BTS fanfiction

💜👽📚 محفل دریده شدگان در راه بنگتن و فضایی های فن فیکشن خوان برتر 📚👽💜

فن فیکشن Ikigai

🔰FULL🔰

نویسنده BlueSea
کاپل ویکوک
ژانر فانتزی . انگست . جنایی . عاشقانه . رازآلود . مدرسه ای
محدودیت سنی 13+
تعداد صفحات 211

  

مقدمه:

"ایکیگای مفهومی در زبان ژاپنی است که معنای آن (دلیلی برای بودن) است، دلیلی برای برخاستن از خواب هنگام صبح.."

_من ایکیگای زندگیمو از دست دادم.. ایکیگای من تو بودی.. و من از دستت دادم.. همینقدر ساده!

 

این پایان اون پسر بود.. پایان پسری که به جرم قتلی متهم شد که مقتولش زنده بود. مقتولی که صمیمی‌ترین رفیقش بود و الان بخاطر اون مرده بود!

  

🖤✨🐍DOWNLOAD🐍✨🖤

 

805_vpfe.png 


پ.ن: دوزتان پاتر هری دوست و ولدمورت بُکُن...این فیکشن خاطرات هاگوارتزو محاله یادتون نندازه😔 

۱۳ ۱
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
kim light
۲۷ تیر ۱۲:۰۸

لعنتی از تولدت متاسف نباش چون خودتو نقض می کنی.

 

دد:)

این جز اونایی بودک ه ببین...اره همون حس خلسه.

200 صفحه بیشتر نبود اما انگار یه عمر بود.

کاپل اصلی رایان و متیو بودن و تهکوک وظیفه نشون دادن اونا رو به عهده داشتن:)

فوق العاده بود.

فکرشو کن تو 100 صفحه خوندی اما داستان اصلی هنوز شروع نشده...همه بک گراند اون اتفاق بزرگه.

توازنی که برقرار بود حین صحبت کردن معاشقه می کردن و این فوق العاده بود...یکنواخت نمی کرد مکالمه ها رو.

و لئون و آرتمیس... منم فقط فکر می کردم این دو تا قرار بود عاشق هم بشن ولی نشدن؟؟ دد من این دو تا لعنتی رو شیگ می کردم...

عاشق دختر من و گسر من گفتنای لئو شدم...:)

فکم وقتی افتاد که فهمیدم لئو هویت اصلی تهکوک رو می دونه و...وات د هل دد اونجا شوکه کننده ترین و نقطه اوج داستان بود.

و هنری:)

درسته هیچکس قصد اونو از به دست اوردن کتاب نمی دونست و درگیر قضاوت های خودخواهانه برادرش شد و بخاطر همین درد های زیادی رو به همه متحمل کرد.

درد آور ترین بخشش به نظرم مرگ لئو و هنری بود:)

و پایانش فوق العاده بی نظییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییر.

این پایان فوق العاده ای بود. پر از فداکاری و عشق!:)

RM. kiute.ARMY

آفرین!!

دیدی چه لعنتی ای بود:))))
منتظرم دوباره نویسنده کامبک بده با همچین سبکی و بازم بمیریم....

برخیز که شور محشر امد=)))))

یا حسینننن😭😭😭😭
بخدا میتونم از این داستان یه روضه بگیرم تو سایت و نوحه بخونمممم😭😭😭😭
Ava
۱۹ تیر ۱۴:۵۲

دد اگه سد انده من نخونممم 

RM. kiute.ARMY

من بدون حضور وکیلم حرفی نمیزنم.😔
zahra mansouri
۱۹ بهمن ۲۱:۱۲

وسط مرور خاطرات هوس کردم دوباره بخونمش🌚😃

 

و از اونجایی ک الان بی فیکی گرفتم، پیش به سوی دانلود😃✨

 

 

(چرا جدیدا انقد زیاد بی فیکی میگیرم. ذخیره هام تموم شده. کلا یکی بود ک خوندمش و پایان باز بود و فشار خوردم) 

RM. kiute.ARMY

یا الله!!!

(آخر سال کمبود بودجه گرفتیم:/ )
zahra mansouri
۱۹ بهمن ۲۰:۵۸

ددی داشتم کامنتای اینجامو میخوندم مرور خاطرات کنم... رسیدم به اونجا ک گفتم پیرسینگ زدم و میخام از تتوم رو نمایی کنم. 

 

خب اومدم بگم که کردم🌚😃

 

کمی واکنشات منفی بود و تا مدتی سختگیر تر از قبل بودن. ولی حالا چیزی نمیگن

 

بزرگ ترین خوبیش اینه که دیگه نمیخاد از کسی قایم کنم و راحت همه جا طرحای تتو رو به بقیه نشون میدم🤣

 

واکنش مادرجونم(مادربزرگ پدری) خیلی بامزه بود. 

میگف مادرجان اگه میتونی پاکش کن خوب نیس بدنت آسیب میبینه

بعد خودش همون لحظه داشت قلیون میکشید🤣🤣

 

بعد من اینجوری بودم که ک. ونم پاره نشده از دست پسر و عروست که با حرف تو پاکش کنم. خفه شو

 

ولی خب به شوخی رد شد😃

 

جدیدن بی ادب شدم آخر و اول کامنتام سلام خداحافظی نمیکنم عذاب وجدان گرفتم. 

(ببین چه بچه گلی تربیت کردی ددی) 

 

خدافظییییی💗💗💗💗🫂

RM. kiute.ARMY

عههههههه پس مبارکههههه😂😂😂😂😂
سعنی ها عاشقتممم😂😂😂😂😂
رفتی گفتی بچه ها بیاین آشناتون کنم، پیرسینگ و تتو خانواده، خانواده پیریسنگ و تتو!

مامانبزرگتتتتتتتتتتتتت😂😂😂😂😂😂😂😂

بسیار عالی😂😂😂

فدا سرت ناز منننT^T
(بیا جایزه بدم بهت😈 ویرگول رو دلبخواهی بزار تو جمله)

بایییییT^T
کیم ماریا (دختر خوانده تهکوک)
۰۸ بهمن ۱۸:۲۶

اوکی من از نویسنده بدم میایه 

گریم میایه 

حالوم بدهههههههه

خیلی خوبههههههههههههههه

اصن خیلی خوبههههههههههههههههههه

خیلی که میگم منظورم خیلی خیلی خیلیه هاااااااا

هیونگ دست نویسنده رو ببوس بهش بگو

خانومم خواهشا با روح و راون ما بازی نکن ممنون

RM. kiute.ARMY

با روح و روانمون گل کوچیک میزنه😔

من پا بوس نویسنده ام ب مولا😔
zahra mansouri
۰۲ بهمن ۱۷:۵۸

این فیک قراره به کراش دومم بعد د بروکر تبدیل بشه و من هربار رد میشم ی سلامی عرض بنمایم🗿✨

 

 

 

