BTS fanfiction

چقدر کیوت بود این فیکککک ..

یعنی قند و عسل که میگن نمونه بارز همین فیکه 😭😂

خیلی ناز بود وقتی میخوندمش به این فکر میکردم اگر همه داستانای تاریخی یه ملکه مثل مامان کوک داشته باشن نصف مشکلاشون حل میشد 😂😂

قشنگ از اونایی بود فیکه که قلبت از شدت شیرینیش درد میگیره از چشمات اکلیل میاد 🫠🫠

یاشاسین شری 🏳️‍🌈

فن آرتا و عکسا مال بی وقفه بود

نویسنده هم فکر کنم بی وقفه رو دوست داشته. 

بهتون پیشنهاد میکنم ببینید. 

هم می‌خونم هم مادر اونی که دیس‌لایک داده رو در خلوت بدون لباس ملاقات می‌کنم.

واح ، قلبممممم

واح ، این چی بود من خوندممممم🥺🥺

چقد ناز و شیرین بود واح

خوبه ملکه مادر از اون ملکه های توطئه گر بی رحم نبود و به خواسته ولیعهد احترام گذاشت ، واح🥺

وااااااااح خیلییییییی بامزههههه بووووود ، کل کل های کوچولوشون و اونجایی که کوک میگفت خم شم سوارم شی😂🥲

واح لصدثغنقعمهقوغثقعچخفچقعن

واح ، نوشته اسمات ولی اسمات نداشت🥲😂

واح ، تا لب تشنه بردن و چشمه برگردوندن!؟🥺

واح هم افتاد تو دهنم

واح واح واح😂🥲

فایتینگ تارا شییی💜

شری چقد زیبا بود:)))))

تاراشی بابت اشتباه تلفظیم تو کامنت قبلیم ببخشید

وای وای یعنی اصن عشق بودددکچلژفسسفط

چقد این چیزای تاریخی مربوط به دوره گوریه و چوسان(فکر کنم؟) و هانبوک و فلان قشنگن

و فاک موهای آقایون قبل و بعد کوتاه شدن کلن

اصن زیبا بود✨❤️‍🩹

و اون قسمت ماجرا که ملکه کراشمون انقد با تهیونگ شی خوب رفتار میکرد🥹💃🏻

وای وای امگا های کون سوختهههه😂😂😭

اصن عشق بود ببین جدی میگم عشقققق‌

و رابطه تهکوک چقد زیبا بود🥲🫠

خیلی اصن شیگیل پیگیل بود این فیک 🌻✨

و رایحه هاشون وایییی😭✨🫠

خلاصه که بلهههه و چقد با تهیونگ در مورد بچه موافقم من🌚

دد شری و افتر استوری دال رو باهم تو یه روز خوندم و همزمان دو تا مجموعه اتک از تارا دریافت کردم🫠

پ.ن: دد یه نویسنده تارا ایز اوکی داشتیم این همونه؟

پ.ن۲: دد امروز رفته بودیم باغ خارج از شهر بعد تو راه یه رستوران دیدم اسمش تهکوک بود🥲❤️‍🩹

اقا قبول نیستتتت

چرا هرجا میرم کاپلش ویکوک یا کوکویه🥲

تلوخدا کاپلای دیگه هم بزارین کم مارو دق بدین😔🐤

راستی دد، گفتی فایل ها پاک شده متوجه نشدم. 

الان من هرچی فایل پی دی اف از فیک های اینجا برداشتم رو دارم، برات بفرستم؟ 

ددی ی سوال این فیکه خوبیه ایا؟

وای برگام یه حس باحالی داره وقتی هم ایمان یه فیک مینویسه😂

گوگودو بود

وای وای وای واییییییی جییییییییییییییییییییییغ بزنم یا زودهههههههههههههههههههههه

وای باورم نمیشههههه

کاپل مورد علاقم ژانر مورد علاقممممم تازه فولللللللل عررررررررررررررررررر

حمله کنیم چه حمله ی جانانه ایییییی

واو...پوسترش خیلی زیباست...
میریم برای خوندن فیک...
ددی من برگشتم.."الان با خودش میگه به جان جدم اینو نمیشناسمش دیگه.."
میدونم میدونم ولی بازم...منتظره فیکای درخشانتون میمونیم...و واقعا خسته نباشیدی میگم به همۀ نویسنده های سایت و مخصوصا ددی...

خیلی خیلی قشنگ بود. واقعا جوری بود که انگار منم کنارشون نشستم و دارم و خیلی واقعی میبینمشون. منظورم اینه که واقعا حسش میکردم. 

خیلی خوبه که امگاورس زیاد شده اما اگه همین جوری تا مهر پیش بره من همه ی درس هامو می افتم💔

خیلییی قشنگ بود 

اون تیکه آخر که گفت حاملم من واقعا باورم شدددددد بعد از دست نویسنده ی لحظه عصبی شدم که اون تیکه فرایند رو ننوشته🤣🤣🤣

خب دارم میرم بخونم 

به سلامتی تارا شی و اون فیکای خوجمل موجمل عسل اکوری پکوریشششششششششش

یه سوال به وجود میاد😶

این که فول پارته شرط کامنت برای چیه دقیقا؟•-•

خیلی گشنگ بود تارا شی ( اسم رو درست گفتم ) خیلی دوستش میداشتم 

ممخوصا اینکه بچه دار نشدن اصلا من یه عقده ای دارم کلا دوست ندارم تو امگاورس بچه باشه 

راستی ددی تولد کوک مبارککککککککککککککک

دهم بود دیگه اره نکنه یازدهم بوده باشه سوتی داده باشم 

اخه من یه اکس کثافتی داشتم که نگو لاشی بود به معنی واقعی بعد ولی ارمی فن بود و دختر بود 

( بایسکشوال هستم ) بعد تولدش یه روز با کوکی فرق داشت فقط ولی نمیدونم دهم بود یا یازدهم 

از نظرم لازم به ذکره که بگم من تاپ بودم پس میشه گفت اون هرزه بود چون فکر کنم به تاپ میگن لاشی اره ؟ ننیشه به باتم گفت مبشه ؟ اما درکل هرزه بود 

بوس بوس دوستدار شما دختر تهکوک