BTS fanfiction

💜👽📚 محفل دریده شدگان در راه بنگتن و فضایی های فن فیکشن خوان برتر 📚👽💜

مینی فن فیکشن Anam Cara

⚜️FULL⚜️

نویسنده GRAY & n.h
کاپل تهکوک 
ژانر درام . رمنس . اسمات
محدودیت سنی 16+
تعداد صفحات 152

  

برشی از داستان:  

" خوبی عزیز دلم؟ نمیدونی چقدر نگرانت بودم!"

جونگکوک بهت زده با سکوت نگاهش میکرد و از قیافه اش می شد خوند که از رفتار مرد تعجب کرده.

تهیونگ عقب اومد و دست جونگکوک رو توی دست هاش گرفت.

مرد با لحن پر از حسرت اما خوشحالش کلماتش رو به زبون اورد:

" بالاخره چشم هات رو باز کردی آنام کارای من؟"

اما، این برق چشم های تهیونگ تا وقتی ادامه داشت که جونگکوک با لحن گیج و چهره ی ناخواناش، جمله اش رو گفت:

" تو... کی هستی؟ منظورت از آنام کارا چیه؟"

   

🤎☕️🍁DOWNLOAD🍁☕️🤎

   

805_vpfe.png 

۱۵ ۱
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Kim bora(خیار🥒)
۱۶ بهمن ۱۷:۱۸

دد آنام کارا رو دوباره خوندمو دوباره باهاش گریه کردم

زیادی قشنگه دد زیادی🥲

ولی کاشکی یه اسمات کوکوی عم تهش داشتتتت

بخدا این قابلیت تبدیل شدن به یه فیک طولانیو داره🥹

خیلی دوسش داشتمو خیلی وایب قشنگی بهم داد

نویسنده های عزیز فایتینگ🫂🤍

 

پ.ن:دد متوجه شدم تو کامنت قبلیم کیبوردم همه ی دفعه هایی که نوشتم ٫٫آنام کارا،، تبدیلشون کرده به انجام کارا..آخه ناموصنننن🤡🤌🏻

RM. kiute.ARMY

ناموسا خیلی قند عسلیه:")))
اره موافقمممم میتونست خیلی طولانی شهههه😭😭😭

پ.ن: بر علیه ات کودتا کرده کیبوردت😂😂😂😂
Kim bora(خیار🥒)
۱۶ بهمن ۱۶:۰۴
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

*Changbin 
۱۳ آبان ۱۶:۵۷ 

های ددییییییییمن دنبال یه فیکم از تهکوک که تهیونگ تراپیست واسه همین چیزا بود اره چیزا😂بعد جونگکوک و جی‌هوپم تازه باهم کاپ شده بودن  بعد جونگکوک هیچی نمیدونه درباره‌ی رابطه اینا بعد جیمین بهش کارت ویزیت ساختمون تهیونگ رو میده تهیونگم خودش یدونه دوست دختر داشت بعد این دوتا عملی وارد کار‌ میشن بعد دیگه عاشق میشن ولی من تو روبیکا خوندم یه کانال می‌ذاشت که فک کنم خوده ادمین می‌نوشت نمی‌دونم کبنمیمیخسخیخیخخس از روبیکام رفته چیکار کنمممم😭😭😭

 

 


دد سلامممممم

دد این فیکس که این دوستمون میگه رو منم دنبالشم بمولااااا

ناشناس بدم واس منم میفرسیییی🥹

*********************************************

دد بخدا زحمت دادم🤌🏻

قربون دستت مرسیییی🫂🤍

RM. kiute.ARMY

سلام عشقمممT^T

حله جله فرستادم*^*
منتها کوکویشو دارم ها:"(

رحمته عسلممم خواهش میکنممT^T
👤
۱۶ بهمن ۱۵:۰۴

هایییییی

چ گویم؟ 

فیکایی ک میزاری عالین... بخدا نمیدونم چی بگم😑چی صدات کنم؟ 😂

RM. kiute.ARMY

هایییی دلبر*^*
قابل ندارن عزیزدللللT^T

ددی هستم😂
Melishii
۳۰ دی ۲۳:۱۶

خسته نباشین وای این اصطلاحی که به کار بردی خیلی ناز بود..از این به بعد دنبال یکی میگردم انام کارا صدام بزنه 🫠🫠

RM. kiute.ARMY

سلامت باشی جیگررررT^T
عزیزممممم😂
شرط من برای رفتن داخل رابطه:
Mora
۲۶ آبان ۰۲:۵۱

عرررر خیلی قشنگ بوددد😭😭😭

کاش بیشتر بود ولی💜🌱

RM. kiute.ARMY

نوش جونت عزیزمممممT^T
Mora
۲۶ آبان ۰۲:۱۴

وای مقدمش خیلی قشنگههه عاشق اینطور فیکام بریم که بخونیم😭😭

RM. kiute.ARMY

بخون بخون محتواش خدااااااست😭😭😭😭
NINA
۲۰ آبان ۲۱:۵۴

وای عرررر خیلی خوب بود لعنتی..... کاش بیشتر بود.

RM. kiute.ARMY

عاخ عاخ عاخ گفتی!
Rokajaki
۱۹ آبان ۱۷:۰۶

 درسته توی فیکشن یکی شون رفت تو کما ولی خیلی وقت بود ک منتظر همچین فیکشن ارومی بودم...

نمیدونم ولی خیلی وایب خوبی بهم داد اینکه واقع گرا بود هم خیلی خوب بود... میشه فصل دوم داشته باشه؟ اخه حیفه همچین فیکشنی یه فصل باشه

الان بیشتر فیکشنا توش ی نقش منفیه ک ذهن ادم از دستش در امان نیست😂

 

RM. kiute.ARMY

اره خدا وکیلی خیلی ملو دلنشین بوووود😭😭😭
باید برم سراغ صدا و سیما برای بودجه ضجه بزنم😔

وای دقیقا😂 فن فیکشن ها انگار وایبشون یکی شده:/
Changbin
۱۳ آبان ۱۶:۵۷

های ددییییییییمن دنبال یه فیکم از تهکوک که تهیونگ تراپیست واسه همین چیزا بود اره چیزا😂بعد جونگکوک و جی‌هوپم تازه باهم کاپ شده بودن  بعد جونگکوک هیچی نمیدونه درباره‌ی رابطه اینا بعد جیمین بهش کارت ویزیت ساختمون تهیونگ رو میده تهیونگم خودش یدونه دوست دختر داشت بعد این دوتا عملی وارد کار‌ میشن بعد دیگه عاشق میشن ولی من تو روبیکا خوندم یه کانال می‌ذاشت که فک کنم خوده ادمین می‌نوشت نمی‌دونم کبنمیمیخسخیخیخخس از روبیکام رفته چیکار کنمممم😭😭😭

 

 

 

RM. kiute.ARMY

والا دارلینگ این توی چنل ویکوکی بود یا ویکوک پلنت و گمون نکنم توی روبیکا اورجینالش اپلود شده باشهT^T
و من نسخه ی کوکویش رو دارم که مجددا خود نویسنده از همون چنل هایی که ذکر کردم تبدیلش کرده:">
بدم؟
اگه میخوای یه لینک ناشناس بده بفرستمT^T
Sd
۱۲ آبان ۰۹:۵۱

خیلی خوب بود o(╥﹏╥)o 

RM. kiute.ARMY

قابل نداره عزیزممممممT^T
تِئو
۱۱ آبان ۱۰:۵۷

خوبم عزیزکم

عالی بمونی شیرین:)

دورت بگردم:)))

RM. kiute.ARMY

خدا نکنه دلبرک مننننننT^T
عزیزکرده ی من:"))
تِئو
۰۹ آبان ۱۷:۱۵

های هیون:)!