تهیونگ مظلومم😭

ریدز مظلوم ترم. ولکن اون معشوقه چندشو بیا با خودم. روحتم قبول میکنم ریدز

عاح

بای

RM. kiute.ARMY

شمارا به عقد هم در میارم😔

عااااااح😔
پرنیان
۰۱ بهمن ۱۷:۰۰

خیلی عالی بود

RM. kiute.ARMY

عالی بودن از خودتههههT^T
BlueSea
۱۲ آذر ۲۰:۳۴

zahra mansouri

خودمم کلی عر زدم براش گناه داشت کلا😭

کتابی که ریدز نوشته بود رو میگی؟ لئون قبل از اینکه خودکشی کنه اونو چال کرد (پارت اخر بود) 

 

توافق خوبیه میپذیرم😭🤣

 

ممنونم واقعااا😭🤍

بوز به خودتتتت

یک عدد ستیزن در انتظار فول شدن کاک بلاک
۲۷ آبان ۱۸:۴۳

اینم تمومم شددد،خدایا چه قدر بابرکته قدمم دد(جاست فور فان،انشالاه که چشم نزنم 🧿🧿🧿🧿و همینجوری پیش برن نویسنده های گرامی)،از وقتی فهمیدم میتونم چه جوری نظر بدم به هر سو که می نگرم فیکی فول می گردد.خسته نباشی نویسنده،من تا الان خودمو نگه داشتم که بعد که غول شد برم بخونم،ولی الان خیلی دیگه فهرست فیک های فولم زیاد شده ،سوو،من می خوام بزارم اینو در ارامش خاطر و ذهنی با تمرکز بخونم،و دعا کنید امتحانامو خوب بدم،و همچنینی امیدوارم همهی بچه های سایت همه ی اونایی که امتحان دارن همشو بیست شن،

پلی کردن سوپر تونا و در اوردن مسخره بازی و خوشحالی برای فول شدن اینهمه فیک عسل به خصوصو این خوشگله

 

RM. kiute.ARMY

بله که خوش قدمی نانااااااااز😎😎😎

بابا این وب ما توئه قشنگممم تاج سریT^T
ان شا اللهههههههه😭😭😭

*شِیک زدن های متعدد
zahra mansouri
۲۷ آبان ۱۷:۴۷

ولی یکی کامنتای منو بخونه خاندانمو به فحش میکشه... 

پر اسپویله😂😂

RM. kiute.ARMY

من خودم عاشق اسپویلم. هرگز نگذارم یک تار موت اوف بشه😔
zahra mansouri
۲۷ آبان ۱۷:۳۹

blusea

 

بگم الان که توضیح دادی بیشتر دلم سوخت برای ریدز؟ 🫠💔

بچه نیتش خوب بوده راهش غلط بوده. 

 

 

 

 

نه نه فهمیدم توضیحاتتو کامل. یجورایی اون اتفاق و الهام پیش اومد تا کتاب دست آدمای بد نیافته. 

ولی الان این سوال پیش اومد که بعد مرگ ریدز و لئون کی از کتاب مراقبت میکنه؟://

احتمالا آرتمیس؟ یا شایدم اسمیت؟ 

حس میکنم اسمیته و بعدا قراره بدش به تهیونگ

یجورایی مثل قضیه شنل نامرئی هری، که دست دامبلدور بود بعدا داد به هری. 

 

 

ینی عوراض قطع پیوند قراره تا همیشه با تهیونگ بمونه؟ گناه داره ک

یکی از عوارضش بی اشتهایی ام بود، اینجوری سو تغذیه میگیره و همش باید یزور غذا بکنن تو دهنش ک

بدبخت جونگکوک قراره چه زجری بکشه سر این ماجرا. امیدوارم طلسمی چیزی باشه یکم اثرشو کم کنه. 

 

از اونجایی که پایان تهکوک بازه بیا توافق کنیم چند سال بعد یه طلسم اختراع شده برای بهبود اینجور آدما🗿🤝🏻

 

 

 

وایی بسی خوشحالم آرتمیس خودکشی نمیکنه🥲😂✨

حقشه یه زندگی نرمال

از اونجایی که پایان اینم بازه احتمالا در آیندگان یه دوست پسر خوب پیدا کرده و از افسردگی گریخته😂

 

 

پایان ریدز بد تموم شد حداقل بزارین بقیه شخصیتا یکم پایانشون شاد باشه🥲🥲

 

 

فدات بشممممم وظیفه اس. واقعا فیک خوب و هیجانی نوشتی

اینکه پایان باز بودم بنظرم میتونه نقطه قوت بشه، مخاطبو درگیر میکنه

همونجور که منو کرد😂😭

 

 

 

 

 

 

ددی بخدا نصف بیشتر دیالوگ های دامبلدور و کلا شخصیتای هری پاترو حفظم

چون علاوه برای خودم که پاترهد دو آتیشه ام، مامانم پاترهد سه آتیشه اس😎😂

شاید نتونم کیپاپر کنم خانوادمو ولی هممون پاترهدیم😂

 

 

فدات بشم ددی جونم🥲🫂

من همیشه هستم اینجا کامنتای طوماری بزارم🥲🫂

 

 

اره دیگه انقلابو شروع کردم😂

انشالا پیرسینگ گوش عادی شه یکی دوتا دیگه ام بزنم (البته با حضور شما و مادر گرامیتون😔🤝🏻) بعد بریم رو قسمت تتو

و بعد بگم جی جی جی جینگ🌚😂من خیلی وقته تتو دارم دوزتان

البته قبلش واقعا نیاز به جا خواب دارم، اگه دیدین خبری ازم نیس بدونین از جهت کارتون خوابی و بی پولی نتم تموم شده. 

پ.ن: خوشحالم که حداقل داییم و زنداییم حمایت میکنن ازم در صورت نیاز میتونم برم پیش اونا

 

 

فعلااااا

بوز به تو ددییییی

بوز به تو بلوسییییی

دست جفتتون درد نکنههه

دوستون دارم بای

RM. kiute.ARMY

پس تا ناموس پاترهدی😈
پشماممممم واقعا؟؟؟
ایول بابا ناموسا ترکوندییییییی😭😭😭😭😭

منم فدای تو دارلینگگگگ*^*
تاج سری ستوووووون😭

امام خمینی مناطق محرومی😔😂
تازه پذیرایی هم داریم با گارانتی بعد از سوراخ😔😂
سوپراییییییییزززز!
یبار بیای تهران راه خونه امونو یاد بگیری حله...دیگه نگران جای خواب نباش😔
پ.ن: زنده باد دایی و زندایی!

باییییییییی!!
بوز زیااااااااد!
قربانتتتت عزیزممممT^T
ما عاشقتیم خوشگلهههه!

bluesea
zahra mansouri
۲۷ آبان ۰۰:۴۵

blueSea

 

 

ولی چرا... فک میکنم داشتا... اخه تقریبا کل ماجرای بدبخت شدن متیو و رایان از همونجا شروع شد. 

