بخشهایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
نصف کامنتای بلاگ فضایی:
سلام ددی..عام میتونم ددی صدات کنم؟اخه همه اینو میگن*سرخ شدن*/ددی این لقبتو کدوم شخص بهت داده چرا ددی ای؟
حقیقتا هر بار میبینم یکی میاد میگه میشه ددی صدا کنم پاره میشم(مغزم:همه مثل تو نیستن ک با شلوار کردی و زیرپیرهن دارای یرالمای بابات بیان سایت..)البته درباره شلوار کردی منظوری از مسخره کردن کردا نداشتم بخدا من صلح طلبم(قلبم:ببین چ جیگر باشعوری بزرگ کردم)
دد لامصب حساب کردم دو ساله زندگیم اینجا گذشته و ی درخواستی دارم..قبول نکنی بخدا ازین سایت میرم از صد متریشم رد نمیشم(چصی اومدن)
میگم ددی میتونی این سایتو تا سالای طولانی حتی اگ نخواستی فیک بذاری توش همینجوری بمونه؟بخدا این بسته شه افسرده میشم و واقعا ربطی ب فیکا نداره کلا این جو گرمی ک اینجا هست تو کانون گرم خانواده هم نیست لامصب!(احساساتی شدم بیا منو جمع کن)
ددی راستی ب دوستی ک خیلی دوسش داشتم ولی هیتر بود گفتم ک ارمیم و اصلا جبهه نگرفت..تازه دیگه هیت نمیده تو کلاس=)ذوق مرگ*
ددی تازگیا ی مشکل جدید پیدا کردم ولی قبلش بهم جواب بدی که واقعا ازینکه میام درباره روزمره های مهمم یا چیزایی ک دوسش دارم حرف میزنم کلافه با خسته نمیشی؟اگ مودتو بد میکنه نگن چون میخوام مطمئن باشم کسی اذیت نمیشه با کارام
حالا بگذریم این مشکل منم همش با مامانمه
ک از دو روز پیش شروع شد
منم نمیدونم اشکال کار کجاس ک ما با هم در اخر بحث میکنیم
حقیقتا مامانم خیلی معربونه و واقعا ادم مهربونیه و اخلاقش انچنان صگی نیست ولی تازگیا یکم کمتر درکم میکنه
مثلادیروز شب بود مامانم گفت میوه بیار حالا منم اوردم و خوردیم بعد من چون کلا کم میخورم بعد ی سیب و نارنگی رفتم رو کاناپه نشستم اینور اونور نگا میکردم و بابامم پشت به من دراز کشیده ولی ن ازون دراز کشیدنا همونی ک ی دست روی متکا بهنوان تکیه گاهه و بالاتنه ادم ی خط موربه
بعد بابام هم گفت سلوا این میوه ها تموم شد بیا ببرشون
بعد انگار فک کرده من چند لحظه پیش دستم میوه بود و دارم میوه میخورم ولی نمیخوردم پس گفت ن بزار میوت تموم شه بعد جمعشون کن
منم حقیقتا نگرفتم از چه میوه ای حرف میزنه همونجوری ک نشستم دارم میگم بابا چی میگالان جمع کنم یا بشینم
بعد مامانم با خطاب کردن اینکه هر دومون خنگیم قضیه رو گفت و گفت سلوا میوه ای ندارهپ
بعد اومد میگه سلوا اونقد حقه بازه ک از درد جمع کردن بشقابای میوه بخواد بگه اره میوه دارم و بعدا بشقابا رو جمع کنه در حالی ک من واقعا نفهمیده بودم منظور بابامو و هیچ قصد گو*ی نداشتم بلند شدم با داد کشیدنم پرخاش کردم ک مامان تو یدونه دخترتو درک نمیکنی ک انقد بد جلوش میدی و اینا.. بعد گمشدم اتاقم امروز ظهرم ک از مدرسه اومدم انتظار داشتم مامانم چ*ی بیاد و فلان ولبی ب طرز عیبی مهربون شده بود و جلو در منتظرم بود کاری ک حتی روزای معمولیم انجام نمیداد:/
و من نمیفمم من واقعا بی ادب و حقه بازم یامشکل از مامانمه
ددییی میشه اون لینک کروماندا رو بدی(نمد چطور مودم تغییر کرد)
فردا امتحان عربی دارممممممممممم گوه تو زندگی
دد امروز کلاس ادبیات سر این در این در گه که گه که گه که که که و که که که که شود ناگه قفلی زده بودیم حتی الانم نمیدونم درست نوشتم یا ن
بای بای امیدوارم همیشه شاد وموفق باشیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ب مونیم بگو ی دفعه جواب این بدبخت salvArmy رو بده
تا ساعت های هفت بعدی خدانگهدار
RM. kiute.ARMY
وای ارهههه جرررر😂😂😂😂
و بعد از مدتی ددی [اینجانب] بی حرمت میشه😔
منم رکابی ها و زیشلواری ورزشیِ شونصد سال پیش بابامه😔
نه نه البته که نهT^T منظورمون کلا یه چیز دیگه است اگرنه که فرهنگ کرد و قشر کرد تاج سرن:"> (زن زندگانی هستی😔)
ادمینِ وبلاگ مظلوم گیر اوردی؟😔بگو جان پدر😂😂😂
معلومه که پاک نمیکنم نفس:"))) این سایت بچه هامه...و شماها برکت...
(یکی منو جمع کنهههه بیا گردن بگیرررررررT^T)
واقعنییییی؟؟؟ مبارکهههههههه ایوللللللللل!! یالا شیرینی😔
نه قشنگ من این چ حرفیه:") راحت باش...خوشحال میشم میبینم بقیه حرفی برای زدن دارن...چون من باهیچ کس جز بچه های سایت ارتباط آنچنانی ندارم.
عایگووو عزیزدلم:">
ایرادی نداره...نه مشکل از توئه و نه مامانت.
دچار سوء تفاهم شدید...مورد هست خیلی سااااللل هااا طول میکشه تا فرزند و والدین زبونِ حرف زدن باهم رو پیدا کنن. (زبانِ اشتراکی)
پس عادیه...و امیدوارم با بیشتر گذشتن، اوصاع و شرایط وفق مراد هردوتون بشهT^T
(سوپر تغییر دهنده) اره عزیزمممT^T
https://uupload.ir/view/chromanda_full-unlocked_3jg0.pdf
https://uupload.ir/view/earth_full-unlocked_ps14.pdf
عربی-_- هیچ وقت کنار نیومدم باهاش...
شت این چ سمیههههه😂😂😂😂
همچنینننن عمرممممممممممT^T
چش چش😂
باییی:">