✨FULL✨
| نویسنده | Tara |
|
کاپل |
کوکوی |
| ژانر | امگاورس، ازدواج اجباری، کمدی، فلاف، اسمات، امپرگ |
| محدودیت سنی | 18+ |
| تعداد صفحات | 250+ |
خلاصه:
همهچیز توی زندگی جئون جونگکوک، جراح پلاستیک معروف سئول به خوبی و خوشی میگذشت؛ البته تا زمانی که سروکلهی یه امگای گیلاسی پیدا شد که دنبالش راه میافتاد و بدون هیچ شرمی درخواست میکرد:
_ آقای دکتر، بیا با هم بچه بسازیم!
یکی تارا یکی ایتو هایده یا ایتو هیده نمیدونم
جفتشون قلب منن یعنی واسشون جون میدمممم
خیلی قلمشون خفنه قربونشون برم
اصلا هم عاشق شخصیت تهیونگ نشدم اینجا اصلااا(مدیونی فکر کنی خودمم پاور باتمم)
خیلی خوب بود دوسش داشتم، خدا یکی از این جونگکوکای جنتلمن نصیب هممون کنه...
بلند بگو آممممممممیییییییننننننننننن
سلام، عاقا من سرچ گوگلم از امروز این میشه: چگونه با یک فن فیکشن ازدواج کنیم😂😍🫧 لعنتی چرا اینقد خوب بوددددددد
جدا برام جذاب بود 😭🤣 خیلی خوشحال کننده است که جونگکوک اینقدر خوب و با انعطاف تونست قضیه رو هندل کنه. نمیدونم چیشد که این داستان رو برای خوندن انتخاب کردم، چون هروقت « امپرگ » بیاد وسط فرار میکنم؛ ولی خب واقعا برام دوست داشتنی بود و خوشحالم که خوندمش.
واقعااااا 😔😔
دعا نویسشم از این کار بلدا بوداااا 😂😔
ای وای ای وای خونه ما هم کلش بو سوختگی گرفته بود کم مونده بود اتش نشانی خبر کنن 🤣🤣😔😔
بسی خسته نباشی نویسنده عزیز ..
خیلی قشنگ بود ، داستانش به دل میشنست و یه سری ویژگیای خاصی هم داشت که داستانش رو جالب تر کرده بود..
مثل اینکه برخلاف حالت های معمول این تهیونگ بود که کار خشن تری داشت با وجود امگا بودنش و جونگ کوک با وجود الفا بودن طبع اروم و صلح گری داشت و همین یه رابطه خاص و متفاوتی رو شکل داده بود.
بسی هم جذاب بود باید تهیونگ رو الگو زندگیم قرار بدم دیدید چطوری یه تنه جونگ کوکو تور کرد ؟ تازه نازم میکرد براش بعد 😂😭
جوری که واقعا آخرش باهم بچه ساختن😂😂😂
مرسی از این داستان باعت شد عصر نخوابم و گند نزنم به تایم خوابم😂✨️
ددی من خیلی تهیونگ توی فیک های تارا شی هستم یعنی ببین کپ خودشم همون قدر سلیطه همونقدر خودخواه همون قدر خودشیفته
اگه من تهیونگ داخل فیک های تارا شی باشم بلدی جونگکوک داخل فیک های تارا شی باشی برام ددی ؟
چجوری انقدر قشنگ بود؟ 😭
ولی من انتظار یه اسماته درست و حسابی داشـ-
منظورم اینه که خیلی خوبه که شئونات اسلامی رعایت شده بود. کلا خیلی قشنگ بود😭
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی
قشنگ بود:)
عاشقش شدم....دد خوبی؟
تارا رو دوست ندارم خیلی خوب می نویسه چرا امگاهاش باید انقدر خوب باششن؟ چرا جونگ کوکش باید انقدر ملوس باشه؟ من میگم تارا اومده سایتو با امگاورساش خونه خراب کنه شما ببگین نه
مگیم تارا ماهم باغ گیلاس داریم میای پیشمون؟
دددیییییییی چرا هرچی اپدیت تو سایته رو من خوندمممممم 🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄
اینم توی واتپد تارا شی خوندم 🥺🥺🥺🥺
عادیه عاشق تهیونگ شدم؟ 😭😭😭😭😭
نجاتم دهیدددددددد 🥲🥲🥲🥲
این تارای لامصب امگاورس نویسیش عشقههههه 😭😭😭😭😭
امگای گیلاسی به دولت کره وابسته بودن، میخواستن از نرخ پایین زاد و ولد جلوگیری کنن چیزی نیست.
خب خب بیایم واسه این هم نظر بدیم.
قبلا یه فیک ازدواج اجباری که امگا آلفا رو مجبور کرده باشه خونده بودم، اما این خیلی خیلی از اون بهتر بود.
شخصیت تهیونگ رو واقعا دوست داشتم، اینکه حتی عشق هم باعث نشد تغییر کنه و همچنان گنگستری بود واسه خودش>>>>>
جونگ کوک واقعا گیر بد کسی افتاد.. یه مقدار بابت لجبازی های بعد ازدواجش بهش حق میدم ولی کاملا بابت کارهایی که تهیونگ باهاش کرد راضیم، مخصوصا اونجایی که تمساحشو گذاشت روش🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
طنز قشنگی داشت، واقعا از اینجور کارها لذت میبرم. فقط اون آخرش یکم روی دور سریع بود. نگفت تهیونگ چجوری تونست نات جونگ کوک رو بگیره و این یه مقدار باعث شد گنگ بشم.
ولی خدایی... چهاااارررر تاااا بچههههههه؟؟؟؟؟؟ شما دیگه کی هستین😭🤣🤣🤣
اینم باید بگم که کاور خیلی قشنگ بود، اولین چیزی که باعث شد سراغ این فیک بیام. هم ساده و هم شیک بود، انتخاب خوبی داشتی!
ایگوووو تارا شی خسته نباشی مثل همیشه قشنگ و عالی بود🥺❤
کرکتر تهیونگ و توی این فیکت خیلی دوست داشتم😂
عجب دوره و زمونهای شده ها!!
امگا جماعت یه زمانی آلفا میدید به خودش میلرزید حالا آلفاها باید فرار کنند که خدایی نکرده مورد تجاوز امگا ها قرار نگیرند🤣
امگا ها روز به روز پررو تر و سلیطه تر ، آلفا ها روز به روز سربه زیر تر😂😂
به همین منوال پیش بریم یه کمپ حمایت از آلفاها باس بزنیم که...
اینا رو به عنوان شوخی میگماا به دل نگیریاا منظورم این کلیشه شکلنی که کردی بود و خلاصه حال کردیم:))
🙂↔️بح بح
تارا بانو...💀ملت عجب سرعت عملی دارن تو دو ماه کمتر دو تا فیک کوتاه در کردن😂❤️خیلی نایس بود مخصوصا چیکو و چیکی
میگم خدا تو که می دونستی قراره به *ا بریم چرا ما رو *اییدی؟؟
عاشقش شدم!
کافیه یا ادامه بدم؟
اصلا شخصیت تهیونگ فوق العاده بود.
یه پاور امگا فاکینگ هل!
دوستان منو مشاهده می کنید اگه در ددنیای امگاورس بودم.
ببین عاشقش شدم.
فوق العاده بود ببین فوق العاده!
خوب هم تمومش کرد و باید بگم پرفکت!
تارا خانوم جسارتا میوه مورد علاقهتون گیلاسه؟
ما تو خونه مون گیلاس داریم اونم انواع مختلف، آدرس بدم با دوستاتون بیاید؟
وایایایاایسییبیمیگقچقکقگص
چقد خوب بودددد
وای دد ببین یکم کوچولوووو شبیه ده بروکر بود اون جریان ازدواج اجباریشون بخاطر قرض و فلان و اینا ولیخب بقیهش خیلی متفاوت بود و دوسش داشتم❤️🩹✨☘️
و اون تلاشای تهیونگ خیلی کیوت بوددد🥹🤏🏻
وای وای اونجاییش که تهیونگ ساعت چهار صب بعد از قضیه هتل برگشت خونه(سعی در اسپویل *نکردن*) چقد اشک ریختممذممبیهکچتسف😭😭
خلاصه که قشنگ بود تاراشی دستت طلاااا🤍✨
دد دد دد دد دد ددددیدنقگصجصچچصچص
فیکای ویکوک یا کوکی از نویسنده های خفن و گاد سایت با سناریوهای خفن و گاد و ژانرای خفن و گاد دارن هی منتشر میشن و من تقریبن از شدت خوشحالی میخام بال در بیارم پروازززسمصکیکگیچیج کنممممیکیجکیچیچ
عرررر بریم که بخونیمششش😭✨💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻
واییاز خلاصش معلومه باید داستان خنده دار و خیلی خوبی باشه..
پ.ن:دد؟کمر همت بستین اول مهری هستی مارو با تهکوک و ویکوک های زیاد و متعدد به فایر بکشید؟🤡😂🥲😔
چی دارم میبینمممممممممممممم
کوکوییی امپرگگگگگ ازدواج اجباریییییی
گاددددددددددددد
ok i in heaven
دارم میرم بخونم..