تئو ام، یادته؟

خوبی عزیز دلم؟

و اینکه این فیک محشره:))>>>

RM. kiute.ARMY

تئو ی منننننننن سلاممممم😭😭😭😭😭
خوبی تو عشقم؟ روبه راهیی؟
خوبم نفسم الان عالی ام:")
قابل شمارو نداره دارلینگ:">
vkook🤍elia
۰۶ آبان ۱۹:۵۰

چقدر وایب خوبی داشت ایننن .......^_^

خیلی کیوت بود ، مخصوصا کاراکتر تهیونگش خیلییییی کیوتتتتتتتتتتت بود *_*❤

خسته نباشی نویسنده عالی بود :)

RM. kiute.ARMY

ای جانمممم نوش جونت عزیزمممممT^T
سونگ جی وون
۰۳ آبان ۱۳:۴۸
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

سلام دد، علیا فقط کامنت منِ بیچاره خار داشت؟😂😂😅 همه قوانینِ جدیدِ سایت رو رعایت کردم و بازم تایید نشده. نکنه باید جدیدا حتما توی بیان ثبت نام کنیم؟ آخه تو گفتی که فقط کامنت آبی که مربوط به خودِ فن فیکن جواب داده میشه بعد من راجع به پوستر و... کامنت گذاشته بودم چون اون موقع نخونده بودمش هنوز خواستم که نویسنده با دیدن کامنتم دلش گرم بشه و ادامه اش رو بنویسه اما تو حتی تاییدش هم نکردی🥲🥲🥲🥲🥺 ناراحت شدم دد بی وفا شدی... بعد اینکه دوباره میگم من همیشه می‌خوام کامل فول بشه فیک؛ بعدش میخونم ولی همون موقع اگه فیک رو قصد خوندنشو داشته باشم دان میکنم، آره خلاصه واقعا من قصد حمایت نویسنده رو داشتم ولی دلخور شدم آخه تو گفتی کامنت های غیرمرتبط با فیک رو جواب نمیدی توی قسمتِ خودِ فیکها! و اگه کاری با ادامین داریم باید توی بخش خود پستای ادمینها بنویسیم وگرنه پاسخ داده نمیشه... ولی حالا کامنت من که خیلی مرتبطتر از خیلی کامنتا بود رو حتی تایید هم نکردی خلاصه این شاهنامه رو نوشتم که بگم دلخورم از بغض پرم خیخیخیخی تو که بی وفا نبودی یار با جفا نبودی ***** و اینکه من تاریخ اونروز رو لازم داشتم واقعا اینکه اون روز که کامنت دادم چندم بود و الان که می‌خوام استارت خوندنشو بزنم چندمه

RM. kiute.ARMY

سلام دورت بگردممم خوبی تو؟T^T
واقعا من تک تک کامنت هارو تایید میزنم:")) نمیدونم چی مرگشه، مخصوصا که الان که منم رو کامنت ها حساس شدم بابت نویسنده ها.
شما هم که تاج سرمی بخدا دور از ادبه اگه تایید نزنم:") حتی به نقطه هم جواب میدم منT^T مدارک نیز موجودهT^T
و همونطور که گفتی، اگه کامنت های غیر مرتبط تایید زدم، پس چرا مال شما رو نزنم عزیزدلم؟:")
بخدا من فداتم بیبی ولی از قصد این کار رو نکردم نفس:")) ولی بازم معذرت میخوامT^T
شرمنده ام:")
Victor
۲۹ مهر ۱۵:۵۳

آنام کارا و مو کاراملی.. خیلی شیرین بود. شاید اگ جونگکوک فرصتی ب تهیونگ نمیداد، اگ تهیونگ دیگه تلاش نمیکرد، اگ مین هی ب هدفش میرسید یا اگ تو همون تصادف جونگکوک واسش اتفاق بدتری میوفتاد، ممکن بود هیچکدومشون دوباره اون آرامشی ک لایقش بودن بدس نیارن.. میدونی هیونگی؟ فیک آنام کارا از نظر من، روایت عشقی بود ک با تمام موانعش، تمام مشکلاتش، هردو طرف خاستن تا حفظ بشه و پایدار بمونه؛ عشقی ک با وجود اتفاقاتی ک میوفتاد، ب هر طنابی چنگ زد تا توی فصل سرما و برف خشک نشه و توی بهار شکوفه بزنه... شایدم قصه عاشقایی ک اجازه ندادن دست نامرد زورگار سرنوشت گره خوردشون رو باز کنه... داستان تلاش برای زنده موندن تا پایان شب تار و دیدن طلوع خورشید امید.. آره، حالا ک فک میکنم داستان هممون همینه، فقط بستگی ب خودمون داره ک چقدر، چطور و تا کجا برای رسیدن ب صبح فردا سیاهی شب و تحمل کنیم. رایتر عزیز، قلم روان و دلنشینی داشتی، روند داستان، توصیفاتت، دیزان فیکت، اسم و معنیش و ب طور خلاصه روحِ فیکشنت عالی و لذت بخش بود، فایتینگ. 

هیونگی شرمندتم ولی یه چیزیم اینجا بگم، تو پست فیک two best friends تولدمو تبریک دادی.. خاستم بگم یجوری ذوق کردم ک دیه من ذوق نکردم، ذوق منو کرد. خاستم یه تشکر ویژه ازت بکنم بابت مهربونیتتت مرسییی♡♡ اونجا ازم پرسیدی کادو چی میخام.. اگ میتونستی جنازه دبیر ریاضیمو کادو بدی بم عالی میشد 😔😂 ولی خبب اولین فیکتو داری؟ قبل د سونامی، میدونم قبلشم نوشتی ولی پیداشون نمیکنم، اگ اونو هنوز داری و مفقود الاثرش نکردی لینکشو بده بم شدیدنن دوس دارم اولین کاراتو بخونم. راستی اسم واقعیتو موفق شدم از کامنتای قدیمی گیر بیارمم حس گودرت* خیلی دلم میخاد مونو هم صدات کنم هیونگی، مشکلی نداری؟ یادم میاد تو یکی از مصاحبه هات گفتی این اسمو ب عنوان لقب دوس داری، ب شدت وایبته، بعضی جاها اینجوری صدات کنم ناراحت نمیشی؟ این دفه خیلی حرف زدم شرمنده، تا بعد هیونگ نیم، مواظب خودت باش. 

RM. kiute.ARMY

پس که اینطور...
یه دسر کاراملی دمِ غروب پاییزی بود برات؟:")
کامت همیشه اینطور شیرین بشهT^T

دشمنت شرمنده عسلممممم!!!
قربون ذوقت برمممممم میشد میومدم برات بندری میزدمT^T اما امان از جبر جغرافیایی و فاصله ها😂
فقط تو بهم یه آدرس کوچولو بده، دم و دستگاهش هم میفروشم برات😔
اونارو جدا من مفقود کردم و روم نمیشه اصلا به کسی بدم بخونه😭😂 اما شما یه لینک ناشناس بده یه چیزی برات بفرستم ان شا الله که مشتری شیT^T
واقعنی پیدا کردی؟T^T اسمم بهم میاد یا ازم دوره؟T^T گربون گدرتتتتتتت!!!T^T
البته که ندارم نفسممممم تو فقط منو مونو صدا کنننن جیگرررر:")
دشمنت شرمنده بیبی وب خودتهT^T همچنیننن جون دل!
استرلا مزاحمه
۲۹ مهر ۱۴:۳۶

هاییی چطوری؟؟

خب من اینو تموم کردم و خیلی خوب بود...

