BTS fanfiction

💜👽📚 محفل دریده شدگان در راه بنگتن و فضایی های فن فیکشن خوان برتر 📚👽💜

وانشات Lure

نویسنده RAHA.R
کاپل کوکوی
ژانر

 عاشقانه . کلاسیک . ادبی . انگست

محدودیت سنی 18+
تعداد صفحات 54

       

خلاصه:

"انسانها همه از شیره ی جان یکدیگر،از احساسات و ضعف های هم تغذیه می‌کنند و این.... فطرت است،فطرت در جستجوی لذت."

کیم تهیونگ،شاعر پرشور،به دام افتاده؛

به دام دانشجوی سال آخر حقوق،مرد جوان و شایسته ای...که سهم دیگریه.... 
   

🌾🌙⚜DOWNLOAD⚜🌙🌾

 

805_vpfe.png     


پ.ن: کامبکِ فردوسیِ سایته:) رها خانم گل، نویسنده ی مسترپیس اوکیو!!! این وانشات به همین برکت (قسم به اسکوتر یونگی) گلی از گل های بهشته و نصیب هرکسی نمیشه خوندنش😭

۶ ۱
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
suíbiàn-随便
۲۹ شهریور ۱۷:۴۲

ظرافت و زیبایی این نوشته مثل یک قاب نقاشی مینیاتوری میمونه؛ نقاشی های سقفی کلیسای سیستین واتیکان...

پرستیدنی، قابل تامل و خارج از توان هر انسانی...

 

موضوع اصلی داستان هم به زیبایی نوشته شده بود؛ کار هر کسی نیست که بتونه یک ژانر رو واقعا بنویسه و عواطف رو به بازی بگیره.

 

بهترین پنجاه و چهار صفحه ی زندگیم؛ ممنون نویسنده ی عزیز.

RM. kiute.ARMY

زیبایی محض بود...زیبا ترین غم عالم:")
مریدا
۱۷ شهریور ۱۱:۴۲

فدای تو بشم نفسسس🥺❤️

RM. kiute.ARMY

خدا نکنههه😭💟💟💟
مریدا
۱۲ شهریور ۱۳:۴۴

خیلی قشنگ بود در جمع خانواده بودم پس نتونستم گریه کنم وگرنه خیلی تاثیرگذار بود غبار غم رو دلم نشست💔

احساس کردم دارم یه رمان کلاسیک معروف رو میخونم

بعدا دوباره و دوباره میخونمش

هم سناریو جذاب بود هم خوب بهش پرداخته شده بود

RM. kiute.ARMY

قربون بغضت برم ک:"))))
نوش جوووونت!👀💋
مریدا
۱۱ شهریور ۰۲:۱۳

با موفقیت دانلود شد فردا میخونم و نظرمو میگم فکر کنم قراره گریه کنم.

RM. kiute.ARMY

نهههه:")
همون جکی قدیمی...
۰۶ شهریور ۱۳:۲۹

من چرا قبلا اینو ندیدممممممممممممممممممممم

پیش به سوی دانلود..

 

RM. kiute.ARMY

بزن بر بدن جکعلی! بزن بر بدن!!!
فضایی
۰۶ شهریور ۰۰:۱۱

تنهایی و غربت را پوچ می خواند و زندگی را در یک بوسه ی معشوق می دانست!

دیالوگ های فیک و شخصیت های داستان واقعا آدم رو بازی می داد راستش همه چیز خیلی  واقعگرایانه بود و اشک آدم رو در میاورد. قلم داستان هم که مثل همیشه خدا بود و آدم رو می برد به لوکیشن!

 

RM. kiute.ARMY

انقدر زیبا در وصف این وانشات کامنت دادی که دلم خواست از همینجا تا دم در خونه نویسنده سینه خیز برم و فریاد بزنم:")))))))
kim light
۰۲ شهریور ۰۸:۴۴

هممون محکوم به مرگیم حالا چه جسما چه باطنا!

 

می دونستی حس ششم من درست کار میکنه دیدی؟؟

گفتم خاک تو سرم میشه مثل سامبادی تو لاو باور نکردین.

رفت:)

مرتبکه ولش کرد رفت تا با یه فاحشه باشه آؤه؟؟

هه باشه:)

جونگ کوک از نور و امید تهیونگ خودشو لبریز کرد ولی نفهمید خورشید داستانمون کشته شد:)

من اوکیو رو خوندم ولی خب وسطش ول کردم حقیقتا چون برام نا ملموس بود و عصبیم کرده بود درکش نیاز به صبر و حوصله می خواست که از تواناهایی های من خارج بود یه جورایی برام خشک بود ولی این یکی...کلماتی که استفاده کرده بود روون بودن درست مثل اینکه کنار چشمه نشستی به دل می نشست:)

از طرفیم ببخشید ببخشید ببخشید جونگ کوک فلان فلان شده...خودش می گفت کار بدیه اما خودشم میومد سراغش؟؟

هه جئون خاک تو سرم!

کم مونده بود جئونو خفه کنم با تهیونگ بندازم تو آب!

RM. kiute.ARMY

اخ گفتی باطن....

بله بله:))))
شت شت اقا من میخوام گریه کنم لایت😭😭😭😭
حالوم بد...حالوم خراب....حالوم کثیف...

این سبک نوشته اش مثل قهوه و کارامل بود...اما تلخی قهوه بیشتر:")))
بخدا اشمو میرم در خانه شان! امشو شر به پا میکونوم😭😭😭😭
نه خدا نکنه:")
نه بزار بریم سراغ جئون. یه عالمه برنامه دارم😘
kim light
۰۱ شهریور ۱۵:۴۰

چرا دارم فکر میک نم رنگ و بوی سامبادی تو لاو رو داره؟؟

آخه ببین دد یعنی چه که "سهم دیگریه"؟؟؟

من طاقت ندارماااا!

غلط کردم دارم.

دارم میرم بخونمش بوس بای.

RM. kiute.ARMY

ببین خونه خراب میکنه نوربانو=))))

بوس جیگر بووووس💋😎
zahra mansouri
۲۵ مرداد ۱۲:۲۴

بعد مدت ها اومدم سایت گردی چه کیفی میده😂😭

 

همین دو دیقه پیش داشتم زیر فیک یوکیو عز میزدم. ولی میرم بخونمش

درسته جرئت ندارم یوکیو رو بخونم ولی این نویسنده واقعا فردوسیه😭

قلم و تشبیه هاشو خیلی دوست دارم. 

 

نویسنده عاشقتم😭😭✨

فعلا بابای✨🍷

RM. kiute.ARMY

سری بعد اومدنی بگو خودم بیام با ماشین بگردونمت😔😂
واقعا:")))))
از ادبیت کل سال های تحصیلیم پر بار تر😭

بای جانانT^T
Lee Lee
۲۴ مرداد ۱۵:۵۸

انقدری خوب و دوست داشتنی بود که نمی دونم چطوری وصفش کنم

فوق العاده بود دقیقا از اونایی بود که براش جون می دم

انقدرییییییی سناریو ش رو دوست داشتم کهههههه نگووووو

خودم عاشق این جور ایده هام یه جورایی یه دوتایی از این ایده ها دارم که نمی دونم چطور رو کاغذ پیادشون کنم 

ولی انقدری قلم این نویسنده برای این وانشاتش قشنگ بود که انگار نوشته هاش روی کاغذ نیستن و توی کاغذ حل شدن

انقدری خوب موقعیت و احساسات رو توصیف می‌کرد که تک تک کلمات رو با دقت می خونم تا ذره از همچین چیز با ارزشی رو از دست ندم

واقعا عاشقش شدم

RM. kiute.ARMY

کامنتت انقدر قشنگ و ستودنی بود که من بغضی شدم:")
قربون دست و بالت بابت همچین پیام دلبری ستووون😭😭😭💋💋💋
𝑀𝑎ℎ𝑖
۲۴ مرداد ۱۵:۴۸

مغزم رگ ب رگ شد از این همه مهارت..

دد باورت میشه دو صفحه شو ک خوندم رد دادم://

سنگین بیداااا فراوانننننن😭🤌🏾

بهرحال.. نویسنده شی خسته نباشی!

RM. kiute.ARMY

من سر به بیان گذاشته و با اشتران همراه شدم...
منم😭😭
خداوکیلی همینو میخونیم بریم سر کنکور 100 میزنیم ادبیاتو
عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
۲۴ مرداد ۱۲:۱۴

من چرا دارم اینقدر کوکوی باران میشم.

من تهکوک دوس- خب بسه دیگه برم بخونم.

RM. kiute.ARMY

عزیزممم:"(
Kim bora(خیار🥒)
۲۳ مرداد ۲۰:۴۵

وای یه کوکوی دیگهههه😭😭✨

اتفاقن همین امروز یه سناریوی اینشکلی یه جا خوندم که راجب تهیونگ شاعر بود و اینجوری بودم که چیمیشد اگه یه فیک اینطوری وجود داشت؟

اوه شت آرزوهام دارن برآورده میشنن🥹

خوشحالممممم💃🏻💃🏻

میحژیننسحصجصنجصخخسمصثبکل

*بغل مجانی برای همه حضار🫂

RM. kiute.ARMY

یعسسسسسس😎
یه آرزو هم کن همین جمع مشرف شیم کنسرت😔
*بوس مجانی
vkook_hedi :)
۲۳ مرداد ۱۱:۵۰

نچ نچ نچ

جونگ کوک چطور دلش اومد همچین کاری با ته بکنهههه

تهیونگ بیچاره🥲

نامه اش اشک منم درآورد🥲🥲

ددی اینو خوندنی واقعا سرعتم لاکپشتی بود تا تحلیل کنم چی داره میشه🥲😂

ولی خب اونقدرا هم سنگین نبود ، فهمیدم.

ولی متن های ادبی و اون تشبیه هات و استعاره ها موووواااااااچ🤌🏻💋🥲😂

عاشقش شدم...خیلی قشنگ بود

فایتینگ رها شی

RM. kiute.ARMY

*پیدا کردن اهنگ مختار
غنی بود لامصب، غنی😔

ادم حس میکنه چشم هاش ده درجه بینا شده موقع خوندنش:")

قربونت چشم های قشنگت😎💜💜
جوهاتسو
۲۳ مرداد ۱۰:۴۰

سلام عزیز

خیلی ممنون که زندگی یک بدبخت علوم انسانی خونده رو به تصویر کشیدی:)))

تا حدودی حقیقت تلخ همینه

فکر کنم خودتم انسانی خوندی؟

چون کارهای قبلیتم خیلی متن ادبی بود. یا شایدم این استعداد ذاتی خودته

خلاصه که به دلمان نشست

RM. kiute.ARMY

ای جان دلم:")
کسایی که علوم انسانی میخونن برای من عزیزترینن.
واقعا زیبا ترین رشته است...

رها کارش درسته😭 میکشه و میره😭😭😭
همونی که همش فن فیکشن میخونه^^
۲۳ مرداد ۰۳:۰۸

میخوام شروع کنم به خوندش...

بسم الله...

خیلی کنجکاوم که قضیه از چه قراره پسسس

بزن بریییم

RM. kiute.ARMY

یه یا علی بگو و عشق را آغاز کن!
Stardust✨(یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کار های ستی هستم)
۲۲ مرداد ۲۳:۱۷

مگه میشه ددی به اسکوتر یونگی قسم بخوره و بعد این کار رشت باشه؟

مگه میشه رها نوشته باشتش و بد باشه؟

دد پری دریاییه تهیونگ🥲؟

وای وای وای پوسترشششششس 

RM. kiute.ARMY

والا بخدا😔
دقیقا!!!

من فقط از درون میگریم....
vkook_hedi :)
۲۲ مرداد ۲۰:۳۵

یا ابلفض چه متن سنگین ادبی ای😶😂🤌🏻

مغزم هنگ کرد از تحلیلش😂

ولی دارم میخونم ، تموم شد میام بازم کامنت میدم🥲😂

RM. kiute.ARMY

محتوای این وانشاتو با هواپیما هم نمیشه کشید😔😂
جوووون حالا هدی بیااا دلداروم بیااا😎💜
Yeah, we never felt so young
When together sing the song
서로의 눈 맞추며
비가 내려도
Yeah, we never felt so right
When I got you by my side (My side)
함께 맞던 별 따라
Oh, we young forever
이렇게 노래해 (We ain't never felt so young)
Won't you hold my hand? (Yeah, we never felt so right)
Need you here tonight (We ain't never felt so young)
Oh, we young forever (Never felt so young)
Yeah, never felt, never felt so young

.::Take Two::.
.::BTS💜ARMY::.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان