BTS fanfiction

💜👽📚 محفل دریده شدگان در راه بنگتن و فضایی های فن فیکشن خوان برتر 📚👽💜

مولتی شات Don't Say Goodbye With Words

نویسنده GRAY
کاپل کوکوی
ژانر کمدی . عاشقانه . برشی از زندگی
محدودیت سنی ندارد
تعداد صفحات 75

    

خلاصه:

تهیونگ طرفدار دو آتیشه ی جی کی، نویسنده معروف واتپده،

چی میشه اگه این دو هم رو در دنیای واقعی ملاقات کنن؟

 

📚💕🍊DOWNLOAD🍊💕📚

پ.ن: آخرین تعداد دانلود از آپلودر یوآپلود: 395

  

805_vpfe.png

۱۲ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
گومیا
۱۵ تیر ۲۱:۰۳

و اگه میشه رمان موگه کوکوی 


و ارباب شب تهکوکو رو برام بفرستید ممنون میشم 

RM. kiute.ARMY

قربونت نداریم این فیک هارو:"(
Mora
۲۶ آبان ۰۳:۱۲

شخصیت تهیونگ خیلی باحال بوددد🤣🤣🤣 

عزیزم جونگکوکی🤌🫠

خیلی قشنگ بود مرسی🩵🌱

RM. kiute.ARMY

تهیونگ یه طنز خالص بود😂😭
جونگکوک بیچاره بچه ام:")
مرسی از شما عزیییییزT^T
کیانا
۱۶ شهریور ۰۷:۰۱

سلام🥴

لینک این فیک خرابه ینی ریزی رو نمیاره بالا من غیر این لینک ،لینک یه فیک دیگه رو امتحان کردم اون درست بود معلوم شد این لینکه خرابه میشه یه لینک دیگه که درست باشه برام زیر کامنتم بزاری؟👋🏻💝

RM. kiute.ARMY

سلام قشنگمممT^T
چک شد دارلینگم مشکلی نداشت ها:"(
BAHAD
۱۲ شهریور ۰۰:۲۳

اعم اهم به نام فیکشن

بسیاررررر عالیبیوددددد

من در کل عرر همین دیگه

در کل هق

عه راستی

خواستم با افتخار برم بنویسم دیدم لپتابم اتصالی داره🥲

فیکی که داشتم مینوشتم توش بود چراااا فیک های دیگم توش بود چراااا من چراااا عکسا توش بود چراااا

RM. kiute.ARMY

نوش جووووووونT^T

شت....
چرااااااااااا!!!
اغبنعغیتغفیافقاق!!!!
سریع ببرش تعمیراتتتتتتت!
مریدا
۰۷ شهریور ۲۲:۰۸

ابوسفیاننن خدایا🤣🤣🤣 خیلی بانمک بود🤣🤣🤣

Mooni🌜

🤣🤣🤣🤣🤣جرررررر
مریدا
۰۷ شهریور ۲۲:۰۸

من جوابتو تازه دیدم🤣 نامردا ما رو گول نزنید ما اینجا داریم زحمت می‌کشیم

Mooni🌜

تو نمیدونی چه بلایی داره سرما میاد🤣
BAHAD
۰۱ شهریور ۱۶:۰۸

گادددد

چه خوشمل بودند

خوشمان امد خوشمان امد

واقعا عالی بود فایتینگگگگ

RM. kiute.ARMY

قربون وجودت نفسT^T
kim light
۲۹ مرداد ۱۸:۰۸

از دست لبای تو من دیابتی میشم اخرش!

 

جیییییییییییییییییییییییییییغ

حدس بزنید کی خیلی بی پروا مثل گااااااااااااااو ر حال زایمان عر می زد

انقدر خندیدیم و جییییییییییغ کشیدم که حد و حساب نداره

 

پون: مامانم خونه نیست وگرنه قشنگ...اره همون که خودت می دونی دد

 

اما به هر حال پری شیییییییییییی منتظر فسل دومش به خدا

خیلی باحاللللللللللللل بود

مثلا دد فکرشو کن من بیام تهران رو تو کراش باشم

بعد بفهمم عه تو ددی خودمی

ولی مامان جیمین:)))))))))))

چقدر اینده من بود!

بچم گی نباشه خودم گیش می کنم چون می خوام مومنت ببینم و تماااااااااااااااااااااام

جوری که مامان جیمین قبل ازدواج شوهر خودشو با دوستش شیپ می کرده>>>>

خود منم به خدا خود منم

مثلا دد فکرشو کن یه دختره باشه رو من کراش باشه بعد من خیلی خنگ باشم که نفهمم که خنگ هم هستم البته

بعد یارو با رفیقش با من دوست بشن و من هر روز فقط اون دو تا رو  شیپ کنم اما دختره بیاد بگه: حاجی بسه بابا فن پیجتو ببیند برای خودمون دو تا بزن من تو ور می خوام وگرنه رابطه منو دوستم کلا سو تفاهم بود

من همون جا خون بالا میارم

 

 

فقط اونجایی که مامان جیمین گفت: داره می کنه

تهیونگ گفت: جانم؟؟ کی رو دقیقا جیمیمن داره می کنه؟؟

مامان جیمین: نه بابا منظورم اینه که داره یه چیزی رو برام تعمیر می کنه

دد من این سوتی رو جلو مامان غزل بدم منو غزل که رابطه دوستیمون تموم یمشه هیچی!

مامان خودمم از شیراز می ندازتم بیروووووووووون

 

 

اما یه بار فکرک نم جلو مامان تو این سوتی رو بدم

بدم؟؟

بذار با هم بدبخت بشیم خب؟؟

 

 

درضمن پارتنر عزیزمون روز اول اشنایی برای مامانم مثل یونگی گل نگرفتی کنسلی

 

 

فقط اونجایی که یونگی با گوشی کوک نود کوک رو برای تهیونگ فرستاد

اخییییییییییییییییییییی وقتی میگن کائنات دست به دست هم میدن تا دو نفرو بهم برسونن همین میشه دیگه

حالا ما اگه با یکی هم وارد رابطه میشدیم نهایت نود یه چشمی بود که از لای پتو بهمون زل زده بود

 

 

اما خیلی خوب بود

خیلی خندیدیم

خیلیم حق بووووووووووووووووود

 

این تهیونگه خیلیامونو نشون میده وقتی نویسنده فن فیکای مورد علاقمونو ببینیماااااااا

مثلا من تا ایتو هیده رو ببینم....لایت کشته شد

دریا رو ببین شروع میک نم به لاس زدن به خدا

تو رو هم...ببین داداش منو تو نداریم دیگه ما خیلی وقته ما شدیم تا دیدمت می برمت محضر برای عقد

اره بابا

 

 

خب من رفتم

RM. kiute.ARMY

وای وای واقعا بیای تهران بعد موهای همدیگه رو بکشیم بعدش باهم آشنا شیمممممممممممممم و بگیم عههههههه لایت توییی؟🌚🌚🌚🌚

نه نه لایت من خنگ نیستتتتتT^T
ولی چیز حقی هم میشه ها! مراسم میوفتم و موز جشنتون رو میخورم🌚

وای گفتی....
چند وقت پیش دوتا از قدیمی ترین دوستام که از ابتدایی باهم بودیم رو دعوت کردم....
بعدش یکیشون زود اومد اون یکی چون کرج بود هنوز نیومده بود...
یهو زنگ زدم اما حواسم نبود شماره ی مامانش رو گرفتم -مامانش هم معلم احکام و قرآنه، دوستم هم قاری قرانه- یهو اون یکی رفیقم گفت مبینا دادی؟ حامله شدی؟ بچه ات شد؟ توته؟ یارو به درت گذاشت؟
حالا من همون اول که خاله گفت الو فهمیدم اشتباه گرفتم ولی مگه از روی اسپیکر برداشته میشدددددددد🌚🌚🌚🌚🌚🌚
خلاصه یجوری جمع کردم اما واقعا لحظه بدی بود قشنگ ر/یده بودم جام🌚

مامان من اوکی ئه اوکی ئه احتمالا باهات همراهی کنه😂😭😂😭😂😭

مامان من گفته یه نیم ست طلا باید دوست پسرِ من براش بخره اگرنه به بابام میگه رل زدم🌚

عقدشونو خدا بسته همینه ها😔
شاید هم یه 90 میکشید روی یه صفحه ی سیاه میگفت بیا نود🤡

خیلی خوب بود ناموسا😂😂😂😂

من فقط ایتو رو ببینم............
والا بخدا مگه من و تو داریم؟ وقت محضر گرفتن زن کجا موندی؟😔