اصن خیلییییییییییییی نمیتونم توصیفش کنم:)))))

آنام کارا:)

این رو دست نداره خیلیییییییییییییییییییییییییییییی خفن بود

وایییییی هنو تو کَفِشَم ناموسا عالیییییییی

دارم سکته میکنم رسماً اصن عوففففففففففف

خب خسته نباشین،قلمتونم عالی بود اصن خفن،خیلییییییی مواظب خودتون باشین لاو یو سوووووماچچچچچ،مواظب قلبای کوچیکتونم باشین؛)🤏🏽✨خدافیظظظظظظظظ:)))🫀✨

RM. kiute.ARMY

های عزیزدلمممم تو چطوری؟*^*
نوش جونت قشنگمممT^T
اوای این کلمه "انام کارا" ناجور قشنگ تو دهن میچرخه:")

قربون کامنتت عزیزممممممT^T
استرلا مزاحمه
۲۷ مهر ۲۰:۲۹

راستی بنظر خیلی قشنگه خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی زیاد...

و ممنون و خسته نباشد 

:))))))))

RM. kiute.ARMY

سلامت باشی بیبیییییییT^T
نوش جونت:">
استرلا مزاحمه
۲۷ مهر ۲۰:۲۶

هالو ددی جونم:)))))

چیطوری خوبی؟؟؟

میدونی من خیلی وقته تو سایت نیومدم خیلی خیلی خیلی زیاد:)

یعنی از اون موقعه ای ک سایت کلا آف بود و خب امروز اومدم؛)

میدونی تهکوک دیدم خر‌ذوق شدمممممممم چون ناموسا هیچی نداشتم:////

و خب باید درس بخونم ولی خیر چون ما دبیر نداریم نمیخونم کلا مدرسمون دبیر نداره:////

حالا هرچی باید برم اینم بخونم ب نظر گشنگ میاد:)

دوست دارم:)))

خیلی خیلی مواظب خودت باش3>

به اندازه‌ی ستاره های آسمون دوست دارم:)

خدافظظظظظ:)))))🤍✨🫀

RM. kiute.ARMY

هالو بیبییییییییT^T
عالی! تو خوبی؟؟؟ خوش برگشتی دلبرمممممم:")))
بله بله...منتظر دیدن کامنتی با اسم خودت بودم بیب:">
دارلینگ...خوب بودی؟ خوب گذروندی؟:">
عایگووووو فدا ذوقت برممممT^T
خیلی زحمت میکشه اموزش و پرورش:/
بخون جانان خیلی قشنگهT^T
من بیشتر:")
تو بیشتره بیشتر نفسسسسسس!!!
من به اندازه ی خالق ستاره ها:)
بایییی زندگیم:">
کیم ماریا (دختر خوانده تهکوک)
۲۷ مهر ۱۳:۳۷

های هیونگ 

میگم هیونگ قلمش خیلی شبیه بیانکو بود گشنگ بود 

هارتم اکلیلی شد از گشنگی این داستان

ولی هیونگ چرا همه رایترا زدن تو کار فراموشی و اینا ؟

هیونگ طبق معمول همیشه لپ نویسنده رو کوتاه ببوس و ازش تشکر کن بابت کونی.. ببخشید جونی که گذاشته سر این 

لاو یو مورررررررررررررر

RM. kiute.ARMY

های قشنگ مننننن*^*
عایگووو عایگوT^T
قربون هارتتتتت!!
بازارش داغه اخه😂
چشم چشم رو جفت تخمام...تخم چشم😔
لاو یو شدیدددددددد!!!
برف
۲۷ مهر ۰۰:۴۷

سلام 

یه چیزی شبیه the broker می خوام

RM. kiute.ARMY

سلام عزیزدلم*^*
والا مثل اون ندارم دارلینگ اما میتونم لیست کار های نویسنده اشو بهت بدمT^T
vikky.zomby
۲۵ مهر ۲۱:۴۸

چه بگویممم ... نگفته هم پیداااست ... قشنگیای این فیک مگر یکی و دوتاااست .... :)

RM. kiute.ARMY

ببین انقدری زیبا سرودی که میخوام برم معابد تایلند راهب شم:"))))
ʙɪᴀɴᴄᴏ ᴀᴄᴋᴇʀᴍᴀɴ
۲۵ مهر ۲۰:۴۴

درود به نویسنده های عزیز..

اول از همه یه خسته نباشید بزرگ بابت این فیک قشنگ بهتون بدهکارم..

من وقتی داشت شات به شات منتشر میشد منتظر بودم فول شه و بعد بشینم بخونمش و بعدا کلا فراموش کردم و امروز دیدم بله..شش روز قبل فول شده و به سرعت برق و باد دانلودش کردم و خوندمش..

ایده فیک و پایانش به نظرم خیلی سوییت بود و باز هم جا داشت که تا 200 و خورده ای صفحه هم بره..انگار احتیاج داشتم بیشتر عشقشونو ببینم..

"میدونستی حرفایی که بهم میزنی مثل موج های دریاست؟

+ چطور؟

-تو حرف میزنی و غم هام و شک هام و ترس هام رو با موج حرفات از دلم میبری."

اوکی ولی اینجاش خیلی قشنگ بود..

"-قبوله. از سفر خوشم میاد.

+از من چی؟"

چرا باید اینجا لحن درناک تهیونگ رو حس میکردم؟

آفرین چون خودم جاش بودم!

بیخیالش..

و خب راجب اسمش

لعنتی خیلی کراشه..

آنام کارا..

معنی خاص و قشنگی پشتش داره و تلفظش واقعا قشنگه..

*دانلود کسی که آنام کارای من باشه:)

و خب یه چند تا نکته هست که به نظرم بهتر بود رعایت بشه..

تنها مسئله ای خیلی دلم رو شکست سیر سریع داستان بود..یعنی دوست داشتم کشمکش های بیشتری بین تهکوک باشه..برای اینکه جونگ کوک قبولش کنه..

میخواستم مادر تهیونگ (بخدا هرچی فحش بلد بودم بهش دادم) توی روز هایی که تهکوک پیششون نبودن حالت هاش گفته میشد..مثلا کابوس میدید یا نمیدونم هر چیز دیگه ای..

اما اینکه یهویی گوشی تهیونگ زنگ خورد و بعدش اعتراف جونگ کوک..گاددد خیلی خوب بود..

همین..

و اینکه رنگ موهای تهیونگ...اصلا عر نزدم یونو؟

خلاصه عالی بود و همگی خسته نباشید..

----------------------------------

پاپااااااااا

باید یه چیزی بهت بگم..

به نظرم جدی جدی تو خود کلمه آنام کارایی برای من..

آره..

RM. kiute.ARMY

به به کامنت پر ملات از دختر سفید مننننننT^T
جونمممممم؟؟
:)
خب بیا با چاقو بزن تو دلم...با همون لگد هات هم بزن تو پس کله ام...
با قلبم بازی نکننننننن شکلاااااات شیریییییی منننننننننننن تورِ لباس عروسمممممم😭😭😭😭😭😭
اوژنی
۲۵ مهر ۱۹:۰۲

بعد مدت ها فک کنم دو ماه؟ یا بیشتر اومدم به اینجا سر بزنم عرق شرم- جدی دلم برا اینجا خیلی تنگ میشه و دلم میخواد همش اینجا پلاس باشم ولی درس و مشق مگه میزاره؟

 

خوشبختانه یا بدبختانه امروز مریض شدم نتونستم برم مدرسه و نشستم این فیک خوشگلو خوندم و الان ابنجوربم که این چرا این همه قشنگ بود؟چرا تموم شدددد جدی متفاوت تر از اون چیزی بود که فکرشو میکردم و وایبش خیلی قشنگ بود))

دست نویسندش درد نکنه

 

پ.ن: پیس پیس هیونگ اون اطلاعیه رو خوندمم اگه اخر نظرم حالتو بپرسم اسپم میشه یا چی؟ نمیشه با یه تیر دونشان بزنمم؟:))))

 

لاوت هیونییم))

 

 

RM. kiute.ARMY

عزیزدلمممم خوش برگشتی که:"))) ننگ به نیرنگ مشق های بی پدر مادرِ نا معلوم-__-

الهی بچه ام مراقب خودت باشششش:"(
نوش جونت عزیز گوارای وجودت!
به شدت طیب طیب الله، حسنت بارک الله!

