⛓FULL⛓
نویسنده | NiLith |
کاپل | تهگی |
ژانر | عاشقانه . انگست . فانتزی . علمی . دلهرهآور |
محدودیت سنی | 16+ |
تعداد صفحات | 111 |
چنل تلگرامی نویسنده | "کلیک کنید" |
خلاصه:
یونگی مبتلا به سرطان بود. قرار بود بمیره. داشت برای آخرین روزهاش برنامه ریزی میکرد، ولی همهچیز اونطور که ما میخوایم پیش نمیره مگهنه؟
زمین میلرزید. زمین پر از خرده شیشه و گرد و غبار بود و هرکس که جیغ میکشید بعد از ثانیهای خفه میشد. یونگی نمیدونست چه خبره، تا اینکه یکی فریاد کشید:
- آدم فضاییها حمله کردن!
و صدای اون هم قطع شد. یونگی قرار بود بمیره، اما باز هم ترسیده بود.
شرط کامنت: حداقل 6 کامنت به بالا
پ.ن: کامنت های عزیزانی که این مینی فن فیکشن رو خوندن و خوششون اومده، باعث تداوم قرارگیری پست با کاپل تهگی میشه👀
در صورت نرسیدن تعداد کامنت ها،نوشته ی جدیدی اگر با کاپل تهگی بود، دیر قرار میگیره یا خدایی نکرده قرار نمیگیره:(
پ.ن2: یجوری گریه داره که دیگه کسی اینجا پیاز خرد نکرده، پیاز رو بلانسبت بلانسبت انگار کرده تو کو-