بایییییییییT^T
Rokajaki
۲۸ مرداد ۲۳:۰۸

وایییی گاددددد اگه این فیک رو چهارساعت پیش نمیخوندم مطمئنن الان اگه میخوندم کارم ب بیمارستان میکشید(بنده کیرونا گرفتم و با ی کلمه حرف زدن تا مرز مرگ با سرفه میرم)

 

ولییییی عاشق این مولتی شات شدمممممممممممممممممممممممممممم وااای گادددد

فقط شخصیت تههههه.. اینجوری بودم ک ته منم من ته ام؟ چون کامااااان دقیقا شخصیت من شخصیت تهیونگه حتی عشقولانه بازیاش یا حرف زدنش منه منهههه😂😂

و یسری اتفاقای توی فیک دقیقا واسه منم افتاده بود... مثلا اونجا ک تان اومد رو تخت و تهیونگ از ذوق اومدن پارت جدید تان رو از تخت انداحت پایین... راستش حدود چهارماه پیش بود ک رفتم تو واتپد و دیدم نویسنده فیک مورد علاقم فصل دوم فیک رو نوشته و پارت یک رو داده😭😭 و اونجا بود ک مهمون یکماهه مون رو از رو تخت از ذوق زیاد پرت کردم پایین😂 ملون شیتزو بود و کلا دوماهش بیشتر نبود و متاسفانه رو شونه من خوابیده بود😂😂😂 اره دیگه بچه شانس نداشت چندبارم موقع بازی باهاش پام خورد بهش پرت شد ی طرف دیگه😂😔 خوبه کنکور دارم مجبور شدیم بفروشیمش وگرنه ب سال نرسیده میمرد بیچاره:")😂

وای خداااا ایشالا قسمت ماعم بشه با نویسنده مورد علاقمون رل بزنیم ولی تو سرنوشت ما نوشته شده سینگلینده...

فقط میتونم بگم گری شیییییییییی لطفاااااا بازممممممم بنوییییییسسسس فقط بنویسسسس

 

دد بعد این فیک با خودم میگفتم اگه من میخواستم یا ی نویسنده توی سایت رل بزنم یا عاشق بشم کدومه ماشالا انقد زیاد بودن دیگه منصرف شدم😂 هر کدومم صاحاب دارن... اخرش میام خودتو میگیرم بخدا😔 

 

با این روندی که جونگ کوک داره پیش میره فک کنم اکانت واتپدم داره ببین یهو رو بشه... 

 

ولی مرسی ازت گری که روزم رو ساختیییی♡♡♡♡بشه گوجی پوجی مننننن

و مرسی از شما ددی شهههه

RM. kiute.ARMY

ای من بگردمت دختررررررررر چرااااااااااا🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲

واقعا منممممممم!! خیلی اصل جنس بود ناموسا!
واقعنی؟ پس بریم سر خونه زندگیمون😔

وای نه..
نههههههههه اون هاپو خیلی ناز و کیوت و خرهههههههه😂😭😂😭😂😭😂😭😂😭 ولکام تو ایران شیتزو😂😭
شاید هم تکامل پیدا میکرد و به یه شیتزوی جدید تبدیل میشد😔😂

خدا میگه شماها رو جفت آفریدیم...اما خب یادش رفت تو پرانتز بگه نه شما چاقال ها....
بنویس گریییییییی!!

حالا ده بیست سی چهل میکردی به قید قرعه یه چیزی درمیومد😔 والا بخدا...مگه بده؟😔

برای تهیونگ که رویت شد...بریم برای جونگکوک🌚

قربون شمااااا روکا خانمممT^T
miow
۲۸ مرداد ۱۵:۲۴

حسی که تهیونگ به جونگ کوک داشت 

حس من به ایتوهیده‌س

عرررررر😭😭😭

RM. kiute.ARMY

ایتو...گردن بگیر زنننن😔
KIM ROSE
۲۷ مرداد ۱۱:۰۹

اصلا هم فکر نکنید دانلودش کردم هااا

دوباره بعد سیصدسال دستم رفت سمت فیکشن😔

RM. kiute.ARMY

دستت چه خوب رفت😔
نرتنثپبخبتمبنر
۲۶ مرداد ۱۶:۵۹

خوووب بوووود 

کوتاه بود ولی چسبیدددد

راستی ددی تو اهل کجایی؟(سوال های بی‌ربط یاع یاع) آخه ترکی حرف میزنی بعضی وقتا یاح یاح

RM. kiute.ARMY

تنور رو داغ کرد چُسبوند!
والا من اصالتم میره سمت زنجان و یکی از شهرستان های اراکT^T از هردو طرف هم ترکم
Kim bora (خیار🥒)
۲۶ مرداد ۱۵:۳۴

عرررر فور اوررر

چه وایب کیوتی داشت این مولتی شات عررررر

حاجییی چرا من نویسنده مورد علاقم تو واتپدو نمیبینمممم

چرا من ددیو نمیبینممممم

چرااا من ایتو رو نمیبینمممم

چرا من دریا رو نمیبینمممم

فاک به همچی اصنننن

اصن نوموخوامممم

RM. kiute.ARMY

به من یه لوک بده با کله میام به حلقه و گل و شیرینی😔
مسواک کوکی:)
۲۵ مرداد ۲۳:۳۳

جوووونننن فیک پیدا کردم ک یکی توش نویسنده واتپد باشه جونننن 

*اینجانب برای واتپد رگ میده

RM. kiute.ARMY

نارنجی مستهجن دوست داشتنی😔
zahra mansouri
۲۵ مرداد ۱۷:۱۰

هی ننه چقدر سوییت بود🫠

 

ولی باید قبول کنیم خیلی هامون مثل کاراکتر تهیونگ برای فرار از واقعیت میایم فیکشن میخونیم! 

کراش زدنم حالا عادیه دیگه😐😂🤌🏻

تو همین بلاگ چند نفر برای شادی و ایتو فنگرلی میکنن؟ بشمار

الحق که قلم خوب فنگرلی ام داره😫🤌🏻

RM. kiute.ARMY

به ناموسم قسم حق!

بابا لامصبا یکی از یکی واجد شرایط تر برای ازدواج:"))))))
مریدا
۲۴ مرداد ۲۳:۳۰

چرا پوستر غلط املایی دارههههه🥺

RM. kiute.ARMY

تله بود ابو سفیان که وارد پست شی و کامنت بدی😔
Nothing
۲۴ مرداد ۱۳:۳۷

فیکشن خوبی بود ولی بهتر بود بجای جی کی برای اکانت واتپد از ایان استفاده میشد😔

.....

تهیونگ اینجا هم رو اقای جئون کراش داشت هم ایان(جی کی واتپد😔)...

عفت کجاستتت؟

.....

بنظرم ولی ازین به بعد فیکای کوکوی رو با کاپل ایان و تهیونگ بنویسین(برای بار n ام)

.....

پ.ن:من عاشق اونجاییش شدم ک گفت به شرط اینکه پارت بعد فیکتو اسمات بنویسی😔

پ.ن۲:نویسنده بوالله ک بیا موز 😔🍌💜

 

پ.ن۳:دد توام بیا موز😔🍌💜

RM. kiute.ARMY

ما هیچ وقت قرار نیست ازش بکشیم بیرون😔

عفت؟
خونه باباش😔

تهیونگ قبل دیبو میخواست اسمشو بزاره رکس، کوک هم ایان، کاپل فقططططط ریان ولاغیرررر😔

پ.ن: اسمات خیلی مهمه دوستان😔
پ.ن2: من من من!! موز مننن!😔

پ.ن3: عه مرسی مرسی عشقم😔
Juliyt
۲۴ مرداد ۱۲:۵۶
  • ددی به نویسنده بگو فصل دوم ش هم بزاره

RM. kiute.ARMY

بستگی به بودجه امون داره😔
یع ارمی
۲۴ مرداد ۱۲:۱۸

جیییییییییییغغغغ

 

سوووووووتتتتتتت

 

هووووووررررااااااااا

 

چنقدره خفن بییییییدددددد

 

من ذووووقققق

 

همین دیگه

 

چوخ چوخ قشهیی دی

RM. kiute.ARMY

گووووزللل!!!
تا نامووووس گوزل!
همون جکی قدیمی...
۲۴ مرداد ۰۰:۴۸

وای خداااا نویسنده فایتینگ ناموسن خیلی باحال بوددددد 

چرا اینو فیکش نکردی؟ 

(ولی ددی واکنشای تهیونگ تو این مولتی شات مث وقتیه که من تو یا ایتو هیده یا اس اچ رو ببینم:/) 

عررررررر خیلی باحال بود کارت بازم فیک بنویسسسس نصفه شبی داشتم از خنده بالشت گاز میگرفتم 

چرا نباید یه مامان مث مامان جیمین داشته باشم؟ 

انی وی 

موفق باشی نویسنده جونممممم:)))))

RM. kiute.ARMY

ناموسا چُسبید به جون همه امون!!