پ.ن: اینجا میتونی حالمو بپرسی دورت بگردم منتها برای ادامه ی مکالمه میشه یه پست دیگهT^T

لاوت شدید تر به خدا!
Kim bora (خیار🥒)
۲۵ مهر ۱۴:۴۳

عرررررر ایناهاشاااا انجام کارا پیدا شددددد

دد نمی‌دونی چقد دنبالش بودممممم

هی با خودم میگفتم من قبلن انجام کارا خوندم؟امام کارا چیه اصن؟فیکه؟بعد اومدم ع تو بپرسم فیکشنی به اسم انجام کارا دارید که اینو دیدمممم

عرررر پیش به سوی خواندننننن

RM. kiute.ARMY

قشنگ طلبیده بودت ها این فیک😔 نوش جاننننننننتT^T
💚💜sogijin💙💖
۲۵ مهر ۱۱:۰۰

کوکی جان حافظشو از دست داد وحشی شد که🤣🤣🤣بابا اروم باش در صلح مسئله رو حل کنید چرا پاچه میگیری بچم🤣🤣🤣🤣تهیونگ صبر ایوب داشتا وگرنه هرکی بود قاطی میکرد🤣🤣🤣

لابک دوسش داشتم زیبا بود💖💖💖💖💖💖💖💙💙💙💙💙💙💙💙💚💚💚💚💚💚💚💚💜💜💜💜💜💜💜💜💜

RM. kiute.ARMY

تازه دکمه اشو زدن روشن شد😔 اره بخدا خود من کمربند میکشیدم روش:|😂
قربونتتتتتتتتتت نفسسسسسسس نوش جونتT^T
ُسیب سبز
۲۳ مهر ۲۲:۳۶

سلام دد..
اول یک خسته نباشید بگم به رایتر عزیز دوم اینکه امیدوارم موفق باشی


راستی دد میشه لینک فیک کریستال رو بدی:)؟

RM. kiute.ARMY

سلام قشنگم*^*
سلامت باشی جیگررررر تشکرررT^T

کریستال اسنو؟
i am lesbian :)
۲۳ مهر ۱۰:۵۴

داش دسپرادو رو خوندم 🗿🌺

RM. kiute.ARMY

خب عشق دادا اینجوری باید جهاد کنی خودت دلی بری دنبال فیک😂

https://fazayihaa.blog.ir/post/947
https://fazayihaa.blog.ir/post/446
https://fazayihaa.blog.ir/post/1396
https://fazayihaa.blog.ir/post/1301
https://fazayihaa.blog.ir/post/1046
https://fazayihaa.blog.ir/post/1462
https://fazayihaa.blog.ir/post/1626
https://fazayihaa.blog.ir/post/1862
Acha
۲۱ مهر ۱۴:۱۱

سلام به نویسنده عزیزم و ددی و مونی😅

خب خب...

دیشب این فیکو خوندم و حالا اومدم کامنت بدم😅

یک راست برم سر اصل مطلب😁

صادقانه بگم انتظار داشتم مثل اکثر داستان ها و فیلم ها یهو یه اتفاقی بیفته و حافظه کوک برگرده؛ولی پایانی که داشت واقعا قشنگ بود🥲

اینکه با وجود برنگشتن حافظه اش بازم عاشق ته شد خیییلی قشنگتر بود🥲🥲

و اینکه جاهایی که باهم بحث میکردن و کوک نمیزاشت ته نزدیکش شه یا مثلا اونجایی که از تخت پرتش کرد پایین...

حقیقتا نمیدونستم به این رفتار بچگونه کوک بخندم یا به حال زار ته گریه کنم😂

کلا درگیری احساساتی داشتم و اینم خیییلی دوست داشتم که حتی تکلیفم با خودم مشخص نیست😅

و میمونه وقتایی که تهیونگ کوک رو آنام کارا صدا میزد....

وای من کارخونه قند تو دلم آب میشددد از بس که این اسم کیوت و قشنگ و پر معنی بود🥹

در آخر اینکه واقعا از فیک لذت بردم و با وجود کوتاه بودنش خیلی گوگولی و سوییت بود🥹

از اون فیکا بود که دوست داشتم اونقدر تو بغلم فشارش بدم که هیچی ازش نمونه😅

 

آره دیگهههه هرچی میخواستم بگم گفتم😅

در کل خییییلی آنام کارا رو دوست داشتم😍

و اینکه دد اگه جایی از نظرت ممکنه داستان رو اسپویل کرده باشم لطفا سانسورش کن که کسایی که فیک رو نخوندن از این طریق ندونن چی میشه😅

از این لحاظ شبیه نامجونم اصلاا متوجه نیستم اسپویل میکنم یا نه واسه همین میگم اگه از نظرت اسپویل شده سانسورش کن که زحمات نویسنده رو به باد ندم😅

 

خب تا فیک بعدی که بخونم و باز بیام با یه کامنت طولانی نظرمو بگم بوس به همتووون😘😘😅

RM. kiute.ARMY

سلام به روی ماه شما عزیزدلT^T

اخ دقیقا:") منتظر بودم یادش بیاد اما نیومد! اما داستان قشنگ رفت جلو و وایب خاص خودشو داشتT^T

نوش جان شما دلبر و مرسی کامنت پر ملات که رسما مرام گذاتشی جیگررررررT^T
تشکر تکشر!!!

زیر کامنتت میزنم خطر اسپویل*^*
عایگوووو میفهمم میفهمم😂

حتما از این نظر های مشتی بده قربونت بشممممممT^T بووووووس متقابل!

خطر اسپویل
عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
۲۱ مهر ۱۲:۳۶

اینم تموم شد.

 

 

 

 

 

 

شکست عشقی-

RM. kiute.ARMY

اگر بار گران بود و رفت
i am lesbian :)
۲۱ مهر ۱۲:۱۶

توروخدا به فیک معرفی کنید بیشتر از هزار صفحه باشه⁦ಥ_ಥ⁩

RM. kiute.ARMY

دسپرادو رو بخون خوشگلمT^T
ونوس:)
۲۰ مهر ۲۳:۴۱

عر عر عر

ایننننن

اصلا اوففففففففف

ورژناششششش. ایدشششششش. کاپلشششششش

اینو اصلا برا من ساختن😭😭💔

من عاشق این جوری فیکام که فراموش میگیرن 

نویسنده پا بوستنم به خدا 

منو از این وضعیت در اوردی😭💔

RM. kiute.ARMY

گوارای وجودت دخترررررT^T
vkook_hedi
۲۰ مهر ۱۴:۳۲

هقققق

خیلی قشنگ بووود😭

لعنتی روحمو با خودم برررد😭😭

میشه یه دست کتک حسابی به مامان ته بزنم لطفا!؟

ددی حرف و اخلاق ننه‌ی تهیونگ منو یاد مامان اون انداخت.

خیلی فیک خوبی بود ، انقدددددد خووووب بوووود که قشنگ حسش میکردم!!

انگار یه فیلم کوتاه بود که پیامش این بود« تو زندگی کسی دخالت نکنید یا به عبارتی دیگر چیزخوری بقیه به ما نیومده!»😐

خسته نباشید نویسنده‌های گرامی😭💜

RM. kiute.ARMY

گوارای وجودت زنننننT^T
البته قشنگم البته!

