BTS fanfiction

💜👽📚 محفل دریده شدگان در راه بنگتن و فضایی های فن فیکشن خوان برتر 📚👽💜

چند شاتی Hellevator

پارت آخر اضافه شد!

نویسنده BlueSea
کاپل ویکوک
ژانر انگست . فانتزی . رازآلود . اکشن . مافیایی . عاشقانه
محدودیت سنی 15+
روز های آپ یکشنبه ها

 

خلاصه:

همه ی شماهایی که اینجایید، هر سی و دو نفرتون، توی دنیای واقعی در حال مرگ بودید… اینجایید بخاطر یه شانس دوباره، یه شانس دوباره برای اینکه بتونید زنده بمونید! شما باید چند تا بازی رو پشت سر بذارید. اگه بتونید زنده بمونید، توی دنیای اصلی هم زنده میمونید. الان ساعت 11:40 ست. بازی اول، شطرنجه. ساعت شش صبح برای بازی آماده باشید. اگه توی این بازی ها بمیرید. توی دنیای واقعی هم میمیرید.

   

آسانسور جهنمی… ترکیبی که میتوانست لرز بر تن درمانده‌اش بیندازد. ترکیبی که به او اجازه ی صعود داد. اما صعود به کجا؟ صعود به چه؟ به جهنم؟

به جهنم صعود کرد و چه دردناک که در میان این صعود، عزیزانش به سقوط محکوم شدند! 

   

"شاید در دنیایی دیگر بودنِ آن دو کنار یکدیگر امکان‌پذیر بود…"

    

PART 1-2-3

◾DOWNLOAD◾

  

PART 4-5-6

◾DOWNLOAD◾

 

PART 7-8-9

◾DOWNLOAD◾

       

805_vpfe.png 

۷ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
kim light
۱۵ شهریور ۲۰:۲۴

اگه بخوام از یکی از استعداد های نابم بگم می تونم به متنفر کردن آدمایی که دوسم دارن از خودم اشاره کنم!...:)

 

چرا هر وقت حالم رو به راه نیست میرم یه چی می خونم که بدتر بشم؟؟

می تونم بگم بلاخره یه سند اند روم تاثیر گذاشت؟؟!

طاقت فرسا بود....مغز آدمو توی منگنه می ذاشت.

عصبیت می کرد و بغض خفت می کنه.

آشانسور چهنمی؟؟

:)

عجی دردی بود...

عجی سنگینی عمیقی روی قفسه سینم گذاشته دد...:)

سراسر درد بود درد:)

------------

 

جدا از اینا می خوام از خلاقیت نویسنده تشکر کنم.

یازی ها رو با دقت و ظرافت انتخاب کرده بود و خیلی خوب توصیفشون کرده بود...روند خسته کننده ای نداشت و این پرش زمانی بینش ذهن آدمو به چالش می کشید و لذت بخش بود.

هیچ ایرادی نمی تونم بگیرم ازش هیچی!...برای اولین بار تو زندگیم داره فکر می کنم می تونست پایانش خوش باشه.

اما خواسته خالق دنیای هلویتور این بود که درد رو فراموش نکنیم.

درضمن حرف هایی که توش زده میشد ارزش زمان و آدما و روزای خوش...کل کامنتمو توی یه جمله خلاصه می کنم: لذت بردم!

RM. kiute.ARMY

عزیزممم:)

آدم انگار کشیده میشه به سمت بنزین برای آتیش:)

بلوسی خداوکیلی توی این سبک نوشتن ها خداست!!!

احسنت!!!

بارک الله!
Who؟
۱۵ شهریور ۱۳:۴۲

دارم هر میزنم چقدر قشنگ بود 😭😭

RM. kiute.ARMY

*پلی کردن لالایی مختار
سرکار خانم چنگیز مغول
۰۹ شهریور ۲۰:۳۱
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

فعلا اولی رو خوندم 

گ*ز پیچ شدم 

ولی لامصب عسلع

RM. kiute.ARMY

خوشت اومده هااا😎
عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
۰۶ شهریور ۲۲:۱۵

با نام و یاد ددی میرم که بخونم.

RM. kiute.ARMY

قربونت بره ددی😭💚
Snowman
۰۶ شهریور ۱۵:۳۰

ویکوککککک؟⁦✷‿✷

بح بح

شات اولش که خیلی قشنگ و غمگین بود⁦⁦⁦〒﹏〒

شات دومش هم باید طلا باشه

ولی فقط کاورش...⁦❤️⁩

RM. kiute.ARMY

کلا عشقه عشق!!
و ما هم حیران😭
VK– Cheri
۰۶ شهریور ۱۲:۴۶

با وجود اینکه تصمیم داشتم کامل بشه بعد بخونم ولی داستانش خیلی وسوسه کننده به نظر میرسه نمیتونم بیشتر از این مقاومت کنم برم بخونمش 😭😭😭

هرچند میدونم بعد خوندنش مثل اسب باید زجه بزنم که چجور تا یکشنبه تحمل کنم ولی خب من کی درس گرفتم از گذشته که الان بگیرم 😂😂

RM. kiute.ARMY

نمیدونی چه جنسیه....
والا بخدا! خود گذشته الان باید ما براش تجربه شده باشیم😔😂
Kim bora(خیار🥒)
۰۳ شهریور ۱۵:۲۸

یه هفته دیگه؟

اوکی دد من زیادی خوشحالمممسمصجچضک

دارم میرقصمممسکسجشچجصق

اخه پارتی خوندن اصن تو خون من نیس یعنی ببین نمیشه نمیتونمممسکچصمس

ولیخببب یه هفته انتظارررر😭😂

RM. kiute.ARMY

یعسسس آخر هفته و عشق و حال😎🔥
از نامکاندا اومدم😔
۰۲ شهریور ۰۰:۳۸

سلامی به بلندی نامجون بر تو ای ددی جان! من بعد از خواندن این شاهکار بمردمممم! کاشکی ادامش زود زود بیاد🥲 فقط بنده یه مقدار دستو پا چلفتی که چه عرض کنم رسما از نخاع فلجمو زدم یه فیکشن که باهاش میشد تا دم مرگ رفت و برنگشت خوندم اسمش یادم نیست. نامجین بود که جین با یه اوضاع اسفناک توی یه کارگاه کار می‌کرد بعد میره خونه نامجون که ای لاو یو و اینا بعد نامجونم رد میکنه میگه برو گمشو بابا بعد جین نامه میده و میره خودشو با یه فرود آزاد پرت میکنه از مدرسه ی قبلیش پایین. اسمشو میشه بدی لطفا؟ دم و قبلت هم گرم🥲💜

RM. kiute.ARMY

سلامی به زیباییِ اسکوتر یونگی بر تو عشق!
خدا نبکنههههT^T
بله بله زود زود میاد😎
نفرماااا نفسT^T

وای:> وانشات سونامی...
https://fazayihaa.blog.ir/post/1315

بفرمایید خدمت شما عشقT^T
نوکرمممم!
Kim bora(خیار🥒)
۳۱ مرداد ۱۱:۴۹

عکسای تو پوستر چقد قشنگههه🥹

ایشالا مبارکش باددد😂💃🏻

ولی جدی میگم 

‌عکسایی که تو پوستری از کل زندگیم‌ قشنگ ترن😭✨

ویکوکم که هس اسن به بههه😭🫠

خب به سلامتی کی فول میشههه؟🧕🏻

RM. kiute.ARMY

پوستر واقعا عشق منه:)))))


زیر پنج پارته. تا پنج هفته دیگه حداکثر😎
عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
۳۰ مرداد ۰۲:۳۴

الان میرم بخونم مخصوصا که ژانراش موردعلاقه‌هامن.

(منی که با دیدن اسمش یاد استری کیدز افتادم)

RM. kiute.ARMY

نوش جاااان😎🔥
دقیقا یه ربطی داره👀
Yeah, we never felt so young
When together sing the song
서로의 눈 맞추며
비가 내려도
Yeah, we never felt so right
When I got you by my side (My side)
함께 맞던 별 따라
Oh, we young forever
이렇게 노래해 (We ain't never felt so young)
Won't you hold my hand? (Yeah, we never felt so right)
Need you here tonight (We ain't never felt so young)
Oh, we young forever (Never felt so young)
Yeah, never felt, never felt so young

.::Take Two::.
.::BTS💜ARMY::.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان