یچیزی...
اگه اسمیت از همون اول پیوند رو بین رایان و ریدز برقرار نمیکرد اصلا این ماجرا درست نمیشد
تازه بعد اینکه پیوندو به رایان انتقال داد خودشم نتونست ریدزو بکشه
پس چرا؟ دقیقا چرا؟
اون الهامی که همش میگه برای چیه؟
معمولا برای اینکه یکی به خودش بیاد میزنن تو گوشش، شما ماچش میکنی آقای کیم😔😂روش خوبیه حرفی ندارم.
ولی دقت کردین هدف ریدز هیچوقت گفته نشد؟
ولدمورت هدفش قدرت زیاد و نامیرایی بود
اما هدف ریدز هیچوقت گفته نشد://فقط فهمیدیم آدم بدیه.
خاطرات هاگوارتز محاله یادم بره😔اون همه شور و حال محاله یادم بره
قالَ اسنیپ: من!! من شاهزاده دو رگه ام.
خاطرات هاگوارتز2
مالفوی: اون گوی رو بده به من
هری: اگه کاری با دوستام بکنین گوی رو میشکنم
قالَ بلاتریکس لسترنج: اون بازیو بلده مالفوی
گوریه دارم بابت مرور خاطرات😭😂
وایی😭😭😭
قالَ هری: همونجور که شروعش کردیم تمومش میکنیم، باهم!!
و بعد جفتشونو از برج میندازه پایین😭😭
چرا انقد دژاوو داره جنگ لئون و ریدز😭😭
اخی🫠چه پایان ریدز غم انگیز بود🥲🫠
خب مث آدم بگو کتابمو بدین
چه کاریه
ولی گناه داشت🫠💔
نویسنده عزیزم، باید بگم برخلاف انتظارت من دلم برای ریدز سوخت🗿
درسته از اول فحشش میدادم ولی خب آخرش غیر منتظره تموم شد.
بچم میخواست یادگار نامزد ک.ـصکششو داشته باشه🫠
خب بینا.. موس تو چرا خودکشی کردی
اگه تو خودکشی نمیکردی
ریدز شرور نمیشد
اون اتاقو نمیساخت
از مدرسه بیرون نمیشد
رایان و متیو نمیمردن
و کلا همچی خوب میموند
خیلی گناه داشت بچم🫠امیدوارم ریدز به دنیا بیاد و این دفعه عاشق آدم درستی بشه
لئون... فکر نکنم دوباره به دنیا بیاد. روحش انقدر خسته هست که برای سالیان زیادی بخوابه.
احتمالا زندگی آخرش بوده🫠
آرتمیسم بچم این وسط خیلی تنها بود.
رایان و متیو که همو داشتن
لئونم بعد مرگ اون دوتا انقد تو خودش گم شده بود که نمیرسید به دردای آرتمیس گوش کنه
ولی این طفلک نه تنها باید با مرگ رایان و متیو کنار میومد، بلکه باید لئونم دلداری میداد.
خیلی مظلوم بود.
سرنوشت تهیونگ و جونگکوک برام سوال برانگیزه... الان یکی از طرفین پیوند مرده، اون عوارض قطع پیوندشون خوب میشه؟
بعدم این پیوند جزوی از روح تهیونگ بوده، الان روحش تیکه تیکه شده قطعا... پس..؟
و از اونور داستان... ترومای این اتفاقات... یجورایی الان باید ترومای دوتا زندگی رو حمل کنن، سخته براشون بچه هام.
هعی... من هنوز خواستار قسمت بعدم، سوال دارم
از کجا و برای چی به اسمیت الهام شد پیوند رو به رایان انتقال بده؟
چرا آرورا خودکشی کرد؟
تهیونگ قراره با روح تیکه شدش چیکار کنه؟
(میدونم خیلی سوال میکنم خسته شدین)
از اونورم برای آرتمیس نگرانم🫠میترسم اونم خودکشی کنه.
نویسنده جان نمیشه اینو مثل هری پاتر 7 جلد بنویسی؟ 🗿💔
بمولا که با این مغز طلایی تو میشه
برای آخرش... اون حرفایی که گفتی واقعی بودن، حس میکنم مال لئون بودن نه؟ 🫠 امیدوارم هرکسی منبع الهامت برای این فیکشن بوده حالش خوب باشه...
_حالا بیایم و شخص نباشه ضایع بشم🗿💔
و پایانتم خیلی خوب بود
حس میکنم هرچی غیر این بود بهش نمیخورد.
ولی خب میتونستی کمی روزمره از بعد اینکه ریدز مرد بنویسی، اینطوری هم خیلی یهویی تموم نمیشد، هم اینکه برای شخصیت های تهیونگ و جونگکوک و آرتمیس پایان باز نمیموند.
چون الان رسما پایان داستان این 3 تا بازه.
البته شاید دوست داشتی باز باشه ولی خب این نظر منه🗿🤝🏻
منتظر کار های بعدیتمممممم، خداحافظ تا بعدی ها
از شما ددی گرام هم ممنونم بابت پیدا کردن همچین نویسنده توپی و نشر این فیک😔❤️🩹✨
خوداحافظ🥲🫂✨
RM. kiute.ARMY
شاید هدف ریدز چیزی بود که شاید برای همه مناسب نباشد
سر خاطرات شماره دو فکر کردم هری قراره بگه همین گوی رو میکنم تو ک.ونت مالفوی😂
نرو هرییییی نروووو تو بری اینا یه آبم دست مامان نمیدن
ریدز با خشانت کار میکرد
حسابی خوشت اومده هاااا خانم!
تا ناموس حلالت باشه و مرسی که انقدر برای مخاطب ها و رایتر ارزش قائلی و انقدر کامنت های قشنگ مینویسی و پر ملات:")
خداااااااااا خیرت بدهههههههTT
نوکر شمام خوشگل خانمممم این نویسنده نعمتی از آسمان ها بر من بود😔
خودا سعدییییی!