درود به نویسنده های عزیز..
اول از همه یه خسته نباشید بزرگ بابت این فیک قشنگ بهتون بدهکارم..
من وقتی داشت شات به شات منتشر میشد منتظر بودم فول شه و بعد بشینم بخونمش و بعدا کلا فراموش کردم و امروز دیدم بله..شش روز قبل فول شده و به سرعت برق و باد دانلودش کردم و خوندمش..
ایده فیک و پایانش به نظرم خیلی سوییت بود و باز هم جا داشت که تا 200 و خورده ای صفحه هم بره..انگار احتیاج داشتم بیشتر عشقشونو ببینم..
"میدونستی حرفایی که بهم میزنی مثل موج های دریاست؟
+ چطور؟
-تو حرف میزنی و غم هام و شک هام و ترس هام رو با موج حرفات از دلم میبری."
اوکی ولی اینجاش خیلی قشنگ بود..
"-قبوله. از سفر خوشم میاد.
+از من چی؟"
چرا باید اینجا لحن درناک تهیونگ رو حس میکردم؟
آفرین چون خودم جاش بودم!
بیخیالش..
و خب راجب اسمش
لعنتی خیلی کراشه..
آنام کارا..
معنی خاص و قشنگی پشتش داره و تلفظش واقعا قشنگه..
*دانلود کسی که آنام کارای من باشه:)
و خب یه چند تا نکته هست که به نظرم بهتر بود رعایت بشه..
تنها مسئله ای خیلی دلم رو شکست سیر سریع داستان بود..یعنی دوست داشتم کشمکش های بیشتری بین تهکوک باشه..برای اینکه جونگ کوک قبولش کنه..
میخواستم مادر تهیونگ (بخدا هرچی فحش بلد بودم بهش دادم) توی روز هایی که تهکوک پیششون نبودن حالت هاش گفته میشد..مثلا کابوس میدید یا نمیدونم هر چیز دیگه ای..
اما اینکه یهویی گوشی تهیونگ زنگ خورد و بعدش اعتراف جونگ کوک..گاددد خیلی خوب بود..
همین..
و اینکه رنگ موهای تهیونگ...اصلا عر نزدم یونو؟
خلاصه عالی بود و همگی خسته نباشید..
----------------------------------
پاپااااااااا
باید یه چیزی بهت بگم..
به نظرم جدی جدی تو خود کلمه آنام کارایی برای من..
آره..
RM. kiute.ARMY
به به کامنت پر ملات از دختر سفید مننننننT^T
جونمممممم؟؟
:)
خب بیا با چاقو بزن تو دلم...با همون لگد هات هم بزن تو پس کله ام...
با قلبم بازی نکننننننن شکلاااااات شیریییییی منننننننننننن تورِ لباس عروسمممممم😭😭😭😭😭😭