 

میدونم احتمالا داری میگی بدبخت من نویسنده ام من میدونم یا تو؟ 

ولی من باور دارم استارت نوشتن با نویسنده اس فقط، یجاهایی شخصیت ها خودشون داستانشونو میسازن. 

 

 

 

نگران نباش گشادی و البته دور دور اجازه نداد برم شخم بزنم🤣

 

 

 

 

وایی ددی اخه چرا باید بکنه تو کونش😭🤣لامصب اون جمله بلاتریکس از مورد علاقه هامه

بعدم اون گویه اینجوری بود که غیر ولدمورت و هری کسی نمیتونست برش داره. خیر سرشم برای ولدی جون مهم بوده از آخرم شکست

 

 

ولی هری سر اون پیش گوییه کلون بود🗿این همه ردش جون کند تازه سیریوس ام اونجا مرد که از آخر دامبلدور بیاد بگه اون پیش گویی مهم نیس مهم چیزیه که تو در قلبت داری

دلت برای مرده ها نسوزه هری، برای زنده ها، و مخصوصا برای اونهایی که بی عشق زندگی میکنن بسوزه. 

 

 

 

 

از شما ممنونم که این نوشته های قشنگو میارید تا بتونم انقد براتون حرف بزنم و کامنت بنویسم:) 

یجاهایی واقعا درک میکنم، نویسنده به این نظرات نیاز داره

نه اینکه جهت حمایت و بگی اره چقدر قشنگه و اینا

که بشینی براش تحلیل کنی و بحث کنی و راه حل بزاری برای شخصیت ها... 

 

 

 

 

 

ددی بیا یه خبرم میون این حرفا بدمت🌚پیرسینگ گوش زدم بی اجازه🌚😂مامانم دید و انداخت گردن بابام گفت اون پارت میکنه

بابامم الان دو هفته میره دبی وقت دارم دنبال کارتن باشم

فعلا دارم رو این کار میکنم برای مامانم عادی شه جلوی بابام پشتمو بگیره

 

 

اره دیگه فعلا

بوز بهت💋🫂🌚

RM. kiute.ARMY

من چمیدونم شاید نسخه ی منتشر نشده همچین چیزی میگه😂😭
جنسش چینی بوده حتما

سیروسعلی بی چاره:"(
لامصب دامبلدور یه چیزایی میگفت که فقط با طلا نوشتنش حقه!

بخدا تاج سری:")))
ازت یه دونه ادم داشته باشه تا اخر عمرش تامینه...
دعای خیر پشت سرته کیلو کیلو😭😭😭😭😭😭😭😭

بده بده جیگر🌚 عووووووو لالا انقلاااااب کردی کیومرثثثث🌚
جرررررررررررررررررررررررررر😂😂😂😂😂 کارتن چرا؟ ادرس میدم بیا پیش خودم اون یکی گوشت هم بدم مامانم برات سوراخ کنه پیرس بزنی🌚
احسنت احسنت! فایتینگ!

بای بای عزیزممم بوز بوزT^T
BlueSea
۲۶ آبان ۰۴:۵۶

 

 

zahra mansouri

خب سلام، کامنتتو خوندم و حقیقتا پشمام ریخت 😂😭

خب بزار جواب سوالاتو بدم، 

اول اینکه در مورد هدف ریدز، هدف ریدز دقیقا چیز بدی نبوده.

اون پیوند که بین اسمیت و ریدز برقرار بوده و بعد به رایان و بعد به تهیونگ انتقال پیدا کرده؟ اون پیوند اگه به مدت طولانی برقرار باشه شخص ضعیف می‌شده درسته؟ و حالا فکر کن ریدز از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۳ این پیوند روش بوده. خیلیییی ضعیف شده بوده! اولین بار میاد توی سال ۲۰۰۶ رایان رو قاتل لئون جلوه میده، که رایان اعدام بشه و پیوند قطع شه. 

در همین حین اسمیت به رایان میگه کلمه رمز رو قبل از مرگش زمزمه کنه تا به تهیونگ (خودش تو زندگی بعدی) انتقال پیدا کنه.

و یه هدف دیگش، همون کتابه بود که دست اکیپ رایان افتاده بود، چیزای عجیب غریبی توش نوشته شده بوده، همین معجونه نیمه مرده شدنه، شنل نامرئی، یا یه سری طلسما که تو جنگ لئون و ریدز استفاده شد، ریدز میدونست اگه اون کتاب دست ادم بدی بیوفته ممکنه اتفاقات بدی بیوفته و از اون کتاب استفاده های بدی بشه (هر چند که واقعنم شد:/) و از طرفی اون کتاب هیچ‌جوره نابود نمیشده. پس می‌خواسته پسش بگیره و یه جا خاکش کنه. 

در واقع این دو تا بود هدف ریدز.

و در مورد اون الهامه که اسمیت پیوندو به رایان انتقال داد، 

 خب بزار اینجوری بگم که اگه اون پیوند انتقال پیدا نمیکرد هیچکدوم از این اتفاقا نمیوفتاد درسته؟

ارتمیس کتاب لئون رو چاپ میکنه چون میترسه اینده ای که ممکنه توش ریدز به قتل برسه تغییر کنه پس اون کتاب رو چاپ میکنه. هر چند که اون کتاب و طلسم خونش ربطی به مردن ریدز نداشت. یه اشتباه!

اسمیت هم همینجور، یجورایی خب.. به برادرش بی اعتماد شده بود و یه بار گفته بود «هنری روحش تیره و تار شده» یعنی فکر میکرد هنری ممکنه کارای خطرناکی انجام بده (مثلا انتقام اینکه از مدرسه پرت شد بیرون؟) و اون اینو نمی‌خواست.

اسمیت هم میترسید اگه اون پیوند رو انتقال نده اینده تغییر پیدا کنه.

وای نمیدونم چجوری توضیح بدمش حس میکنم زیادی پیچ در پیچه و واقعا ریدم داستانو. الان که فکر میکنم باید در مورد این موضوع می‌نوشتم و واقعا گند زدم.

عوارض قطع پیوند، نمیدونم.. اینو یجوری نوشتم که پایانش باز موند حقیقتا ولی خب عوارضش همون کابوسای مداوم تهیونگ، بی حوصلگی، کم اشتهایی و اینا بود، البته از لحاظ جسمی. از لحاظ روحی.. انگار که یه قسمت کوچولو از روحشو از دست داده و همیشه اون تیکه خالی میمونه.. 

