⚜️FULL⚜️
نویسنده | vkook_hedi |
نوع روابط | دختر پسری |
کاپل |
جونگ کوک و هانا |
ژانر | انگست . عاشقانه . کمی اسمات . سد اند . مافیایی |
محدودیت سنی | 16+ |
تعداد صفحات | 404 |
آیدی تلگرام نویسنده | vkook_hedi1997 |
لینک ناشناس نویسنده | " کلیک کنید " |
🎬Fanfiction Teaser🎬
⚫️ CLICK ⚫️
خلاصه:
فکر میکرد با مردن میتونه به ارامش برسه...
میتونه از همه چیز و این درد خلاص بشه اما...
بعد از مردن هم درد داشت...!
/اوپا، اینجا کجاست!؟
جونگ کوک با شنیدن صدای هانا دقیقا پشت سرش، از تعجب وایساد و سریع به پشت چرخید.
+تو...تو اینجا چیکار میکنی!؟
هانا معذب موی بلندش رو پشت گوشش انداخت و گفت : هر جا باشی منم هستم اوپا.
جونگ کوک اخمی کرد و با گیجی گفت :یعنی از این به بعد هر جا برم باهام میای!؟
هانا اروم سر تکون داد و منتظر واکنش جونگ کوک ، سرش رو پایین انداخت و زیر چشمی اونو میپایید.
تهیونگ که از رفتار عجیب جونگ کوک کلافه شده بود ، شونه اش رو گرفت با شدت سمت خودش چرخوند: جی کی!؟ چیی شدههه!؟ چرا اینجوری میکنی!؟دیوونه شدی!؟
جونگ کوک عصبی از تکون دادن های با شدت تهیونگ به بدنش و فریادش ، هلش داد و داد زد:
+ارهههه من دیووووونه اااام وی! فقط یه روح دقیقاااااپشت سرمهه!
پ.ن: آخرین تعداد دانلود از آپلودر یو آپلود: 373