| نویسنده | Liam |
| کاپل | جینکوک (فرند شیپ) |
| ژانر | فرندشیپ. انگست. درام . مرموز |
| محدودیت سنی | ندارد |
مقدمه:
جهنم، جهنمی از جنس آتش برایت می سازم...!
هشدار هایم را دادم اما تو در نهایت حماقت آنها را نادیده گرفتی...!
تو نور قرمز رنگ گل من را دیدی اما آن را نادیده گرفتی و پایت را داخل جهنم من گذاشتی...!
و هر کس که نشانه من را نایده بگیرد سزاروار مرگ است...!
سلام ددی خوبی خوشی ؟
من یه درخواستی دارم
ببخشیدا
ولی یه وانشات یا مینی فیکیشن بود و یادم نمیاد ولی داستانش درباره ی
این بود که جونکوک تو یه یتیم خونه ای و ( درست یادم نمیاد ) سرپرستشون بهشون تجاو*ز میکنه البته فکر کنماااا
بعد تهیونگ یه باند بزرگ مافیا داره که یه چند سال یه بار از پرورشگا بچه هارو میگیره میبره
بعد جونکوک و جسمین و میبره که جیمن و میفرسته میره اما جونکوک و نگه میداره بعد هر سال روز تولدش میاد پیشش و می‌کندتش 😂
اره بعد تو یه ماموریت دستگیر میشن تهیونگ و اعدام میکنن و جیمین هم ذهن جونکوک و پاک میکنه
تمام این توضیحات فقط تو یک کلام خلاصه میشن
ایا لینکشو داریییییی ؟
من یه بار خوندمش و می خوام دوباره بخونمش ولی پیداش نمی کنم
واگعا لفط میکنی در حقم
سلام دد
خوبی دلم برات تنگ شده بود پریروز پیام فرستادم اینجا ولی متاستفانه شاید ندیده باشی چون کص *شر زیاد گفتم اگر دیدی بگو بدونم
ددی حال روحیم خوب نیس و ناراحتم برای این
از اینکه اینطوری شدم برای خودم متاستفام دلم میخواست رفیق صمیمیم بودی*لبخند شیطانی *
من کلا از کسایی که از خودم بزرگ ترن دوست میشم
واین بنظرم خوبه *وی برای اینکه تجربه وفحش های زیادی به او یاد نمی دهند می گوید وی میداند شاید بی تر ادب تر شود ولی به مرضش می ارزد *
ددمارو میخواستن اردو ببرندوشنبه بعد نمی برن چون روزش جشواره غذا یا بازارچه خودمونو داریم ومدرسه ما راهنمایی و دبیرستان قاتیه برای همین اول دوازدهم رو بردن بعدش یازدهم بعدم دهمای انسانی الان قراره کار ودانشم ببرن و ما هفتما و هشتما ونهما بی کلاه شیم عععععععععععععععععععررررررررررررررررررررررررررررررر
دد خمس و زکات بده ببرنمونننننننننننننن من کلی ارزو دارم برای اردو ی لامصب ف*اااااااااااااااا*کککککککککککییییییییییییییی
ولی چه کنم که بیچاره تر از ما پیدا نمی کنن
دد این هفته امتحان اینگلیسی دارم ولی بلدم دوتا درسه ولی کلمه های ته کتابو باید تمرین کنم اوه
بعدم هفته بد *ونمون پارس چون معلم ادبیات گفته برید کل معنی های کتابو توی کلاسور بنویسید
خبب بابای
شیطان : هیونگ!!! پشمم روشن ، میخوای بیبیه مارو شوهر بددیییییی
فرشته : اصلا این چرا به ما نگفته بوددددد!!! پوووففف
شیطان : که بهش درخواست میدن!!!
من : چیزه... بوخودا من گفتم نه خو
فرشته : ربط ندارههههههه خوووو پوووففف باید به ما میگفتییییی
من : یااااااا حالا چیشده مگهههه "لبایه آویزون"
شیطان : لبایه آویزونتم نجاتت نمیده بیبی
فرشته : درسته بیب ، باید به ما میگفتیییی!!!
من : خو ببخشیددد ، فکر نمیکردم مهم باشه... "بغض"
شیطان : پوووففففف میدونه از بغضش بدم میادااااااااا
فرشته : "بغل گرفتن وی"
من : نوموخوااااممممم هق ، سرم داد زدیددددددد
شیطان : ببخشید بیبی "بوسیدن پیشونیه وی"
من : هیونگی من تا ابد وره دله شیطان و فرشته هستم ، جایی نمیرم
شیطان : درسته هیونگ ، میتونی بیای عروسیه ما ، برات ی جعبه موز میارم خوبه؟
فرشته : منم براتتتت ی جعبه شیرینی خامه ای میگیرم
من : "لبخند زدن" هیونگ منم برات دو سیخ کوبیده و جوجه ی دبش میارم "چشمک"
شیطان : بیبی دلم برات تنگ شده
من : یاااااااا چقدر شماها منحرفیدددددد
فرشته : نگو خودت نمیخوایش؟!
من : خو چیزه...
شیطان : فعلااا هیونگگگگگگگ
فرشته " بای بایییییی
من : هیونگ فعلا "لپایه گل انداخته"
_______________________ "سانسور اسلامی"
هعییییییی من سینگل میمانم ، تا جونگکوک بیاد بگیرتم🤣🤣🤣🤣
_______________________
هعییییی چشم هیونگی ، سعی میکنمممممم!!!
دوشتت دالم هیونگییییییییییییی💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞
کندن در قوطی و گرفتن به عنوان حلقه ازدواج(اونجاش که گرده)-
جینکوک؟ ای ام نات خواب چون امشب ۳ تا خواب جدا دیدم.
ددی
این هفته لباس عیدمو ننم دوخت خب خیاطه منون مخلصم
بعد لباسم مانتوی سرخابیه باا ستین چین دار پفی و شلوار گشاد جنس پارچه شونم ابرو بادی
راستی لباسای اونجاهم کت شلواره ؟یا فقط ما اینیم؟
قراره اردو بریم حالا ان شا الله که میبرن اخ خدا خوب میشه بریم اردو اوووووف منو دوستم برنامه ریختیم راستی فیکه مشکوک میزنه نخوندم اما میخونم
بهههه سلام هیونگیی
خوبییییی؟؟؟
چه خبراااا
وااییی هیونگ امروز تو مدرسه ی دختره اومده بود ، کلاس هفتمی ، من نهمم
میگفت دوست دخترم میشی خیلی گوگولی ای ، اول فکر کردم به خنده میگه.. ولی وقتی دیدم جدیه پشمام ریخت اصن... ماذا فاذا...
ینی اصلا منو میگی... برگام ریخته بود...
هعیییی هیونگ امتحان ریاضی هم دادم ، ریدم...
قبلیو شدم ۹... از بیست ، هق گریم میایه... این یکی هم تر زدم... هق هیونگ منو بکششششش ، مدرسه واقعااااا کسل کنندسسسس هق