حقققققق😭😭😭😭
وای کمدیش خوراک بووود!

ما همین که مشخص شد قراره تو ایران باشیم، خدا دیگه بقیه ی روند خلقت رو ول کرد گفت فقط مونتاژ کن بره😂

فایتینگگگگگگ نویسندههههه*^*
Si
۲۳ مرداد ۲۳:۴۱

چقدر فضاش قشنگ بود! انقدر که دلم نمیخواست تموم.شه

و همش میگفتم کاش تموم نشه خسته نباشی نویسنده

 ددی  خسته نباشی ...   ولی از وقتی اینو خوندم دارم فکر میکنم ببینم.ممکنه یکی از لطرافیانم نویسنده ی فیکشنی باشی ک من خوندمش و سرش عر زدم؟ باید برم تو نخ فک و فامیلا

 

RM. kiute.ARMY

موافقمT^T
شیرینی خودش رو داشت صادقانه:">
سلامت باشییییT^T 
از کجا معلوم...نکنه من فامیلتون باشم؟🌚
ساندیس موز 🤌
۲۳ مرداد ۲۱:۳۹

ددی 

بنظرت اینکه با هفده روش سامورایی بخوام فلفل شکنمو بکشم طبیعیه؟

چرا واتپدو برام باز نمیکنهههههههه 

میخوام برم اقای استاکرو بخونمممممم

 

 

RM. kiute.ARMY

بلی؟
نمیدونم چرا اما گمون کنم یه اختلالی انداختن
چون از دیشبه مدام دارم گ.اییده میشم سر وصل شدن نت و پروکسی و فل فل شکن
یونگی مین
۲۳ مرداد ۲۰:۱۹

عرررررررررررررررر قشنگ بود ( من تهکوک یا کوکوی شیپر نیستم اما همچنان به خواندنم ادامه میدهم )

کیوت بوددددد من خوشم اومد دست نویسنده درد نکنه :)

 

تنکس اند سالانگهه *-*

RM. kiute.ARMY

قشنگی از خودتهههههT^T
ای جان*^*

ولکام اند بوراههههه*^*
یه کسی
۲۳ مرداد ۱۷:۵۳

هااااایایایایییی 

صدساله کامنت نذاشتم//

دلم واست تنگ شده بود ددیی

این چند وقت سرم تو کون این کتابا بود الانم اومدم یه نفس بگیرم برگردم0_0

یه ویکوک گوگول مگولی میخوام اسمات باشه ولی مافیایی و اینا دیگ بس.../ پلیزززززز

RM. kiute.ARMY

هاییییاایایاییییی سلاممم عزیزممم*^*
به به خوش برگشتیی:")
قربون دلت بشممممT^T
خودت نفسیییی😔

گوگوری مگوری و مافیایی...عاممم لاور نات فایتر رو خوندی؟T^T
عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
۲۳ مرداد ۱۴:۱۹

اصلاح شود مثلا: طرفدار دو اتیشه آقا ایان😔😔😔

 

ولی نه من رفتم بخونم.

RM. kiute.ARMY

افرین😔😔😔😔 نکته ی فندوم هنوز دستته!

بخون بخون یالا بخون😔
یونگی مین
۲۳ مرداد ۱۴:۱۵

عرررررررررر برم بخونم :)

RM. kiute.ARMY

بخون بخونT^T
Yeah, we never felt so young
When together sing the song
서로의 눈 맞추며
비가 내려도
Yeah, we never felt so right
When I got you by my side (My side)
함께 맞던 별 따라
Oh, we young forever
이렇게 노래해 (We ain't never felt so young)
Won't you hold my hand? (Yeah, we never felt so right)
Need you here tonight (We ain't never felt so young)
Oh, we young forever (Never felt so young)
Yeah, never felt, never felt so young

.::Take Two::.
.::BTS💜ARMY::.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان