BTS fanfiction

💜👽📚 محفل دریده شدگان در راه بنگتن و فضایی های فن فیکشن خوان برتر 📚👽💜

مینی فن فیکشن Idyllic

✧FULL✧

نویسندگان HMA و RAHA.R
کاپل تهجین
ژانر فانتزی . عاشقانه . انگست . درام . تاریخی
محدودیت سنی 15+
تعداد صفحات 119

  

خلاصه:

افسانه!

خیالات انسان هایی خالق که تعدادی شان دین شدند، تعدادی باور، تعدادی خرافات، تعدادی الگو و شاید تعدادی شان ما!؟

 

⛓⚜️🤍DOWNLOAD🤍⚜️⛓

    شرط کامنت: حداقل 9 کامنت به بالا

 

:HMA

805_vpfe.png   

    

:RAHA.R

805_vpfe.png     


پ.ن: کامنت های عزیزانی که این مینی فن فیکشن رو خوندن و خوششون اومده، باعث تداوم قرارگیری پست با کاپل تهجین میشه👀

در غیر نرسیدن تعداد کامنت ها،نوشته ی جدیدی اگر با کاپل تهجین بود،دیر قرار میگیره یا خدایی نکرده قرار نمیگیره:( 

پ.ن2: به ولله نخونیدش، نه تنها از دستتون رفته که هیچ! از پاتون هم میره و پوتیفار لخت میاد تو خوابتون و استندینگ نکست تو یو رو با ریتم شهرام شپره میرقصه!!! بخونیدش که به جان ایرانوس خوب چیزیه!

۸ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
✞..Na͎y͎l͎↝
۲۱ اسفند ۱۶:۲۱

شاید این داستان همان افسانه ای در زندگی من بوده باشه که گمش کرده بودم؟واقعا زیبا بود:>>>>

[راستی ددی خوبی گلم:))؟]

RM. kiute.ARMY

این مخصوص خودت بود وجود منT^T

الهی دورت بگردم مننننن😭😭😭😭
تو خوبی؟؟؟ انقدره دلم تنگ شده برای پی ویمون:"(
اخر سال امون نمیده که..
صفا
۰۶ اسفند ۱۴:۰۷

بهترین شیپ جهان تهجین

RM. kiute.ARMY

احسنت اخوی احسنت!
همونی که روی ددی کراشه
۰۹ بهمن ۰۳:۱۱

وای پوتیفار چیهههه

خودم میام لخت میرقصم براتوننن

تهجین چقد قشنگه ایشالا مبارکش باشسش 

 

نویسند شصتت تو چشمم قربونت برمم

RM. kiute.ARMY

جووووون بانک مرکزی برات شاباش میکنممم(¬‿¬)
جاک
۱۲ آذر ۲۰:۵۵

نویسنده شی وقتی دیدم به کامنتم توجه کردی و ازم سوال پرسیدی از خوشحالی عر زدم!

خوشحالم که نظرتو جلب کردم... و به طرز وحشتناکی با این حرفت که چرا باید همیشه تاریخو همین شکلی نگاه کنیم موافقم. گرچه من مصداق های دیگه ای رو واسه مثال زدنم در نظر گرفتم چون خب با اونا تخیلم بهتر کار میکنه*^*

آمممم منظورم آره همینه که خدا، انسان و شیطان در همین جایگاه تعریف شده ی خودشون باشن. و یه ایده این شکلی هم دارم که الان چون دارم با درسا و فیک در حال نوشتن دیگه م هر روز جون میدم دیگه نمی تونم اونو شروع کنم به نوشتن...

واقعا انتقادی ندارم بکنم... خط فکری داستان تفکریه که تو به ذهن آوردی و نه تنها قابل نقد نیست بلکه بسیارهم زیباست. و خب قلم ادبی ت که من واسش اشک می ریزم! حقیقتا خیلی وقت بود چنین قلمی رو توی سایت حتی شده کوتاه، ندیده بودم. موفق باشی عزیز دل و خسته نباشی!

‌‌ HMA
۲۷ آبان ۲۳:۲۸

به عنوان کسی که تازه نوشتن رو به صورت نثر الخصوص داستان نویسی شروع کرده و برای اولین بار ها با مخاطب رو به رو میشه دوست دارم بیام اینجا و تک تک کامنت هارو جواب بدم

@یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک

اول از همه سلاممم

دوم اینکه ممنون از وقت و توجهی که برای این فیکشن گذاشتی، خوندی و مهم‌تر از اینا نظرتو دادی خیلی برام باارزشه خیلی

همین دیگه کلی مرسی ازت و امیدوارم که دوسش داشته بوده باشی[:] همچنین اگر کم و کسر و نقطه‌ی خالی یا ضعفی رو در داستان ما دیدی، بگی خیلی کمک بزرگی میکنه و بغلللل

@m~

سلامممم

خیلی خیلی خیلی ممنونم ازت و واقعا خوشحالم اینو می‌شنوم مرسی که خوندی، حمایت کردی و دوستش داشتی 

همچنین اگر نظر منفی انتقاد یا هرچیزی داری اگر بگی برای برطرف کردن هرچه سریعترش به من کمک می‌کنی بغلللل

@suíbiàn-随便

سلامممم واقعا کامنتت از اون کامنت هایی بود که وقتی خوندم خستگی از اتنم رفت بدون پرده میگم

خیلی ازت ممنونم که وقتتتو صرف کردی و خیلی خوشحالم که دوسش داشتی و تونستی با همه چیش کنار بیای

بالاخره فخر بزرگی به همراه داره این جمله‌ت؛)

اگر نقطه ضعف یا پیشنهادی داری حتما بگو و بازم کلی مرسی بغللللل

@~Moon~

سلاممممممم خیلیییی ممنون از اینکه خوندیش کامنت گذاشتی متشکرمم و امیدوارم که ما افتخار داشته باشیم تا دوباره خواننده رو جذب کنیم

اگر فکر میکنی جایی مشکل و یا اشتباهی داشت خوشحال میشم بگیی بغللل

@جاک

خب سلاممم کامنت هاتو زیر یه سری از کارها خوندم و واقعا خوشحالم که الان زیر کار خودم دارم میبینم طرز فکرت واقعا جالبه

آره موافقم. هدف کلی این بود که چرا همیشه جوری که گفتن باید به قضایا نگاه کنیم و اگر یک درصد یک درصد تاریخ برعکس شده باشه چی و داستانی پشت اون باشه. صرفا کاری با خدا ندارم و دقیقا خود افسانه ها رو هدف گرفتیم و ترکیب کردیم به زبانی ساده‌تر

خیلی ممنونم از تعریفت واقعا باعث افتخاره

من یه چیزی رو متوجه نشدم... یا بهتره بگم کامل متوجه نشدم...دوست داری داستانی رو بخونی که مضمونش چیه؟ این‌که خدا در همون جایگاهه انسان در همون جایگاهه و شیطان هم در همون جایگاه تعریف شده است؟

خیلی خوشحال میشم اگر انتقاد و نقطه ضعفی وجود داشت یادآور بشی 

منم امیدوارم که بتونیم دوباره نظرتونو جلب کنیم و مرسی ازت بغللل

 در آخرم مرسی از همه‌ی کسایی که خوندن و همین بغل کلی

صحبتی هم با ددی دارم که...

وای ددی میبینی چقدررر حرف میزنمممم

اشکال نداره الان حس خوبی دارممم دلم میخواست با کسایی که حرف زدن با من حرف بزنمممم کسوتستوجتوسوجتس 

دیگه کلی هم ممنون از ادمین عزیز سایت(واه واه چقدر ادبی و مودبانه) همین 

RM. kiute.ARMY

صاحب اختیاری تاج سرررر(´。• ᵕ •。`)
قربونت برم فقططط حرففففف بزن تووووT^T
اتفاقا بهترین کاره! 
ممنون از شما بانوی گرانقدر ̄ε ̄

یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک

m~

suíbiàn-随便

~Moon~

جاک

جاک
۲۶ آبان ۱۵:۱۰

خوندمش... و این یجور اسمات بود. عقایدی که در مورد خدا، شیطان و انسان وجود داره به شیوه دیگه ای و آمیخته با اعتقادات یونانی به تصویر کشیده شده بود. با زیر پا گذاشتن عقاید ادیان، نویسنده نه دقیقا یه تفسیر، بلکه یک داستان ادبی و دلکش نوشته بود، که واقعا قلم زیبایی هم داشت.

از خوندنش لذت بردم، و اولین بار بود که از خوندن داستان هایی با این درونمایه لذت می بردم، چون می شد کاملا در شخصیت ها و نه عقاید به چالش کشیده شده غرق شد، می شد این رو فقط یه داستان دونست.

فقط برام عجیبه که کسی در مورد این عقاید و نه برای در هم ریختنشون، داستانی نمی نویسه. جایی که خداوند، خدای بزرگ و عادل باشه و شیطان یک گناهکار که غرورش اون رو به پایین کشیده. و انسان، موجودی که با وجود امکان خطاهای زیاد، همیشه میتونه برترین مخلوق باشه، و جهانی رو مبهوت خودش کنه.... امیدوارم بتونم چنین داستانی رو یروز بخونم، و بنویسم.

نویسنده امیدوارم داستان های بیشتری ازت بخونم و همیشه موفق باشی.

RM. kiute.ARMY

احسنت دقیقا!
واقعا به زیباترین شکل ممکن یه داستان سازی محشر داشت!

مسلما خواهی نوشت عزیزمممT^T
عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
۲۵ آبان ۱۷:۵۸

دد من واقعا دارم اینجا میمیرم و از شنبه میانترمم دارم نصفشم نخوندم اما میرم اینو بخونم.

 

 

 

 

 

خدافظ

RM. kiute.ARMY

خدا نکنه نفسمممممم😭😭😭😭 نوکر غیرتتممممم😭😭😭
~Moon~
۲۵ آبان ۱۳:۱۱

سلامممممم.                                                خیلی خیلییییی قشنگ بود واقعا نمی‌دونم باید چی بگم پیشنهادم اینه که حتماااا بخونید. خییییییییییلی خوشششحالم که خوندمششش و امیدوارم افتخار اینو داشته باشم که بتونم بازم نوشته های این نویسنده های با استعداد و بخونم.

 

 

 

 

RM. kiute.ARMY

سلام عزیزممم:">

حرف حق که جواب نداره:))) بیا بغلمم!!!
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۲۳ آبان ۱۹:۰۶

اعلام می دارم الان تمومش کردم،و حدس بزنید چیی،پشماامم بلاخره همو تو یه زندگی دیگه دیدن ،و ..نه نه نیایش تو نباید اسپویل کنی افرین دختر خوب ،اره اره،بزار کسایی که نخوندن سورپرایز شن خودشون،

حسابی خسته نباشید نویسنده های عزیز،این خیلی،متن اصن وایب شیرکاکائو میداد،با یه اسلاس کیک شکلاتی،نمی دونم فقط منم یا نه ولی اصن اسم جینو هم میبینم دلتنگ میشم(بییخیالل غمگین نشین ببینم،کمتر از شیش هفت ماه دیگه میاااد)،نمی دونم چه جوری بیان کنم ولی همچین متنی به شدت کمبودش احساس میشد،خلاصه که خیلی قشنگ بود ویمینیمیپیکزپزبکوبکیپبمبمیکژکیکیملنرپزنو پایانش هم خیلی خوب بود،مرسی که سد اند نلود من بشینم زار بزنم سه ساعت(جا داره لگم من عاشق سد اندام،اصن دلم می خواد زار بزنم ولی فقط و فقط بعضی وقتا😔👌🏻)

............

وایی دد،جدی جدی زدی خطر اسپویل😂😂😂😂😂😂😔

RM. kiute.ARMY

اما با اسپویل کنندگان مهربان باشید😔

خداوکیلی این مینی فیکشن برام حکم بختیاری با برنج فرد اعلای هاشمی رو داشت...

اره خب مرد و عملش😔😂
suíbiàn-随便
۲۳ آبان ۱۸:۳۷

براوو!

به زیباترین شکل ممکن تئوری ها و داستان خدایان رو به نظم دراوردید!

احسنت دارید شما دوستان نویسنده!!

چیز زیادی نمیتونم بگم، چون هرچقدر در وصف عالی بودن خط داستان، سناریو، آغاز و انتها و کرکتر سازیش بگم، کم گفتم! بنابراین در یک کلام:

فوق العاده بود!

کسایی که دنبال یه کار قوی و ظریف و زیبا هستن، پیشنهادم به صراحت این فیکه!

RM. kiute.ARMY

جدا به قشنگ ترین شکل ممکن با قلبمون بازی کردن...
m~
۲۳ آبان ۱۸:۰۵

سلاممم ددییی

امیدوارم که حالت خوب خوب باشه :>

پحسنسحینیحصنصحس من خیلییی دوستش دارممم 

و به نظرم واقعا یکی از قشنگترینا بود و وااقعااا هرکس نخونه از دست و پاش میرههه

هم داستان، هم توصیفا و متن خیلی زیبا بود و کاملا ملموس بود 

و پایانش.. پایانش غیرقابل پیش‌بینی بود و من ازش خیلی خوشم اومدددظنظنظحشدش

درکل کار بی‌نظیری بود و باید به نویسنده ها تبریک گفت چون کارشون واقعا تحت تأثیر قرارم داد

نیطخپسخستسهسیتخبتبخبنزحرنالحلمحبمیثحثنصخصتسخطتخژتطهژازهلتلخبنیحینطخژتش -اینا ذوق بعد از دو بار خوندنه توجه نکنن-

RM. kiute.ARMY

سلام عزیزممممممممT^T
همچنین شما گل بانو!!

عاخ عاخ حققق حق!!!:")) دیدی چه اصل جنسی بود لامذهب؟

عا ماشالله دقیقاT^T

قربون ذوقت بشم منننننننننن😭
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۲۳ آبان ۱۶:۳۰

بزارید برای جین گریه کنمم😭😭😭

RM. kiute.ARMY

بیا دوتایی اچک بریزیییم
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۲۳ آبان ۱۶:۱۵

نامجین این فیک:))))😭🌚

جوری که جین شکست،چون فکر می کرد برای نامجون با ارزشه،جوری که...اشک هایم را پاک کرده به ادامهی خواندن می پردازم و سعی در هر لحظه تعریف نکردن از این فیک و اینجا پیام ندادن.

پ.ن:صفحه ۲۴ام تازه

 

RM. kiute.ARMY

این فقط یه پی دی افه...
اما دیوانه میکنهههههه دیوانهههههههه!!!
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۲۳ آبان ۱۶:۰۹

یا ایهن ناسسسس،واقعا اینو نباید از دست داد،(دد خیلی شرمنده ممکنه تا تمومش کنم زیاد پیام بدم،ولی قول م یدم خیلی رو مخ نباشم ولی خب نمیشه این مینی فیک عصله عسل لامصب) ،یه دیقه وایسید حضم کنمم.

نویسنده های عزیززززز،چه کردیددد،وایسید درست فهمیدم ،اون یارو جعبه پاندورا هم هست تو داستان؟همونی که تو تعیوریای جک این د باکس بود؟همونئ تقریبا کل فندومو لتس برن بعدشم خاکسترمونو سپرد به دست ریح(ریح یعنی باد،وقتی عربی و ادبیات پشت سر همن امتحاناشون)،اوکی این فیک....

زبانم قاصره دد..

به خدا نویسنده های سایت...

اصن اینا طلان طلاااا

RM. kiute.ARMY

دیدید!!! دیدییییدددد مردمممم!!!
هم اینک ایمان بیاوریییییییدددد!!!
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۲۳ آبان ۱۵:۵۹

یا دستای پینه بسته کیم نامجون کبیررر،کیم سوکجین الهه شیاطین (دد میتونی سانسورش کنی که یه وقت واسه کسی اسپویل مسپویل نشه،)(دد ایم سوساری ولی اینجا یک عدد همزاد نامجون رو دارید که هر چی بگه اسپویله،😔😂🤝🏻تازه تایپ شخصیتیمم با نامجون یکیه🤝🏻😂)؟؟؟؟اریو کیدیگ می ؟؟

تا اینجای داستان زیادی قلم ادبیه و فضا؟اوه من عاشق اینجور نوشته هام،این فیک قراره با روحو روانم بازی کنه،(تازه هنوز فکر نکنم ربعش رو هم خونده باشم😂😔🤝🏻)

RM. kiute.ARMY

میخوای بزنم تو کامنتت خطر اسپویل؟😔
اتفاقا منم عین خودت😂 نخود تو دهنم خیس نمیمونه😂

از همون خط اول ادمو میگیره...از هروئین درصد اعتیادش بیشتره!!!

خطر اسپویل
یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۲۳ آبان ۱۵:۴۳

استندینگ نکست تو یو رو با ریتم شهرام شپره میرقصه،وااایی چه تصورر سمی،نه نه من نباید تصورش کنم ،.اوکی دد دانلودش خواهم کرد و بعد از خوندنش میام نظرمو میگم درباره این فیک قشنگ خوشگلمکه چقدرم کاورش خوشگلهه

RM. kiute.ARMY

تصورش کنی تازه از ماتریکس میای بیرون😔
البتهههه دارلینگگگ منتظرمممT^T
لا اسم
۲۳ آبان ۱۵:۳۸

 وادافاک  یعنی داری نامجون رو در غالب خدا میاری ؟؟؟؟

RM. kiute.ARMY

داستان سمبلیک ئه
نامجون نقش زئوس رو داره
لا اسم
۲۳ آبان ۱۵:۱۷

 سلام آرشیو کارای HMA  باز نمیشه 

RM. kiute.ARMY

سلام عمرمممم مرسی که بهم اطلاع دادی درستش کردم*^*
Yeah, we never felt so young
When together sing the song
서로의 눈 맞추며
비가 내려도
Yeah, we never felt so right
When I got you by my side (My side)
함께 맞던 별 따라
Oh, we young forever
이렇게 노래해 (We ain't never felt so young)
Won't you hold my hand? (Yeah, we never felt so right)
Need you here tonight (We ain't never felt so young)
Oh, we young forever (Never felt so young)
Yeah, never felt, never felt so young

.::Take Two::.
.::BTS💜ARMY::.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان