BTS fanfiction

خب من این وانشات رو بالاخره خوندم.. و باید بگم برای شروع خیلی خوب بود. اما روند داستان یکمی تند بود.. به نظرم اگه یه سری جا ها توصیفات بیشتر می‌بود و نویسنده اجازه می‌داد خواننده کم‌کم با داستان انس بگیره خیلی خیلی عالی تر میشد. البته با توجه به اینکه وانشاته میشه توجیهش کرد :) 

ولی به هر حال عالی بود و لذت بردم. خسته نباشی نویسنده عزیز. امیدوارم ازم ناراحت نشی. (ددی به دادم برس دیگه از هیچ فیلم و داستانی نمی‌ترسم😭) 

این چه چیزی بوددد..

به بهترین شکل ممکن ژانر رو به تصویر کشیده بود و واقعاا پشمام از این همه استعداد..

چونکه بیاین صادق باشیم نوشتن یه فیک ترسناک و دلهره اور واقعا کار حضرت فیله اونم وقتی که نصف ایده های تو ذهنت برا ترسناک کردنش قابلیت نوشتن نداره..

و این واقعا قشنگ بود.

به خوبی قسمت های مختلف باهم ترکیب شده بود تا فرد رو ترغیب و کنجکاو تر کنه و استفاده از عکسم راه خیلی خوبی برای  تصویرسازی بود که اون حس دلهره رو خوب به فرد منتقل میکرد..

اخرشم که .. 

گااددد فاکینگ خوب بود هنوزم تو شوک اخرشم یعنی تا تموم شد اینجوری بودم که یعنی چی چرا تموم شد الان دقیقا چه اتفاق کوفتی افتادههه ..

واقعا گیج کننده بود و همین خوبش کرد چون ذهن مخاطب رو درگیر میکنه تا هی راجبش سناریو سازی کنه که یعنی چه اتفاقی افتاده و تا مدت طولانی فکر رو درگیر خودش کنه..

مثل من بدبختی که هنوز فکرم درگیرشه و کم کم دارم به زجه میوفتم که یعنی چه بلایی دقیقا سر تهیونگ اومده *لبخند پر از زجر 

خلاصه که عالی بود خسته نباشی نویسنده عزیز 💜

کامنتا خفنه میرم بخونم زهره ترک شم⭐

بیایید صادق باشیم...ما هیچکدوم وجود نداریم و هر کدوم توهمات ذهنی دیگری هستیم.

با سلام!

می خواستم بگویم: وات د فااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااک!

به این میگن یه وانشات با ژانر وحشت پرفکت و  فاکینگ هل.

نویسنده عزیز یشتر از این کارا بنویس استعدادشو داری!

ساعت ۳ نصفه شب ملت میخوابن بعد من فیک ترسناک میخونم و می‌لرزم!

دقیقا همینقدر مریض

وای خدا ولی ژانر مورد علاقه‌مم

اون آخرش واقعا پشم ریزون بودااا

دم نویسنده گرم. واقعا تو همچین ژانر هایی استعداد داری

دست مریزاد منتظر کارای بعدیتم باشیم؟!😉

منی که گراهام و بل رو باهم خوندم و یه لحظه فکر کردم شخصیت داستان گراهام‌بله..

جالب و متفاوت بود🤌🏻

همونطور که گفته بود تو شب خوندم یعنی این ساعت و بگم...لرز به تنم نشست اون عکسارو تو وانشات دیدممم

فقط چند صفحه‌ی اخر برای گیج کننده بود یعنی اون قسمته ریچل

و در کل خیلی متفاوت و خاص بود

با دیدنش چشمام قلبی شد کهههه. 

از کاور و خلاصه جذابیت می‌باره.. می‌دونم قراره شاهکار باشه!

بابا ستایش! این دیگه چی بود؟ برگام ریخت پایان خیلی جذابی داشت از اونا که ادم رو تشنه می کنه تا بگه خوب بعدش بعدش رو همم می خوام بدونم  اون عکسا هم که ... ولی کاش قیافه هاشون رو هم توصیف می کردی کار سختیه ولی قلمت رو پخته تر می کنه و این که خیلی ایده جالبی بود ولیییییییییییییییییییییییییییییی  قلمت هم روونه و ادم رو جذب می کنه موفق باشی

*روح کامرانی در حال ترک خونمون چون کامنت گذاشتم

وای با این عکسا یاد اون اتاق فراری که بنگتن تو ران رفتن افتادم😭😂

وای خیلی قشنگ بوددد

وانشات این سبکی چیزیه که کم پیدا میشه و واسه روز اول مهری که مدیر دلقکتون از دوستات جدات میکنه میندازتت تو یه کلاس دیگه و حتی یه ساختمون دیگه و قبول نمیکنه برتگردونه واقعا خوب بود🙂🙂🙂

دوسش داشتم🥲🤏🏻

فایتینگ ستایش😂

غکر کنم این لینکه اشتباهه