واقعنی؟:")
قربون حست:")
جدا گ.وز هر ک/ونی نشید-_-
ای جوووووون!
mehrsa_jkkk^-^
۲۰ مهر ۰۹:۰۳

خیلییی خوشگلللل بوددددد

هققققق 

وای من از این فیک ها بیشتر میخوامممم مالیشکاااااااا

نویسندههه خیلی قشنگ بودد دستت طلا :)

 

مالیشکااا اولین فیکی بود که بعد از دو هفته خوندممم بالاخرهههههه هوراااا

انصافا خوشگل بود ولی فقط منم که میخواستم مامان تهیونگ رو پاره کنم؟

 

 

پ.ن:ددی من هنوز حالم بدههههT-T قرار بود خیر سرم این اخر هفته مثل ادم بخونم برای امتحانای هفته بعد و قلم چی ببینن چی کار میکننن؟هق

RM. kiute.ARMY

نوش جونت عسل طلای منننننT^T


نوش جووووونت نفسس!
یه ارتش سرخی علیه مادرش این زیر تشکیل شده😔😂

پ.ن: الهی من بگردمت دخترم دونت ووری:( زیاد روش کلیک نکن. بزار هرچی که هست پیش بیاد. ان شا الله خیره
s.d
۲۰ مهر ۰۱:۳۵

خیلی حرف دارم خیلی.......

RM. kiute.ARMY

بگو جون دلم:")
OT7
۱۹ مهر ۲۳:۴۳

وای ددددددد... چقدررررررر عالی بوددددددد دست نویسنده رو واقعا باید ببوسیم. واقعا عالی بووووود🌚 ولی من یه تهیونگ این فیکو میخوام تو زندگیممممم . یه تهیونگ بدید برم من.هی دد... خودت چطوری خوشگل؟

 به قول خودت، *بالاکشیدن شلوار گل‌گلی پارم، مرتب کردن سیبیلام 

ددی، تصمیم کبری گرفتم دیگه هر فیکی میخونم کامنت بدم، اصن ددی تو امر کن، ما اطاعت میکنیم😎

RM. kiute.ARMY

نوش جونتتتتتتتT^T برای ما نهایتا یکی به تنذ بودن سام درخشانی به تورمون بخوره😂
ردیف ردیفم سالار😎 برقراری عزیز؟
جووووون شلوارتووو😎
نوکر مرامتم سلطوووووونT^T
لا اسم
۱۹ مهر ۲۳:۰۷

 الان این داستان ویا به اصطلاح فیک فوله دیگه نه ؟

RM. kiute.ARMY

بله*^*
کارن مرادیان
۱۹ مهر ۲۰:۳۷

سلام ددی جونم امیدوارم حالت خوب باشه

چه رمان ها یا فیکشن های میشناسی که داستانش واقعا قشنگ باشه یعنی داستان آب دوغ خیاری نباشه که فقط نویسندش با اسمات سر و ته داستان رو بهم بیاره البته مثبت 18 یعنی اسمات هم باشه، به صورت کلی روند داستان آروم باشه طوری که مخاطب بتونه با جریان همراه بشه و ارتباط بگیره و ی جوری باشه که با روح و روانت بازی کنه هم از نظر شادی هم غم یعنی بتونی خودت رو تو اون موقعیت تصور کنی

 

چقدر حرف زدم😂😂😂

 

و سوپر درام باشه

 

خودت چیا رو دوست داری

 

هم سد اند دوس دارم هم هپی اند

RM. kiute.ARMY

سلام بیبی خوبی؟ تاج سری نفسT^T
والا خیلی پر ملات میخوای بیبی😂
من پیشنهاد اون بخش آرمی پاره کن ترین مطالبه، از هر لحاظ اوکی ئه اون بخش و فیکشن هاش عالیه!
𝕗𝕖𝕝𝕠𝕣𝕒 :)
۱۹ مهر ۲۰:۳۱

با دیدن تیکه ای از فیک مجذوبش شدم...حالا فکر کن همشو بخونمT^T

RM. kiute.ARMY

بخون و گوشتِ تنت شهT^T
Mehrsa
۱۹ مهر ۲۰:۰۲

عررررررر تموم شدددددد من الان افسردگی گرفتدمممممممم

RM. kiute.ARMY

اگر بار گران بود و رفت😔
a.gh
۱۹ مهر ۱۲:۵۹

عررررررررررررررررررررررررررررررررر

پارت میخوامممممممممممممم

 

وای... چرا ملت فول نمیدن ددی؟

به نویسنده ها بوگو فول بدن وگرنههههههههههههههههههه...

 

 

عاره

RM. kiute.ARMY

امروز قرار میدم نزدیک های غروبT^T
که کامنت ها هم به اندازه ی کافی باشنT^T
Mehrsa
۱۹ مهر ۰۰:۲۱

نویسندهههه عاشق این فیکتممممم

حیحیحیحی <: 

از وقتی ددی و مونی گفتن کامنت بزارین، زیر هر فیکی که خوندم و نخوندم یچی مینویسم و میرم😂😂😂

اخ جونننننن فردا پارت جدیدش میادددددد

نانای اکبر و کبری نانای اصغر و صغری نانای افعل و فولا...*وی دیگر ادامه اش را حفظ نیست حیح*

وقتی دارم این کامنتو میزارم سه شنبس. نگید دیوونس داره الکی خوشحالی میکنه ها🙂😂

RM. kiute.ARMY

نوکر مرامت هانیT^T

بقیه اش بیت اهنگ بود فدا سرت😂
نه نه اینجا تاریخ کامنت ها نمایش داده میشنT^T
Mehrsa
۱۹ مهر ۰۰:۱۵

دد... من مثل نویسنده های گل این سایت فیک یا داستان نمینویسم. اول از همه توی یه دفترچه داستان هامو مینویسم، غلط گیری هم میکنم. بعدش وارد دفتر مورد علاقم میکنم که اسمش محرم رازه🙂🙂انقدر من این دفترو دوست دارم که نگو. حتی وقتی میرم توش چیز بنویسم انگار واقعا دارم با یه شخص صحبت میکنم و واقعا هم ازین موضوع لذت میبرم. بهش میگم محرم راز چون شاید چیز هایی توش گفتم که حتی به خانواده یا دوستامم نگفتم!! یجورایی واقعا احساس میکنم یه دفتر، کاری رو با من میکنه که منتظرم بعد از 13 سال یه ادم زنده برام اون کارو بکنه((:  (درک شدن...) 

حالا بگذریم. مرسی که برات مهم بود و کامنت منو ریپ زدی ددی جونمممممم آی لاو یووووووو >_< 

RM. kiute.ARMY

قشنگ من:")
خیلی شیرینی دلبر!
و گمون کنم محرم رازت ارزشمند ترین چیز ممکن تو دنیا باشه چون هستیش به وسیله ی تو ستودنی شدهT^T
و قدر زر و زرگر میدونه بیب:)

تاج سری نفسسسسسسسT^T لاو یو مور!
A.SH
۱۸ مهر ۱۹:۳۰

راستی نویسنده..خوب خوشی سلامتی؟💜

این فیکه تقریبا مثل کتاب انام کارعه؟یا فرق دارم؟ اون داستانش خیلییی قشنگ بود..اگه اینم مثل اون باشه..با ورژن تهکوک..اصن اوفففف...منم که عاشق بازگردانی..

اون کتابه البته اولش متفاوت از اینه..اونجا دختره که میشه همون جونگکوک اینجا خانوادش نمیزارن با پسره ازدواج کنه..بعد کلا دورش میکنن از پسره..بعد ازسال ها برمیگرده و .. اگه اره که از الان تا پایان فیک قلمتو بوس میکنمم..

اگر هم نیست قلمتو لیس میزنم..😔(فهمیدی دوست دارم این فیک رو یا بیشتر توضیح بدم؟ 😂😭💜 )

خیلی خوبه تا اینجا که خوندم..فایتینگ!

RM. kiute.ARMY

روند داستان با کتاب هم فرق میکنهT^T ولی اقا کتابه قشنگهههههه کههههههه😭

میزان صداقتو نبی خدا هم نداشت😂😭
A.SH
۱۶ مهر ۲۳:۴۳

نویسندههه...پارت 3 رو هم خوندم...چرااا ننه ی تهیونگ اینقد تو ماتحت نروعه..حاجیی..ولش کن خبب...بگو ک خوب تموم میشه ننه تهیونگ یا ادم میشه یا میره زیر 18 چرخ..بگووو

...ولی چرا رو ابجی کوک کراش زدم؟ احساس میکنم موهاش خیلی بهش میاد...هعی...من کراش زدنم یه سطح بالاتره..علاوه بر اینکه وجود نداره حتی نمیدونم قیافش چه شکلیه...کمک!!!

 

 

 

همسایه ها یاری کنن این هفته فول میادT^T ایجان..ایجان..ایشالا

ناموسا؟:"))) به پشمای نداشته جیمین قسم..اصن کراش حاجیی...تازه به من میگه کیوت..میگم چرا میگه اولا لپت کیوته دوما سر درس یه جوری زل میزنی به معلم و جواب رو سریع میگی عین گربه میمونی:/....اصن..نمیدونم خوشحال شم یا بزنمش😂😂 من چون زود یادم میره باید زل بزنم به معلم و کامل گوش بدم که هک شه تو ذهنم..بعد این میگه گربه..استغفراللهه
معرفی کن این دختره خوش زبونووووو😭😭😭😭😭 فیک نمیخونه دد...فوش میده ناهیتش فاکه اونم اروم در گوش طرف میگه...مثبته😂😂ولی من انقد سانسور شده براش تعریف میکنم که بخونه :")))هیهیهیهی
 
جون بابا عجب معنی عمیقی داره...معنیش تو گوشم:"))) اره...یکیم نداریم انام کاراش بشیم..هعی...تف تو زندگانی
 
اتفاقا نویسنده فولشو بهم تحویل داده😔 بگو جون من؟😭😭بزار زود زود بزارر
ننه اش عفریته ی زنده است:| یاد مامان بابام افتادم...با اون قد کوتاهش..استغفرالله
 
بگو که ام ویش هم پخش میشد😔 ام وی نه ولی چالش رفتن جونگهیون پسرمم کراشممممم..اوننن...اصن حرکات موزون ماتحتش پخش میشه هییی
:|
بابا نکنید اینکارارو😂 جوون ها بخوان به منجی زمان -که برای مسیحی های مومن حضرت مسیح ئه- معتقد باشن، دلی معتقدن. مگه ظاهریه که لعنتی؟😂 میخواست علاقه مندمون کنه گفت خوشتیپ و سیکس پک داره..باشگاهم میره همه جا هم خونه داره😂😭 فک کن موقع مخ زنی هم بگه...میدونی امام زمان کیه؟ شتتت
😭
رسما معلمتون یا پارکشو عوض کرده یا ساقیش حروم خوره... دد به خدا از همکلاسی هام هستن تو این سایت میدونن چی میگم..انگار حشیش میزنه قبلش..صدا خر و گوسفند درمیاره..:/بهطور رسمی خر و گوسفند..نه که به اصطلاح :/
 
دهنت سرویسسسسسسسسسسسسسس از من که گذشت اما برای باقی دوازدهمی های تجربی کاملا کاربردی ئه😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂 من دهمم..از دهم با بالا کاربردیه..جوعان😂😂

RM. kiute.ARMY

بابا ننه اش از اون ضلیل های کثافته:|
دقیقا شبیه پیر زن های گیر سه پیچ خرفت خر-_-
درجه ی اجتهاد داری😂

ان شا اللهT^T
هااااااااا پس پیشی بودی رو نمیکردی بلا😔 با اجازه شیپ شیپ😔
ای بابا اینم شانس مویه😔

من ک.ون طرف نشم...آنام کارا پیشکش:")

جونگهیون کدومشون؟

ترخدا تکذیب کن این سرطان هارووووو بگو که همه اش الکی گفتهههههه😂😭😂😭😂😭

بگو به قران:|

گنگت بالاست زن حلال اوسون😂😂😂😂😂😂

Mehrsa
۱۶ مهر ۱۵:۴۳

خب خب اول همه سلاممم... نویسنده ی عزیز، من نه اسمتون رو میدونم و نه کار هاتونو خوندم ولی این فیک قشنگه. واقعا قشنگه و من دوست دارم بشینم بخونم و بیشتر ازین لذت ببرم. وقتی که دارم این کامنتو میدم، هنوز چپتر سوم رو نخوندم ولی میدونم ترکوندی. و سخن اخرم: فایتینگگگگ

RM. kiute.ARMY

فایتینگگگگگ بک جون دلمممم مرسی کامنت و حمایت بیبیT^T
همونی که همش فن فیکشن میخونه:)!
۱۵ مهر ۲۳:۴۵

ددی خودت بیا پیشم صدات میکنم آنام کارا نگران نباش تا وقتی که مارو داری😎😌

ولی...ولی...

نامردا شماها کجا بودید من سگ جون شدم. تقربا ۱۰تا سکته رو رد کردم حتی بیشترررررردتسققهخهلییبه

خیلی دلم براتون تنگ شده جون عمه های داشته و نداشته تون زود برگرید،لطفاخبییهادی🙏🏻😭

(حرف بد زدن بخاطر اینکه اعصابش خورده)

خب میریم سر اصل مطلب من...خب بگو خب

برای خوندن این فیکشن یکم دودل ام و خب ذهنم ناموسن بد درگیر شدهبخاببخاربب:) حتی برای چیز های دیگه

یه درخواستی هم داشتم اینکه.....حاجی عکسای داش جئون رو دیدید؟من بازم چندتا سکته رو رد کردم.(فکر کنم درک میکنید)🙂💔👍🏻

حالا چند وقتی هست خبری ندارم اما یه پیشنهادی دارم از این فرصت استفاده کنید و کارهای عالی تحویل بدید البته همیشه که کارهاتون عالیه خیلی برای کار های جدیدتون ذوق دارم مطمئنم کلی سوپرایز دارید و امید وارم همینجوری عالی پیش برید من همیشه ازتون حمایت میکنم💖:>

RM. kiute.ARMY

داری با دلم  بازی میکنی...داری کاری میکنی خونه رو برات خالی کنم😔
میانههه فدات شم میانههههه😭😭😭😭
اتفاقا عاشق عمه هامم و برگشتممم😭😭😭
(درآوردن فلفل)

اینو بخوای الان شروع کنی چهارشنبه فولش هم میاد ردیفه ردیفه👀

نمیشناسم🙂

تاج سری دلبرم برای شما بهترین ها، بهترین هامون رو ارائه میدیم:")
Nothing
۱۵ مهر ۲۲:۳۴

خیب اهم اهم 

اولا ک باید بگم ک اونجایی ک گفت تهیونگ مثل طبیعته و ... کاملا موافقم 🥲💔

.....

حقیقتا اولین باری ک داستانو خوندم بعد از اون تیکه ک جونگکوک فراموشی گرفت جمع کردن این داستان خیلی کار سختی بنظر میومد ولی خیلی قشنگ و روون داستان جمع شد مثل اینکه پارت بعد هم پوستمون قراره براق بشه و اینا 😔 و قشنگ تر اینکه با اینکه خیلی این جمع کردن داستان طول نکشید اما در عین حال هول هولکیم نبود یعنی وقتی روند داستانو نگاه میکنی آزار دهنده نیس ✨️

عاره دیگه موز بخورین🍌💜✨️

......

بعد اینکه یه سوال فنی : مادر تهیونگ حالیش نمیشه عذاب وجدان چیه جدا؟🥰

(دارم میرم با چکش 3D پیش مادر تهیونگ باهم اختلاط کنیم🥰🥰 باح باح)

 

RM. kiute.ARMY

به مولا قسم که هایااااااااحT^T

تک تک درخت های موز دنیا حلالت باشه😔

میبینی یه عقده کورت میکنه؟ دقیقا همونه!
(منم همون شیر آتش نشانی رو دارم میارم بکنم تو منافذش)
Rh
۱۵ مهر ۲۲:۱۴

وای ددی این لعنتییییی 

کوک چطوری میتونه پا نده😭😭

ولی جدی خیلی دوسش داشتم. معمولا نمیخونم ولی این یه چیز دیگه بود

RM. kiute.ARMY

*یاد دیالوگ رئیس مزرعه افتادم: اونی که به تو پا داد به من دست داد😭😂
کوک نا شکری نکن مرد😔

عزیزی بیب:")
فرش سفیدپهن کنین قرمز تکراریه (jk lover سابق)
۱۵ مهر ۲۱:۰۱

هایاحححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححححح بعد از تقریبا 1ماه 2ماه

هاو اریو دد؟

نویسنده های گولمون از غارشون در اومدن و جدیدامونم یه چهره ای نشون دادن

عر منم مامانمو انام کارا سیویدم

معنیشوبگممممممممممممممممممممممممم؟

RM. kiute.ARMY

سلام عزیزدللللل😔
عالی شکر خدا:>

بله بله گل کاشتهT^T
بفرما جون دل!!
mahi
۱۵ مهر ۲۰:۴۵

عررررررر

اولین چندشانی ایه که میخونم خوبه خوبه

ولی زود باهم خوب شدنا یذره تو چس میموند بعد ماامانه فک میکرد دارن جدا میشن و یدختر برا پسر انتخاب مینموند

ولی بعد بی ثمره میشد بادش میخوابید

ولی کلی خوبه افرین افرین

RM. kiute.ARMY

نوش جونت باشههههT^T

همه اتون با مامان ته دست به یکی کردین ها. توطئه ها در کار است😔
A.SH
۱۵ مهر ۲۰:۳۷
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

عه..این ازدست در رفته بود..خودنم تا اینجا...کاش زودتر فول بشههه..من تا یه پارت بیاد میدم..جون میدم...خون میدم :>>>>

 

انام کارا...یه دوست دارم ..همکلاسیمه....کلا 8 تا زبان بلده(وی کراش زده رو لهجه اش..اصن عفف)

...داشتم براش تعریف میکردم گفت انام کارا از اصطلاح های نروژی یا اسکاتلندیه..دقیق یادم نیس...که میشه دوستی که بیشتر از خودت تورو میشناسه و بهتر از خودت میدونه چه اتفاقی برات افتاده و خیلی احساس صمیمیت میکنی باهاش...یه چیز مثل اینکه خودتی باشی در کالبدی دیگه (از لحاظ اعتماد) :>

خیلی کیوتهه..
فایتینگ..💜

ولی زنیکه اسمشو نبر..ننه ی ته چرا بایدبره خونه کوک اخه..از این بچه چی میخواددددد :<

یا اگه یادش نیاد..وای وای...(اصلنم فردا امتحان ندارم..اصلا)

نویسنده زود بنویسسسس پلیززز..دستم به شلوار گل گلی مامان دوزتتت...از  ذهنم بیرون نمیره..

 

 

 

وای دد اهنگ هواسا هست..ای لاو مای بادی..فاک وسط زنگ دینی داشت پخش میشد... چ چ

وای...نمیدونم چرا یاد معلم دینیم افتادم..میگه امام زمان در قالب مرد 30 ساله داره زندگی میکنه..همه هم بهش محرمن..تازه هیکلشم توپه! :/ سیکس پکم دارههه....باورت میشه؟بعد تازه طی العرض هم میکنه اَمِریکَ(با لهجه بخون)فلوریدَ

فاک...یه لحظه اسم فیک رو دیدم یادمحرم بودن افتادم..بعد فک کن میره باشگاه مختلط :>> دارم نمیتونمممیننترنپ

 

 

**************************************

دد ببین چی کشفیدم :>>

RM. kiute.ARMY

همسایه ها یاری کنن این هفته فول میادT^T

ناموسا؟:")))
معرفی کن این دختره خوش زبونووووو😭😭😭😭😭
جون بابا عجب معنی عمیقی داره...معنیش تو گوشم:")))

اتفاقا نویسنده فولشو بهم تحویل داده😔
ننه اش عفریته ی زنده است:|

بگو که ام ویش هم پخش میشد😔
:|
بابا نکنید اینکارارو😂 جوون ها بخوان به منجی زمان -که برای مسیحی های مومن حضرت مسیح ئه- معتقد باشن، دلی معتقدن. مگه ظاهریه که لعنتی؟😂
رسما معلمتون یا پارکشو عوض کرده یا ساقیش حروم خوره...

دهنت سرویسسسسسسسسسسسسسس از من که گذشت اما برای باقی دوازدهمی های تجربی کاملا کاربردی ئه😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
همون جکی قدیمی...
۱۵ مهر ۲۰:۰۷

چرا جونگ کوک روی کاور انقد پخمه به نظر میااااد اصلا به جونگ توی فیک نمیخورهههه

اوخیییییی کوشولووووو:)))))

همین الان چپتر یه رو خوندم و به نظرم محشر بود، توصیف احساسات و حال اون موقع جونگ کوک، خیلی خوب بود 

ولی یه چیزی اشکال داشت اونم این بود که تا مرخص شد رفتن سر خونه زندگیشون 

به نظرم اول باید میرفت خونه پدرش بعدش کم کم با ته میرفت خونشون و... 

عره دیه همین

RM. kiute.ARMY

اون کیوتی هاش رو پارت اول یادته:")))؟
بعد از فراموشی انگار قفل شد قلبش:")

نوش جان شمااااT^T با شتکر از نویسندگان عزیز و ستونمونT^T
بای جان نظر سازنده👀
همون جکی قدیمی...
۱۵ مهر ۱۹:۵۵

گفته بودم دلم میخواد این ننه سلیطه ته رو بکنم؟ 

اگه نگفته بودم، بیا بزن تو گوشم 

بیااا بزننننن تو گوشممممم 

اه اه چندشششششششش 

سلیطه کیصافتتتتتتت

چیکار بچم دارییییی

RM. kiute.ARMY

چرا بزنم تو گوشت؟؟؟
بیا دوتایی با لگد بزنیم تو راست روده اش زنیکه مادرصگ:|
مریض:|
یابو چیکار بچه ات داری بزار زندگیشو ب.رینه اصن اه:|
mehrsa_jkkk^-^
۱۵ مهر ۱۹:۰۵

ولی مالیشکا من میخوام اینو بخونمممممم

این قبول نیستتتت

بگو زود فول میشه؟

از روی خلاصه اش روش کراش زدم

ژانر هاش>>>>

 

#لعنت به مدرسه و امتحان ها

#قول میدم در اولین فرصت بخونمش هق

#فایتینگ نویسنده :)

RM. kiute.ARMY

بله بله اگه بچه ها سر کامنت همکاری کنن این هفته فولهT^T

ای جون دلمممم!!
ننگ بر نیرنگ مدارس!
Aylar
۱۵ مهر ۱۶:۰۱

فقط منم که منتظر بودم این یه هفته سکوت تموم شه زودتر چپتر ۳ بیاد🙂😂🗿

RM. kiute.ARMY

خوشت اومده ها😔
نادر کوچیکه🚬 (یک انسان :) سابق)
۰۷ مهر ۱۹:۳۶

کیک آن مای بادی کیک 💃💃💦

(قفلی رو این آهنگ کارد) 

پیام بازرگانی لالالالا

RM. kiute.ARMY

بی ام:)
عاح متیو...
Nothing
۰۶ مهر ۱۸:۴۸

وای این زنیکه ی عفریته با پوزخند رو لبش خونه ی جونگکوک چیکار میکنه یاخداااا

RM. kiute.ARMY

عمه ننه ی نا سالم-_-
Mehrsa
۰۶ مهر ۱۴:۱۷

ددی من میخوام فیک بنویسم ولی همه چیم خرابه. حساب کاربریم، ایمیلم و مهم تر ازون... 13 سالمه💔😭انقد قلمم خوبههه که نگووو اما افسوسسسسسسس💔😂🥺

RM. kiute.ARMY

بیبی دونت ووری نفسمT^T
لازم نیست تو بیان حساب داشته باشی، اما فعلا از نوشته هات بده بخونم ببینمT^T
همونی که همش فن فیکشن میخونه:)!
۰۶ مهر ۱۳:۵۳

تا اونجایی که من فهمیدم "آنام کارا" یه حس هستش.

که یعنی "حسی که نسبت به یکی داری که میتونی زندگیتو،حرف هات و راز هاتو بدون ترس واسش تعریف کنی." کلا حس خیلی قشنگیه💖:>

RM. kiute.ARMY

یه اصطلاح قشنگه واقعا:")
*دانلود یکی که بهم بگه آنام کارا:
*نت ضعیفه و یکی دانلود میشه که بهم میگه صفدر صگ سیبیل من کیه:
جئون لیلیث
۰۶ مهر ۰۲:۱۱

*لیلیث با شمشیر دچیتا وارد میشود و ب حق بنگتن مادر شوهر جونگکوک را ب قتل میرساند*

 

 

جوری ک دوست دارم دم دستم بود خفش میکردممممممممممممممممممممممممممممم

RM. kiute.ARMY

*با چکش جونگکوک در 3D وارد میشوم و جمجمه ی ننه ی تهیونگ را سرویس میکنم*


میخوام ایستاده سر قبرش ب/رینممممممممم!!!
همون جکی قدیمی...
۰۴ مهر ۲۰:۰۲

یه لحظه هنگیدم 

فکر کرام انام کارا به ترکی یه چیز پر معنی میشه 

بعد یکم فکر کردم دیدم میشه مادر سیاه:/ 

ولی داستان خیلی فشنگهههه👌👌👌 

نویسنده جون کی پارت بعدی رو میزاری؟

RM. kiute.ARMY

اتفاقا ننه ی تهیونگ جدا سیاه و عفریته و کثافت آشغال ع.نونه ی گ.وهنه گ.وزونه ی قحبه ظاهره🤡

جدا خداست داستان:")))
گذاردیدیمT^T
عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
۰۳ مهر ۱۵:۲۶

من عر میزنم تو عر میزنی او عر میزند

RM. kiute.ARMY

من عر میزنم(مضارع استمراری)
مریدا
۰۳ مهر ۱۳:۰۳

من واقعا موقعی که داشتم دانلودش میکردم کور بودم؟

ندیدم زده چپتر۱ فک کردم فولهههه🥲

نمیتونم صبر کنم برا بقیش🥲😂

RM. kiute.ARMY

نههه خدا نکنهههT^T
زود زود میاد پارت هاش*^*
Nothing
۰۲ مهر ۲۲:۰۴

وای این چقد خوشگلههههه

هم کاورش هم مقدمش...

عیجان دوروز درهفته ام که آپ هست ... عیجان شنبه و چهارشنبه ایل بی فا.. لاوینگ یو رایت ✨️

 

 

RM. kiute.ARMY

قابل نداره زندگیمممممT^T
اصن اصل جنسه به مولا...
h2so4
۰۲ مهر ۲۰:۴۳

ای واااااااای!

چی میبینم!!

بوی ماه مهر چه خوش است 👀

خواندیده ام و بگویم که تف به گور پدر پدرسگ مادر تهیونگ^^

زنیکه زد یه خانواده رو پاشوند:|

به ولله کوک ته رو یادش نیاد و سد اند شه از ناحیه خشتک مین هی رو میدرم:|

RM. kiute.ARMY

اصن بوی ماه مهر با فیک بسیار خوش است!

تف خلط داااااار^^
از اوناست که ایران بود ده تا ده تا میداد سید همزه دعا بنویسه ها:/

منم مییام جهت جهاد!
سلطون علی
۰۲ مهر ۲۰:۴۱

اقا من توی روغن همه اش در انتظارممممم 😭 😭 😭

خیلی خوبههههه نعتلمغبنغبنبنلبنلب 😭

تهیونگ چرا زود جوش زد؟:/ اما خوب عاشقه دا 😭  دلش نیومد امپر چسبوند 😭

ادمین روز های آپش کیه؟ 😭

چند پارته این فرش شفقی تبریز؟ 😭

RM. kiute.ARMY

داداش سلطووووووون😔
دله دیگه حرف حالیش نی😔

داخل جدول زده شده عمرم شنبه ها و چهارشنبه ها*^*
چهار پارت حدوداT^T
Epiphany
۰۲ مهر ۲۰:۳۹

سلام به ادمین سایت!

و سلام به نویسندگان عزیز!

جدا گل کاشتید و هرچند دلم میخواد ننه ی عقریته ی ته رو جررررر بدم، اما سرتاسر شیرینی و قیلی ویلی ئه:)

امیدوارم کوک یادش بیاد مو کاراملیشوووو:(

RM. kiute.ARMY

سلام عزیزدلمممT^T

ای جانممم نوش جونت:")
هعی....(منی که فیکو جلو جلو خوندم😔)
جئون لیلیث
۰۲ مهر ۲۰:۳۴

یااا گاددددددد

تلو خودا ادامشو بنویسین.....

خیلی اد بوددددد

ی سوال انام کارا چ معنی داره؟

RM. kiute.ARMY

بله بله مینویسییمممT^T نویسنده ها کومپلت نوشته ان*^*

یه واژه با ریشه ایرلندیT^T که خب معنیش تو داستان معلوم میشه👀
Vkook. Darya
۰۱ مهر ۲۲:۳۳

ای بابا این چه کاریه با ما میکنیددد😭😭

همین دم مدرسه ای سایت پر فیک شده منم که نمیتونم نخونمشون 😭😭

همین الان گفتم یه سر به سایت بزنم بعدش برم رو فیکم کار کنم بعد الان اینو دیدم چجور ولش کنم نخونده برم ؟ نمیشه کهه 😭😭😭

 

RM. kiute.ARMY

کار های بد😔
آیم سو ساری بات ایز فیک لاااو😔
بخدا خراب مرامتم دریاااا بیا بشین روووووووممم😭😭😭😭😭
Yeah, we never felt so young
When together sing the song
서로의 눈 맞추며
비가 내려도
Yeah, we never felt so right
When I got you by my side (My side)
함께 맞던 별 따라
Oh, we young forever
이렇게 노래해 (We ain't never felt so young)
Won't you hold my hand? (Yeah, we never felt so right)
Need you here tonight (We ain't never felt so young)
Oh, we young forever (Never felt so young)
Yeah, never felt, never felt so young

.::Take Two::.
.::BTS💜ARMY::.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان