد کله نارگیلی کوک گفتم منم چتری بزنم
قیچی دادم دست مامانم گفتم ببر ولی جون من خوب ببر
با اینکه یه بار توسط قیچیمادر مورد عنایت قرار گرفته بودم ولی بازم آدم نشدم
قیچی گرف خیلی راحت برید نگامکرد گف گل کاشتم بت میاد منم ذوق رفتم سمت آیینه تنها کسی که ت آیینه میبینیم سیروس ت سه در چهاره .......
الان من سیروسم هیچ گوهی امنمیتونم بخورم
تنها گوهی که امکان داره بتونم انجامبدم اسمو از هانا بزارم کیم سیروس ....
گفتم بگم روحیتون شادشه درس بگیرید ندید دست ننه هاتون
*من بدبختی که هنوز نخوابیدم و از شدت سر درد دارم پاره میشم ولی همچنان منتظرم تا ددی جواب کامنتم رو بده ::::)
دد باورممم نمیشههههههههههههههه
عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
مغزم : خو چص صگ بگو چی شده طرف فک نکنه مشکل مغزی داری :|
خبببببببب با تلاش های فراوانننننننننن!
و پارگی های زیاد از تلاش بیش ازحددددد!
بالاخرهههههه ننمم اجازه داد تا ۳ ماه دیگه که تولدمههههو بالاخره ۱۸ سالم میشهههه!
چی؟!
ارهععععععع
اجازه میدهه موهامووو کامللللل رنگ کنمممممم
*الانا خیلی سوسکی زیرشو رنگ میکنم یا رنگ هم بخام بزنم رنگ مصنوعی 🗿💔
ولیییییی ۳ ماهه دیگه ازین خبرانیییییی
دد بنظرت چه رنگی کنم به عنوان اولین رنگم ؟🗿
خودم دوس دارم صورتی کنم :|!
*یاد جممممننن شیییی افتادم
دد حالا مامانمو تونستم راضی کنم این چصفیل گیر داده :|
میگه نیح نیمیخید میهیتی رینگ کینی
غلط کردیییییی مردک بی فانوس 😑
دد بیا یچی بش بگووووو
* اگه جواب دادی قول میدم جواب این سوالمو بهش نشون بدم :|
گاددد دارم از خستگی نابود میشم
امروز کلا بشور بساب بودم :|
گادددددد زندگی کردن با ۷ تا پسرررر مزخرفففههههه
*البته بجز ۷ تا فرشته ی عزیز ( بیییی تیییی اسسسسسسسسس :| )
یعنیییی گاددددددد نمیتونن ی املتتتت بزنن برای خودشونننن
وافعا دوس دارم بدونم قبل این ۴ ماهی که من اومدم تو خونشون چطوری زنده میموندن
والا :| اگه من نرم بزور مجبورشون نکنم لباساشونو فقققططططط بیان بزارن تووو هال
در عرض ۱ هفته لباساشون کپک میزنه :|
چندشااااا :|
والا ظرفارو که من میشورم :|
* هرچند همیشه مجبورشون میکنم یکیشون کمکم کنه
غذارو که من درست میکنم :|
*درست نکنم میمیرن :| دلم براشون میسوزه
خونرم که تا من نگم طویله ره میمونه :|
راسی دد کجای ایران زندگی میکنی :|؟ بچه کجایی ؟
خودم شمال 🗿💔
اما خو تقریبا بیشتر عمرمو یا تو تهران زندگی کردم یا تو اصفهان 🗿
چند سالیه اومدیم شمال
*ولی پدر و مادرم شمالین خودمم اینجا بدنیا اومدم
دد سردرد میگرنی خیلی درد داره 🙂💔
در حال حاضر فقط میخوام با یکی حرف بزنم تا صب که درد یادم بره
ولی هیچکس نیس
به طور کامل میگم هیچکس
حتی ارسلانم نیس 🙂💔
رفته خونه ی مامانش اینا
پسرام رفتن بیرون احتمالا تا صب نمیان
*من چون سردرد داشتم نرفتم باهاشون...
دد دلم رفیق میخواد
ولی بخاطر گرایشم تقریبا هیچکس باهام رفیق نمیشه :) همه فک میکنن ی منحرف جنسیم که تا یه پسر میبینه میره می*نتش 😀💔
این چندتام چون از بچگی رفیق بودیم زیاد چیز نیستن
دد تاحالا شده بی حس باشی ولی در عین حال همه ی حس هارو داشته باشی؟
یعنی الان من هم خوشحالم ، ناراحتم ، عصبیم ، گرسنمه ، خوابم میاد ، درد دارم ، حرص میخورم و دلم برای ارسلان تنگ شده :)
عوضی جواب تلفنشم نمیده :::::)
دد حس میکنم دارم بیهوش میشم سو اگه جوابی دادی و من دیگه زر نزدم بدون قرصایی که خوردم دارن کار میکنن
*ارامبخشه نگران نباش به خودکشی فک نمیکنم...
دد تا ۵ روز اینده احتمالا ارسلانو نمیبینم البته نیمدونم کی میاد
معمولا هم وقتی با خانوادش میره مسافرت کلا گوشی دست نمیگیره در حد اینکه بدونه زندم باهام حرف میزنه
هعییییی چقد حرف میزنم
عا دد راستی بهت گفتم چشم چپم نمیبینه :)
*کور نیستما :| نه نه نه اصن اینجوری فک نکن
فق ی تصادف خیلییییییییییییییی خیلیییییی جزئی داشتم که خیلی زیبا شیشه ی ماشین که شکست رفت تو چشمم الان بخاطر عمل پانسمان کردن چشمو بعد یچیز گرد هس که سفیده گذاشتن رو چشم که دقیقا اسمشو نمیدونم :|
ولی شبیه دزدای دربایی کارائیب شدم 😂🗿
دد خواهش میکنم جواب بده
واقعا نیاز دارم با یکی حرف بزنم :)
دارم یه فیک هزار صفحه ای میخونم ولی می وام اینم بخونم باید این وسط چه گوهی بخورمممم🙂
دد برای پوسترش بمیرم ...
برای شیپ اش بمیرم..
برای ژانرش بمیرم...
برا خوددد داستاننن بمیرممم.....
کدوممممممممم...؟!!؟
سلام انجل خوبی😁
پوستروووووووووووو😍😍😍
واقعا انقدر قشنگ مینویسن ددی بعضی ها انقدر قشنگ احساسات اون فرد رو مینویسن قلمشون رو میخوام😕
من بچه بودم یه داستان نوشتم در مورد یه گرگ و خرگوش بود انقدر چرت بوددددد از اون موقع دیگه هیچی ننوشتم و از طرز نوشتن و قلم خودم بدم امد😂😁ولی هنوز مثل بچگی هام از نویسندگی خوشم میاد😕(به قول یکی از دوستام چیزی هست که هیچ وقت نمیتونم بدستش بیارم)
عاشق داستانت شدم خیلی خوبه😍😍😍
و اینکه ببخشید ددی اگه زیاد حرف زدم و برای حرف های بالا میدونم چرت بود پس ولش کن
مواظب خودت باش 💛💜
سلام ددی خوبی واییییییی ددی رفتم واتپد کارهای نویسنده دزیره رو دیدم فک کنم اسمش ترانه هست کارهاش محشرههههههه واقعا چطوری انقدر خوب مینویسن
یکی از داستان هاش ۷۷ هزار بازدید داشت😐
واقعا چطوری انقدر خوب مینویسن
قلمشو میخوامممممممم😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😕😕😕😕
جوریکه پوسترش با روح آدم بازی میکنه :))))
واقعا ترکیب عکس های هنری و زیبا عالین....
بخاطر پوسترش لایک میکنم (خنده و لبخند)
کمک
نه کمک
کمکککککککک ترسناکهههههه عررررررر
میدونی عاشق ژانر ترسناکم ولی مثل سگ میترسم😂💔
نمیشد اسمات وحشت انگیز باشه؟ TOT
پناه بر امام خمینی ترسناکه TOT
تحریک شدم بخونم TOT
همیشه در انتظار نامجینم من اینجا TOT
مسمسمسمسمسمسمسمسمسمسمسمسمس
و راستی..
شاید اولین باری باشه باهام اشنا میشی ددی جان TOT
ولی خب من چنوقته که دارم رو یه فیک کار میکنم دوس دارم اگه میشه بتونم به صورت فول اینجا اپش کنم به حول قوه الهی TOT
کمک برسون و راهنمایی کن ای بزرگوارT^T