BTS fanfiction

و هنگامی که اسم نویسنده خوانده شد تصمیم این بخت برگشته برای خواندن این فیکشت در شب زیبای امتحان ۱۰۰٪ شد

_سوره فیکشن ایه ۸۵

لعنتی عالی بود 

تا حالا فیکی به خوبی این نخونده بودم

محشر بود 

لطفا بیشتر از اینا بنویس

جانگکوک از اشراف‌ زاده‌ ی چوسانی به یه قربانی شوخی‌ های تهیونگ در قرن ۲۱ تبدیل شد

بدبخت بیچاره🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

ببینید، این داستان فقط یه فنفیک نیست، این یه فیلمنامست، این یه سریاله! نتفلیکس کجایی؟ 😭🔥🎬

واقعا خیلی خیلیییییییییییی قشنگههههههه

زندگیم شیرین شده ㅠㅠ

سیلام.

*الو....؟ الو...؟ خب، صدام میاد.

خوبی ددی جان؟

اومدم چندتا مورد رو عرض کنم خدمتتون.

۱. کوئرنسیا جان مثل اینکه نمی‌دونن قلب ریدرای عزیز یکم بی‌جنبه‌ست... د عاخه زن! بخدا حملات عراق به ایران کمتر تلفات داشت😭😭 نابودمون کردی😭😭 همینطوری ادامه پیدا کنه بوخودا جوون مرگ میشم😭😭... 

۲. جدا از قسمت قبلی که برای فن‌گرلی بود، این نظر شخصی خود برنده‌ی حقیره. طوری که قلم کوئرنسیا هیچ نکته‌ی منفی‌ای نداره و همینطور داره بیشتر و بیشتر پیشرفت می‌کنه، باعث میشه از خودم ناامید بشمㅠㅠ. از همون ″تیله‌های طلایی″ خاطره انگیز، تا همین ″خارج از زمان″ شگفت انگیز. بعد از هر آپدیت ایشون، مثل خری که بهش تیتاپ دادن اول اون تیتاپه رو تموم می‌کنم و بعد با کلی امید و انتظار می‌شینم منتظر بعدیش. اصلا کوئرنسیا خانوم یه طور خاصی توی قلبم جا داره😭😭(دوباره داره فن‌گرلی میشه🙂). داشتم می‌گفتم... مهم‌ترین چیزی که من دیدم تو نوشته‌هاش، این بود که هرکدوم یک دنیای منحصر به فرد و کوچولو و کیوت و خوشگل و از همه مهم‌تر، پر از جزئیات و کامل دارن که مختص شخص شخیص خود سرکار علیه هست! یعنی به‌طوری یک جهان کامل رو طراحی می‌کنن و قابل باور شخصیت پردازی می‌کنن که خود من تا یه مدت بعد از اتمام کار توشون قاچاقی زندگی می‌کنم🙂🙂. آره خلاصه.... اینو خیلی وقت بود که دلم می‌خواست بگم... می‌دونم خیلی پرحرفی کردم ولی اگر اینبار دیگه نمی‌گفتم می‌پکیدمㅠㅠ

۳. ددی جان، خبری از استار اند مون داری؟ من هم داشتم ″امگا سیتی″ رو دنبال می‌کردم و هم منتظر فصل چهار ″این باور کردنی نیست: گود گیم″ بودم. کلا روی سایت دیگه نیست کاراش... نگرانش شدم و امیدوارم که حالش خوب باشه...🥲🥲

خب... دیگه... همینا... متن رو سه بار چک کردم و امیدوارم که غلط املایی نداشته باشه...

ضمن عرض احترامات فراوان و آرزوی سلامتی،

دوستدار شما،

هوگو

سیلام.

من یه سایلنت ریدر بودم. که الان دیگه نمی‌خوام باشم. و دارم کامنت می‌ذارم. البته سایلنت بودم چون فکر می‌کردم کامنت‌هایی که می‌ذارم نمیاد. ولی امیدوارم که بیاد. و خب. اگر این کامنتو ببینم بعدا اینجا، دیگه قراره از دستم خسته شی ددی جان😂🙂. 

میروم که فتح کنم قله‌های جدیدی که کوئرنسیا جان برایمان گذاشته را، در حالی که فردا دوتا امتحان دارم و مثل یک حیوان زحمت‌کش هیچی نخوندم.

و اینکه چقدر توی ″پ.ن2″ حق گفتی😔.

با عرض احترامات فراوان، 

هوگو.

فکر کن بعد از سال ها بیای تو سایت و وانشات با کاپل مورد علاقت ببینی

این خیلییییی خوب بوددددد ماچ به کله نویسنده خیلی از ایدش خوشم اومد و یکمی یاد انیمیشن روح افتادم و اون انیمیشن مورد علاقمهههههههه واییی اصن ی حس جالبی بهم دست میداد و همش اونا رو تصور میکردم 

ولی اون آخراش که جونگ کوک یکم زجه زد یکم قلبم گرفت دلم براش سوختتتتت هیققق

در کل که این جاذاب رو بخونید زیادی تکهههه و مث این پیدا نمیشه

زمانی که این فن فیکشنو دیدم فقط به ژانری که داشت نگاه کردم و بعد دانلود کردم ولی هنوز اول داستان بودم که متوجه شدم از این نویسنده هستش و خیلی خوشحال شدم چون مطمئن بودم حتما به خوبی به پایان میرسه و تا اخر سطح داستان افت پیدا نمیکنه!;)

در کل میخواستم بگم یکی از معدود نویسنده های خلاقی هستی که میشناسم و همیشه منتظر داستان های جدید هستم چون میدونم هر دفعه شگفت زده میشم!:)

بسیار ممنونم ^o^

یکی از بهتریناستتتتت 

موضوع جالب و متفاوت بود 

و همینطور پایان زیبا 

سلام ددی جون خوبی

واقعا ایده این فیک عالییی بود و رو دست نداشت

ژانر فلاف خیلی به دلم نشست و لذت بردم البته از کوئرنسیای عزیزم کمتر از این انتظار نمیرفت واقعا

ممنونم ازتون

(برای هوپگی هم آهنگ بخونم یا فقط به سپ راضی باشم؟)

خب وایسید اول بخونم بعد ستاد تشکیل بدم ببینم آهنگ بخونم یا نه.

(کمیته اضطرار آهنگ خوندن عمه‌سادات به مدیریت میرجعفریا- چیز مغزم)

بانو کوئین؟ 

فیک جدید؟ 

بازگشت سایت از حالت تک تیر به رگ بار؟

*ول کردن فیک های نصفه نیمه و خزیدن در سایت*

سلام ددی

نبودی حوصلمون نمیکشید کامنت بذاریم

چقدر من این فیک رو دوست دارم

هرچند هیچوقت فکرش رو نمیکردم وقتی درخواستی‌ای که انقدر منتظرش بودم آپ شه نتونم بخونمش

چون نه موبایلش رو دارم نه وقتش رو

پ.ن : نمیدونم چرا وقتی نهم بودیم بهمون نگفتن بریم دهم حجم درس‌ها ده برابر میشه؟ منی که در سال لای کتاب ریاضیم رو باز نمیکردم اومدم رشته ریاضی فیزیک 

ولی این کامنت رو میزارم تا بیشتر هوپگی بخونیم🥲

درسته فقط یکمش رو خوندم ولی تا همینجاش هوپگی خیلی خوب بود...

راستی ددی استار اند مون اتفاقی براش افتاده؟

چون هم وبلاگش نیست هم چنل تلگرامش

سلاممممممممم دددیییـیییییییییی😍😍😍😍😍😍😍😍😍

یعنی این چند وقت اینقدر سرم گرم امتحانه بوده که حتی وقت نمیکردم گوشیمم بزنم شارژ و بالاخره امروز طلسم شکست و اخرین امتحان رو دادیم و من اومدم سایت و دیدم عه فیک جدید اونم مال کوئرنسیاااااااا همیشه همه فیک هاشو تاحالا خوندم و لذت بردم و اینم عالییییی بود ممنون نویسنده شی به امید این که یکم بیشتر مارو دل خوش کنی با فیک های قشنگت 😘😘🌹💋

... 

... 

میگما ددی این جریان چیه اینقد سایت کم فعالیت شده خوبی خودت دد؟ انگار خیلی خبری ازت نیست امیدوارم حالت خوب باشه و بیشتر برامون فیک بذاری 😘😘😘😘😘😘😘

هنوز شروع نکردم ولی موضوعش خیلی جالب بنظر میاد...

این فیکشن یکی از بهترین فیک‌هایی بود که توی عمرم خوندم. انگار این چیزی بوده که همیشه دوست داشتم بخونم و تا قبل از این گیرم نمیومده. ترکیب کمدی و درون‌مایه فلسفی داستان، فوق‌العاده بود. از کوئرنسیا واقعا برای نوشتن این فیکشن ممنونم، همینطور از کسی که این ایده رو به نویسنده عزیز داد.

یادمه پارت اول رو که کوئرنسیا شی برام فرستاد من نصفه شب خوندمش و داشتم از شدت خنده بی‌صدا منفجر میشدم. خرابکاری‌های یونگی و رئیس عصبیش‌ بیش از حد فان بودن.

بعدش، پارت‌های بعد تلفیقی از اطلاعات جالب، ماجراجویی، کمدی و احساساتی شدن بودن. رابطه جونگ‌کوک گذشته و تهیونگ حال خیلی خیلی قشنگ بود، از هر ثانیه خوندنش لذت بردم.

نتیجه نهایی داستان با توجه به جریانی که خود داستان داشت قابل پذیرش بود، با اینکه با فلسفه‌ش مخالف بودم اما در جهان این فیکشن، بهترین نتیجه‌ای بود که می‌شد داشت.

یادش بخیر چقدر کوئرنسیا شی رو اذیت کردم تا تمام پارت‌ها رو بخونم :))))

میدونین حس خیلی خاص و ویژه‌ای داره که قبل از همه یه فیکشن رو بخونی، هربار که یادم میفتاد ذوق‌مرگ میشدم😂😂😂😂 امیدوارم همه‌تون این حس رو تجربه کنید😔🫶