و در مورد ترومای دو تا زندگی، از اول که شروع به نوشتن کردم قرار بود اینجوری تموم شه که اونا رایان و متیو رو فراموش نکنن:) خدایا بزن منو بکش چرا انقدر زجر دادم شخصیتامو😂😭

گفتی پایان ارتمیس و تهکوک باز موند، الان که فکر میکنم من هر چی فیک نوشتم پایانش باز بوده و انتخابو دادم دست خواننده، 

ولی.. ز نظر من نه. به قول خودت ارتمیس خیلی درد کشید و مظلوم بود، و از طرفی لئون ازش خواست که زنده بمونه و جای هر چهار نفرشون زندگی کنه پس.. نه ارتمیس قرار نیست خودکشی کنه حداقل از نظر منه حقیر😭😂 (یجورایی ارتمیس اون ادمیه که خیلی دلسوزه و تو زندگیش اذیت شده ولی قرار نیست درداش تموم بشن، یجورایی محکوم به زندگی کردن، میدونی؟)

 

و اینکه واقعا ممنونم که توی تمام مدت کامنت میدادی، برام باعث افتخاره که یه نفر فیکامو تجزیه تحلیل کنه، اگه چیز دیگه ایم گفته بودی تو کامنتت که جواب ندادم شرمنده واقعا😭🤍

RM. kiute.ARMY

وای خدای من...
از سری زیباترین صحنه های دنیا ارتباط ریدر و رایتره:")))
خدایااااااااااا😭😭😭😭😭😭😭

zahra mansouri


BlueSea
۲۵ آبان ۱۴:۵۹

zahra mansouri

نه اصلا ربطی به این نداشت که ریدز دلش بخواد اون قضیه بولد بشه... 

وای شخم برا چی😭😂 توی قسمتای قبلی نبوددد توی این سه پارت اخر، ۱۳ ۱۴ ۱۵، توی اونا خیلی هست و نقشش پررنگ میشه الکی شخم نزن پارتای قبلیو وای😭🤣

RM. kiute.ARMY

zahra mansouri


zahra mansouri
۲۴ آبان ۲۳:۲۳

یچیزی... 

اگه اسمیت از همون اول پیوند رو بین رایان و ریدز برقرار نمیکرد اصلا این ماجرا درست نمیشد

تازه بعد اینکه پیوندو به رایان انتقال داد خودشم نتونست ریدزو بکشه

پس چرا؟ دقیقا چرا؟ 

اون الهامی که همش میگه برای چیه؟ 

 

 

 

معمولا برای اینکه یکی به خودش بیاد میزنن تو گوشش، شما ماچش میکنی آقای کیم😔😂روش خوبیه حرفی ندارم. 

 

 

ولی دقت کردین هدف ریدز هیچوقت گفته نشد؟ 

ولدمورت هدفش قدرت زیاد و نامیرایی بود

اما هدف ریدز هیچوقت گفته نشد://فقط فهمیدیم آدم بدیه. 

 

 

خاطرات هاگوارتز محاله یادم بره😔اون همه شور و حال محاله یادم بره

 

 

قالَ اسنیپ: من!! من شاهزاده دو رگه ام. 

 

 

خاطرات هاگوارتز2

مالفوی: اون گوی رو بده به من

هری: اگه کاری با دوستام بکنین گوی رو میشکنم

قالَ بلاتریکس لسترنج: اون بازیو بلده مالفوی

 

 

 

گوریه دارم بابت مرور خاطرات😭😂

 

 

وایی😭😭😭

قالَ هری: همونجور که شروعش کردیم تمومش میکنیم، باهم!! 

و بعد جفتشونو از برج میندازه پایین😭😭

 

 

 

چرا انقد دژاوو داره جنگ لئون و ریدز😭😭

 

 

 

اخی🫠چه پایان ریدز غم انگیز بود🥲🫠

خب مث آدم بگو کتابمو بدین

چه کاریه

ولی گناه داشت🫠💔

 

 

 

نویسنده عزیزم، باید بگم برخلاف انتظارت من دلم برای ریدز سوخت🗿

درسته از اول فحشش میدادم ولی خب آخرش غیر منتظره تموم شد. 

بچم میخواست یادگار نامزد ک.ـصکششو داشته باشه🫠

 

خب بینا.. موس تو چرا خودکشی کردی

اگه تو خودکشی نمیکردی

ریدز شرور نمیشد

اون اتاقو نمیساخت

از مدرسه بیرون نمیشد

رایان و متیو نمیمردن

و کلا همچی خوب میموند

 

خیلی گناه داشت بچم🫠امیدوارم ریدز به دنیا بیاد و این دفعه عاشق آدم درستی بشه

 

 

 

لئون... فکر نکنم دوباره به دنیا بیاد. روحش انقدر خسته هست که برای سالیان زیادی بخوابه. 

احتمالا زندگی آخرش بوده🫠

 

 

آرتمیسم بچم این وسط خیلی تنها بود. 

رایان و متیو که همو داشتن

لئونم بعد مرگ اون دوتا انقد تو خودش گم شده بود که نمیرسید به دردای آرتمیس گوش کنه

ولی این طفلک نه تنها باید با مرگ رایان و متیو کنار میومد، بلکه باید لئونم دلداری میداد. 

خیلی مظلوم بود. 

 

 

سرنوشت تهیونگ و جونگکوک برام سوال برانگیزه... الان یکی از طرفین پیوند مرده، اون عوارض قطع پیوندشون خوب میشه؟ 

بعدم این پیوند جزوی از روح تهیونگ بوده، الان روحش تیکه تیکه شده قطعا... پس..؟ 

و از اونور داستان... ترومای این اتفاقات... یجورایی الان باید ترومای دوتا زندگی رو حمل کنن، سخته براشون بچه هام. 

 

 

هعی... من هنوز خواستار قسمت بعدم، سوال دارم

از کجا و برای چی به اسمیت الهام شد پیوند رو به رایان انتقال بده؟ 

چرا آرورا خودکشی کرد؟ 

تهیونگ قراره با روح تیکه شدش چیکار کنه؟ 

 

(میدونم خیلی سوال میکنم خسته شدین) 

 

از اونورم برای آرتمیس نگرانم🫠میترسم اونم خودکشی کنه. 

 

نویسنده جان نمیشه اینو مثل هری پاتر 7 جلد بنویسی؟ 🗿💔

بمولا که با این مغز طلایی تو میشه

 

 

 

برای آخرش... اون حرفایی که گفتی واقعی بودن، حس میکنم مال لئون بودن نه؟ 🫠 امیدوارم هرکسی منبع الهامت برای این فیکشن بوده حالش خوب باشه... 

 

_حالا بیایم و شخص نباشه ضایع بشم🗿💔

 

 

و پایانتم خیلی خوب بود

حس میکنم هرچی غیر این بود بهش نمیخورد. 

ولی خب میتونستی کمی روزمره از بعد اینکه ریدز مرد بنویسی، اینطوری هم خیلی یهویی تموم نمیشد، هم اینکه برای شخصیت های تهیونگ و جونگکوک و آرتمیس پایان باز نمیموند. 

چون الان رسما پایان داستان این 3 تا بازه. 

البته شاید دوست داشتی باز باشه ولی خب این نظر منه🗿🤝🏻

 

 

منتظر کار های بعدیتمممممم، خداحافظ تا بعدی ها

 

از شما ددی گرام هم ممنونم بابت پیدا کردن همچین نویسنده توپی و نشر این فیک😔❤️‍🩹✨

 

خوداحافظ🥲🫂✨

RM. kiute.ARMY

شاید هدف ریدز چیزی بود که شاید برای همه مناسب نباشد

سر خاطرات شماره دو فکر کردم هری قراره بگه همین گوی رو میکنم تو ک.ونت مالفوی😂

نرو هرییییی نروووو تو بری اینا یه آبم دست مامان نمیدن

ریدز با خشانت کار میکرد

حسابی خوشت اومده هاااا خانم!
تا ناموس حلالت باشه و مرسی که انقدر برای مخاطب ها و رایتر ارزش قائلی و انقدر کامنت های قشنگ مینویسی و پر ملات:")
خداااااااااا خیرت بدهههههههTT

نوکر شمام خوشگل خانمممم این نویسنده نعمتی از آسمان ها بر من بود😔
خودا سعدییییی!
نرتنثپبخبتمبنر
۲۴ آبان ۱۴:۵۹

و منی که این همو مدت با اشک از این گذشتم تا فول بشه بعد بخونم :)

هققققققق هنوزم منتظرم فول پارتش بیاد

RM. kiute.ARMY

تا قسمت هاش رو بخونی فول پارت میاد هاااT^T
.......
۲۳ آبان ۱۴:۳۹

من فقط چپتر یکشو خوندمو فوق العاده بودددد

RM. kiute.ARMY

نوش جان شما عزیییزT^T
Arti
۲۳ آبان ۰۰:۰۸

اسم من آرتمیس هس بعد وقتی دیدم تو رمانه بود انقدر ذوق کردم

RM. kiute.ARMY

ای جون دلم چه اسم قشنگییییT^T
Arti
۲۳ آبان ۰۰:۰۷

این بهترین رمانی بود که تو عمرم خوندم 

RM. kiute.ARMY

قابل شمارو نداره خوشگلهههه!
Serah
۲۰ آبان ۱۶:۴۰

پارتتتت جدید تروخداا

نویسندههه

RM. kiute.ARMY

کامنت ها به 45 برسه میزارم:")
یعنی کامنت هایی که محتوی اسپم نداشته باشهT^T
zahra mansouri
۲۰ آبان ۱۵:۲۰

bluesea 

 

الان دیدم کامنتتو🥲

 

بمولا که منم سگی ذوق دارم برای فیکت

سینه زنونم پارت آخر عقب افتاده

 

 

 

واییی چرا😐😭متنفرم از اینکه این پیش بسنیم درست در اومد

بچه خیلی گناه داره هیچ غلطی نکرده ولی بازم تقصیر اونه

حتی اگه فردی که مثلا مرد هم لئون نبود بازم ریدز کاری میکرد این قضیه بولد شه و بازم بکشنش🥲💔گناهی نداره لئون

 

 

آرتمیس؟ اون کجاشه؟ فعلا که ردی نیس ازش

 

وای جدن کجاشه😐😐برم یدور دیگه تمام پارتا رو شخم بزنم ببینم رد پاش کجا افتاده

 

 

 

عشقی عزیز😔😂🫂

RM. kiute.ARMY

bluesea 


zahra mansouri
۱۸ آبان ۱۱:۲۴

4 تای دیگه مونده. کمر به همت ببندم فردا عاپ شه؟ 

 

اخه مسلمونا فیک به این خوبی😐لیاقت ندارین

*شوخی

یکم کمک کنین کامنت بدین بلکه منم به قسمت بعدی برسم

ببینم این ریدز کثافت چگونه از پیوند خبر دار شد

تهیونگ ضعیف میشه یا نه

و سرنوشت لئون چی میشه

 

لئون شخصیت فرعیه ولی خیلی مظلومه بچم🥲

 

هعی

فعلا

RM. kiute.ARMY

به حق علییییی!!

در کمین فولن😔
*منی که پارت جدید دستمه اما به روی خودم نمیارم
همسایه ها یاری کنید، تا پارت جدی رو آپ کنم😔

همیشه این شخصیت فرعی ها بدبخت بیچاره ان بمیرم الهی:")))
zahra mansouri
۱۷ آبان ۲۳:۲۲

امروز چهارشنبه بود چرا عاپ نشددددد

 

ایکیگای میقام

 

 

*فلسفه سلام رو شیافت کرد امروز برام

RM. kiute.ARMY

بخاطر کامنت ها:">
تا 45 برسه تعدادشون اپ میشهT^T

*فلسفه ب.یناموسه دلقک-_-
سلطون علی
۱۷ آبان ۱۷:۵۰

وانت دارم...

منو نترسون...

چون باردارم!

 

نویسنده ببین چه کردی ما من که دارم چَرت و پَرت تلاوت میکنم با صوت💀

خوشمون اومده، بریم برا ادامه.

پارتش امروز میاد ددی؟

RM. kiute.ARMY

منم وانت دارم...
همینم رلت نداره😔

ای جانممممممT^T

اگه کامنت ها اوکی شه بله بزودی میاد:")
سعدی اهل کالیفرنیا
۱۷ آبان ۱۷:۴۵

الا یا ایهّا الساقی چه فیکیه این بلا

که به ولله جونمو میدم به این نوشتها

 

خلاصه عزیزم، لعبتم، بنویس که عالی مینویسی!

RM. kiute.ARMY

جووووووون شعرو برممم😂
h2so4
۱۷ آبان ۱۷:۴۱

براوو و احسنت!!!

روند داستان اینجوریه که من وسطاش سینه زنونم!!

براوو نویسنده حسابی منتظر باقی قسمت هام!

RM. kiute.ARMY

باشیم در خدمت😎
zahra mansouri
۱۶ آبان ۱۷:۵۴

سریع تموم میشه؟ ینی چی😐من اعتراض دارم😐

 

این لعنتی باید هزار صفحه باشه حداقل😭

 

لعنتی از الان فیک موردعلاقم شده

 

 

 

حیحی دل تنگ شدی؟ 🥲

*ذوق 

 

بیا بغلممممم😭😭😭😭

 

حقیقتا یه چند وقته که امتحانا هس و بابای منم باور نداره تابستون تمومه جمعه به جمعه بیرونیم، فرصت نمیشه بیام🥲

 

ولی قول میدم بیشتر بیام

 

 

لامصب انقد فیکای خوبی عاپ کردین نمیتونم نیام😐اخه هری پاتری؟ من قلبم ضعیفه نکن

 

 

*این کتاب فلسفه فاکی چی میگه جلوم نمیفهمم

 

 

وای فردا عاپ میشه این دوباره🥲🥲

فعلا من برم فردا میام باز ببینم نویسنده چه کرده

خدافظ

RM. kiute.ARMY

قسمت بعدی آخره:")

اره پس چییی؟😭😭😭

اومدمممم😭😭

عایگوووو به خوشی و خنده باشه عزیزممممT^T
تو فقط بیا😈

به شخصه استاد تعالیم شیانی امممم😈😈😈

*میگه سلام

بله بلهT^T
همه رو دیوونه کرده!
بای بیبیT^T
BlueSea
۱۵ آبان ۲۰:۰۴

zahra mansouri

اولین نفری هستی که اومدی تحلیل کردی فیکمو سگی ذوق دارمممم😭🤣

ببین رگ پاترهدیت سگییییی قویه اصلا کرکام ریخت یه لحظه پیامتو خوندم

متاسفانه اره توی پارتای بعدی قراره عر بزنید با عر زدنای لئون😭

اره اسمش ارتمیسه، اونم هست تو داستان.

دیر گفتی کیومرث ممکنه ایده بگیرم بزنم تهیونگو بکشم لحظه اخر🤣

خدایی حال کردم با تحلیلات، فدااااتم 

-

برای بقیه ریدرا : همه نظراتو خوندم و سگی انرژی گرفتم ممنوووووووووونمممممم😭🤍

 

RM. kiute.ARMY

لایق بهترین هایی ستووون😎
جیگرم تعداد نظرات که اوکی شد و رسید به 45 پارت آخر رو میزارمT^T

zahra mansouri

ریدرها
Y.S.H.
۱۴ آبان ۰۶:۱۲

عالی محشر

جملاتت خیلی زیبا و توصیفاتت مجنون کننده

خوب بود جمله بالا استاد؟

احیانا درس فارسی بیست میگیری؟(خطاب به نویسنده)

 

RM. kiute.ARMY

قبلا از نویسنده جزوه میگرفتم الان با شما جیگر طلا باید بیام کتابخونه تا درس بخونم😎
Y.S.H.
۱۳ آبان ۱۶:۳۱

اگه بگم هر لحضه به فکر صحنه های هری پاتر بودم دروغ نگفتم

خیلی زیباست

هنوز تا پارت 6 خوندم ولی عالی بود

خوشحالم از اینکه با سایتت اشنا شدم

RM. kiute.ARMY

نوش جان شما دلبرممممممT^T

عزیزمی نفسسس خجالتمون ندههه:")
zahra mansouri
۱۲ آبان ۲۱:۳۰

گوریه دارم... اطلاعی ندارم چرا ولی انقد شرایطش استرسی و هیجانیه که گوریه دارم. 

 

 

ریدز چجوری فهمید پیوند بین اون و رایانه؟ اینا که گفته بودن پیونده خیلی قویه ریدزم ضعیف شده چطو پسرمو ناکار کرد

 

من حس بدی دارم به شکسته شدن پیوند... حس میکنم تهیونگ ضعیف میشه اینجوری... 

 

 

اخه تو داستان اصلی بعد اینکه اون هورکراکس هری مرد هری دیگه نمیتونست با مار ها صحبت کنه و یسری قابلیت هاشو از دست داد. 

این پیوند اینام اینجوری بود که به هم مرتبط میشن دیگه، منطقیش اینه الان اینم یسری قابلیت هاشو از دست بده. 

 

(فهمیدید چقد رگ پاترهدیم قویه یا بیشتر توضیح بدم؟) 

 

الان لئون حکم پرفسور اسنیپو داره؟ حس میکنم اونم یه بدبختیه مث اسنیپ تا اخر داستان ادم بده اس که اره رایان و متیو بخاطر تو مردن ولی در آخر بچم انقد داستانش تلخه ک میخوای زهر بخوری باش

 

 

 

بعد یچی، الان از اکیپشون رایان هس متیو هس لئون هس اون دختره آرتمیس؟ آمیتیس؟ چی بود؟ اون کجاس؟ 

 

 

 

اهههه اصن گوریه دارم پارت بعد کی میاددددددد😭😭😭😭😭😭😭😭

RM. kiute.ARMY

گفته بودم دلم برای اینجور کامنت های پر ذوقت تنگ شده بود؟😭😭😭😭
Hani:)
۱۲ آبان ۱۵:۰۶

پاترهد ها حملههههههه

پیش به سوی دانلود کردن و فراتر از آنننننن

RM. kiute.ARMY

گوشت بشه به پرز های داخلی بدنتووووووون!!!
𝑱𝒊𝒎𝒊𝒏.𝒄𝒖𝒕𝒆☻︎𝙹𝚘𝚗𝚐𝚑𝚢𝚞𝚗☻︎
۱۲ آبان ۱۴:۰۷

چه باحاله کاورشششش

ویکوک+هری پاتر:مرگ بنده

RM. kiute.ARMY

خدا نکنه عزیزممممممT^T
⭐^⭐
۱۲ آبان ۱۳:۴۶

ببخش ددی اینجا پیام میدم اما حقیقتش نفهمیدم کجا برای ارتباط با خودته؟

راهنمایی پلیز

RM. kiute.ARMY

فدا سرت عزیزدلمT^T
پست های BANGTAN FUN TIME
پست های اطلاعیه
و پست فیک های خودم...> کلیک
⭐^⭐
۱۲ آبان ۱۳:۴۱

های های

ددی من جدید نیستما اما ب دلیل توقیف گوشی توسط پدر ب اکانتم دسترسی ندرم فینگگگگگگگگگگگگگگگگگگ*

خب خب ددی میبینم کوک و وی همش پارتی هست فولی نمیبینم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و من عاشقققققققققققققققققق این فیکم

قبل دوتا تقریبا حول و محور این موضوع دیده بودم ک متاسفانه نصفه ول شدن و و من دارم برا این جون میدم 

خلاصه عاشقشم و قربون دست نویسنده

 

RM. kiute.ARMY

هاییییییی عزیزدلمممممممT^T
عایگو عایگو از شعب ابو طالب آمده ای ای شیخ؟T^T
ان شا الله ک.ونم تنگ بشه بزودی فول کوکوی/تهکوک هم میاد👀

ای جان دلمممم گوشت شه به تنتT^T
زن جیمین
۱۲ آبان ۱۱:۰۸

سلاممممم من این اولین کامنتمه 😁😁😆😆اما ۲ساله که میخونم فیک هارو یه ددی یه فیک بود که اسمش رز کیم تهیونگ بود نمیتونم پیداش کنم میشه لینک بدی🥺🥺🥺🥺

RM. kiute.ARMY

سلاممم جیگر طلااااا خوش اومدیییییT^T
بفرما تاج سرم👀

zahra mansouri
۱۰ آبان ۱۵:۳۷

لعنتیییی

لعنتییییییی

لعنتییییییییییی

این خیلی خفنه😭چرا زودتر نخوندمش

لعنتی خیلی هیجان داره

اون مرتیکه فاکی کیه که رایانو کشته

اون کتاب فاکی الان کجاعه

 

ولی 10 سال بخاطر یه قتل؟ یچیزی این وسط مشکوکه

و حاضرم سر اون تیکه پیتزایی که تو یخچاله شرط ببندم تقصیر همون مرتیکه اس که رایانو کشت

 

 

 

یجوری هر دفعه میگن سلنه و هلیوس که این تئوری برام بوجود اومد که اینا همون الهه خورشید و ماهن://

 

 

یکی به من بگه این مرتیکه دیوث دقیقا کیه😭و هنوزم زندس مرتیکه بز؟ میخاد باز بیاد تهیونگو بکشه؟؟ 

*الله اکبر نویسنده ایده نگیره واقعا تهیونگو بکشه://

 

 

اخه چرا همه فیکای خوب پارتی ان و حتما تو تایم مدارس و امتحاناتن🥲کل تابستون فاکی هیچ خبری نیس، اد مدرسه ها سایت نو میشه

 

 

هعب خدافظ🥲🥲

RM. kiute.ARMY

هی من بگم اصل جنسه شماها فاقد اهمیت با من رفتار کنید😈😈😈😈

بستگی داره تیکه پیتزا محتویاتش چی باشه😔

شاید باشن😔

نویسنده الان همه رو قتل عام میکنه...دیگه بهونه دادی دستش😔

این فیک سریع تموم میشه هااااT^T

خداحافظ ای شعر شب های روشن😔
BlueSea
۰۹ آبان ۱۸:۴۷

Mira

ادرس بده بیام خواستگاری😂😭

mehrsa_jkkk^-^

وای اسمات؟ ناتوانم برای اسمات نوشتن وگرنه اضافه میکردم بهش

پ.ن: منی که میدونم‌اگه اسمات بنویسم دوستام قراره پارم کنن از هفت جهت اونم به روش سامورایی🤣😭

-

و بقیه ی کسایی که نظر دادین، واقعا ممنونم از نظراتتون،🤍

RM. kiute.ARMY

تو از الان عضو اموال ملی سایتی، خش بیوفته روت دوستات باید دیه بدن😔 منم دیفالت وکیل مدافعتم😔

Mira

mehrsa_jkkk^-^

ریدر ها



mehrsa_jkkk^-^
۰۷ آبان ۲۲:۲۲

واوووو

واقعااا واوووو

چپتر 1 تا 3 رو خوندم الان چپتر 4 تا 6 رو دانلود کردم میخوام برم بخونم 

ولی واقعااا خیلی خفنههه وای ددیییی اینقدر از این فیک هایی که وایب هری پاتری میدن خوشم میاددد به خدااا الان اینجوریم کهه عرررررر خیلی قشنگهه

فایتینگ نویسندهه :)

پ.ن:میلی فقط منم که دلم میخواد نویسنده ژانر اسمات رو هم اضافه کنه ؟ من اسمات این فیک رو میخوامممممم نویسنده پاسخگو باش :)

RM. kiute.ARMY

بخون گوشت شه به تنت نفسسسT^T
ای قربونت برم که خوشت اومده عزیزممممم:")

پ.ن: کاش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز اسماتو بده😩
mehrsa_jkkk^-^
۰۶ آبان ۲۱:۲۵

چرا الان باید چشمای کورم اینو ببینه؟

چرا اینقدر عقبمممم من؟

فیک هری پاتری داشته باشیم و من نخونممم؟میشه اصلا؟

 

*با کله رفتن به سمت دنلود ها

RM. kiute.ARMY

دور از جون قربون چشمات بشمT^T
Luna
۰۳ آبان ۲۱:۵۶

عه یعس کلی پارت جدید:)

پارت یک تا سه رو خوندم خیلییییی باحاله اصن جووووون:>

RM. kiute.ARMY

نوش جون شماااااا خوشگلههههه😎
آبان
۰۳ آبان ۱۴:۰۸

یه میتینگ کوچک که دستان طلایت را ببوسم😼

BlueSea@

 

اره اره همین فیکه:))))

RM. kiute.ARMY

جدا بزار نویسنده منم بیام اونجا رو کمرم امضا بزن ببرم تتوش کنم😔

ای جااان پس حلال اوسونT^T
آی‌لین --
۰۱ آبان ۱۱:۱۰

هری پاتریه؟ :)))

بوکمارکام سرشاره از فیکایی که قراره بعد کنکور بخونم..

RM. kiute.ARMY

بلهههT^T
امان از این کنکور مادرفا...
آبان
۳۰ مهر ۲۳:۳۴

قربانت برم دد💋

بخدا خیلی اینو دوسش دارم:]]]

 

دد میگم فکر کنم اینجا بود یه فیکشنی بود جونگکوک یه گربه سفید پیدا می کنه بعد یهو میشه تهیونگ خیلی دنبالش میگردم ولی گمش کردم 😭

RM. kiute.ARMY

خدا نکنه عزیزمممممT^T
نوش جان شما:">

استورمی نایت بود؟
https://fazayihaa.blog.ir/post/570
BlueSea
۲۹ مهر ۱۹:۴۳

میتینگ خصوصیم برگزار میکنی؟🤣

رایتر عزیز منم قضیه چیه که خودم نمیدونم؟😭😂

@آبان

RM. kiute.ARMY

آبجی، فدات شم، میتینگ افتادی😔
سعی کردم بقیه رو منصرف کنم اما خود منم جمع کردم بیام میتینگت😔
از بس ماه و خوبی و قلمت ماشین کشتاره😔

 آبان
آبان
۲۸ مهر ۰۰:۱۴

دد امتحان ریاضی رو نخونده گرفتم 6 از 10))

بخدا این برای من خیلیه💅

 

 

یه چیز دیگه اینکه من فکر کنم دو سالی هست این محفل دریده رو پیدا کردم و اصلا نمیتونستم کامنت بذارم اگر بدانی چقدر روحم شاد شد الان سایت درست شده برام😭

 

میشه یه دیدار با رایتر عزیز داشته باشم دستشو ببوسم؟:]]]]]

 

RM. kiute.ARMY

بابا انیشتن حبستو میکشه خوشگله😎

قربونت بشم جیگررررر پسس خوشامد رو الان میگم بهتتتتتتT^T

شما لب تر کن میتینگ خصوصی بزارمممم!!
عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
۲۷ مهر ۱۹:۳۸

کامنتی جهت اینکه بیاد-

RM. kiute.ARMY

ان شا الله الحمد الله اگرنه والا بخدا😔
Rasha
۲۶ مهر ۱۶:۴۱

اصلا دیدم پارت جدید اومده شاد شدمممم

RM. kiute.ARMY

گفتم بچه ها برات شاشد کنن😎
آبان
۲۵ مهر ۲۲:۴۷

خب اقا بریم ریاضی بخونیم فردا امتحان دا-

گور بابای ریاضی چقدر داره این چندشاتی داره بهم چشمک میزنه:]]

 

خدا فردارو بخیر کنه))

RM. kiute.ARMY

کی بلده چشمک بزنه؟؟؟
-این چند شاتی:
من من من من😔

ادرس بده بیام سر جلسههههههه!!
Mira
۲۵ مهر ۱۷:۴۹

نویسندههههههه من تتو ایکیگای دارممممم

بهش بگو من زندممممممممم بیاااا بگیرتمممم

RM. kiute.ARMY

ریدر هاین شات چه باکلاسننننننن
نادر کوچیکه🚬 (یک انسان :) سابق)
۲۱ مهر ۱۹:۴۳

اوکی ولی اسمش... این سه پارتش... این خلاصه ش عاهههه یامه دکوداسایییی

فقط یه چیزی بگم... من نویسنده اینا نیستم ولی یه چیزی تو صفحه اولم اذیتم کرد 😂😐

 

"تصمیم گرفته بود قایمکی طبق معمول سیگارش رو توی

اون راهروی تنگ و تاریک پشت مدرسه که البته تاریک

بودنش بخاطر ابری بودن هوا بود بکشه اما انگار پسر

 مقابلش هم دلتنگش بود؟ "

 

نمیدونم ولی از نظر من اگه مینوشتی "طبق معمول قایمکی" 

 یا "اون راهرو تنگ مدرسه که بخاطر ابری بودن هوا تاریک بود بکشه" 

 

ولی داستانش عالیه یه قول ددی یاد هری پاتر افتادم... 

تو هاگوارز میدمممم جلومو چطوری میخوای بگیریییی😂😂😂

 

 

 

RM. kiute.ARMY

ایتایی سنپااااااااااااااای😔

نفرما ستوووون صاحب اختیاریییییییT^T
اینجا از ارایه تقدم اجزای جمله -اسمش چرا یادم نی- استفاده شده بود👀

نوش جونتتت عزیییز!
بیا دوتایی خاطره بسازیم قسم به ریش دامبلدور😈
Vkook.bts
۲۱ مهر ۱۳:۳۲

خدایا چی دار میبینم 

چقدر ی چند شاتی میتونه قشنگ باشه

خوبی دد چطوری چخبر 

RM. kiute.ARMY

حلال اوسووونT^T

سلامتی عزیزم*^* شما خوبی؟
همون مزاحم همیشگی ددی؛ گلدن هوپ
۲۱ مهر ۱۳:۳۰

واااااای چه کاور قشنگییییی

چه مقدمه ی قشنگیییی

و من فردا آزمون دارممممم

حالوم کون. 

 

RM. kiute.ARMY

نوش جان شمااااااااا!
Jeonii
۲۱ مهر ۱۲:۴۴

ددی این تیکه که بولد شده پرا انقد گانگه و نا مفهوم زنده بود ولی نبود هست ولی هست نیست ولی هست😂😂

بریم ببینیم چخبره مغزم نمیکشه تحلیل کنه😐😐😂😂

RM. kiute.ARMY

چرا ترکیبی میزنی من عقلم زیر دیپلم میکشه مراعت منو بکن😂😂😂
بزن بر بدن خدا بزرگه😂
Sh.M ..
۲۱ مهر ۱۲:۰۴

یه دلم می‌خواد بذارم فول بشه بعد بخونم، یه دلم هم طاقت دیدن همچین پوستر و خلاصه ای و حمله ور نشدن سمتشون رو نداره 😍💔

RM. kiute.ARMY

از اون اصل های جنس نابهT^T
ب
۲۱ مهر ۰۷:۵۸

دستت طلا نوستده

RM. kiute.ARMY

ای جون*^*
سونگ جی وون
۲۱ مهر ۰۳:۱۸

سلام، قربون خودم بشم با ۶درصد شارژ میخوام بیام پیام بدم بگم چجوره این فن فیک

خب خب خب خب خب، عرضم به درز و دورزاتون که هنوز نخوندمش ولی همین که وایب هاگوارتز رو میده برای عشقققق کردن کافیه به نظرم، فایتینگ نویسنده، چش مایی بریم دان کنیم

RM. kiute.ARMY

سلامممممم جون دللللل چطوری تووو؟T^T مرامتو عشقه تا اخرین نفسسسسسس😔
شما هروقت بخونی حلالت باشه جیگررررررر😔
Luna
۲۰ مهر ۲۳:۱۰

ترکیب هری پاتر و بنگتن؟😂😭

کنجکاو شدم...

(در حال دانلود فیکش...)

RM. kiute.ARMY

ترکیب: پررو قرنیه مشکی😈
جئون جونگ کوک اصل
۲۰ مهر ۱۵:۲۶

او مایی گاااد 

عالیههه 

مغسی

RM. kiute.ARMY

ولکام هانییی*-*
همونی که همش فن فیکشن میخونه:)!
۲۰ مهر ۱۵:۱۶

"ایکیگای"؟

ریلی؟! اوه مای گاااااااااااادددددببتبسشثییق

حاجی من نمیتونم ایکیگای؟ویکوک؟نبابا

بگید که من زنده ام:)

اون فن فیکشن ایکیگای فول هست دوتا فصل داشت کوکوی بود فکر کنم اونایی که خوندن میدونن

اون کم بود اینم اضافه شد🙂💔اصلا ناراضی نیستمااا فقط خیلی هیجان دارم

همون طوری که واسه اون مردم برای اینم میمیرم نویسنده دست را میبوسم😔💋

هنوز نخوندما ولی خوندم باز کامنت میدم:>(حالا ببین خوندم چی میشه:/)

RM. kiute.ARMY

پلیز یو استی ا لایو😔

ولکام تو ایکیگایز کتگوری😔
نهههه خدا نکنههههT^T
وان تو تری فور، تشکر تشکر!
Emma
۲۰ مهر ۱۴:۰۹

حاجی...

این خیلی خوب بوووود!!

اصلا پشمامممم

باح باح

لذت بردیم

 

RM. kiute.ARMY

نوش جاااااااان!
عمه ی ساداتتتتتت بی قرارهههههههههه
۲۰ مهر ۰۹:۴۰

رفتم که رفتمممممممجججج پارت ۲

RM. kiute.ARMY

برو سیروس برو هواتو دارم😔
همون جکی قدیمی...
۲۰ مهر ۰۰:۵۲

بزارید من همینجا بمیرم 

بزارید من همینجا سقط بشم 

بزارید زااااار بزنم زجههههه بزنم 

اخه این نویسنده های لعنتی چرا با قلب من بازی میکنن؟ نمیدونن من قلبم ضعیفهههه؟؟ 

یعنی چی اخههههه 

فیککککک اونم هاگوارتزززززززز؟؟ 

اوکی من مردم 

بزنفد قاتلش نویسنده زحمت کش بوده

RM. kiute.ARMY

نویسنده هامون دارن کمر میزارن واسه کارهاشون...ایول ایول😔
Yeah, we never felt so young
When together sing the song
서로의 눈 맞추며
비가 내려도
Yeah, we never felt so right
When I got you by my side (My side)
함께 맞던 별 따라
Oh, we young forever
이렇게 노래해 (We ain't never felt so young)
Won't you hold my hand? (Yeah, we never felt so right)
Need you here tonight (We ain't never felt so young)
Oh, we young forever (Never felt so young)
Yeah, never felt, never felt so young

.::Take Two::.
.::BTS💜ARMY::.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان